غروب یازدهم آذر 93، زمانی که اعضای جامعه روحانیت مبارز، ردای ریاست بر این تشکل روحانی را بر دوش آیتالله موحدی کرمانی انداختند، یک سؤال در محافل سیاسی و رسانهای به صورت جدی مطرح بود؛ اینکه آیا خلف مرحوم آیتالله مهدوی کنی میتواند دامنه تأثیر قدیمیترین تشکل روحانی در کشور را میان اصولگرایان حفظ کند و قدرت نفوذی که در یک دهه گذشته رو به کاهش میگذاشت را دوباره احیا کند؟ این سؤال در پی شرایطی مطرح شد که طیف تازه اصولگرایان و به تعبیری «نواصولگرایان» پدید آورده بودند. گروهی که بعد از رسیدن محمود احمدینژاد به پاستور، از حاشیه به متن آمده و میدان داران قدیمی اردوگاه اصولگرایان را به حاشیه راندند. طیفی که همانند رئیس دولت تحت الحمایه شان، خود را بینیاز از حمایت و همراهی اصولگرایان موسوم به «سنتی» یا «میانه رو» میدانستند و در برخی بزنگاهها به مصاف پیشینیان خود رفتند. اوج این حرکت در شب مناظره محمود احمدینژاد بود که طی آن شماری از سرشناسترین چهرههای این جریان از سوی رئیس دولتی که اصولگرایان وی را از خود میدانستند، آماج انواع اتهام قرار گرفت. در صدر فهرست بلند بالای رئیس دولت وقت، نام آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی و حجتالاسلام علی اکبر ناطق نوری، دو عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز قرار داشت. هر چند مجموعه دولت نهم بویژه رئیس و سخنگوی دولت به کرات و آشکارا و پنهان، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را هدف هجمه قرار داده بودند، اما بردن نام حجتالاسلام ناطق نوری از سوی وی در شب مناظرهها، شوکی بر پیکره جامعه روحانیت مبارز وارد کرد که تا همین امروز آثار آن باقی است.
بزنگاه 88
اگرچه به گفته اعضای جامعه روحانیت مبارز، مرحوم آیتالله مهدوی کنی در خلوت بر مانور انتخاباتی رئیس دولت خرده گرفته بود، اما این واکنش برای شیوخ دل آزرده جامعه روحانیت راضیکننده نبود؛ چنانکه غلامرضا مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در گفتوگویی که 17 بهمن 88 با ایلنا انجام داد، تصریح کرد که «ناطق نوری از اینکه نام او در مناظرهها برده شد و کسی از او حمایت نکرد گلهمند است.» موضوعی که به شائبه اختلاف داخلی جامعه روحانیت مبارز در رسانهها دامن زد، چرا که اعضای این تشکل پیش از برگزاری انتخابات ساعتها بر سر حمایت کردن از محمود احمدینژاد بحث کرده بود و دو سوی موافق و مخالف، نتوانسته بودند همدیگر را به همراهی با موضع خود قانع کنند. از یک سو علی اکبر ناطق نوری درباره جلسه این تشکل برای معرفی نامزد در انتخابات ریاست جمهوری خبر داد که «در جلسه جامعه هیچ یک از آقایان کاندیداها موفق به کسب دو سوم آرا نشدند و لذا موضع رسمی جامعه در این زمینه سکوت و دعوت به مشارکت حداکثری است» و از سوی دیگر، مرحوم مهدوی کنی در رأس جامعه روحانیت مبارز اعلام کرد که «جامعه روحانیت به نامزدی واحد نرسیده و دو سوم اعضا از آقای احمدینژاد حمایت نکردهاند، اما من احمدینژاد را اصلح میدانم و به ایشان رأی میدهم.» در این میان مناظرهها هم مزید بر علت شد و کار به آنجا رسید که حجتالاسلام ناطق نوری، حسن روحانی و آیتالله امامی کاشانی دیگر در جلسات جامعه روحانیت مبارز حاضر نشدند. جلسات جسته و گریخته شماری از اعضای جامعه روحانیت مبارز برای بازگرداندن روحانیون غایب نیز به جایی نرسید.
ظرفیت مغفول
انتخابات ریاست جمهوری سال 92، بزنگاه دیگر
جامعه روحانیت مبارز بود.هرچند طیفی از اصولگرایان از جمله جبهه پیروان خط امام و
رهبری و تشکلهای دیرپای این مجموعه تلاش کردند تکثر نامزدهای جریان متبوعشان را
با داوری و میانداری آیتالله مهدوی کنی ختم به خیر کنند، اما نامزدهای اصولگرا تا
پایان بر سر حرف خود ماندند و جامعه روحانیت مبارز باز هم نتوانست حمایت خود را
معطوف یکی از کاندیداها کند. نکته قابل تأمل این بود که این تشکل در بررسی میان
گزینههای خود هرگز به حسن روحانی نرسید.چه به گفته غلامرضا مصباحی مقدم، نظرسنجیها
شانسی برای عضو ارشد و با سابقه این تشکل نمیدید.
با این همه، حسن روحانی با کسب اکثریت آرا پیروز انتخابات ریاست جمهوری سال 92 شد و تشکلی که وی در آن عضویت داشت را غافلگیر کرد. اگرچه مرحوم مهدوی کنی به محض اعلام نتایج انتخابات به حسن روحانی تبریک گفت و رسانههای منتسب به اصولگرایان با توجه به علقه قدیمی روحانی و جامعه روحانیت، پیروزِ انتخابات را یکی از ظرفیتهای اصولگرا دانستند، اما گلایههای دبیر جامعه روحانیت مبارز بعد از انتخابات از اصولگرایان، فراتر از این تفاسیر بود. کمای پنج ماهه و درگذشت آیتالله مهدوی کنی در مهرماه سال 93 به وی فرصت نداد تا یک بار دیگر برای یکپارچه کردن اصولگرایان تلاش کند. گرچه در ایام ابتدایی بعد از درگذشت وی، شماری از ناظران بازگشت روحانیون غایب به جامعه روحانیت مبارز را براساس «احساس تکلیف» محتمل میدانستند، اما در نهایت با تمایل نداشتن آیتالله امامی کاشانی برای پذیرفتن مسئولیت، همچنین رایزنی بینتیجه با آیتالله مجتهد شبستری، ردای دبیرکلی بر دوش آیتالله موحدی کرمانی، امام جمعه موقت تهران افتاد.
مأموریت نخست
نخستین مسئولیت انتخاباتی آیتالله موحدی کرمانی در رأس جامعه روحانیت مبارز، دو انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی و مجلس پنجم خبرگان رهبری بود.اگرچه الگوهایی نظیر «سه آیتالله» یعنی مثلث آیات محمد یزدی، مصباح یزدی و موحدی کرمانی از سوی طیف پایداری و نزدیکان فکری و سیاسی آنها مطرح شد، اما در نهایت مقرر شد جامعه روحانیت مبارز امور مربوط به انتخابات مجلس را پیش ببرد و جامعه اسلامی مدرسین و در رأس آن آیتالله محمد یزدی بر انتخابات خبرگان متمرکز شود. بر پایه این تقسیم کار بود که جامعه روحانیت مبارز میزبان جلسات انتخاباتی اصولگرایان موسوم به «شورای ائتلاف» شد. در همین شورا بود که جامعه روحانیت مبارز و حامیان دیروز و امروز احمدینژاد یعنی پایداریها دور یک میز و به قول خود «زیر یک چتر واحد» جمع شدند و تشکیلات انتخاباتی رقیب حامیان دولت را سامان دادند. تشکلی که فارغ از نتیجهای که در انتخابات گرفت، از سوی اصولگرایان یک «پیروزی» تلقی شد.چرا که به باور این اردوگاه، متمرکز شدن حداکثری نیروها و توان اصولگرایان بعد از تشتت نامزدها و آرای انتخابات ریاست جمهوری یک گام بزرگ و رو به جلو بود. همین طیف معتقدند تجربه انتخابات اخیر، میتواند چراغ راه اصولگرایان در انتخابات آینده باشد. باوجود این خوش بینیها اما به نظر میرسد اصولگرایان، از جمله دبیر کل جامعه روحانیت مبارز در ابتدای راه با دو موضوع رو به رو است. موضوع نخست شکست صد درصدی فهرست شورای ائتلاف اصولگرایان در تهران بود. هرچند نامزدهای تحت حمایت ائتلافیها توانستند در حوزههایی غیر از پایتخت توفیقاتی کسب کنند، اما در تهران 30 به هیچ نتیجه و کرسیها را به رقیب خود واگذار کردند. این موضوع زمانی قابل تأملتر میشود که هسته اصلی شورای ائتلاف اصولگرایان در تهران و برای تهران بود و شوراییها به کرات اعلام کرده بودند قصد مداخله در سایر حوزههای انتخابیه را ندارند و تنها هدایت و داوری های احتمالی را از مرکز به عهده خواهند داشت. گزارهای که این نکته را گوشزد میساخت که برخلاف باورهای پیشین، افتراق و نبود وحدت، دلیل اصلی شکست اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نبود.
نکته دیگر تفاوت بین دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری است. علاوه بر تفاوتهایی نظیر ملی و استانی بودن، همچنین تکثر تعداد کرسیهای مجلس که دست هر دو ائتلاف اصلی انتخابات اخیر را در یارگیری به نسبت باز گذاشته بود، در انتخابات ریاست جمهوری «وحدت» به معنای حمایت از کاندیدایی واحد است. این موضوع زمانی پررنگتر خودنمایی میکند که در همین انتخابات اخیر، چهرههای ارشد اصولگرا بویژه کاندیداهای ریاست جمهوری این جریان، تنها به فرستادن نماینده به شورای ائتلاف اصولگرایان اکتفا کردند.چنان که علی اکبر ولایتی، محمدباقر قالیباف و محسن رضایی نمایندهای به شورا معرفی کردند؛ سعید جلیلی نیز در شورا نمایندهای نداشت و ائتلافیها هم سراغ احمدینژاد نرفتند، هر چند که مدیران و یاران او در فهرست نهایی حضور داشتند. همچنین علی لاریجانی و طیف نزدیک به او هم پیش از انتخابات تکلیفش را با شوراییها یکسره و به حمایتی مختصر بسنده کرد و کار بدان جا رسید که شورای ائتلاف در قم از کاندیداتوری رقبای لاریجانی حمایت کردند و رئیس اصولگرای مجلس نهم، در فهرست«ائتلاف امید» قرار گرفت.
به اعتقاد ناظران غیبت کاندیداهای بالقوه ریاست جمهوری در شورای ائتلافی اصولگرایان، می تواند زنگ هشدار را برای اصولگرایانی به صدا دربیاورد که به تجربه انتخابات مجلس دهم دلخوش دارند. از سوی دیگر گزینه «رأی آوری» که در انتخابات اخیر مجلس از سوی شورای ائتلاف اصولگرایان به عنوان یکی از اصلیترین معیار سنجش و گزینش نامزدها مطرح بود، نام حسن روحانی رئیس جمهوری را به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی اصولگرایان مطرح کرد و در مقابل هم عدهای از همین اردوگاه معتقد هستند حمایت از احمدی نژاد - در صورت کاندیداتوری و تأیید صلاحیت - یکی از گزارههای قابل بررسی است. در واکنش به این گمانه زنیها بود که آیتالله موحدی کرمانی هفته گذشته حمایت از روحانی و احمدینژاد را به یک میزان بعید و غیرمحتمل دانست. آن هم در شرایطی که سخنگوی این تشکل همچنین شماری دیگر از اعضای ارشد جامعه روحانیت ضمن تأکید بر اینکه هنوز در این باره تصمیم جمعی اتخاذ نشده است، همچنان بر احتمال حمایت اصولگرایان و تشکل متبوعشان از روحانی اصرار دارند. با این اوصاف به نظر میرسد آیتالله موحدی کرمانی روزهای دشواری در پیش داشته باشد؛ از یک سو انتخابات آتی با انتخابات ریاست جمهوری سال 92 که پایان دو دوره یک دولت بود، تفاوت دارد.
بنا به تجربه و سنت گذشته رئیس جمهوری یکی از اصلیترین کاندیداهاست که پیشتر در امتحان جذب آرا پیروز شده است. بر این اساس اگر حسن روحانی اعلام کاندیداتوری کند و اصولگرایان تحت نفوذ جامعه روحانیت مبارز با آیتالله موحدی کرمانی هم نظر باشند آن زمان باید روی گزینهای اجماع شود که احتمال رأی آوریاش از روحانی بیشتر باشد. گزارهای که در دو کلید واژه «اجماع» و «رأی آوری»اش اما و اگرهایی وجود دارد. البته آیتالله موحدی کرمانی هنوز به صراحت در این باره اظهار نظر نکرده وهنوز خبری از تشکیلات انتخاباتی نیست اما هرچه هست، روزهای سختی انتظار لیدرهای جریانهای سیاسی کشور را میکشد.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6283/21/145499/0
ش.د9501547