سیاسی >>  سیاسی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۹  ، 
کد خبر : ۲۹۵۳۱۰
از فرماندهی در دفاع مقدس تا اداره کلان‌شهر تهران در گفت‌وگوی اختصاصی با دکتر محمدباقر قالیباف

راهی جز مدیریت جهادی نداریم

فرهنگ و مدیریت جهادی می‌تواند از مهم‌ترین منابع قدرت کشور می‌تواند به شمار آید.اکنون نیز همین راهبرد راهگشاست. نه باید از مشکلات ترسید و آن را بزرگ‌نمایی کرد و نه توان داخلی و مردمی را نادیده گرفت. متأسفانه، در برخی بخش­ها نگاه جهادی دنبال نمی‌شود. برای نمونه، از معضلی مانند بیکاری مرعوب می‌شوند و چون به خود اعتماد ندارند، دست روی دست می‌گذارند و منتظر امدادهای غربی می‌مانند.
* ابتدا بفرمایید که نقاط اشتراک و افتراق دوران دفاع مقدس(جنگ سخت) و شرایط امروز که در جنگ فرهنگی و اقتصادی(جنگ نرم) با دشمن هستیم، چیست؟
پیش از پاسخ به این پرسش باید به این مطلب اشاره کنم که در علوم سیاسی، قدرت را در سه سطح سخت، نرم و هوشمند، یعنی ترکیبی مؤثر از قدرت سخت و قدرت نرم مطالعه می‌کنند. قدرت سخت شامل قدرت و توان نظامی کشورها بوده و معمولاً زمانی استفاده می‌شود که کشوری بخواهد سرزمینی دیگر را به تصرف خود درآورد. ما در هشت سال دفاع مقدس با تمام توان از قدرت سخت خود استفاده کرده و دشمن متجاوز را از کشور عقب راندیم؛ اما امروز با تحولات صورت گرفته در سطح جهان، کشورها بیشتر درگیر قدرت نرم و هوشمند هستند. 
قدرت نرم ناظر بر ابعاد فرهنگی، روانی و اطلاعاتی است و افکار عمومی و بینش نخبگان را هدف قرار می‌دهد. در اوضاع فعلی آنچه سبب موازنه قوا و بقای کشورها می‌شود، منابع قدرت نرم هستند. به همین دلیل، ما امروز خود را درون یک جنگ فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی می‌بینیم و البته دشمنان نظام هم به این جنگ تصریح دارند و این صرفاً برداشت شخصی ما یا ـ به تعبیر برخی افراد ـ توهم توطئه نیست، بلکه حقیقتی انکارناپذیر است.
نقطه مشترک دفاع مقدس با وضعیت امروز در وجود دشمن خارجی است که تلاش می‌کند با استفاده از ابزارهای قدرت خود (اعم از سخت و نرم) و با بهره‌گیری از ضعف‌های داخلی ما، نظام جمهوری اسلامی را سرنگون یا در نظام موجود بین‌الملل مستحیل کند. انقلاب اسلامی پرچم اسلام آزادی‌اندیش و متناسب با نیازهای روز بشر و اسلام عقلانی و معنوی را در دست دارد، از این رو همان دشمن با همان انگیزه و همان اهداف در حال مبارزه با ماست. ما در هر دو مقطع زمانی هم از قدرت سخت و هم از قدرت نرم استفاده کردیم، ولی در زمان دفاع مقدس قدرت سخت بیشتر اعمال می‌شد و امروز قدرت نرم بیشتر اعمال می‌شود.
در دفاع مقدس هزینه‌های زیادی دادیم، ولی موفق شدیم خاک و ناموس میهن‌مان را حفظ کنیم و دشمن را از کشور بیرون برانیم و در نهادهای بین‌المللی حق خود را استیفا کنیم. امروز هم تلاش ما باید در این جهت باشد که بتوانیم از منابع قدرت خود چه در عرصه سخت و چه در عرصه نرم به درستی استفاده کنیم .
