تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۹  ، 
کد خبر : ۲۹۴۵۷۳
سخنگوی وزارت خارجه در گفت‌وگو با «ایران»:

عربستان باید دیر یا زود واقعیت‌های پیرامونی خود را بپذیرد

مقدمه: نیمه شب یکشنبه، سیزدهم دی سال جاری بود که دولت عربستان سعودی، در اعتراض به حمله‌ عده‌ای از معترضان ایرانی به اعدام شیخ نمر به کنسولگری این کشور در مشهد و سفارتش در تهران؛ قطع روابط دیپلماتیک خود با ایران را اعلام کرد. سخنگوی وزارت خارجه تنها ساعتی پس از آن و در نیمه‌های شب دوشنبه نسبت به آن واکنش نشان داد و از آن زمان تا به امروز پرسش از آخرین تحولات رابطه ایران و عربستان به یکی از مکررترین و البته مهم‌ترین سؤالات مطرح در نشست‌های خبری‌اش تبدیل شده است. حسین جابری انصاری پیش از آنکه سمت سخنگویی را برعهده بگیرد، ریاست مرکز مطالعات خاورمیانه و خلیج فارس در دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت خارجه را تجربه کرده است. تجربه‌ای که سبب شده فارغ از مسئولیت سخنگویی بتواند در جایگاه تحلیلگری مسائل منطقه بنشیند. در گفت‌وگویی با او درباره زوایای پیدا و پنهان مسئولیتش به عنوان سخنگوی وزارت خارجه به برخی پرسش‌های مطرح درباره احتمال‌های مربوط به حل اختلافات دیپلماتیک تهران و ریاض نیز پرداختیم. پرسش و پاسخی که در پی می‌آید و البته بخش اصلی آن را می‌توانید در سالنامه ایران که طی روزهای آینده منتشر خواهد شد، مطالعه فرمایید.
پایگاه بصیرت / مهراوه خوارزمی - مریم سالاری
(روزنامه ايران - 1394/12/16 - شماره 6168 - صفحه 21)

* آیا بعد از ماجرای سفارت عربستان در تهران و اقدام ریاض به قطع رابطه با ایران مشخصاً تماس تلفنی در ارتباط با این موضوع از طرف امریکا انجام شده است؟

** تماس مستقیم و مشخص درباره این موضوع هیچ وقت انجام نشده است. اما در خلال گفت‌و‌گو‌ها و رایزنی‌هایی که برای آغاز برجام صورت می‌گرفت آنها موضع خودشان را گفته‌اند. اصولاً طرف امریکایی هم در ملاقات‌های حضوری و هم در تماس‌های تلفنی مایل بوده است که مسائل دیگر را هم مطرح و درباره‌اش گفت‌و‌گو و مذاکره کند. این در حالی است که طرف مذاکره‌کننده ایرانی هیچ گاه گفت‌و‌گوی مستقل و رایزنی درباره این مسائل را نپذیرفته است. به این دلیل که تصمیم ملی اتخاذ شده در ایران صرفاً مذاکره درباره یک موضوع خاص بوده است. اما بعضی اوقات طرف امریکایی حرف‌های خودش را گفته است. مذاکره‌ای صورت نگرفته اما نظرات طرف امریکایی شنیده شده است. این امری است که در طول مذاکرات هسته‌ای بارها و بارها اتفاق افتاد.

* آیا امریکایی‌ها مشخصاً درخواستی برای گفت‌و‌گو درباره مسائل غیر مسأله هسته‌ای از جمله مسأله عربستان یا سوریه مطرح کرده اند؟

** در مورد موضوع سوریه، جمهوری اسلامی ایران پذیرفت در سازوکار بین‌المللی و منطقه‌ای که در قالب نشست‌های وین در حال حاضر شکل گرفته است مشارکت کند. آنچه تصمیم ملی درباره‌اش اتخاذ نشده، مذاکره دو جانبه با ایالات متحده امریکا درباره مسأله سوریه یا هر مسأله منطقه‌ای دیگر است و دستگاه سیاست خارجی هم بر اساس تصمیم ملی حرکت می‌کند. در موضوع خاص سوریه این مسأله در قالب بین‌المللی و نه دو جانبه‌اش می‌تواند حسب ضرورت در مراجع تصمیم‌گیری ملی مورد تصمیم‌گیری قرار گیرد. اما تا این لحظه مراجع تصمیم‌گیری جمهوری اسلامی ایران برای گفت‌و‌گوی دو جانبه بین ایران و امریکا در مسائل منطقه‌ای هیچ تصمیمی اتخاذ نکرده‌اند.

