* مختصری درباره اعتقادات حوثیها در مورد منجی آخرالزمان و نقاط افتراق و اشتراک حوثیها و شیعیان بیان کنید.
** انصارالله، نماینده و مبلغ یک مذهب خاص نیست بلکه درصدد پیاده کردن ایده فرهنگ قرآنی میباشد تا ارزشهای قرآنی تبدیل به یک فرهنگ و رفتار روزانه در زندگی مسلمانان شود. طبیعتا بیشتر پیروان حرکت قرآنی از مذهب زیدی و شافعی و اسماعیلی خواهند بود زیرا این مذاهب، مذاهب رایج در یمن هستند. اما این به معنی آن نیست که باید باب این موضوع را به روی دیگر مذاهب بست. جهت اطلاع عرض میکنم که انصارالله در 17 ژانویه 2002 پس از حمله آمریکا به افغانستان و مطرح شدن شعار بوش مبنی بر اینکه هرکس با ما نیست پس بر ضد ماست، برای پیروزی افغانستان شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل را مطرح کرد. پس از اشغال عراق توسط آمریکا و افزایش اقدامات سرکوبگرانه اسرائیل بر ضد فلسطینیها ملت یمن نیز این شعار را سرلوحه کار خود قرار دادند. همین امر باعث شد تا رژیم یمن که علاقهمند به نزدیکی با آمریکا بود با ما برخورد کند و این حقیقت نشانگر آن است که حرکت ما قرآنی است.
موضوع امام مهدی(عج) از موضوعاتی است که همه مسلمانان بر آن اتفاق نظر دارند و در این باره هیچ اختلاف نظری بینشان وجود ندارد و معتقدند او از نوادگان پیامبر(ص) است (صرفنظر از اینکه آیا او متولد شده یا خیر) و او برای یاری مستضعفان بر ضد مستکبران خواهد آمد و تمام مسلمانان موظفند از او اطاعت کنند. ملت یمن چون قرآن را به عنوان برنامه زندگی و رفتار خود برگزیده و علاقهمند به اهل بیت است و در رویارویی مستقیم با استکبار جهانی قرار دارد، لذا از نخستین یاران آن امام پس از ظهور خواهد بود.
شهید سیدحسین بدرالدین حوثی مشکل امت اسلامی را در دو عامل خلاصه کرده بود؛ نخست: شیوع فرهنگ غلط بیگانه از قرآن و روش اهل بیت(ع) و دوم: بحران اعتماد به خداوند. ما به عنوان مسلمان، قرآن را فقط برای کسب اجر و ثواب میخواهیم نه پیاده کردن آن، در حالی که قرآن مترقیترین سیستم اخلاقی و ارزشی در طول تاریخ انسانیت میباشد. قرآن به ما دستور میدهد که به صداقت، عدالت، احسان، خوشقولی، ترحم و گذشت در هنگام قدرت و حتی رعایت انصاف درباره دشمن پایبند باشیم.
ما مسلمانان اگر به این ارزشها عمل کنیم امت واحده متحد و اسوه برای دیگر ملتها میشویم. علاوه بر آن ما از بحران اعتماد به خداوند و اعتماد به وعدههای پیروزی که به ما داده، رنج میبریم و باور کردهایم که این وعدههای خداوندی شامل ما در عصر حاضر نمیشود و حتی برخی از مسلمانان از آمریکا بیشتر میترسند تا خداوند و به یاری کردن آمریکا بیشتر اعتقاد دارند تا به یاری و نصرت خداوند. ما به عنوان تشکیلات انصارالله خواهان بازگشت به راه قرآن و اهل بیت که همان تداوم روش پیامبر است هستیم و باید اعتماد و اطمینان به وعدههای یاری خداوند در کیفردهی داشته باشیم.