قطعاً این جنگ از دفاع مقدس بسیار سخت‌تر، حساس‌تر و پیچیده‌تر است؛ چون لایه‌های نهان و آشکار و اغواکننده با قدرت عظیم تعیین‌کنندگی و ابزارهای متعدد و پیچیده فرهنگی و تکنیکی موضوعیت دارند و بدیهی است، دقت در مدیریت این مؤلفه‌ها و منابع به مراتب دشوارتر و حیاتی‌تر از مدیریت عملیات نظامی و هدایت قدرت سخت است، به ویژه اینکه در این جنگ افکار عمومی و قاطبه مردم بدون اینکه خود بدانند و متوجه باشند، به شدت درگیر جنگ هستند و در واقع، یکی از ابزارهای دشمن بازی با افکار عمومی و فریب آن و به‌کارگیری آن علیه خود آنهاست.
مدیریت این عرصه ظرافت و حساسیت بسیار بالایی دارد. بنابراین، مهم‌ترین تفاوت دو دوره در کیفیت مبارزه است. یکی از مهم‌ترین اشتراکات دو دوره، تحریف فضا و تحریف دشمن است. بزرگ‌نمایی دشمن و کوچک­نمایی خود، آفت اصلی دو دوره است. بزرگ‌نمایی سبب می‌شود تصویری اغراق­‌آمیز از دشمن ساخته شود. خوشبختانه، این آفت در آن دوران نتوانست آسیب جدی وارد کند؛ اما امروز با بزرگ‌نمایی دشمن و کوچک‌نمایی خود ناچار به انفعال، مذاکره غیرعادلانه و تسلیم خواهیم بود. امروز بیم آن می‌رود تا این فرایند عملی شود که البته با مدد الطاف الهی و حضور مردم و تدبیر مسئولان کشور این خطر از سر می‌گذرد. 

* در مقام فرمانده دفاع مقدس بفرمایید تجارب کسب‌شده در دوران دفاع مقدس چه میزان برای عبور از مقطع فعلی قابل استفاده است؟
به نظر من، دوران دفاع مقدس یک دوران طلایی است. این دوران به تعبیر رهبر معظم انقلاب یک گنج تمام‌نشدنی است. عده‌ای تأکید دارند دفاع مقدس را تمام شده فرض کرده و به همین یک هفته و چند مراسم مختصر محدود کنند. حال آنکه برای فرزندان خمینی(ره) و سربازان خامنه‌ای(مدظله‌العالی) هنوز دفاع مقدس ادامه دارد. برای ما هر روز دفاع مقدس است و هر لحظه، لحظه عملیات است. فرقی هم بین حلب در مقابله با تکفیری‌های ملعون و خبیث و تهران در مقابله با مشکلات مردم وجود ندارد؛ میدان همان میدان است و جهاد همان جهاد.
به عبارتی، می‌توان به تحول اساسی که دفاع مقدس در جامعه ایران و به تبع آن ملل اسلامی ایجاد کرد، از دو منظر نگریست: اول آنکه به ایرانیان و مسلمانان اعتمادبه‌نفس داد. کشورهای اسلامی در حدود دو تا سه قرن تحت استعمار کشورهای غربی بودند و تمام جنبش‌های آزادی‌بخش یا تحقیر می‌شدند یا به دلیل سرکوب مستقیم و غیرمستقیم استعمارگران به شکست می‌انجامیدند؛ زمانی با تفکرات کمونیستی و زمان دیگر با تفکرات ناسیونالیستی و عرب‌گرایی. انقلاب اسلامی با بازگرداندن دین به مرکز تحولات اجتماعی و سیاسی، نظام سیاسی جدیدی تشکیل داد. در دفاع مقدس، اندیشه اسلامی توانست تأثیر خود و کارآمدی خود را در جهان واقعی نشان دهد و تمام معادلات را در شطرنج نظام سلطه به هم بریزد.
ما در جنگ با تفکر اسلامی و فرهنگ بسیجی که متأثر از اصل جهاد بود، توانستیم از نظام ارزشی و سیاسی خود در برابر تهاجم نظام سلطه دفاع کنیم. این مسئله به جامعه اسلامی هویت داد و مسلمانان را نسبت به کارآمدی اسلام در برابر تمدن غرب امیدوار و مطمئن کرد. این همان نقطه عطفی است که نظام سلطه نسبت به نظام انقلاب اسلامی احساس خطر کرد؛ زیرا اگر اثبات شود که غیر از توفیق اداره میدان جنگ در سایر میدان‌ها نیز تفکر انقلابی کارآمدی دارد، مطمئن باشید حرکت‌های تقابلی با نظام مسلط جهانی سرمایه‌دار در سراسر جهان شکل خواهد گرفت و این همان اتفاقی است که سبب شده جبهه متحد و متفق غرب را علیه ما شکل دهد.
