(روزنامه شرق ـ 1394/12/13 ـ شماره 2536 ـ صفحه 9)
** این شکل از مهاجرت را که یکی از والدین در ایران میماند و یکی به همراه فرزندان از ایران خارج میشود، بیشتر میتوان در میان تحصیلکردهها و نیز افراد طبقه متوسط در ایران جستوجو کرد. میتوانم بگویم این پدیده در واقع بیشتر یک پدیده طبقهمتوسطی است. اما باید دید علت آن چیست؟ به طور کلی افراد در رویارویی با پدیده مهاجرت دو شیوه برخورد دارند: یا آن را میپذیرند یا آن را نمیپذیرند. در شکلی که افراد مهاجرت را میپذیرند، همه افراد خانواده با هم میروند و خانواده در کشور جدید در کنار هم اسکان میگزینند که بعد از این دو راه هست: یا خانواده ادامه میدهد یا فروپاشی رخ میدهد. واقعیت این است که به طور معمول مهاجرت موجب فروپاشی خانواده ایرانی میشود. تجربه مهاجرت معمول به کشورهای آمریکای شمالی تا اروپا، در مقایسه با اروپای شرقی و بخشی از آسیا، نشان میدهد مهاجرت خانواده ایرانی بهطور معمول به فروپاشی این خانواده میانجامد. واقعیت این است که مهاجرت همه شرایط را در خانواده تغییر میدهد؛ این شرایط عبارتاند از شرایط زیست اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نیز مناسبات میان اعضای خانواده. در فضای فرهنگی جدید زن و شوهر ایرانی بهطور معمول احساس میکنند یا به این نتیجه میرسند که ازدواجشان براساس انتخاب نبوده یا دستکم براساس معیارهای معمول در جامعه جدید نبوده است. در چنین وضعیتی خانواده ایرانی دو انتخاب دارد؛ اینکه بازگردد و قید مهاجرت را بزند که در این صورت از فروپاشی نجات مییابد یا اینکه در کشور مقصد بماند که احتمال فروپاشی آن زیاد میشود. در شکلی از مهاجرت خانواده ایرانی که موردنظر شما و محور این گفتوگوست، معمولا پدر در ایران میماند و مادر به همراه فرزندان در کشور مقصد ساکن میشوند.
یکی از مهمترین دلایل و اهدافی که در میان خانوادههای ایرانی بهعنوان دلیل مهاجرت مطرح میشود، ارتقای تحصیلی فرزندان است. به عقیده من این موضوع یکی از تعریفهاي اشتباه است. درواقع میخواهم بگویم یکی از تعاریف و تلقیهای اشتباه این است که اگر فرزندان در خارج از کشور تحصیل کنند، میتوانند به عاملی برای ارتقای خانواده تبدیل شوند درحالیکه فقدان پدر یا مادر نخستین ضربهای است که به خانواده وارد میشود و فرزندان درواقع سرمایه کافی برای تحصیل و ارتقای آموزشی و اجتماعی را نمییابند. مشاهدهها حاکی از آن است که این فرزندان به طور معمول دچار گرفتاریهای روحی روانی و اجتماعی میشوند و درنهایت چیزی که در تحصیل پیشبینی شده بود، برای آنها و بهتبع آن برای خانواده، محقق نمیشود. در این شکل از مهاجرت فرزندان مقیم میشوند اما لزوما موفق نمیشوند و سادهانگارانه است که تصور شود با شرایطی که برای آنها ایجاد میشود برای مثال به دنبال آرزوهای والدین _که عموما ارتقای تحصیلی بالا بوده است_ بروند. فرزندان چنین خانوادههایی معمولا فقط موفق میشوند مدارک کارشناسی و کارشناسیارشد را دریافت کنند که در ایران کار بسیار سادهای است.
