(روزنامه آفتاب يزد ـ 1395/06/20 ـ شماره 4707 ـ صفحه 3)
سی سال بعد...
سی سال بعد و در کشاکش طرح ها و برنامههای کوتاه و میان مدت انتخاباتی جبهه رقیب روحانی خبرگزاری فارس با انتشار فایلی تصویری مینویسد: «رابرت مکفارلین مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا در اواسط دهه 60 شمسی، سهشنبه (16 شهریور/6 سپتامبر) در نشست «چشمانداز و محدودیتهای همکاری ایران و آمریکا» در اندیشکده واشنگتن به عنوان مستمع شرکت کرد و در حین پرسیدن یک سوال از مدعوین به مسئله جالبی اشاره کرد. مکفارلین درباره ماجرای سفرش به ایران به سالهای دور رفت. سیاستمدار کهنهکار به دنیس راس، جیمز دوبینز و جِی سالومون که در پنل مدعوین نشسته بودند، گفت: «به یاد میآورم آخرین نوبتی که با روحانی تبادلنظر کردم، حدود 30 سال پیش نظر رئیسجمهور را به وی گفتم.» وی ادامه داد: «سیاست ریگان این بود که به هر حال ما با ایران اختلاف داریم ولی اعتقادی به سرنگونی انقلاب ایران نداشت و فکر میکرد که ما میتوانیم راهی رو به جلو (در روابط با ایران انقلابی) بیابیم.» مکفارلین که در ابتدای جمله گفته بود نقل قولی از «حسن روحانی» بیاورد، ادامه داد: «در آخر او گفت اما این انقلاب مسیر خود را میپیماید. این حکومت دینی عمر زیادی خواهد داشت و این انقلاب خیلی با دیگر انقلابها مانند انقلاب مائو (در چین) و انقلاب کاسترو (در کوبا) متفاوت نیست.»
ماجرای مک فارلین چه بود؟
افتضاح سیاسی موسوم به «مک فارلین» یا به قول آمریکایی ها «ایران-کنترا » در نوامبر ۱۹۸۶ و به دنبال اقدامات پنهان دولت رونالد ریگان فاش شد. در این ماجرا که با هدف گسترش روابط ایران و ایالات متحده صورت گرفت، محمولههایی از سلاح به ایران تحویل داده میشد. گروهی از سیاسیون ایرانی که از این سناریو اطلاع داشتند قول داده بودند همه اقدامات لازم برای آزادی ۶تبعه آمریکایی به گروگان گرفته شده در لبنان توسط سازمانی موسوم به «جهاد اسلامی» را انجام دهند. اما این معامله مخفیانه به یک آبروریزی شرم آور تبدیل شد که ریگان اعلام کرد در جریان فعالیتهای همکارانش در کاخ سفید قرار نداشته است.
دو سال پس از تکذیب معاون روحانی و سی سال بعد از اصل ماجرا
ماجرای مک فارلین یا همان«ایران- کنترا» هرچه بوده است دو روایت دارد؛ روایت نخست از قول طرف های ایرانی است و روایت دیگر از قول مک فارلین، مجله فارین پالسی و دیگرانی از این دست! اما مطرح شدن این ماجرا در میانه سال 95 و تقریبا هفت ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، هیچ شکی باقی نمیگذارد که این مسئله جزئی از یک پروژه عظیم سیاسی- اجتماعی است که جناح رقیب روحانی به آن دامن زده است و در روزهای آینده، خط آتش باری رسانههای مخالف دولت، قطعا تحلیل و تفاسیری عجیب و حملاتی گسترده را رقم خواهند زد با این توضیح مهم که رسانه ای شدن ماجرای مک فارلین در بحبوحه رقابت های پنهان اما نفسگیر انتخابات! مسبوق به سابقه بوده و نظیر آن را سالیان گذشته شاهد بوده ایم.
در حملات رسانه ای به جناح اصلاحات تاکنون بارها و بارها موضوعی به نام«جرج سورس» را شنیدهایم، این در حالی است که یک طرف ماجرا همیشه آن را تکذیب کرده است و طرف مقابل با تاکید بر درستی آن، مدعی وجود اسنادی شده است که هرگز منتشر نشده و تا انتها نیز این اسناد صرفا ادعایی منتشر نخواهد شد.
اینکه مسئلهای دو سال پس از تکذیب معاون حقوقی حسن روحانی و سی سال بعد از اتفاق اصلی، این روزها به خط آتش رسانه ای علیه دولت افزوده میشود، نشان از آن دارد که جناح رقیب روحانی در ماه های منتهی به انتخابات اردیبهشت96 قطعا برنامههایی گستردهتر از آنهایی درسر میپرورانند که حتی بشود بدان اندیشید، زیرا بازپسگیری پاستور یا احاطه حداکثری داشتن بر آن چیزی نیست که ساده از کنار آن بتوانند بگذرند و نظایر مک فارلین و جرج سورس تنها گوشه هایی از ماجراهایی است که حسن روحانی و همراهان او با جناح رقیب خود خواهند داشت. اگر چه این مسئله در روزهای آتی، بخش بیشتری از فضای رسانه ای جناح منتقد و مخالف دولت را به خود اختصاص خواهد داد، اما جای این ابهام و پرسش مهم را با هیچ ترفند و بازی رسانه ای نمی توان پر کرد که چرا وقتی رهبر انقلاب صراحتا از بی اعتمادی خود نسبت به آمریکایی ها سخن به میان میآورند، برخی برای حمله به پایگاههای اجتماعی حسن روحانی استنادات خود را دقیقا از مجلات و سخنرانی های همان آمریکایی هایی اخذ می کنند که قرار بوده به هیچ وجه ممکن به آنان کوچکترین اعتمادی نداشته باشیم! یعنی به اندازه یک درصد هم نمیتوان مشکوک بود که حتی خود مک فارلین نیز از این خاطره گویی و بازگشتن به سالهایی این چنین دور اهدافی تفرقه افکنانه داشته است و آیا به اندازه یک درصد نمی توان دچار ابهام شد که مک فارلین دکتر هادی را با حسن روحانی اشتباه گرفته است؟
http://aftabeyazd.ir/?newsid=49211
ش.د9501895