مسئله دوم اعتماد به نیروی انسانی بومی بود. پس از دفاع مقدس در اذهان تحولی پیدا شد که به جای دلباختگی به امکانات ظاهری کشورهای غربی و نوعی از خودبیگانگی که از سال‌های گذشته بر جا مانده بود، باید برای پیشرفت و استقلال‌مان به سمت نیروی انسانی و ارزش‌های اسلامی ایرانی خودمان حرکت کنیم؛ زیرا در جنگ ایمان و اعتقاد جامعه ما بود که کشور را از تهدید سنگین نظامی نجات داد؛ از این رو در دکترین دفاعی خود، اساس حرکت‌مان را بر تجهیزات و امکانات ـ که بسیار هم مهم است ـ نگذاشتیم، بلکه با تکیه بر جوانان به سمت نیروی انسانی حرکت کردیم. دشمنان ما هم این مسئله را به خوبی فهمیدند، از این رو  امروز اساس سرمایه‌گذاری نظام سلطه، تحول در ارزش‌ها و اعتقادات جامعه ایرانی است؛ چرا که اگر ایمان مردم حفظ شود، اهداف آنها در ایران به منزله پایگاه مقاومت در منطقه با خلل روبه‌رو می‌شود. جنگ نمادی است از اینكه این ملت  با تركیب اراده و ایمان می‌تواند هر مشكلی را حل كند که البته دشمن دقیقاً همین دو نقطه را، یعنی اراده و ایمان را هدف گرفته است. 
متأسفانه، ما از وضعیت جنگی خارج نشده‌ایم؛ چراکه دشمن دست از دشمنی برنداشته است. ما هرگز جنگ‌طلب نبوده و نیستیم، اما دشمن این تفکر ما را ندارد. او حیات خود را در جنگ و تعدّی به حقوق انسان‌ها تعریف کرده است. با این وصف، كسانی كه دشمن را انكار می‌كنند، در واقع دارند تسلیم را تئوریزه می‌كنند و كسانی كه از سازش و توافق درباره همه چیز حرف می‌زنند، در واقع در حال کارسازی برای یك جنگ جدید هستند. 
كسانی كه حالا دم از سازش می‌زنند، همان كسانی هستند كه در جنگ از تسلیم طرفداری می‌كردند. كسانی كه امروز می‌گویند نمی‌شود كار كرد، همان‌هایی هستند كه در جنگ می‌گفتند نمی‌شود جنگید. امروز هم در منطقه صدام‌های جدیدی در حال ظهورند؛ از این رو ما به باكری‌ها، همت‌ها، خرازی‌ها و كاظمی‌های جدید نیاز داریم، نه بنی‌صدرها و بازرگان‌های جدید.
به نظر من، دفاع مقدس مخزن مدل­سازی و الگوسازی است. وظیفه ما این است که متناسب با شرایط امروز از مخزن دفاع مقدس استفاده کنیم و محور کار هم تکیه بر مؤلفه جهاد به منزله اصل و اساس دفاع مقدس است. مدیریت جهادی هم یکی از دستاوردهای این دوران است که موفقیت­های آن نیز به برکت دفاع مقدس است. 
دفاع مقدس به ما نشان داد، «ارزش‌محوری» سطحی از سبک زندگی را برای شما ترسیم می‌کند که بسیار شیرین‌تر و متفاوت‌تر از زندگی امیال‌محوری است. وقتی می‌گوییم ارزش‌محوری نه اینکه امیال را در نظر نمی‌گیریم؛ بلکه مهم آن است که امیال در راستای ارزش‌ها برآورده شود.
امروز غرب با تکیه بر امیال به جای ارزش‌ها سعی دارد مردم جهان را هم از زندگی واقعی و مطلوب دور سازد و هم آنها را مصرف‌کنندگان تولیدات خود کند. اگر امروز هم خود را در حال جهاد در راه خدا ببینیم و فرهنگ جهاد را در فعالیت‌های خود حاکم کنیم، می‌توانیم مشکلات را پشت سر بگذاریم و ضمن حفظ نظام از گزند دشمنان، رفاه و آبادانی و تعالی و معنویت را برای مردم خوب میهن‌مان تأمین کنیم.

