هر ساله در نمایشگاههای فرهنگی از قبیل نمایشگاه کتاب و همچنین جشنوارههای مهمی از قبیل جشنوارههای دههی فجر و بهطور کلی در باجههای توزیع آثار فرهنگی مانند کتابفروشیها، سینماها و... شاهد آثار هنریای هستیم که ظاهراً بدون نظارت لازم، تولید و توزیع شدهاند و دارای محتوایی نامناسب هستند.
هنر، عنصر جداییناپذیر زندگی اجتماعی است که از ابتدای تمدن در اجتماع وجود داشته است. به مرور زمان و در سیر تکامل زندگی اجتماعی، مقولهی هنر به یک دغدغهی بزرگ در زندگی روزمرهی انسان تبدیل شد. در نظامهای حکومتی، متصدی یا متصدیانی مشخص شدند که وظیفهی آنها ساماندهی هنر و صیانت از ذائقهی هنری بعد از مرحلهی تولید بود. در جامعهای که برای تمام شئون زندگی قوانینی پیشبینی میشود، نباید هنر و هنرمند از این قاعده مستثنا باشند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان متصدی اصلی فرهنگ کشور، موظف است در تمام مراحل تولید یک اثر هنری، قوانین و آییننامههایی برای هنرمندان تدارک ببیند. علاوه بر نهادهای فرهنگی، نهادهای قانونگذار هم از این وظیفهی خطیر و محوری نباید مستثنا باشند. در فضای فعلی هنری و فرهنگی ایران، علیرغم اینکه به بخشی از جرائم هنری با اصطلاحات جرائم سمعی و بصری، مطبوعاتی و تبلیغاتی پرداخته شده است، اما باز خلأهای قانونی اساسی در تنقیح آثار هنری وجود دارد که تبعاتش علاوه بر نهادهای متصدی هنری و هنرمندان، گریبان آحاد جامعه را میگیرد.
هر ساله در نمایشگاههای فرهنگی، از قبیل نمایشگاه کتاب و همچنین جشنوارههای مهمی از قبیل جشنوارههای دههی فجر و بهطور کلی در باجههای توزیع آثار فرهنگی مانند کتابفروشیها، سینماها و... شاهد آثار هنریای هستیم که ظاهراً بدون نظارت لازم تولید و توزیع شدهاند که دارای محتوای نامناسب هستند و خواهناخواه مسیر کشتی فرهنگی کشور را منحرف میکنند. از منظر دیگر، ممکن است این آثار توسط خالقانی تولید شده باشد که سابقهی مشخصی دارند و باید از فیلترهای بیشتری عبور کنند. لذا در این نوشتار برآنیم تا علاوه بر ذکر مصادیق این نابسامانیهای فرهنگی، یک آسیبشناسی بیطرفانه و بررسی علمی و قانونی برای اصلاح روند ارائه دهیم.
با تعمق در بیانات رهبری مشاهده میکنیم که نگاهی دقیق و دارای رسالت به مقولهی هنر شده است که لازمهی طی طریق در آن، دارا بودن معیارهای معین و مشخص برای نظارت از مرحلهی تولید تا اجراست.
در ایران علاوه بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمانها و نهادهای فرهنگی دیگری وجود دارند که بهطور خاص یا عام در امر هنر و هنرمند دخیل هستند. اما وجه تمییز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این است که از یک محوریت و مرجعیت نسبتبه سایر نهادها برخوردار است. لذا میتوان متصدی اصلی امر هنر در ایران را وزارت ارشاد دانست.
نظارت فرهنگی از دیدگاه مقام معظم رهبری
رهبر معظم انقلاب در سخنرانیهای بسیار زیادی، از وظیفه و نقش نهادهای مسئول فرهنگی سخن گفتهاند و در مصادیق هنر، برای آنها نقشهی راه را روشن کردهاند.
«کتاب، مقولهی بسیار مهمی است. من البته به کارهای هنری و تصویری، تلویزیون یا سینما یا از این قبیل مقولات، خیلی اعتقاد دارم، اما کتاب، نقش و جایگاه مخصوصی دارد. جای کتاب را هیچچیز پر نمیکند و باید کتاب را ترویج کرد. این توصیه برای کسانی است که مربوط به وزارت ارشادند و امور کتاب، از لحاظ مقررات کشور، به آنها ارتباط پیدا میکند.»[1]
«البته من اعتقاد ندارم که باید هر کتاب و نوشتهای را که با سلیقهی خاصی نمیسازد و مضر به نظر میرسد، جلوش را بگیریم. لکن کتب و نوشتههایی هست که مضر بودنشان برای مردم، واضح است؛ یعنی ترویج فحشا و فساد و از این قبیل است که برای مردم زیانآور است. نباید اجازه بدهند که چنین کتب و نوشتههایی منتشر شود.»[2]
«در همهی کشورهای دنیا، از محصولات فرهنگی مراقبت میشود. بنابراین اگر برخی تولیدات اعم از نمایشی و مکتوب، با مبانی و اصول در تضاد هستند، بدون رودربایستی جلوی آنها را بگیرید. عرصهی فرهنگ باید براساس مبانی و شعارهای امام و انقلاب، مدیریت و خوراک فرهنگی سالم برای جامعه تولید شود.»[3]
با تعمق در بیانات رهبری مشاهده میکنیم که نگاهی دقیق و دارای رسالت به مقولهی هنر شده است که لازمهی طی طریق در آن، دارا بودن معیارهای معین و مشخص برای نظارت از مرحلهی تولید تا اجراست.
ذکر مواردی چند از آثار هنری و هنرمندان خارج از ضابطه
مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات و مشهور به «زینتالوزرای دولت خاتمی» است. او پس از خروج از کشور، به رسانههای خارجی اعلام کرد که دیگر به کشتن سلمان رشدی اعتقادی ندارد و این در حالی است که لندن را وطن خود میداند.
این عنصر خودفروخته و معلومالحال در سالهای اخیر کتابهایی را در بازار فرهنگی ایران وارد کرده که نهتنها وزارت ارشاد از لغو مجوز آنها سر باز زده است، بلکه به خرید عمدهای آنها نیز اقدام نموده است. هنگامی که رسانهها و مردم از این وزارتخانه تقاضای پیگیری امر را نمودهاند، با پاسخ سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مواجه شدهاند: «کتاب عطا مهاجرانی در گذشته مجوز دریافت کرده است و مربوط به الآن نیست. ضمن اینکه این کتاب مشکل محتوایی نداشته و دقیقاً بررسی شده است.»[4]
در چند سال اخیر در حوزهی کتاب و مخصوصاً در زمان برپایی نمایشگاه کتاب، شاهد کارشکنیهایی بودهایم که همیشه حاشیهساز بودهاند و از جانب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیپاسخ باقی ماندهاند. بهطور مثال کتابهای شعری توسط شاعران معلومالحال به چاپ رسیده و بهطور وسیع در نمایشگاه کتاب عرضه شده است که با اعتراض مردم و با اقدام نهادهای نظارتی جمعآوری شدهاند و بعضاً این موضوع با مخالفت و جبههگیری وزارت ارشاد روبهرو شده است. کتاب اشعار حسین جنتی نمونهای از این کتابهاست که در آن، نویسنده مخالفت خود را به انحای مختلف با انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری اعلام کرده است.
در حوزهی سینما نیز آثار زیادی تابهحال به اکران درآمدهاند که توسط سازندههایی با کارنامههای سیاه در حیطهی تعهد به نظام و اسلام با محتواهای مخرب و تبلیغی علیه اصل حاکمیت، ساخته شدهاند که تنها تعداد محدودی از آنها با وجود اخذ مجوز از سمت وزارت ارشاد، با اعتراضات مردمی، لغو مجوز شدهاند.
در حوزهی ترانه نیز با ترانهسراهایی روبهرو هستیم که علاوه بر همکاری با خوانندههای ضدنظام و لسآنجلسی و دستگیریهای متعدد، بازهم آثارشان در کشور اجرا و حتی با نامهای مستعار از رسانهی ملی و غیره پخش میشود که بعضاً وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از آنها بیخبر است. در این بخش، برای مثال، میتوان به روزبه بمانی اشاره کرد که هنوز آثار قدیمیاش از رسانهی ملی پخش میشود و وقتی که با پخش آخرین اثر وی در تیتراژ «ماه عسل» مخالفت به عمل میآید، دلیل این مخالفت محتوای ترانه ذکر میشود، نه صاحب ترانه. گفتنی است روزبه بمانی مدتها آثارش را با نام برادرش وارد فضای فرهنگی کشور کرده است.
در حوزهی موسیقی، محمدرضا شجریان مثالی از این جنس است. وی بعد از اجرای اثر «تفنگت را زمین بگذار» در سال 88 (که مخالفت علنی با نظام اسلامی بود) و نیز مصاحبهای صمیمانه با شبکهی معاند بیبیسی، بهراحتی وارد کشور میشود و درصدد اخذ مجوز برمیآید.
در حوزهی سینما نیز آثار زیادی تابهحال به اکران درآمدهاند که توسط سازندههایی با کارنامههای سیاه در حیطهی تعهد به نظام و اسلام، با محتواهای مخرب و تبلیغی علیه اصل حاکمیت، ساخته شدهاند. تنها تعداد محدودی از آنها با وجود اخذ مجوز از سمت وزارت ارشاد، با اعتراضات مردمی لغو مجوز شدهاند. رضا درمیشیان تنها نمونهای از این دست کارگردانان است که با کارگردانی یک فیلم توقیفی در حمایت از فتنهی 88، در جشنوارهی امسال نیز با اثری دیگر به نام «لانتوری» طعنههای بسیاری را نثار نظام اسلامی کرده است.
در سایر حوزههای هنری نیز از این قبیل آثار و خالقان آثار بسیار به چشم میخورد که در این مقاله بهدنبال ذکر مواردی بیش از این نیستیم. در قسمت بعدی این یادداشت، لزوم تفکیک محتوای اثر و تولیدکنندهی آن را بررسی خواهیم کرد.
پی نوشت ها
1.بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در مصاحبه با صداوسیما در ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب در 21 اردیبهشت سال 1372.
2. همان.
3. دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئتدولت با رهبر انقلاب، 4 شهریور 1394.
4. خبرگزاری میزان.
منبع : برهان