* یکی از گزینه‌های جدی میانجیگری میان ایران و عربستان، طرح پاکستان است. برخی منابع خبری از چراغ سبز ریاض و آغاز گفت‌و‌گوها خبر داده‌اند، آیا این اخبار صحت دارد؟

** ما چند بار تکرار کرده‌ایم و باز هم تکرار می‌کنیم؛ جمهوری اسلامی ایران به دنبال تنش و بحران در روابط خودش نه با عربستان و نه با هیچ یک از کشورهای اسلامی و کشورهای پیرامونی‌اش نیست. این قاعده کلی حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. بالعکس ما به دنبال کاهش تنش، رویارویی و درگیری در مورد بحران‌های موجود در منطقه هستیم و به طور روشنی هم در پرونده‌هایی که در جریان است از جمله در موضوع سوریه و در مسائل مشابه دیگر این سیاست را به روشنی اعلام و اجرا کرده‌ایم. در قالب همین سیاست کلی ما بعد از مسأله‌ای که در رابطه با عربستان پیش آمد و قطع رابطه‌ای که عربستان سعودی انجام داد از مساعی همه کشورهای همسایه و غیرهمسایه‌ای که برای کمک به حل مشکل اعلام آمادگی کردند، استقبال و قدردانی کردیم.

* آیا این احتمال وجود دارد که این میانجیگری‌ها در کوتاه مدت به نتیجه برسند؟

** این یک اتفاق یک طرفه نیست. آنچه تا به امروز از عربستان سعودی دیده ایم، دقیقاً در نقطه مقابل سیاست خارجی ایران و پیگیری مستمر سیاست تنش آفرینی و بحران آفرینی است. عربستان سعودی به دنبال بسیج کشورهای منطقه علیه ایران، ایران هراسی و ارائه تصویر غیر منطبق با واقعیت از جمهوری اسلامی ایران و دولت و ملت ایران در سطح منطقه و جهان است.

تا مادامی که عربستان سعودی تنش آفرینی و بحران زایی در منطقه را بر منافع خودش منطبق بداند امکان رسیدن این تلاش‌های میانجیگرانه به موفقیت با چالش و مشکل اساسی مواجه است. این در حالی است که ایران نه تنها به دنبال تنش و بحران آفرینی نیست، بلکه همواره به دنبال حل مسائل هم با عربستان و هم با کشورهای دیگر بوده‌است و در این مسیر اقداماتی هم انجام داده‌ایم. بنابر این از تلاش‌های میانجیگرانه استقبال کرده و استقبال می‌کنیم. اما به نتیجه رسیدن این تلاش‌ها منوط به این است که طرف دیگر رابطه آمادگی تغییر در این فضا را داشته باشد. تا وقتی که طرف دیگر تصور می‌کند هر چه بحران تند‌تر و درگیری بیشتر باشد، نفع بیشتری دارد، عملاً امکان موفقیت این تلاش‌های میانجیگرانه وجود نخواهد داشت.

* این موضعی است که شما بارها بعد از تنش به وجود آمده میان تهران و ریاض تکرار کرده اید. وزیر خارجه عربستان هم در موضع گیری‌هایی که داشته ادعاهایی علیه ایران مطرح کرده و حل مسأله را به تغییر رفتار ایران در منطقه منوط کرده است. به این ترتیب به نظر می‌رسد دو طرف ارتباط مجدد دیپلماتیک را به تغییر سیاست‌های کلان یکدیگر منوط کرده‌اند. حال آنکه این ارتباط افتان و خیزان و تحت همین شرایط پیش از حمله نیروهای خودسر به سفارت عربستان جریان داشت.

** به نظرم، یک تفاوت اساسی بین موضع عربستان و موضع جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. ایران خواهان تغییر سیاست‌های کلان عربستان سعودی نیست اما عربستان سعودی صراحتاً ایران ستیزی را در دستور کارخودش قرار داده است. چرا بعد از دو سال و نیم از عمر دولت جدید ما در ایران هیچ گونه تحولی در روابط عربستان با ایران اتفاق نیفتاد؟ آیا علتش تمایل نداشتن ایران بود؟ رئیس جمهوری ایران در نخستین نشست رسانه ای‌اش صراحتاً براولویت و اهمیت بهبود رابطه با عربستان تأکید کرد. موضعی که نشان دهنده نوع نگاه ما به محیط پیرامونی و به طور مشخص به موضوع رابطه‌مان با عربستان سعودی بود. اما در مقابل موضع عربستان سعودی چه بود؟ عربستان سعودی شروط غیر قابل اجرا گذاشته است.