* به موضوع مدیریت جهادی اشاره کردید. واقعیت این است که یکی از رموز موفقیت در جبهه‌­های حق علیه باطل، روحیه جهادی و مدیریت جهادی بود، در جایگاه شهردار کلان­شهر تهران چقدر روحیه جهادی و مدیریت جهادی را در حل مشکلات امروز جامعه مؤثر می‌دانید؟ 
همان‌طور که اشاره شد، مدیریت جهادی یک سبک مدیریت واقع‌بین و آرمانگراست؛ یعنی نه مشکلات و موانع را بزرگ جلوه می‌دهد و نه توانایی‌­های خود را کوچک می‌شمارد و به دنبال بهانه برای فرار از کار است!
متغیّر اصلی و اساسی این رویکرد، راهبرد جهاد است؛ یعنی حداکثر بهره­وری از توانایی خویشتن با چشمداشت به استعانت از خداوند متعال که به معنای خودباوری در عین خداباوری است؛ یعنی تکلیف‌گرایی اصل اول حرکت ما را مشخص می‌کند؛ سپس تعقّل در خدمت تکلیف قرار خواهد گرفت که در اینجا عقل متصل به وحی زمینه حرکت خواهد بود.
 مدیریت جهادی را در دو لایه اعتقادی و عملیاتی می‌توان بررسی کرد. یکی، توکل به منبع اصلی است؛ «من یتوکل علی الله فهو حسبه». می‌دانستیم و ایمان داشتیم که اگر از روی آگاهی و اخلاص توکل راستین داشته باشیم، خدا ما را کفایت می‌کند و به همین دلیل دل در گروی شرق و غرب نداشتیم. خدا ما را بس بود. 
دیگری نصرت الهی بود. «ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم». ایمان داشتیم که ملاک و میزان نصرت الهی، میزان نصرت و یاری ما به جبهه حق بود. در نتیجه سعی می‌کردیم بیشتر و خالصانه‌تر یاری کنیم تا بیشتر یاری شویم و هدایت الهی «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا». بارها راهی پیش پای ما گشوده می‌شد که هرگز و از هیچ مسیر ظاهری قابل تفسیر نبود. به قول مرحوم شهید چمران فقط خدا بود و دیگر هیچ نبود.
دو دوتای ما در جنگ چهار تا نبود. ده‌ها و صدها بود. برکت بود، «ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مائتین و ان یکن منکم مائه یغلبوا الفا من الذین کفروا بانهم قوم لا یفقهون»؛ برای همین با دست خالی ابرقدرت‌های شرق و غرب را به زانو درآوردیم. ما به منبع لایزال متصل بودیم و دشمن ما به منابع محدود مادی متصل بود.
چند کلیدواژه هم بود که در سطح عملیات، راهگشا و چاره‌ساز جنگ آن روز و هر جنگ دیگر است. تجربه خود بنده در مسئولیت‌های اجرایی پس از جنگ اعم از سپاه، ناجا و شهرداری نشان داد، هر جا که این عوامل کلیدی موفقیت را به کار گرفتیم، نتیجه مطلوب حاصل شد.
برای نمونه، ولایت‌مداری هر جا ملاک تدبیر ولایت بود و اطاعت آگاهانه و خالصانه ما، جواب مطلوب حاصل شد و هر جا در حق تدبیر ولی خواسته یا ناخواسته کوتاهی کردیم، شکست خوردیم. ممکن بود این کوتاهی عدم فهم دقیق تدبیر ولی باشد، باید کوشید که با ولی هم‌تصویر شد و تدبیر ولی را کامل و جامع فهم کرد؛ وگرنه مقصر نباشیم، قاصر خواهیم بود. یا اعتقاد به مردم که جنگ را اداره کردند و به نتیجه رساندند. هر جا مردم بودند، پیروزی بود. هر جا نبودند، هیچ چیز نبود. مردم انقلاب را محقق و نظام را تثبیت کردند و جنگ را به نتیجه رساندند. امروز هم مردم چاره مشکلاتند. مردم و مردم و مردم. تکیه‌گاه و منبع قدرت مردم هستند، به عبارتی همه چیز نظام ما مردم است.