این خانواده، خانواده عاقبتبهخیر و سرانجامیافتهای نیست، چون عضو جداافتاده از خانواده در زمان طولانی دچار گرفتاریهایی میشود. من بهشخصه شاهد گرفتاریهای مردان این خانوادهها بودهام. یکی از مواردی که در این شکل مهاجرت فراوان دیده میشود، ازدواج مجدد مرد در داخل ایران است. دستوپنجه نرمکردن با گرفتاریهای روابط جنسی نیز یکی دیگر از مسائلی است که در برابر این خانواده در این شکل مهاجرت وجود دارد. این گرفتاریها به همسران این مردان در خارج از ایران نیز منتقل میشود و برای آنها نیز گرفتاریهایی ایجاد میکند. به شکل معمول این گرفتاریها به این شکل است که همسری که میبیند شوهرش یک زندگی جدید دارد و اساسا تعلقی به خانواده ندارد، دچار بیعلاقگی میشود. این پدیده موجب ایجاد تعارض میان زن و مرد، میان زن و بچهها و در نهایت میان همه اعضای خانواده با مرد میشود. همه این اتفاقات به این منجر میشود که اولا پشتوانه خانوادگی و انسجام خانواده از دست میرود و در نهایت عنصر اساسی که در هیأت مهاجرت منشأ رفتن و میل به ارتقا و جابهجایی شده بود، از دست میرود و مهمترین اتفاقی که در این میانه میافتد، ازمیانرفتن سرمایه خانواده است. به اعتقاد من حاصل این شکل از خانوادهها معمولا فروپاشی است.
یکی از مهمترین مسائلی که در مورد این خانوادهها وجود دارد، این است که مهاجرت آنها در زمانی اتفاق میافتد که پدر و مادر در سنین میانسالی بهبعد هستند. این در حالی است که خود خانواده در میانسالی والدین، مستعد گرفتاریهای ویژهای است. افراد در سنین میانسالی بهبعد بیش از همیشه به مراقبت و همراهی و همدلی نیازمندند؛ زن و مرد در این دوره بیش از پیش نیاز دارند با هم همگام باشند ولی در نهایت و در چنین شرایطی عاقبت خانواده، گرفتاری در ورطه پدیدههای جنسی، عاشقانه و همسریابی است. بهواقع در این خانوادهها حاشیههای خانواده بسیار گستردهتر از چیزی است که در داخل خانواده جریان دارد. بهطورمعمول در این موقعیت نخستین ضربه، به زن خانواده وارد میشود. پس از آن مرد دچار مشکل میشود و درنهایت فرزندان در معرض آسیب قرار میگیرند. فروپاشی و تعطیلی خانواده و شکستخوردن پروژه مهاجرت در چنین وضعیتی اجتنابناپذیر است. چیزی که بهطورمعمول در این وضعیت مشاهده میشود این است که با رسیدن به این شرایط اختلافات موجود بهسرعت به اختلافات مالی و اقتصادی تبدیل میشوند و سرمایه انباشتهای که قرار بود به جایی برسد، از میان میرود. این است که فرزندان این خانوادهها امکان اینکه برای ارتقای موقعیت تحصیلی خود از امکانات اقتصادی خانواده استفاده کنند را از دست میدهند و بعد از آن نمیتوانند آدمهای ممتاز و پیشرو جامعه مقصد باشند - چیزی که بابت آن پروژه مهاجرت تعریف شده بود- و ناچارند مانند باقی مردم جامعه پیش بروند.
