(روزنامه جمهوري اسلامي – 1395/05/04 – شماره 10647 – صفحه 10)
پیامدهای شکست داعش و سایر گروههای عضو جبهه تروریستی در سوریه و عراق، تدریجاً اثرات ماندگار خود را در محیط پیرامونی هم آشکار میسازد. پس از عقب نشینی آمریکا و ائتلاف به اصطلاح ضد داعش از اصرار برکنارهگیری بشار اسد، این روزها ترکیه سرگرم زمینهسازی برای تجدیدنظر در مناسبات با سوریه است. اکنون بنظر میرسد که انتظارات منطقهای برای مشاهده سایر پیامدهای شکست داعش در محیط پیرامونی بیشتر شده است.
طبعاً سئوال اینست که این پدیده در لبنان چه تحولاتی را در پی خواهد داشت؟ برای آنکه پاسخ مناسبی برای این سئوال به دست آید، لازم است ابتدا اوضاع سیاسی اجتماعی امروز لبنان را به طور اجمالی مرور کنیم تا بلکه نسبت به سطح انتظارات جامعه لبنان از پیامدهای شکست داعش و گروههای تروریستی در منطقه، ارزیابی بهتری داشته باشیم.
لبنان اکنون مدتهاست که با 6 مشکل بنیادی مواجهست:
1- خلاء سیاسی ناشی از عدم انتخاب رئیسجمهور که حدود 2 سال است صحنه سیاسی – اجتماعی لبنان را دچار حالت رکود سیاسی و بلاتکلیفی کرده است.
2 – نقش مداخلهجویانه برخی سفارتخانهها در امور داخلی لبنان که اتفاقاً خلاء سیاسی امروز لبنان یکی از جدیترین پیامدهای آنست. دخالتهای سیاسی – ضد امنیتی سفارتخانهها نیز دقیقاً در جهت تضعیف حاکمیت سیاسی لبنان و تحتالشعاع قرار دادن «اراده سیاسی» بازیگران داخلی لبنان است.
3 – نقش مخرب رژیم اشغالگر صهیونیستی در ایجاد ناامنی و تنش در صفحات جنوب و اصرار به تقابل و جوسازی علیه نیروهای مقاومت
4 – وقوع جنایات تروریستی در گوشه و کنار لبنان با مرکزیت دشمنی آشکار علیه نیروهای مقاومت و بدنه سیاسی آن در فضای جامعه لبنان
5 – وجود بیش از یک میلیون پناهنده و مهاجر سوری که به علت بحران سوریه به داخل مرزهای لبنان سرازیر شدهاند و بعضاً پوششی برای پنهانکاری و سرپوش گذاشتن برروی تحرکات داعش و گروهکهای تروریستی محسوب میشوند.
6 – طایفه گری و تقسیم بندیهای سنتی جامعه لبنان در پرتو ایجاد تقابل میان طوایف و طرفداران ادیان و مذاهب مختلف که میتواند ثبات سیاسی و امنیت ملی لبنان را در معرض مخاطره جدی قرار دهد. اما در مقطع زمانی حاضر، نقش و تاثیر آن کمرنگتر شده و کمتر نمود ظاهری آشکاری دارد.
موضوع مهم در این زمینه اینست که اساساً لبنان را بایستی آزاد شده به دست نیروهای مقاومت و مشخصاً «وامدار حزب الله» به حساب آوریم که توانسته بدون در اختیار داشتن یک ارتش کلاسیک، پوزه اشغالگران صهیونیستی را به خاک بمالد و به تنهائی در مرحله اخراج اشغالگران صهیونیستی از سه چهارم خاک لبنان موفق شود که آنها بدون امضای حتی یک توافق کتبی نیز مجبور به فرار از لبنان شدند.
حزبالله لبنان در جریان «جنگ تموز» موسوم به جنگ 33 روزه نیز ابعاد توانمندیها و قابلیتهای رزمی – عملیاتی خود برای مقابله با ماشین جنگی اشغالگران را به نمایش گذاشت که یک شکست بزرگ و تاریخی برای اسرائیل بود و افسانه شکست ناپذیری اسرائیل را از اساس و برای همیشه باطل نمود.
اکنون حزبالله لبنان و نیروهای مقاومت در منطقه ضمن رویاروئی با داعش و سایر گروههای تروریستی که از 85 کشور جهان عضوگیری شدهاند، توانسته بزرگترین توطئه مشترک محور شرارت غربی – عبری – عربی برای به راه انداختن یک جنگ صلیبی جدید را درهم بشکند و پوزه تروریستها و حامیان وقیح آنها را در سوریه به خاک بمالد.