اعتماد به جوانان مسئله دیگر بود؛ آقا محسن بیست‌وچند ساله فرمانده سپاه بود و 18 ساله‌ها فرمانده لشکر بودند. جنگ را جوانان چرخاندند. میانگین سِنی فرماندهان جنگ احتمالاً زیر 25 سال بود. هر جا خطر‌پذیری و نیروی جوانی مدبّرانه به کار گرفته شود، معجزه خواهد کرد. بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین پروژه‌های شهری را جوانان این مملکت انجام دادند و نه پیمانکاران خارجی. بنده تلاش کردم میانگین سنی مدیران شهرداری را پایین بیاورم؛ چون دیده بودم اعتماد به جوان به معنای شدن هر کار نشدنی است. نمی‌شود که ملت ما یکی از جوان‌ترین ملل جهان باشند و دستگاه‌های ما، نهادهای ما، دولت ما یکی از پیرترین دولت‌های جهان باشد.
کار و تلاش شبانه‌روزی موضوع دیگر بود. در جنگ برای ما ثانیه‌ها سال بود و روزها دهه؛ یک دقیقه معنا داشت. ‌چه روزها و شب‌هایی که می‌گذشت و ما نمی‌دانستیم روز است یا شب؛ شنبه است یا جمعه؛ تعطیل است یا روز کاری. هر روز ما عملیات بود و کار، هر لحظه غفلت ما ممکن بود سبب از دست رفتن بخشی از خاک عزیزمان شود. اکنون هم در عرصه خدمت همین اعتقاد را دارم. بیش از دو سوم شهرداری سه شیفت و سه وعده کار می‌کند. خواب بر چشم کارگزاران شهرداری حرام است. هر چه برای مردم  کار کنیم کم است. صد سال دیگر هم سه شیفت کار کنیم، باز هم عقب‌ماندگی زیاد داریم. متعجبم برخی آقایان ساعت 9 صبح سر کار می‌آیند و ساعت سه عصر عازم استخر و سونا می‌شوند، بعد توقع دارند مشکل اقتصاد و اشتغال حل شود.
مدیریت جهادی به «علم و هنر رهبری در هر عرصه‌ای» گفته می‌شود. کافی است قدری در شاخصه‌های این پدیده فرهنگی تأمل کنیم تا ثابت شود که چرا فرهنگ و مدیریت جهادی می‌تواند از مهم‌ترین منابع قدرت کشور می‌تواند به شمار آید.
اکنون نیز همین راهبرد راهگشاست. نه باید از مشکلات ترسید و آن را بزرگ‌نمایی کرد و نه توان داخلی و مردمی را نادیده گرفت. متأسفانه، در برخی بخش­ها نگاه جهادی دنبال نمی‌شود. برای نمونه، از معضلی مانند بیکاری مرعوب می‌شوند و چون به خود اعتماد ندارند، دست روی دست می‌گذارند و منتظر امدادهای غربی می‌مانند. 
امروزه با تکیه بر روحیه و سبک جهادی، در مسائل توسعه اجتماعی، مدیریت شهری، مقابله با آسیب­‌های اجتماعی و ... مجموعه مدیریت شهری به جای بهانه‌­گیری یا شعارهای توخالی، در سطح ملّی و جهانی برای گفتن حرف‌های بسیاری  دارند.
برخی از اقداماتی که شهرداری در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی انجام داده، حتی وظیفه ذاتی شهرداری نبوده است؛ ولی شهرداری در درجه اول برای کمک به مردم و در درجه بعد با هدف یاری به دولت و سایر دستگاه‌ها در آن ورود پیدا کرده و آن را انجام داده است که اتفاقاً در برخی موارد میزان کاری که شهرداری انجام می‌دهد، از خود آن نهاد متولی بیشتر است.