می‌گوید ایران در این منطقه چکار می‌کند؟ این حرف اصلاً منطقی ندارد. هر کشوری بر اساس قدرت و نفوذ خود از تأثیر‌گذاری در سیاست خارجی برخوردار است. اینکه شما به کشور دیگری بگویید که داشتن رابطه من با تو منوط به این است که تو از این منطقه بیرون بروی منطقی نیست. حضور و نفوذ کشورها را میزان و شعاع قدرت آنها تعیین می‌کند. اگر عربستان سعودی در برابر زمان و سرعت تحولات و تغییرات جدی در محیط پیرامونی و درون جامعه خودش دچار مشکل است مشکلات خودش را به گردن دیگران نباید بیندازد. محیط پیرامونی عربستان سعودی دچار تحول شده است. این مسأله هم ویژه عربستان سعودی نیست. تغییر و تحول هم در روند‌های جهانی و هم در روند‌های منطقه‌ای و هم در موجودیت نظام‌های سیاسی و هم در شعاع دایره قدرت و نفوذ امر دائمی سیاست است.

هنر بازیگران، سیاستمداران، دولت‌ها و کشور‌ها در این است که در فرصت‌های تاریخی خاص در چارچوب افزایش قدرت و نفوذ ملی خود حداکثر بهره‌برداری را از تحولات داشته باشند. اگر عربستان سعودی با امواج تغییر در محیط پیرامونی خودش مواجه است، مشکلش با ایجاد درگیری مرتفع نمی‌شود. عربستان با یک پدیده جدید درجهان عرب و در کل منطقه غرب آسیا مواجه است و آن اینکه مردمان این جوامع حقوق حقه خودشان را مطالبه می‌کنند. جنبش‌های مردمی مبتنی بر مطالبات ایجاد شده است. این جنبش‌ها هم در درون عربستان و هم در محیط پیرامونی‌اش وجود دارد. عربستان برای مواجهه با تغییری که در یمن اتفاق افتاد، دو راه داشت. یک راه انکار واقعیت، تغییر و جنگیدن برای برگرداندن واقعیت به قبل از تحولات بود و راه دیگر به رسمیت شناختن تغییر و تحول و حتی تلاش برای اینکه چالش‌ها به فرصت تبدیل شود.

این تقصیر ایران نیست که به لحاظ پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های تاریخی و ژئوپلیتیک و هم به دلیل بازیگری هوشمندانه‌تر توانسته از برخی تغییرات جدی در روندهای منطقه‌ای در جهت گسترش حوزه‌های نفوذ خودش استفاده کند. اینکه عربستان سعودی نتوانسته این کار را انجام دهد تقصیر کسی نیست. بنابر این ایران شرط تعجیزی برای عربستان نمی‌گذارد. ایران با‌وجود فاجعه منا و فشار اجزایی از جامعه ایران برای اتخاذ تصمیمات تند علیه عربستان سعودی رابطه خودش را با عربستان قطع نکرد. بلکه برعکس تلاش کرد که روابطش را با عربستان سعودی بهبود ببخشد و تعریف مثبت تری از آن پیدا کند. مشکل عربستان سعودی نپذیرفتن واقعیت‌ها و تحولات در مجموعه روندهای درونی، منطقه‌ای و بین‌المللی است.

حال آنکه انکار تحول به از بین رفتن آن نمی‌انجامد. بلکه هزینه‌هایی را بر روند‌های تحول تحمیل می‌کند. کما اینکه روند تحول در جهان عرب به سمت مطالبات مردمی، با هزینه‌های بسیار بالا و سکته مواجه است. زیرا عربستان سعودی قدرتی منطقه‌ای است که برای بازگشت عقربه‌های زمان به گذشته می‌جنگد. من نه به عنوان سخنگوی وزارت خارجه ایران بلکه به عنوان یک تحلیلگر منطقه‌ای که ربع قرن است همه کار و زندگی‌ام مسائل این منطقه و مجموعه غرب آسیا و جهان عرب است (اگر جهان عرب صدق معنایی داشته باشد.