* عبدالملک الحوثی رهبر انصارالله چگونه توانسته است با وجود جوان بودن، خود را به عنوان یک رهبر مقتدر و کاردان نشان دهد؟
** عبدالملک الحوثی از نخستین کسانی بود که تحت تاثیر ایده فرهنگ قرآنی قرار گرفت. پس از شهادت سیدحسین الحوثی، موسس انصارالله، نگاه به سمت برخی شخصیتها برای تعیین جانشین وی معطوف شد که در میان آنها سیدعبدالملک نبود. اما در جریان جنگهای صعده توانمندیهای رهبری در او نمایان شد و از آن پس نگاهها به سمت او سوق یافت تا اینکه عملا رهبر انصارالله شد. آنچه برایم ثابت شده اینکه شخصیت هدایتگرانه او از دو ویژگی برخوردار است که در ظاهر متناقض به نظر میرسد. نخست: توانایی فوق تصور او در گذشت و اغماض و دوم: جسارت او در گرفتن تصمیمات قاطعانه مافوق آنچه تصور میشود، لذا در بیشتر تصمیمگیریهای او ما غافلگیر میشویم. به نظر من یمن در شرایط فعلی به چنین ویژگیهای رهبری و فرماندهی نیاز دارد.
اعضای انصارالله تسلیم رهبریها و اوامر ایشان هستند و آنان تبدیل به بزرگترین قدرت مردمی شدهاند. مضافا اینکه او از محبوبیت بالایی در میان نیروهای ملی و انقلابی به عنوان رهبر انقلاب و مقاومت بر ضد تجاوز خارجی برخوردار است و حتی دشمنان نیز به توانمندیها و شجاعت و صداقت و وفاداری او اقرار دارند و به تعهدات و وعدههای وی اطمینان میکنند.
* زندگی روزمره مردم یمن، چگونه است آیا نارضایتی و خستگی از جنگ در میان مردم مشاهده نمیشود؟
** وضعیت اقتصادی کشور حتی پیش از جنگ ناگوار بود اما بروز جنگ و در نتیجه محاصره کشور، مشکلات مردم را بیشتر کرد. با این وجود وضعیت اقتصادی، باثبات است هرچند که به علت توقف تولید نفت و گاز، خزانه دولت از حدود 70 درصد از درآمدهای عمومی محروم شده است. مطمئنا نارضایتی گسترده مردمی ناشی از کمبود مستلزمات و ضروریات زندگی وجود دارد و کشورهای متجاوز سعی دارند مردم را وادار به تسلیم شدن یا رویارویی با انصارالله کنند اما آنچه روی داده تماما برعکس خواسته آنان بود به طوری که مقاومت ملت بیشتر شد و برایشان ثابت شد که آمریکا و متحدانش دشمنان مردم یمن هستند نه دوستان آنها.
مردم یمن از جنگ خسته نمیشوند چون مردمی ذاتا شجاع و مقاوم هستند و به جنگ عادت دارند و در اثر تجاوز به یمن و به خاطر وجود فرهنگ صحیح جهادی، قبایل یمنی به کمیت و تعداد شهدایشان در مقابله با تجاوز سعودیها افتخار میکنند. این قبایل تمام جنگهای داخلی خود را کنار گذاشته و برای رویارویی با تجاوز خارجی متحد شدند و طرز تفکرشان از عقلانیت تعصبی قبیلهای تنگنظرانه که در گذشته وجود داشت، به عقلانیت امتی تبدیل شده است.
درست است که حمله به غیرنظامیان، امری دردآور است و ما را وا میدارد که برای جلوگیری از خونریزی، تمایل به آتشبس داشته باشیم، اما تداوم این جنایات و تجاوزات، مردم یمن را به طور مستمر برای مقابله با متجاوزان در حال آمادهباش نگه میدارد و فرصتهای مقاومت و پیروزی را در نهایت تقویت میکند. اکنون مردم یمن درک کردهاند که تحقق صلح به شکست تجاوزکاران گره خورده است.
هرچه بمبارانها و جنایات متجاوزان بر علیه مردم یمن بیشتر میشود، جوانان بیشتری برای رفتن به جبهههای جنگ تشویق میشوند و میگویند ما به جای آنکه در اثر گرسنگی یا کشته شدن، در خانههایمان بمیریم بهتر است که به جبهه برویم و با شرافت به شهادت برسیم.