* در وضعیتی که برخی‌­ها چشم امیدشان به گشایش­‌های خارجی است، رهبر معظم انقلاب توجه به داخل و ارتقای کارآمدی را راه­‌ حل مقابله با مشکلات اقتصادی می‌دانند. در مقام یک مدیر در نظام اسلامی چقدر به موضوع کارآمدی و توجه به توان داخلی اعتقاد دارید؟
افرادی که حلّ تمامی مشکلات و توسعه کشور را در حل مسائل ما با خارج از مرزها، به‌ویژه آمریکا دانسته و بر این باورند که باید به مبارزه خاتمه داد، خواسته یا ناخواسته به سمت تحریف فضا، دشمن و خویشتن در حرکت هستند. صد البته که بنده مخالف تعامل با جهان نیستم؛ اما تعامل عزّت‌مندانه و با تکیه بر ظرفیت‌های درونی را راهگشا می‌دانم. 
متأسفانه، با وجود عبرت‌آمیز بودن عاقبت یا وضعیت کشورهای همراهی کننده با نظام سلطه و همچنین کارشکنی­‌های صورت گرفته در توافقات اخیر و برجام، هنوز برخی به خارج از مرزها امید دارند و حتی از برجام‌های دیگر سخن می‌گویند. این افراد در خواب و در واقع در احتضار هستند و ان‌شاء‌الله به تعبیر امام، خدا بیدارشان می‌کند.
جدای از تحریف صورت­ گرفته، توجه و انتظار گشایش­های این‌چنینی نوعی فرار رو به جلو است که با آن مسئله ناکارآمدی فرافکنی می‌شود. اکنون مرز نادانی و خیانت بسیار باریک شده است. نگاه ابتدا به ساکن به خارج و امید واهی به عوامل خارجی، آن ‌هم در حالتی که سراسر تاریخ ما مالامال از خیانت، تهدید و خسارت‌های جبران‌ناپذیر آنان است؛ هم بی‌اعتنایی به اصول علمی است، هم با عرق ملی ما همخوانی ندارد و هم موجب ناامید کردن مردم از نقاط قوت داخلی است که صدمه‌های مهلکی هم می‌تواند در پی داشته باشد. از سوی دیگر، قابلیت‌های داخلی ما قدرت نرم‌مان را بهبود خواهد بخشید و موجب اقتدار و امید داخلی خواهد شد. کارآمدی جز با توجه به توان داخلی و الگوهای بومی اسلامی صورت نمی­پذیرد.
ما راهی جز مدیریت جهادی نداریم. برخلاف تصور برخی، واردات کارآمدی از خارج مرزها امری خیالی است. کارآمدی در داخل اتفاق می‌افتد؛ البته ممکن است زمینه‌هایی وجود داشته باشد که تهدید نباشد؛ بلکه فرصت‌های خارجی باشد، اما تفاوت زیادی بین وابستگی به قدرت‌های جهانی با همکاری‌های پایاپای و عادلانه با عوامل بین‌المللی وجود دارد.
کارآمدی فراتر از اقتصاد است و شامل بخش‌های مدیریت و سیاست نیز می‌شود و عبارت از تحقق عینی یا توان نظام در تحقق کارکردهای اساسی یک حکومت است؛ به گونه‌ای که اکثریت مردم و گروه‌های قدرتمند درون نظام آن را عیناً مشاهده کنند. اتفاقاً اکتفا به خارج و چشم امید داشتن به خارج در ساحت سیاست و حتی مدیریت که در پی ترویج سکولاریسم و دنیامحوری است، خطرناک‌تر است و هویت ما را دچار استحاله خواهد کرد. از سویی باید بدانیم که نظام سلطه برای اینکه جمهوری اسلامی به عنوان نظام کارآمد و ارزش‌های اسلامی به منزله ارزش‌های جایگزین نظام سلطه در جهان تعریف نشود، به هر اقدامی دست خواهد زد.
در حوزه اقتصاد تلاش می‌کنند سیاست جمهوری اسلامی با اقتصاد پیوند بخورد و مردم ایران هزینه انتخاب خود را در تشکیل نظام اسلامی ایران با تلخی و تنگنا در معیشت خود بپردازند. از این رو پرونده‌های مختلفی در حوزه‌های هسته‌ای، حقوق بشر و تروریسم در مجامع بین‌المللی شکل گرفت و بر اساس این پرونده‌ها، اقتصاد جامعه را درگیر این مسائل کردند؛ یعنی ایران را تحریم کردند، هزینه‌های کشور را در تعامل تجاری بالا بردند، رقبای ما را در منطقه برای گرفتن بازار کالاهای ایرانی تقویت کردند و یک نظام محدودکننده در برابر اقتصاد ایران قرار دادند تا مردم ایران را برای حمایت از نظام اسلامی تحت فشار قرار دهند و آنان را دلسرد کرده یا از نظام منتخب خودشان روی‌گردان کنند. 