* به این نکته اشاره کردید که مادر/ زن خانواده نخستین فردی است که ضربههای ناشی از مهاجرت ناقص خانواده به او وارد میشود. زنان در چنین فضایی بهطورمعمول با چه مسائلی روبهرو میشوند؟
** بهطورمعمول در چنین خانوادههایی پس از اینکه مرد دچار گرفتاریها و مشکلاتی در داخل ایران شد، مادر خانواده نیز گرفتاریهای عاطفی، اخلاقی، اجتماعی و جنسی پیدا میکند. یکی از مواردی که من با آن مواجه بودهام، خانواده متمولی بود که دغدغه والدین در آن تحصیل فرزندان در خارج از کشور بود. همه خانواده مهاجرت کردند و چون کار و تجارت پدر خانواده در ایران بود، بهتنهایی به ایران بازگشت. پس از مدتی طولانی مرد در ایران ازدواج مجدد کرد. خانواده او از این اتفاق مطلع شدند، همسر فهمید و به ایران برگشت و دعواها در ایران استمرار یافت. درحالحاضر روابط و دعواها در ایران ادامه دارد و بچهها در خارج از کشور تنها و بلاتکلیفند. این یکی از موارد است و واقعیت این است که موارد مشابه بسیاری وجود دارد.
* آیا کماکان این شکل از زندگی را میتوانیم خانواده بنامیم؟ مقصودم این است که کارکردهایی که از خانواده انتظار داریم در چنین فضایی قابلمحققشدن است؟
** در پاسخ به این پرسش که آیا این یک شکلی از خانواده ایرانی است، باید بگویم بله. در جامعه ایرانی از قدیمالایام چنین شکل خانوادهای قابلمشاهده بوده است. از زمان قاجاریه بازرگانانی از مرزها خارج میشدند و خانوادههایشان میماندند. در دورههای بعدی که تحصیل مهمتر شد، فرزندان بابت تحصیل از کشور خارج شدند و بعدها هم که بهطورمعمول شکل این مدل مهاجرت ناقص، رفتن مادر و فرزندان و ماندن پدر است. در گذشته بابت اینکه مشکل رفتوآمد به خارج از کشور به دشواری امروز نبود، بههمریختگیای که امروزه مشاهده میشود وجود نداشت. امروز مشکلات ویزا و پول و سرمایه و ارز و اختلاف سیاست و فرهنگ بیشتر از دوره گذشته است. بر این اساس است که در قدیم اختلافات کمتر بود. با اینکه درحالحاضر خانواده به صورت مجازی با هم در ارتباطند و همدیگر را نظارت و کنترل میکنند، این ارتباط مجازی نمیتواند عامل بقای خانواده باشد. درواقع رابطه واقعی عینی چهرهبهچهره فرزندان و همسران است که بقای خانواده را تضمین میکند. در گذشته چون امکان رفتوآمد بیشتر بود و مثل امروز رفتوآمد به کشورهای خارجی اینهمه پیچیدگی نداشت، رابطه عینی موجود مؤثرتر از رابطه مجازی امروزی بود. در نهایت باید بگویم این شکلی که پدر در ایران میماند و مادر و فرزندان در خارج از ایران بهسر میبرند را بدترین شکل خانواده ایرانی میدانم. با فرض اینکه تحصیل عامل ارتقاست، این بدترین تصمیم و تصور و سیاستی است که خانوادهها دنبال میکنند و عموما به نابودی خانواده منجر میشود. اساسا این پروژه به فروپاشی خانواده میانجامد؛ چون پروژهای که پیشبینی میشود کوتاهمدت نیست. در گذشته مدلی از مهاجرت ناقص وجود داشت که برای مثال پدر خانواده چندسال برای کار به کشور کویت میرفت اما آن شکل با مدلی که موضوع بحث ماست، متفاوت است.
* به نظر میرسد این شکل مهاجرت ناقص، بیشتر بابت اقامت و تحصیل فرزندان است و بالطبع در زمانی اتفاق میافتد که بچهها کمی بزرگ شدهاند و والدین در میانسالیاند. با توجه به اینکه میانسالی اساسا در بطن خود آبستن تحولات و مشکلاتی برای زن و مرد است، اینکه این شکل مهاجرت ناقص، خانواده را به فروپاشی میبرد میتواند بابت همزمانی با میانسالی زن و شوهر باشد؟
** در این شکل خانواده، چیزی که بیشتر حادثهآفرین است، این است که عمو و دایی و خاله و مادرزن و مادرشوهر عامل اختلاف نیستند. قدیمتر نزدیکان زن و شوهر بهطورمعمول عامل اختلاف بودند اما حالا زن و مرد، خود حادثهآفرین هستند. در شکل قدیمی برای مثال با حذف خواهرشوهر یا خواهرزن، مشکل مدیریت میشد اما وقتی مشکل خود زوج هستند، مدیریت آن ساده نیست. اینجا خود آدمها مشکل دارند؛ مشکل تنهایی، نیازهای جنسی، عادتکردن به جدایی و دورشدن از خانواده و در نهایت از دستدادن تعلق به خانواده. اینها را دیگر نمیشود بهسادگی حل کرد. خانوادههای ایرانی توانایی تولید عناصر درونی فرهنگی خودشان مانند گفتوگو، عشقورزی و محبت را از دست دادهاند. در گذشته افراد خانواده بیشتر با هم بودند و کار جمعی میکردند، اما امروز بسیاری از عناصر دیروزی از میان رفتهاند. به همین دلیل است که خانواده ایرانی امروز در معرض آسیب است. به اعتقاد من یکی از علتهای اساسی طلاق، خیانت و خشونت این است که آدمها بلد نیستند با هم حرف بزنند و به هم نگاه کنند.
* از زمانی که خانواده در کنارهمجمع میشدند، با هم غذا میخوردند و مراوده داشتند، چه اتفاقی افتاده که امروز توانایی کنار هم بودن اعضا در خانواده ایرانی از میان رفته است؟ چه شد که به اینجا رسیدیم؟
** در سه دهه اخیر و بعد از انقلاب، خانواده نهاد بسیار رسمی و مقدسی تعریف شد. این در حالی است که ازدواج از اساس یک پدیده طبیعی و خودمانی است که در آن نگاهکردن اصل بسیار مهمی است. نگاهکردن در بطن خود دو کارکرد دارد: یکی عشقورزیدن و دیگری نظارت. درواقع هنگامی که افراد به هم نگاه میکنند مسائل هم را هم میبینند. از طرف دیگر ممکن است آدمها هنگام صحبتکردن به اختلاف بیفتند اما در جریان حرفزدن الفت زبانی هم ایجاد و معنا، تولید و منتقل میشود. هنگامی که افراد با هم حرف میزنند درواقع وقت هم را میگیرند، به هم متعلق میشوند. حرفزدن در خانواده موضوع بسیار مهمی است. اینکه در دوره جدید در خانوادهها خاطره بازگو نمیشود، یعنی آدمها به شکل نمادین به هم تعلق ندارند. این در حالی است که مرد و زن، هم لازم است علائق فیزیکی داشته باشند و هم علائق نمادین. علائق نمادین از طریق بازگوکردن خاطرهها به وجود میآید. در خانواده امروزی، فرصت خاطرهگویی برای بچهها و گوشکردن نداریم. قدیم در معرض خاطره بودیم. اما اینکه چهچیزهایی جایگزین خاطره در خانواده شده است، موضوع بحث ما نیست اما باید بدانیم همین خاطرهگوییها فرهنگ تولید میکند. در چنین فضایی کارکرد خانواده از دست میرود، تعامل ایجاد نمیشود و در حقیقت ظرفیتی برای حل مسئله پیدا نمیشود. این است که مسائل بهسرعت به حادثه تبدیل میشوند.
* درنهایت و با این اوصاف چنین تجربهای (مهاجرت ناقص خانواده که تنها پدر در ایران بماند)، تداوم مییابد؟
** خیر. به عقیده من بهزودی تجربه این شکل از خانواده ایرانی تمام میشود. درواقع بهزودی و هنگامی که آسیبهای چنین شکلی از خانواده تبیین شود، به شکل طبیعی افراد کمتری به این تجربه روی میآورند.
http://www.sharghdaily.ir/News/87572
ش.د9405753