* عربستان خود را خادمالحرمین شریفین میداند. چرا خادمالحرمین شریفین به یمن حمله کرد؟
** میان مردم یمن و عربستان آمیختگی دیرینهای وجود دارد، چون بیش از 65 درصد قبایل عربستان ریشه یمنی دارند و به طور کل میان مردم جزیرهًْالعرب، نزدیکی فرهنگی وجود دارد. ما مشکلمان با مردم عربستان نیست بلکه با دولت سعودی است و حتی پیش از شروع تجاوز آنان، علاقهمند بودیم روابط خوبی با دولت سعودی داشته باشیم و سید عبدالملک حوثی هرگاه از عربستان نام میبرد میگفت برادر بزرگتر، اما متأسفانه دولت سعودی به این مشترکات موجود و به علاقهمندی و تمایل ما برای داشتن روابط خوب با آن احترام نگذاشت، چون این حکومت در چارچوب مصالح عربی و اسلامی قدم برنمیدارد بلکه در راستای منافع آمریکا حرکت میکند.
زیرا تداوم تنش و تشنج در خاورمیانه برای کشورهای غربی منافع اقتصادی دربر دارد و بازاری بزرگ برای انواع سلاحها و منبع سرمایهگذاریها به شمار میرود و فرصت بقا و موجودیت برای اسرائیل و سلطه آن بر منطقه را تضمین میکند. این عوامل باعث شد که عربستان دست به تجاوز به یمن بزند و برای خدمت به نقشههای آمریکا به تجاوز خود ادامه دهد.
* به نظر شما آیا آمریکا و انگلیس در تجاوز به یمن مشارکت دارند!
** بله، آمریکا و انگلیس اخیراً اعتراف کردهاند که نه تنها در زمینه فروش سلاح و تبادل اطلاعات بلکه مستقیماً در تجاوز به یمن مشارکت داشتهاند. مسئولان و روزنامهنگاران اسرائیلی هم بدون اشاره به جزئیات اعتراف کردهاند که این همکاری وجود دارد. انور عشقی سرلشکر بازنشسته سعودی و رئیس مرکز مطالعات خاورمیانه در اظهاراتی تأکید کرده که میان عربستان و اسرائیل همکاری وجود داشته و خود وی با برخی مسئولان اسرائیلی دیدار کرده است. ما وجود کارشناسان اسرائیلی را در مرز با عربستان - در خاک این کشور و در بابالمندب رصد کردیم. استفاده از بمبهایی با قدرت انفجار بالا که عربستان فاقد آنها بود بیانگر دخالت مستقیم آمریکا و اسرائيل در این جنگ است.
سفیر عربستان تأکید کرده که آمریکا یکی از متحدان جنگ یمن است و وزیر خارجه آمریکا اعلام کرده که کشورش در جنگ علیه یمن مشارکت دارد.
هر چند که برخی مسئولان آمریکایی از یمنیها میخواهند به یک راه حل سیاسی مسالمتآمیز دست پیدا کنند اما نسبت به تجاوز سعودی و شرکت خودشان در آن خود را به تجاهل میزنند. هدف اینگونه اظهارات نپذیرفتن تبعات این جنگ در آینده است. خصوصاً که عربستان در دشمنی با ایران و حزبالله و انصارالله و تمام نیروهای مقاومت منطقه پا را فراتر گذاشته و متحمل تمام عواقب و تبعات مادی و اخلاقی این جنگ شده است؛ جنگی که نه به نفع سعودیها و نه به نفع ماست و بلکه فقط به سود آمریکاست.
* وضعیت ارتش اجارهای سعودی در عرصه میدانی چگونه است؟
** استفاده دولتهای سعودی و امارات از مزدوران و شرکتهای امنیتی نشانگر ناتوانی آنها است. کمک گرفتن از نیروهای مزدور هرگز نتواسته و نخواهد توانست موازنه قدرت را تغییر دهد چون مردم یمن نحوه استفاده از سلاح را میدانند. همچنین مداخله مزدوران خارجی احساسات ملی مردم یمن را تحریک میکند و بهرهگیری از مزدورانی از کشورهای غیرعربی و حتی غیراسلامی از جمله آمریکاییها و انگلیسیها و اسرائیلی دروغ بودن ادعاهای سعودیها در محافظت از عربیت یمن در برابر آنچه آن را فارسها و رافضیها مینامند آشکار میکند.
* آیا شما آماری از تعداد کشتهها و خسارات سعودیها را در جنگ یمن در اختیار دارید؟
** دولت سعودی به دلیل ویژگی بسته بودن نظام حاکمیتی آن قادر است خسارات و تلفات خود را پنهان کند. تعداد کشتههای ارتش سعودی تاکنون هزاران نفر برآورد میشود و صدها مرکز نظامی سعودی واقع در مرزهای سه استان نجران، عسیر و جیزان مورد تهاجم قرار گرفته است.
* ارزیابی شما از اوضاع میدانی یمن چیست و چند درصد یمن در دست انصارالله قرار دارد؟
** بیشتر مناطق یمن بیابانی و خالی از سکنه است و امکانات مادی ارتش یمن و کمیتههای مردمی اجازه نمیدهد که خطوط دفاعی خود را در تمام مناطق یمن ایجاد کنند لذا خطوط دفاعی خود را در داخل مناطق دارای جمعیت به وجود آوردهاند. در حال حاضر ارتش و کمیتههای مردمی کنترل کاملی بر مناطق و استانهای شمالی که 75 درصد جمعیت یمن را در برمیگیرد دارند. در حالی که بیشتر استانهای جنوبی که دو سوم خاک یمن را شامل میشود در اختیار القاعده و داعش و بقیه مناطق نیز تحت کنترل نیروهای اشغالگر و مزدوران آنهاست. درست است که ارتش و کمیتههای مردمی در گذشته از برخی استانهای جنوبی عقبنشینی کردند اما در مقابل توانستند به داخل سرزمینهای عربستان نفوذ کنند و بدین ترتیب مداخله نظامی خارجی نتوانسته است از ابتدای شروع تجاوز خودموازنه قدرت را تغییر دهد.
* در افکار عمومی ایران این سؤال مطرح است که ارتش یمن علیرغم دارا بودن انواع موشکها با بردهای مختلف چرا اقدام به وارد کردن ضربات کوبنده و دردناک به سعودیها و پایگاههای آنان نمیکند؟ آیا این امر، دلیل بر ضعف موشکی ارتش است یا محاسبات استراتژیک دیگری در میان است؟
** زمینههای تجاوز به یمن از پیش از 25 مارس 2015 شروع شده بود به طوری که آمریکاییها در زمان ریاست علی عبدالله صالح تمامی موشکهای دوش پرتاب سام 1 را خریداری و منهدم کردند و اینگونه ارتش یمن را از مهمترین سلاحهای مقابله با بالگردهای آپاچی محروم کردند. در زمان ریاست هادی باقیمانده سامانه موشکهای پدافند هوایی و سامانه موشکهای بالستیک دوربرد را به طور کامل از کار انداختند و تنها سامانه موشکهای میان برد «توچکا» سالم باقی ماند. براین اساس، ارتش و کمیتههای مردمی برای حفظ و نگهداری برخی موشکهای اسکاد و تبدیل برخی موشکهای پدافند هوایی سام 2 به موشکهای زمین به زمین که به طور کامل و عمدی از کار افتاده بودند، نیاز به زمان طولانی داشتند.
اکنون سامانه موشکی محافظت شده یا تبدیل شده، به طور مؤثر و حساب شده مورد استفاده قرار میگیرد و تاکنون خسارات فراوانی به دشمن وارد شده است. بطور کلی ما بیشتر از آنکه روی سلاح، حساب کنیم روی اعتماد به خداوند و شجاعت و پایداری مردم یمن حساب کردهایم.
* اما ضربات نظامی ارتش و کمیتهها پراکنده بوده و ضربات کوبنده و تأثیرگذار را شاهد نیستیم. این ضربات کی بر مواضع سعودیها وارد خواهد شد؟ آیا این امر دلیل بر ضعف است یا استراتژی خاصی در این زمینه در کار است؟
** ما نباید فراموش کنیم که عربستان تلفات خود را پنهان میکند. این کشور زمان سختی را برای مداخله نظامی خود در یمن انتخاب کرده زمانی که یمن درگیر گسست سیاسی و چالشهای مسلحانه شده بود. علاوه بر آن عربستان در جنگ خود از ده کشور دیگر و القاعده و داعش و مزدوران دیگر کمک گرفته تا به اهداف خاص خود برسد. اما با این وجود مردم یمن با پایداری خود، مانع تحقق اهداف آن شدند و توانستند نبردها را به داخل خاک عربستان بکشانند و کسب این موفقیت برای هیچ ملتی در طول تاریخ سابقه نداشت. پاسخ مردم یمن متکی بر قدرت و همبستگی جامعه است لذا پاسخی که مردم میدهند شکل تصاعدی و تدریجی دارد که همسو با سیاستهای انصارالله است. انصارالله معتقد است که باید فرصت کافی به کشورهای متجاوز داده شود تا در محاسبات خود تجدیدنظر کنند و در برابر خداوند و ملتها بر آنها اتمام حجت صورت بگیرد.
* سعودیها اخیراً وارد کشمکش با ایران شدند و کشورهای دیگر را ترغیب به قطع رابطه با آن نمودند و ایران را متهم به تفرقه کردند. بنظر شما چرا عربستان در شرایط کنونی تصمیم به تقابل با ایران را گرفته است؟
** پیش از پیروی انقلاب اسلامی، در زمان شاه، عربستان با دولت ایران روابط خوبی داشت. زیرا مطابق با منافع آمریکا بود و آمریکا ضرورتی نمیدید که میان متحدانش چالشی وجود داشته باشد اما پس از پیروزی انقلاب در ایران و بستن سفارت اسرائیل و تبدیل آن به سفارت فلسطین و تغییر یافتن دیدگاه ایران در جهت همسوئی با منافع و مصالح امت عربی و اسلامی، دشمنی عربستان با ایران به یک نیاز و مصلحت آمریکایی تبدیل شد و تمامی سیاستهای خصمانه رژیم سعودی علیه ایران که با عناوین مذهبی یا نژادی صورت میگیرد در این راستا قابل تفسیر است.
* طرح انصارالله برای پایان جنگ چیست و این جنگ کی به پایان خواهد رسید؟
** تجاوز سعودیها دارای سه مرحله بود. یک) مرحله اطمینان به موفقیت اهداف و خواستههایشان دو) مرحله احساس ناتوانی پس از شکست در تحقق هدفهایشان سه) مرحله احساس خطر پس از آنکه مردم یمن توانستند جنگ را به داخل عربستان بکشانند و سران این رژیم را دچار نگرانی از تأثیرات منفی این جنگ بر وضعیت داخلی کنند از اینرو پایداری مردم یمن و نفوذ به داخل سرزمین عربستان تنها راه رسیدن به صلح است چون رژیم سعودی چیزی جز زبان زور نمیفهمد خصوصاً آنکه ما فرصتهای کافی به آنان دادیم تابه خود آیند بطوری که در اوایل تجاوز 40 روز شکیبایی ورزیدیم و در مقابل آنها حتی یک گلوله شلیک نکردیم.
مردم یمن از گذشته در وضعیت بد اقتصادی قرار داشت و در عرصه سیاسی و قبیلهای درگیر کشمکش و جنگ داخلی بود و عربستان هم آتش بیار معرکه بود. اما امروز مردم یمن به صورت تدریجی در برابر مار افعی سعودی دارند متحد میشوند، در نتیجه آنچه الان ما در برابر تجاوزات عربستان از دست میدهیم بسیار کمتر از آن چیزی است که در درگیریهای قبیلهای از دست میدادیم که البته این جدای از تلفات میان غیرنظامیان بود.
* علل تعویق گفتوگوهای یمن چیست و چرا این قدر مسامحه میشود؟
** تجاوز به یمن برای خیلی از کشورها پرسود است اعم از اینکه سلاح خود را میفروشند یا مواضع خود را در قبال کسب پول از عربستان و قطر میفروشند. رفتارهای رژیمهای سعودی و امارات، قطر هم نه براساس معیارهای اخلاقی است و نه مطابق با منطق مصلحت اندیشی. بلکه برخاسته از عقلانیت تعصبآمیز و تنگنظرانه است. مضاف بر آن، نماینده سازمان ملل شخصی ناسالم است و برطبق خواست و تمایل عربستان انتخاب شده است.
تمام این عوامل مانع دستیابی به یک راه حل در مورد یمن است. پذیرش انجام مذاکرات از سوی عربستان هم نه براساس باور و اعتقاد این کشور و نه جدیت برای یافتن یک راه حل بود بلکه احساس میکرد که در دستیابی به اهداف خود ناکام شده و نمیتواند توجیهی برای ادامه جنگ داشته باشد و لذا از یک سو به پذیرش مذاکرات تن داد و از سوی دیگر برای به شکست کشاندن آن تلاش کرد تا مسئولیت شکست این مذاکرات را متوجه انصارالله کند و توجیهی برای ادامه جنگ بیابد. همچنین هراس عربستان از متلاشی شدن صفوف ارتش این کشور در مرزها، این کشور را به پای میز مذاکره و قبول آتشبس کشاند.
* ادعا شده که عربستان قصد دارد حمله زمینی به یمن کند این ادعا چقدر جدی است؟
** شاید در گذشته قصد داشتند که حمله زمینی بکنند اما پس از شکست ارتش سعودی در مرزها اکنون چنین قصدی وجود ندارد.
عربستان مزدوران یمنی و سایر نیروها را از درگیریهای مرزی در بیخبری نگه میدارد چون سربازان سعودی هیچ هدف و انگیزهای ندارند و خوب میدانند که آنان در جایگاه متجاوز هستند و این امر بر روحیات ارتش سعودی تأثیر گذار است.
* وضعیت تسلیحات نیروهای انقلابی یمن چگونه است؟
** یمن اکنون در محاصره است و متجاوزان دست برتر را در حملات هوایی دارند تا حدی که این امکان برای ارتش و کمیتههای مردمی فراهم نیست که از ادوات نظامی چون تانک و زره پوش و خودروهای نظامی و حتی موتورسیکلت استفاده کنند چون هواپیماها و بالگردها و پهپادهای عربستان و آمریکا و انگلیس و فرانسه با تجهیزات لیزری خود به راحتی میتوانند این ادوات را هدف قرار دهند از این رو مردم یمن به خداوند متعال و به شجاعت رزمندگان تکیه دارند که با پای پیاده سلاح به دست و ادوات ضد زره بر دوش به جنگ عربستان میروند و جهان صحنههای مربوط به حمله این رزمندگان با اسلحه کلاشینکوف به تانکهای دشمن و یورش آنان به مراکز نظامی سعودی با پای برهنه را به عینه مشاهده کرد.
* نظرتان در مورد حمایت ایران از مردم یمن چیست؟
** پس از پیروزی انقلاب 21 سپتامبر، یک هیئت رسمی از یمن وارد ایران شد و چند قرارداد اقتصادی از جمله صدور فرآوردههای نفتی به مدت یک سال و ساخت نیروگاه و زیرساختهای صنعتی منعقد کرد اما شروع تجاوزات عربستان مانع تحقق این هدف شد اکنون جلوی ارسال کمکهای بشر دوستانه از سوی ایران گرفته میشود. ما پس از دفع تجاوز، انتظار داریم همکاری اقتصادی گستردهای میان ایران و یمن صورت گیرد.
* دیدگاه یمنیها در مورد حمایتهای ایران چیست و جایگاه ایران در نزد آنان چگونه است؟
** مردم یمن معتقدند که ایران پیشتاز رویارویی با طرحهای آمریکا در منطقه است و اتخاذ مواضع شرافتمندانه در قبال مسائل عربی و اسلامی مشکلات اقتصادی و نظامی زیادی را برای این کشور به وجود آورده است.
از این رو مردم یمن از مواضع ارزشمند دولت و ملت ایران خصوصاً در رابطه با مسئله فلسطین امتنان و قدردانی دارند و باور دارند که مشکلاتی که امروز در مقابله با تجاوزگری عربستان برای آنان بوجود آمده تاوان مواضع شرافتمندانه و ارزشمندشان است و این در چارچوب مسئولیت مردم یمن در قبال امت عربی واسلامی معنا مییابد.
http://kayhan.ir/fa/news/69223
ش.د9405907