تصادفی نبود که رژیم آل سعود با مشاهده نشانههای شکست داعش در سوریه، درصدد تلافی برآمد و با قطع کمک مالی 3 میلیارد دلاری به دولت لبنان سعی کرد افکار عمومی در لبنان را علیه نیروهای مقاومت و بویژه حزبالله تحریک نماید. البته نه تنها آن هدف شوم آل سعود هرگز محقق نشد بلکه مراتب هم پیمانی و حمایت آل سعود از داعش و سایر تروریستهای جنایتکار، بیش از پیش آشکار شد و مستند گردید. اکنون حزبالله و نیروهای مقاومت به هدف متمرکز اقدامات ایذائی محور غربی – عبری – عربی در لبنان تبدیل شدهاند که این «محور شرارت» برای مقابله با نیروهای مقاومت سر از پانمی شناسد و اصرار دارد بهر قیمت ممکن، مقاومت را زمین گیر و حتی منفعل نماید.
آنچه این روزها «الیزابت ریچارد» سفیر جدید آمریکا در لبنان به عنوان سرفصل اصلی ماموریتش در لبنان بیان کرده، دقیقاً با تمایلات جنون آمیز آل سعود و اهداف شوم اشغالگران صهیونیست در لبنان همخوانی و هم پوشانی دارد. ریچارد با وقاحت مشمئز کنندهای اعتراف میکند ماموریت دارد با حزبالله لبنان مقابله کند و از بحران ناشی از خلاء قدرت سیاسی به خاطر عدم انتخاب رئیس جمهور، بهرههای ممکن را ببرد. البته این آرزوی مشترک بازیگران در محور شرارت غربی – عبری – عربی است که همانند تجربه سوریه، ناچار خواهند شد که در لبنان هم آرزوهای خود را به گور ببرند. لکن مسئله اینست که چنین اهدافی به وضوح جزو سرفصلهای اصلی ماموریت سفیر آمریکا در لبنان اعلام میشود. آنها که به ساختار سیاسی قدرت در لبنان در سالهای اخیر آشنائی دارند، بهتر میتوانند گواهی دهند که نیروهای مقاومت، ستون خیمه ثبات و امنیت و آرامش در صحنه سیاسی – اجتماعی لبنان را تشکیل میدهند و با حضور فعال و معنیدار خود در مجلس و دولت و همچنین نقش ثبات بخش خود در قلمرو امنیت ملی لبنان، زیربنای استقلال و حاکمیت ملی لبنان را استحکام بخشیدهاند. به عبارت بهتر، مقاومت لنگر ثبات لبنان است.
روشن است که با توجه به شرارتها و طمع ورزیهای رژیم اشغالگر صهیونیستی و حامیانش، چنین نیروی تاثیرگذار و الهام بخشی، دشمنان کینه توزی دارد که نباید از شرارت آنها غافل شد. با وجود این ثبات نسبی امروز لبنان علیرغم وجود 6 مشکل بنیادی و کارشکنی آشکار و نهان دشمنان ملت لبنان، مرهون هوشمندی و اشراف اطلاعاتی – عملیاتی مقاومت است. شکست داعش و حامیانش در منطقه، از این دیدگاه زمینهساز تقویت جایگاه و پایگاه مردمی مقاومت در لبنان خواهد شد که هیمنه انقلابی آن تاثیرات بنیادی و ماندگاری را در قلمرو ثبات سیاسی، اقتدار اجرائی و عملیاتی و همچنین ارتقاء ضریب امنیت ملی لبنان بهمراه خواهد داشت. اگر امروزه شاهد عقب نشینی و قبول شکست داعش و حامیانش در عراق و سوریه هستیم، طبعاً فردا ملتهای منطقه و به ویژه لبنان هم این میوههای شیرین پیروزی مقاومت در جبهه مقابله نفس گیر علیه تروریستها را در ذائقه خود خواهند چشید.
طبعاً ثبات و امنیت لبنان، زمینه ساز اقتدار ملی و آرامش در فضای سیاسی – اجتماعی این کشور خواهد بود که نخستین دستاوردهای مورد انتظار آن میتواند انتخاب رئیسجمهور جدید، استحکام سیاسی جامعه، برقراری وحدت و همدلی در ساختار سیاسی کشور و مهمتر از آن همزیستی اقشار، گروهها و پیروان مذاهب مختلف محسوب گردد.
در واقع کارنامه درخشان رشادتها و دلاوریهای مقاومت اگرچه به قیمت شهادت طیف وسیعی از رزمندگان در صفوف مقابله با تروریستهای شرور و جنایتکار به دست آمد ولی ثمرات ارزشمند آنرا تمامی آحاد مردم غیور لبنان شاهد خواهند بود و فرصت دارند تا یکبار دیگر ضمن اعلام همبستگی با مقاومت مردمی که عامل افتخار و سربلندی لبنان و حتی منطقه است، به نتایج گرانسنگ این مبارزات نفس گیر علیه تروریسم برای همیشه ببالند.
http://jomhourieslami.net/?newsid=99606
ش.د9501520