متسامحاً این تعبیر را به‌کار می‌بریم) عرض می‌کنم، جنگیدن با تحولات و با روند‌های درونی و پیرامونی جنگ از پیش شکست خورده است و عربستان سعودی دیر یا زود باید اصل تغییرات و واقعیت‌های تغییر یافته محیط پیرامونی خودش را بپذیرد و سیاست‌های خودش را برای زیستن در پرتو این تحولات بازتنظیم کند. هربازیگری که در این زمینه تأخیر داشته باشد هزینه‌های بیشتری را بر خودش و البته بر محیط پیرامونی‌اش تحمیل خواهد کرد. اما اصل تغییر تحول را نمی‌شود به عقب برگرداند.

* اشاره کردید که رئیس جمهوری ایران از نخستین نشست مطبوعاتی خودش بر تقویت روابط با عربستان تأکید داشت. در دولتی که توانست پرونده هسته‌ای را به سرانجام برساند، موضوع رابطه با عربستان لاینحل مانده است. آیا این به آن معنی است که دیگر از دست دیپلماسی کاری ساخته نیست؟ اینکه برخی می‌گویند جنگ بین ایران و عربستان جنگ نظامیان است و فقط این نظامیان هستند که باید سر میز مذاکره بنشینند و دیگر کاری از دست دیپلماسی بر نمی‌آید، تا چه حد درست است؟

** بدیهی است که هیچ وقت یک دیپلمات، پایان دیپلماسی را اعلام نمی‌کند و نمی‌تواند باور داشته باشد که نقش دیپلماسی به پایان رسیده است. زیرا نقش دیپلماسی حتی در اوج رویارویی‌ها و جنگ‌ها انکار ناپذیر است. حال آنکه وضعیت ما با عربستان به چنین نقطه‌ای هم نرسیده است. اینکه ما مشکلات را مطرح می‌کنیم به معنای نبود راه حل نیست. مشکلی که الان وجود دارد و هم زمان شده است با دوره دولت جدید ما در ایران، این است که ما در مقطعی سیاست‌های خاص خودمان را برای تعامل با محیط پیرامون و جامعه جهانی پیگیری می‌کنیم که طرف عربستانی نیاز خودش را در بالا بردن سطوح درگیری احساس می‌کند و تناقض این دو خواسته در حقیقت به طور موقت سیاست‌های ما را با مشکل مواجه کرده است.

ما همان گونه که در درون واحدهای ملی باید زندگی بهتر با یکدیگر را تجربه کنیم و یاد بگیریم، به طریق اولی باید زندگی کردن با همسایگان خود را تجربه کنیم و این کارویژه دیپلماسی است. نقش دیپلماسی خاتمه یافته نیست با مشکلاتی مواجه شده است ولی فکر می‌کنم این یک پرانتز محدود خواهد بود. بزودی شاهد تغییر در این مسأله خواهیم بود. زیرا سیاست رویارویی که عربستان در همه جبهه‌ها و با همه واقعیت‌های درونی و پیرامونی خودش دنبال می‌کند از زمان عقب خواهد ماند و نمی‌تواند ادامه پیدا کند. اینکه عربستان با مخالفان خودش با گردن زدن برخورد می‌کند یعنی عقب ماندن از تحولات زمان. زیرا امروز منتقدان جزئی از بافت اجتماعی و نسج طبیعی جامعه عربستان سعودی یا هر جامعه دیگری هستند و نمی‌شود آنها را گردن زد. اینکه شما تند‌ترین اقدام ممکن را در مقابل منتقدان مسالمت جوی خود اتخاذ کنی، ‌قابل استمرار نیست.

تا چند سال می‌شود بودجه‌ها و درآمدهای ملی را برای رویارویی با جنبش‌های مردمی در جهان عرب از طریق سیاست‌های تخریبی، ایجاد جنگ‌های داخلی و کودتا خرج کرد. جنگ با یمن تا چه زمان می‌تواند ادامه پیدا کند؟ آیا عربستان می‌تواند بافت اجتماعی و سیاسی متحول شده جامعه یمن را از بین ببرند؟ برای این کار باید میلیون‌ها یمنی را آن طور که منتقدان داخلی خودش را گردن می‌زند، بکشند و گردن بزند. چنین چیزی شدنی نیست. عربستان دیر یا زود باید با واقعیت‌های دنیا و منطقه در حال تحول همزیستی کند و در خلال این تحولات منافع خودش را تا حدودی که می‌تواند حفظ کند. عربستان نمی‌تواند این سیاست رویارویی را ادامه بدهد. لذا در مجموع افق برای کار دیپلماتیک، افق بسته‌ای نیست اما در حال حاضر دچار سکته موضعی شده است.

http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6168/21/120518/0

ش.د9405784

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات