(روزنامه مردمسالاري ـ 1395/05/28 ـ شماره 4113 ـ صفحه 13)
** ايرادي که من به دولت آقاي روحاني دارم و بارها هم گفتهام، اين است که روابط عمومييا ستاد تبليغات ايشان خيلي ضعيف است. البته رسانه دارند، از صدا و سيما و جاهاي ديگر هم ميتوانند استفاده کنند، ولي سازماندهي و مديريت شده نيست. لذا من بارها تقاضا کردهام که آقاي دکتر روحاني و دولتشان يک ستاد تبليغاتي قوي تشکيل دهند که بتواند خوب کارهايش را تبليغ و با افکار عموميجامعه ارتباط تنگاتنگ برقرار کند. اين چنين پراکنده و سازمان نايافته حرف زدن، چه بسا ضررش بيشتر از سودش باشد. افکار عمومي اين چنين نيست که ما يک باره اذهان مردم را بمباران اطلاعات کنيم و آنها هم تحت تأثير قرار گيرند، اينگونه چه بسا اصلاً منفعل شوند.دوم آنکه بايد هم شخص رئيس جمهور بيشتر با مردم صحبت کند. مثلاً مصاحبههاي تلويزيوني بايد حداقل ماهي يک بار باشد. لازم هم نيست آقاي رئيس جمهور خودش پاسخ مورد به مورد به مخالفان و منتقدان بدهد. همين گزارش دادن به مردم خودش ميتواند پاسخ بسياري از انتقادها را بدهد.
علاوه بر رئيس جمهور، به وزرا و معاونين هم همين طور اين انتقاد وارد است. من گله دارم از خيلي از وزرا که با مردم حرف نميزنند، يا اينکه گاه رئيس جمهور سپر بلاي آنها ميشود. در حالي که در دولت هر کسي بايد مدافع عملکرد خودش و همچنين کل دولت باشد، يعني بايد پاسخگوي تمام عملکرد و مصوبات دولت باشد.
اما اينکه مقابله به مثل بکنند، اصلا به مصلحت نيست. من اخيراً هم گفته ام اين مسأله افشاگري که بخواهند مدام نقطه ضعفها را وسط بريزند، جامعه را مسموم ميکند و شرعاً و قانوناً هم درست نيست. همين چند روز پيش يادداشتي در روزنامه «اعتماد» در مورد افشاگري داشتم. آنجا نوشتم که افشاگري روش منافقين بعد از انقلاب بود. لذا خير، منظورم اين نيست که آنها مقابله به مثل کنند. منظور اين است که دولت بايد بيشتر مردم را در جريان قرار دهد تا اينکه القائات مخالفان و منتقدان بي انصاف جامعه را مسموم نکند .
در ارتباط با خود منتقدان، من بارها گفتهام که انتقاد کردن از مسئولان، در هر رده اي که باشند نه تنها جايز است بلکه لازم است. حضرت امام (ره) ميفرمود، انتقاد موهبت الهي است. انتقاد کردن اگر با روش اسلاميو سازنده باشد و تخريبي نباشد، خدمت به مسئولان است. منتها مرز بين انتقاد اسلاميو انتقاد تخريبي کاملا روشن است. کسي که تهمت ميزند و توهين و جسارت ميکند، منتقد نيست دشمن است، مخالف و مخرب است. او ميخواهد فضاي جامعه را مشوش و مسئولان را دلسرد کند و نميخواهد خدمت کند.
نکته ديگر برخورد با مخالفان است. طبق قانون اساسي و جزاي اسلاميتهمت زدن و توهين کردن به هيچ کس جايز نيست و جرم است و مجازات دارد، هم مجازات دنيوي و هم اخروي. مخصوصاً به مقامات کشور و کسي که دومين شخصيت کشور است. اينکه اين گونه بي مبالات افراد در نشريهها و رسانههاي خودشان توهين و تخريب ميکنند، جا دارد دستگاههاي قضايي و امنيتي وارد صحنه شوند و اجازه ندهند.ديروز جمعي از نمايندگان مجلس به رئيس مجلس و دادستاني تذکر دادند که بايد با اين مسائل برخورد شود. هيأت رئيسه هم تذکرشان را وارد ديده است. اين حرف قانوني است، ما قانوناً حق نداريم نسبت به رهبري و رئيسجمهور و وزير و هرکس ديگري تخريب و توهين کنيم. نسبت به يک فرد عادي حق چنين کاري را نداريم، چه رسد به فردي که اکثريت مردم او را انتخاب کردهاند تا کشور را اداره کند. لذا جا دارد مدعي العموم وارد صحنه شود و دستگاه قضايي جلوي اين حرکت را بگيرد. برخورد نکردن با اين افراد، ظلم به جامعه است بزرگواري نيست و در حقيقت کمک کردن به اين است که فضا روز به روز مشوش تر و مسموم تر شود و انگيزه در خدمتگزاران ضعيفتر شود.
* اين وظيفه معطوف به قوه قضاييه است که وارد ماجرا شود و برخورد کند، يا اينکه براي مثال نهاد رياست جمهوري يا رئيس جمهور بايد شخصاً شکايت کنند؟
** بله اين حق رئيس جمهور است که شکايت کند، ولي قبل از اين قوه قضاييه و مدعيالعموم بايد اقدام کند. مدعيالعموم ميتواند در مسائلي که ملي و عمومياست وارد صحنه شود و نبايد منتظر شود. چه مسألهاي مليتر و عموميتر از رياست جمهوري و مديريت اجرايي کل کشور؟ کسي به دومين شخص کشور توهين ميکند، بعد ما بايد منتظر بنشينيم که رئيس جمهور بيايد دادخواست بدهد؟ اين خيلي عجيب است! اينجا مدعي العموم بايد وارد صحنه شود، چون آن فرد دارد به يک ملت و شعور ملت توهين ميکند و به نظام ضربه ميزند. اگر قوه قضاييه اقدام نکند، اين حق معاونت حقوقي رياست جمهوري است که شکايت کند که گويا گفتهاند شکايت هم ميکنند.شما ببينيد يک مرتبه تريبونهاي نماز جمعه بسيج ميشوند عليه رئيس جمهور و وزير و مسئولان و شروع ميکنند تخريب کردن؛ با چه مجوزي؟ آنها مجوز شرعي و قانوني ندارند. ضمن اينکه من بارها گفتهام در تريبونهاي مقدس بايد حرفهاي مقدس و الهي و مردميزده شود. وقتي خطيب جمعه دو خطبه ميخواند، اين دو خطبه به جاي دو رکعت نماز است. معلوم است که توهين و تخريب و هتاکي کردن نماز را باطل ميکند؛ اما ما ميبينيم بعضي از اين آقايان با جرأت و جسارت اين کار را انجام ميدهند. تريبونهاي ديگر هم همين طور، مجلس و روزنامه و سايت و هر تريبوني که فرد در اختيار دارد، بايد حرمت تريبون و جامعه را حفظ کند.
* برخي مدعياند فشار روي دولت خيلي زياد است، تا جايي که آقاي موسوي لاري وزير کشور دولت اصلاحات چند وقت پيش گفت فشارهايي که روي دولت روحاني است، گاه از دولت اصلاحات بيشتر است! شما ميگوييد دولت در مقابل فشارها ايستادگي کند. اين در حالي است که بعضي وقتها اين فشارها خيلي بيش از حد توان دولت به نظر ميرسند، مخصوصاً در عرصه فرهنگي. مثلاً در ماجراي برگزاري کنسرتها و رويه اي که در خراسان پيش گرفته شده است. به نظر دولت نهايت ايستادگي را که ميتوانست انجام داد و کار تقريباً به دعواي لفظي وزير ارشاد و وزير کشور با آيتالله علم الهدي کشيده شد. اما ديديم که نه تنها آقاي علم الهدي عقبنشيني نکرد، بلکه يکي از قضات دادستاني خراسان از تعقيب قضايي وزير ارشاد سخن گفت و در نهايت اين آقاي جنتي بود که به نوعي کم آورد و گفت ديگر درباره اين موضوع حرفي نميزند.
** يک بخشي مربوط به دولت ميشود که دولت بايد افکار عموميرا در جريان قرار دهد. يک بخش ديگر اين است که از حق قانوني اش در موارد ضروري استفاده کند و يک بخش عمده اش مربوط ميشود به دستگاه قضايي؛ آنجايي که بعد قضايي ندارد. فرض کنيد يک آقايي ميگويد اصلاً در استان ما نبايد کنسرت برگزار شود. فردا هم بيايد بگويد، اصلاً تمام سينماهاي استان ما تعطيل شود! آيا نظام بايد اين مسائل را بپذيرد؟ به چه مجوزي اين فرد چنين سخني ميگويد و چنين کاري را انجام ميدهد؟ آيا مرجع تقليد عامه است؟ در اين صورت مراجع تقليد نبايد اجازه چنين چيزهايي را بدهند. بايد بگويند اگر حرام و خلاف شرع است و موجب فساد جامعه ميشود، چه در مشهد چه در شيراز چه در تهران نبايد انجام شود. اما اگر جايز است، ديگر مشهد و غيرمشهد ندارد.
وانگهي يک امام جمعه که حق ندارد اين گونه براي خودش سياست طرح کرده و اعمال کند و حالا چون توانايي دارد و قدرت زيادي در آن استان پيدا کرده است، هر چه ميخواهد اعلام و اعمال کند. اين هم کار درستي نيست، هم با نظام نميسازد. اين افراد گويا فراموش کرده اند که نظام جمهوري اسلامي، نظامياست که امام خميني تأسيس کرده و در رأس آن رهبري قرار گرفته و يک نظام اسلامياست. فکر ميکند مثلا 100 سال و 50 سال قبل و در نظام طاغوتي است که بگويد من متولي فلان استان هستم و من دستور ميدهم؟ الان همه بايد تابع نظام و رهبر و قانون و دولت باشيد. حق نداريد چنين حرفي بزنيد. من تعجب ميکنم. اين افراد نه حق قانوني و نه حق شرعي دارند که چنين حرفهايي را به خصوص از تريبونهاي مقدس بزنند، تا چه برسد به اعمال کردن اين نظرات.
فشارهايي روي دولت روحاني است که گاهي از درون خود دولت است. مثلا گاه وزارت ارشاد و کشور براي برنامه اي اجازه ميدهد، ولي نيروي انتظاميميگويد، نه ما برخورد ميکنيم! هميشه نيروي انتظاميتابع وزارت کشور و وزير کشور جانشين فرمانده کل قوا بوده است تا بتواند امنيت کشور را فراهم کند. اين هرج و مرج است و با اين روش سنگ روي سنگ قرار نميگيرد. ما يکي از افتخاراتمان اين است که در نظاميقرار گرفتهايم که قانون اساسي، رهبر، دولت، مجلس و قوه قضاييه داريم. هر فردي نميتواند نظر شخصي و فردي خودش را اعمال کند. ميتوانند اظهار نظر کنند و بنويسند ولي حق اعمال ندارند.وقتي آن سال سعيد حجاريان را ترور کرده بودند، يکي از همين آقايان که من نامش را نميبرم، در شهر ري به کسي که ترور را انجام داده بود دست مريزاد گفته و از او تشکر کرده بود و گفته بود کار خدايي انجام داده اي و جهاد في سبيلالله کردهاي! ما بايد اين فرد را معرفي کنيم و بگوييم تا جامعه بشناسد اين افراد چه کساني هستند؟ در يک جامعه اسلاميکه نبايد اين چيزها باشد. نظام با ترور و چنين حرکتهايي مخالف است.
اينجاست که ما ترديد ميکنيم نکند اين افراد اصلا نظام را قبول ندارند؟ من نميخواهم اين آقايان را متهم کنم، ولي اين را بپذيريم که در کشور ما يک مجموعه اي هستند که خودشان را منتسب به نظام ميدانند، ولي افکار و انديشههاي ارتجاعي ضد نظام دارند. مگر ما الان در بين مسئولان کشور و در بدنه نظام طرفداران انجمن حجتيه کم داريم؟ چه کسي است که نداند انجمن حجتيه نظام را باطل و طاغوتي ميداند؟ آنها معتقدند قبل از ظهور امام زمان (عج) هر نظاميحاکم شود، طاغوتي و فاسد است. اما ميبينيم بعضي از اين افراد در مسئوليتهاي حساس هم قرار گرفتهاند، در ردههاي مختلف، البته من اشاره نميکنم که تطبيقي صورت بگيرد. چه بسا بعضي از اين افراد يا خودشان جزو اين باندها هستند، يا تحت تأثير اين باندها قرار گرفتهاند. اين يعني تيشه به دست گرفتهاند به ريشه نظام ميزنند. همان چيزي که انجمن حجتيه ميگفت که اين نظام طاغوتي است و در آخر ساقط ميشود، اينها ميخواهند با دست خودشان انجام بدهند و بگويند ديديد حق با ما بود که چنين اعتقادي داشتيم.
بنابراين ما وقتي نظام را قبول داريم و درون نظام کار ميکنيم، بايد همه کارهاي ما نظاممند باشد. يک امام جمعه، يک امام جمعه است، اختياراتش در حد امام جمعه است. حق ندارد فراتر از آن اعمال نظر و سليقه کند و بايد در آن چارچوب عمل کند. يک استاندار و وزير هم همين طور، رؤساي قوا هم همين طور، هر کدام محدودند و قانون وظايف همه را مشخص کرده است. هر کسي فردي را منصوب ميکند به او اختياراتي ميدهد، به هيچکس اختيار مطلق نميدهند که هر چه خواست بگويد و هرچه خواست انجام دهد.
http://mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=253848
ش.د9501672