در این وضعیت، ما یا باید با پذیرش نظام سلطه از ارزش‌های خودمان دست برداریم، اگر چه در ظاهر جمهوری اسلامی برپا بماند و یا آنکه با مقاومت و توجه به ظرفیت‌ها و نیروهای انسانی خودمان در برابر این هجمه سنگین ایستادگی کنیم. نظام جمهوری اسلامی ایران سیاست دوم را انتخاب کرد؛ به همین دلیل سیاست خود را به سمت اقتصاد مقاومتی و مقاومت فرهنگی پیش می‌برد. اساس اقتصاد مقاومتی در همین درون‌گرایی است. بنابراین، سیاست راهبردی ما باید مقاوم‌سازی اقتصاد باشد تا دیگر این نقطه ضعف مورد طمع دشمنان قرار نگیرد. لازمه ایمن‌سازی اقتصادی یک تحول اساسی در مدیریت و هدایت اقتصاد بر اساس ظرفیت‌های داخلی است.
برای نمونه، اقتصاد مقاومتی ما را به خوداتکایی در عرصه توسعه زیرساخت شهری، به ویژه مترو رساند، در حال حاضر در حوزه مترو  بیش از 20 هزار نفر از کارگران، تکنیسین‌ها و مهندسان عزیز این کشور در زیر زمین در حال مجاهدت و کار شبانه‌روزی برای گسترش 100 کیلومتر مترو هستند. کارخانه واگن‌سازی مترو تهران امروز ظرفیت بی‌نیاز کردن ما از واردات واگن را دارد و توان صدور خدمات فنی و مهندسی را داریم. اینها همه به مدد الهام از فرهنگ جهادی و در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی است. 

* دفاع مقدس که مصداق جنگ سخت بود، با تکیه بر ایمان و اعتقاد و توان زرهی به پیروزی رسید؛‌ اما امروز برخی‌­ها می‌گویند کشور به نیروهای مسلح نیازی ندارد و راه موفقیت­‌های علمی و اقتصادی در کنار گذاشتن نیروهای نظامی است، نظر جناب‌عالی در این‌باره چیست؟
باورنکردنی است که سیاستمداران کارکشته یا نخبگان داخلی ما به ایراد این‌گونه نظرات بپردازند، شاید هم سوءبرداشت یا سوءتفاهمی در بازتاب رسانه‌ای این مسئله وجود داشته باشد، به هر حال این موضوع در رسانه‌های ما بازتاب یافته است، از این رو به ذکر چند نکته در این ارتباط می‌پردازم. 
این حرف‌ها جدید نیست. بنی‌صدر هم با هدایت امام(ره) به دست ملت و افکار عمومی استیضاح و طرد شد؛ اما تفکر بنی‌صدری هنوز در کشور وجود دارد. «زمین بدهیم و زمان بگیریم» تاکتیک معیوبی است که در مرعوبیت و خیانت ریشه دارد.
اساساً تفکیک توسعه نظامی از توسعه در زمینه‌های اقتصادی، صنعتی، رفاهی، علمی و ... نادرست است. آموزه‌های دین اسلام، حفظ عزّت و اقتدار مردم مسلمان را لازم می‌داند و تأکید می‌کند که مسلمانان باید آنقدر از نظر نظامی قوی باشند که دشمن از آنها کاملاً ترسیده و نتواند به آنها حمله کند.
  با وجود این همه ناامنی در اطراف ایران و جنگ‌های خانمان‌سوز در کشورهای همسایه که با تجاوز قدرت‌های استکباری آغاز شد و با وجود پایگاه‌های متعدد نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه و همچنین با وجود غده سرطانی رژیم صهیونیستی، شک نکنید که ضعف نظامی جمهوری اسلامی به طمع این دشمنان به خاک میهن عزیزمان منجر خواهد شد و بدخواهان ایران در حمله و سپس متلاشی کردن نظام لحظه‌ای تردید نخواهند کرد. 
سرمایه‌گذاری اقتصادی در یک کشور وقتی امکان دارد که آن کشور امنیت لازم را داشته باشد و اگر کشوری ضعیف بوده و دشمنان آن عوامل ناامنی را ایجاد کنند، سرمایه‌گذاری اقتصادی و در نتیجه ایجاد اشتغال و تولید و پیشرفت اقتصادی هم ممکن نخواهد بود. پیشرفت در ابزار نظامی نه‌تنها با توسعه اقتصادی و صنعتی منافاتی ندارد؛ بلکه مرتبط با پیشرفت در ابعاد مختلف صنعتی و اقتصادی یک کشور است. برای نمونه، کشور ژاپن و آلمان بودجه‌های زیادی برای مسائل نظامی خود صرف می‌کنند به گونه‌ای که در جهان، در رتبه هشتم و نهم قرار دارند.
آیا کشورهایی مانند انگلستان، فرانسه، آمریکا، چین و هند از جمله کشورهای پیشرفته از نظر صنعت و فناوری و نیز اقتصاد به شمار نمی‌آیند؟ آیا این کشورها با کنار گذاشتن ابعاد نظامی خود به این پیشرفت‌های اقتصادی و صنعتی دست پیدا کرده‌اند؟ ابداً چنین نیست.
قدرت سخت لازمه و توأمان با قدرت نرم است. مهم‌ترین نمود قدرت نرم، از جمله قدرت در اقتصاد و صنعت هم دقیقاً در قدرت سخت و توان و قدرت نظامی نهفته است. بنابراین، این یک اشتباه محاسباتی است و کسانی که این سخنان را مطرح می‌کنند، باید در شناخت نظام سلطه در روابط بین‌المللی و بنیان‌های قدرت در آن بیشتر بیندیشند؛ زیرا امروز اگر قدرتمند نباشیم، کسی با ما گفت‌وگو نخواهد کرد؛ چون ما را از پیش مغلوب‌شده تصور می‌کند، از این رو باید به خواسته‌های آنها تن دهیم.
به عقیده من این نسخه‌پیچی‌ها که بودجه نظامی مانع پیشرفت می‌شود، بهانه بزرگی است؛ بهانه‌­ای که می‌توان پشت آن پنهان شد و پاسخگوی ناکارآمدی بود. متأسفانه، تفکر از پیش‌باختگی و مهیا نشدن برای مبارزه و عمل انقلابی در زمینه­‌های اقتصادی، فرهنگی و دیگر عرصه‌ها نیز سرایت کرده است؛ یعنی کسانی که امروز  به بهانه پیشرفت علمی، صنعتی و اقتصادی از توان نظامی صرف‌نظر می‌کنند، در گام‌های بعدی خود به ترتیب از همین علم و صنعت و اقتصاد هم کوتاه خواهند آمد و صرف‌نظر خواهند کرد. در واقع، بی‌توجهی به توانمندی درونی موجب شده است چشمان برخی مسئولان به سمت امدادهای غربی باشد. برخی آقایان چون نمی‌توانند در داخل کارآمد باشند، می‌خواهند کارآمدی را وارد کنند! و این معبر پدیده شوم نفوذ است.
ما به جای آنکه از توجه به بنیه دفاعی و امنیتی خودمان دست برداریم، باید به سمت افزایش توجه به تولید دانش و علم گام برداریم که می‌تواند بال دیگری از قدرت ایران باشد. کاهش توجه به علم که سال‌هاست مورد توجه رهبری قرار گرفته است، باید با برنامه‌ریزی دقیقی دوباره به سطح مطلوب بازگردد و نباید با دوگانه‌های غلط، افکارعمومی و نخبگان را به سمت یک ذهنیت اشتباه سوق دهیم، این‌گونه تحلیل‌ها یا بازخوردهای غلط که صحبت‌های برخی نخبگان زمینه‌های شکاف و بستر‌های نفوذ را فراهم می‌آورد. 
امیدوارم این مهم در دستور کار برنامه‌ریزان کشور واقع شده و با اِعمال سیاست‌های منطقی، علمی، جهادی و دانش‌بنیان هر قدمی که برمی‌داریم، به تحقق ثبات، امنیت، پیشرفت و عدالت در کشور عزیزمان ایران منجر شود.
منبع:هفته نامه صبح صادق
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات