(ويژنامه روزنامه شرق – 1395/07/11 – شماره 2695 – صفحه 15)
* پیش از هر بحثی قصد داریم فضایی که میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری ایران در آن قرار دارد را از زبان متولی اصلی این امر بشنویم. کجا بودیم، کجا هستیم و به کجا میرویم؟
** از تشکیل سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری حدود ١٢ سال میگذرد که یکسالونیم آن در دولت هشتم، هشت سال در دولتهای نهم و دهم و سه سال دیگر مربوط به این دوره است. این سازمان در سال ٨٢ از ادغام دو معاونت «ایرانگردی و جهانگردی» و «میراث فرهنگی» وزارت ارشاد تشکیل و با جایگاه معاونت رئیسجمهور شروع به فعالیت کرد. در سال ٨٥ با مصوبه شورایعالی اداری بخش صنایع دستی کشور نیز به دلیل ماهیت فرهنگی و تأثیری که میتوانسته بر بخش گردشگری داشته باشد، به این مجموعه اضافه شد. دولت هشتم به عنوان آغازگر این ادغام و تجمیع و ارتقا، به دنبال آن بود تا از این ظرفیتها برای برداشتن یک خیز بلند و درخورتوجه در عرصه گردشگری بهرهبرداری کند. در سال ٨٨ که دولت وقت تصمیم به تمرکززدایی دستگاههای دولتی از داخل تهران گرفت، تنها دستگاهی که تن به این امر داد سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری بود که مکلف شد معاونت میراث فرهنگی و پژوهشگاه آن را به شیراز و صنایع دستی را به اصفهان ببرد؛ البته پس از یکسالونیم متوجه میشوند که این کار، اشتباه بوده و برای جلوگیری از فروپاشی این سازمان، دوباره معاونتها را به تهران بازمیگردانند.
همین جابهجاییها سبب شد تا بضاعت نیروی انسانی، اسناد، مدارک، اشیا و بسیاری موارد دیگر از بین برود و این صدمات، خدشه عظیمی به بضاعت سازمان وارد کرد. در همین حال، تغییرات مکرر مدیران دولت دوم آقای احمدینژاد که چهار مدیر در طول دو سال به این سازمان آمدند و بین چهار تا هشت ماه دوره این مدیریتها بوده است، باعث شد که یک وضعیت کاملا بیثبات و ازهمپاشیده و غیرمنسجم در این تشکیلات ایجاد شود و نظارت بر شرکتهای زیرمجموعه و وابسته سازمان از بین برود. همچنین مجامع بسیاری از این شرکتها بیش از هفت، هشت سال تشکیل نشده بود، شورای عالی میراث که ابزار بسیار خوبی برای حل مشکلات این سازمان و این حوزه بود، در طول ٨ سال دولت آقای احمدینژاد تشکیل نشد و سازمان به یک کانون سیاسی برای مدیریت و هدایت برخی فعالیتهای دولت وقت تبدیل شده بود؛ درحالیکه این سازمان یک تشکیلات کاملا فرهنگی است و میتواند جایگاه قابلتوجهی در فرایند توسعه فرهنگی و توسعه اقتصادی کشور داشته باشد. متأسفانه اولین مدیری هم که از طرف جناب آقای دکتر روحانی جهت تصدی ریاست این سازمان منصوب شد، به دلیل مشکلات شخصی و جسمی بیشتر از شش ماه نتوانست در این مسند حضور داشته باشد. به همین خاطر این سازمان با یک وضعیت کاملا نابسامانی مواجه بود.
این جابهجاییها که از سال ٨٨ آغاز شد و در پی آن تغییر مدیران، بهویژه در دو سال آخر دولت قبل و مشکلات دیگر، به تعبیر من این سازمان را به زیر صفر رسانده بود؛ زیرا عمر دوران مدیریت مدیران این مجموعه حدود چهار تا هشت ماه بود و این تصور ایجاد شده بود که دوران مدیریت بنده نیز به یک سال نرسد. وضعیت نابسامانی که در امور مالی، اداری، سازمانی، توسعه و بخشهای تخصصی داشتیم، شرایط کار را با دشواری جدی مواجه کرده بود.
اینجا سازمانی است که از ٤٣٥ شهرستان کشور در ٤٦ شهرستان دارای اداره بود و در حدود ١٥٠ تا ١٦٠ شهرستان نمایندگی داشتیم و در بیش از ٢٠٠ شهرستان حتی یک نفر نیرو هم نداشتیم؛ بنابراین توسعه گردشگری در شهرستانها و حفظ و حراست از میراث فرهنگی با مشکل مواجه و در نتیجه، انجام وظایف و مسئولیتها بسیار سخت شده بود. یکی دیگر از مشکلات ما این بوده و هست که بیش از ٧٠ درصد نیروهای سازمان، افراد غیرمتخصص هستند که در اثر همان ضربات جابهجاییها در بخشهای میراث فرهنگی و صنایع دستی به این سازمان آمدند و همانطورکه عرض کردم بضاعت سازمان را از جهت کارشناسی و سایر جنبههای فنی دچار مشکل کردهاند. بههرحال با عنایت خداوند، تلاش ویژهای که انجام شد و حمایت دولت و شخص آقای رئیسجمهور، کمک دیگر قوا و تلاش مجموعه مدیران، معاونان و کارمندان سازمان، به جایی رسیدیم که همان سازمانِ زیر صفر، امسال در جشنواره شهید رجایی به عنوان یکی از پنج دستگاه برتر کشور برگزیده شد و این چیزی جز یک معجزه نبود که بتوانیم در طول حدود سه سال، گامهای اساسی را در جهت ساماندهی و ایفاکردن نقشی مؤثر در فرایند توسعه فرهنگی و اقتصادی برداریم. خوشبختانه امروز در حوزه میراث فرهنگی که در طول ٤٠ سال گذشته، یعنی از زمان کنوانسیون ١٩٧٢ که برای ثبت بناها، مکانها و محوطههای تاریخی به عنوان میراث جهانی شکل گرفت و آغاز به فعالیت کرد تا سه سال قبل، فقط ١٦ اثر را به ثبت جهانی رسانده بودیم که در طول این سه سال ما پنج مکان و مجموعه را به عنوان پروندههای ثبت جهانی داشتیم و امسال پرونده قناتهای ایران که مجموعهای مشتمل بر ١١ اثر است به ثبت جهانی رسید که یکی از افتخارات و دستاوردهای این دولت به شمار میرود.
همچنین ما موفق شدیم برای نخستینبار چهار محموله اشیای تاریخی و فرهنگی را از کشورهای آمریکا، بلژیک و ایتالیا به کشور بازگردانیم که رخداد و دستاورد بسیار بزرگی است و هیچ دولتی تاکنون نتوانسته چنین کارنامهای داشته باشد. همچنین با جدیت، پیگیر حل مشکل پرونده الواح هخامنشی با مؤسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو هستیم. پیگیری و تحقق این امور باعث شده تا شرایط بسیار خوبی برای ما در بین فعالان بخش میراث فرهنگی ایجاد شود.
در زمان شروعبهکار من در این سازمان، موزه ملی ایران به عنوان موزه مادر کشور تنها دوهزارو ٣٠٠متر فضای نمایشگاهی داشت؛ اما مشاهده شخص من از موزههای بینالمللی دیگر که یکی از آنها موزه هرمیتاژ سنپترزبورگ بود، حاکی از این بود که موزه ملی ایران باید مساحت زیادی داشته باشد. خوشبختانه ما توانستیم در سه سال گذشته، دو بخش دوران اسلامی و دوران باستان را راهاندازی کنیم و فضای نمایشی را به بیش از ١٠هزار متر توسعه دهیم و به یاری خدا در طول ششماه تا یک سال آینده بخش دیگری را به وسعت دوهزار متر به موزه اضافه خواهیم کرد؛ درحالیکه بخش دوران اسلامی ما در حدود ١٠ سال خوابیده بود و بخش دوران باستان از زمان انقلاب تاکنون یعنی در حدود ٣٧ سال مورد استفاده و بهرهبرداری قرار نمیگرفت. همچنین موزه بزرگ خراسان را دو سال زودتر از زمانبندی راهاندازی کردیم و راهاندازی موزههای دیگر را هم دنبال میکنیم.
در بخش حفاظت و حراست از بناها و محوطهها ما فرمول مشارکت با مردم و استفاده از منابع غیردولتی که مشخصا با بخش خصوصی و شهرداریهاست پیش گرفتهایم و در حال همکاری هستیم. در این راستا سرعت مرمت و بازسازی و بهرهبرداری را اگر ادعا کنیم که بیش از ٢٠ برابر کردهایم، ادعای قابل اثباتی است؛ به عنوان نمونه قراردادی را سه ماه قبل با شهرداری شیراز منعقد کردیم که بر اساس آن، بهرهبرداری از ٢٨ خانه تاریخی را به آنها واگذار کردیم و شهرداری موظف به هزینه ٣٣ میلیارد تومان برای بازسازی و ٢٠ میلیارد تومان برای تجهیز شده است و با ٥٣ میلیارد تومان که شاید سازمان ما تا ١٠ سال آینده هم نمیتوانست چنین هزینهای را تقبل کند، این خانهها نجات پیدا میکنند و مرمت و بازسازی شده و به جاذبه گردشگری و بنگاه اقتصادی تبدیل و سبب ایجاد اشتغال میشوند. در حقیقت ما با سازوکار صندوق حفظ و احیای اماکن فرهنگی و تاریخی مشارکت بخش خصوصی را در امر مرمت و بازسازی با گستردگی زیاد محقق میکنیم.
در بخش گردشگری نیز اتفاقات خوبی رخ داده است. در سال ٩٤ نسبت به سال ٩١ ما با رشد ٣٠ درصدی ورود گردشگر خارجی به ایران مواجه بودیم که میانگین سالانه آن ١٠درصد است. این در حالی است که میانگین افزایش سالانه گردشگران خارجی در دنیا ٤,٦ درصد بوده که در نتیجه ما بیش از دو برابر میانگین دنیا در طول سه سال گذشته رشد داشتیم. در سال ٩١ با چهارمیلیون و ٧٠ هزار گردشگر خارجی مواجه بودیم و در سال گذشته پنجمیلیون و ٢٠٠هزار نفر را میزبانی کردیم. در بخش گردشگری داخلی موفق شدیم ساماندهی مکانی و زمانی را تا حد قابلتوجهی جلو ببریم و بتوانیم شرایطی را بهوجود آوریم که در فصول غیرفعال، بخشهایی از اقشار مردم بتوانند مسافرت کنند. همچنین بتوانیم مقاصد جدید گردشگری داخلی ایجاد کنیم و کماکان مقاصد ما محدود به چند استان شمالی کشور، اصفهان، شیراز، یزد، کرمان، مشهد و تبریز نباشد. به نظر من در بخش احداث هتلها و سرمایهگذاری، انقلابی در حال وقوع است و اتفاق بسیار خوبی که رخ داده این است که درحالحاضر سرمایهگذاران زیادی از بخش ساختمانسازی یا سایر بخشهای صنعتی وارد بخش گردشگری شدهاند. صنعت گردشگری تنها بخشی است که هماکنون در شرایط فعلی اقتصادی کشور در رونق بهسر میبرد.
امروز بیش از ١٨٠٠ پروژه از طرف بخش خصوصی در حال اجراست که ٨٢٠ هتل یک تا پنج ستاره و هتلآپارتمان، بخشی از آن است. این در حالی است که تا ابتدای کار این دولت ما تنها هزارو صد هتل و ٦٠٠ هتلآپارتمان داشتیم که از این تعداد فقط ١٢٥ هتلِ چهار یا پنج ستاره در حال فعالیت بودند. ما توانستیم با حمایت از بخش خصوصی در این مدت، ٣٥ هتل به این تعداد اضافه کنیم و هماکنون هتلهای چهار و پنجستاره ما به عدد ١٦٠ رسیده و در بین ٨٢٠ پروژه هتلسازی که به آن اشاره کردم، حدود ١٧٠ هتل چهار یا پنج ستاره است که انشاءالله تا پنج سال آینده به بهرهبرداری خواهد رسید و جمعا ٢٠٠ هتل در این سطح، تا پایان دوره دوم دولت جناب آقای دکتر روحانی اضافه خواهیم کرد.
صنایع دستی یکی از حوزههایی است که به واقع ظرفیت بسیار خوبی در ایجاد اشتغال و توسعه فرهنگی دارد، به این دلیل که نخست در کشور بین ١,٥ تا دو میلیون نفر در بخش صنایع دستی و فرش در حال فعالیت و تأمین معاش هستند، بیش از ٥٠٠هزار نفر در حوزه صنایع دستی و بیش از یک میلیون نفر در بخش فرش. ایران، چین و هند سه قدرت بزرگ صنایع دستی دنیا هستند و در این بین ایران از ٤٦٠ رشته مختلف صنایع دستی موجود در جهان، در ٣٦٠ رشته آن سابقه تولید داشته و درحالحاضر در ٣٠٠ رشته آن مشغول به تولید است. در بسیاری از آنها نیز حرف اول را در دنیا میزنیم. در فرش که همچنان در تمامی زوایای آن پیشتازیم، گرچه فرش در حوزه کاری وزارت صنعت، معدن و تجارت تعریف شده است؛ ولی در رشتههای معرق، منبت، خاتم، قلمزنی و ملیلهکاری بدون کوچکترین حرف و بحثی، سرآمد دنیا هستیم. مشکلات عمده ما مربوط به بخش بازرگانی است که اگر بتوانیم مسائل بازرگانی داخلی و خارجی را حلوفصل کنیم، بسیاری از معضلات ما حل خواهد شد. به همین خاطر در این بخش تمرکز ویژهای کردیم تا بتوانیم هرچه سریعتر شرایطی را بهوجود آوریم تا تولیدکنندگان صنایع دستی بتوانند محصولاتشان را در بازارهای داخلی و خارجی به فروش برسانند.
ازجمله این اقدامات، توسعه بازارچههای موقت و دائمی بوده که در شهرهای مختلف ایجاد کردیم و همچنین افزایش فروشگاههای اینترنتی که از هشت فروشگاه در سهسال پیش به عددی بیش از ٢٠٠ فروشگاه درحالحاضر رسیدهاند که به امر توسعه و فروش صنایع دستی مبادرت میورزند. سالبهسال نیز روند صادرات ما بهتر شده؛ بهگونهایکه سال ٩٣ به نسبت ٩٢ در حدود ٣٧ درصد رشد داشتیم و در سال ٩٤ به نسبت ٩٣ با حدود ١٤ درصد رشد روبهرو بودیم؛ اما بر این باوریم که ظرفیت صنایع دستی ما به غیر از فرش، میتواند یک ظرفیت حداقل یک میلیارد دلاری باشد که به عنوان هدفگذاری کمّی در پایان برنامه پنجساله ششم قرار دادیم و به یاری خدا در سال پایانی برنامه، بین ٨٠٠ میلیون تا یک میلیارد دلار بتوانیم در این بخش صادرات داشته باشیم. همچنین در حوزه فرش، در سالهای گذشته و در دولتهای پیشین، صادرات ١.٥میلیارد دلاری را تجربه کردهایم که متأسفانه چیزی در حدود ١٠ سال است که با وضعیت خوبی مواجه نیست و امروز در حد ٢٠٠ تا ٣٠٠ میلیون دلار حجم صادرات را به خود اختصاص داده است؛ البته امیدواریم با تمهیداتی که همکارانمان در وزارت صنعت، معدن و تجارت میاندیشند مجددا به آن حد دست پیدا کنیم.
* کمی تخصصیتر به مقوله گردشگری و سرمایهگذاری در این حوزه بپردازیم. در اینجا یک پرسش جدی مطرح است: چرا باید یک سرمایهگذار خارجی سرمایهاش را به ایران بیاورد و در این حوزه درگیر کند؟ جذابیت این حوزه در ایران چیست؟
** سرمایهگذار به دنبال بازار خوب است. خوشبختانه بخش گردشگری ایران نه به زعم ما که به اذعان رسانههای خارجی، امروز در رونق است. دو هفته پیش رادیو فرانسه در یک تحلیل اشاره کرد که گردشگری در ایران جان تازهای گرفته و در یک سال گذشته، بهویژه پس از اجرای برجام، بسیاری از رسانههای معتبر خارجی، مخصوصا در اروپا و مراکز تصمیمگیری حوزه گردشگری جهانی، ایران را با عناوین نخستین، مهمترین و بهترین مقاصد گردشگری یاد کردهاند که به گردشگران توصیه میشود. این موضوع به خاطر جاذبههای گوناگونی است که ایران از آن برخوردار است. با توجه به وجود مشکلاتی که در زیرساختها با آن مواجه هستیم و بخشی از آن در اثر تحریمهای ظالمانه و ناعادلانهای مانند تحریمهای بانکی است که علیه ما اعمال شده و نمیتوانیم از کارتهای اعتباری خارجی در ایران استفاده کنیم.
یکی از مشکلات گردشگران در ایران این است که مجبورند با پول نقد سفر کنند. با وجود همین مشکلات، ایران در سال ٢٠١٦ و ٢٠١٧ یکی از مهمترین مقاصد گردشگران خارجی، بهویژه کشورهای اروپایی معرفی شده و از لحاظ جاذبههای گردشگری و فرهنگ مردمی نیز جایگاه قابل قبولی دارد که در کنار امنیت جامعه، جاذبههای گردشگری را افزایش میدهد. به همین دلیل است که بسیاری از گردشگران متمول اروپایی، گردشگری در داخل ایران را با قطار گردشگری که یکی از روشهای گرانقیمت و توأم با ریسک است، انتخاب و تجربه میکنند. این مسائل نشاندهنده آن است که از یک امنیت پایدار و باثبات برخورداریم. گردشگر از مرزهای شمال غرب ما وارد میشود و در خاک ما تا یزد و اصفهان و کرمان رفته و بازمیگردد. اکنون سرمایهگذاران داخلی و خارجی به دنبال یک بازار پررونق هستند.
این حرف منِ تنها نیست. گروه اشتایگن برگر که توافقنامهای برای احداث ١٠ هتل پنجستاره در هفت سال آینده با آنها امضا کردیم، بدون آنکه ما بدانیم مشاوری را در اختیار گرفته بودند که در طول چهار ماه حوزه گردشگری ایران را مطالعه کرده و پس از آن به این نتیجه رسیدند که گردشگری در ایران پرجاذبه است و آینده بسیار خوبی دارد و هرکسی که در آن سرمایهگذاری کند، میتواند سوددهی خوبی را به دنبال داشته باشد. همچنین بخش خصوصی ترکیه که درحالحاضر برای سرمایهگذاری در صنعت گردشگری، با ما توافقنامه کتبی امضا کرده است؛ زیرا آینده گردشگری ایران را بسیار پررونق دیدهاند و به دنبال طراحی و ایجاد تورهای ترکیبی بین ایران و ترکیه برای کشورهای ثالث هستند.
در هر صورت شرایط خوبی حاکم است. بهتازگی یکی از دوستان مطلع از یزد آمده بود و به من گزارش میداد که بیش از ١٧-١٨ نفر از صنعتگران یزد سرمایه خود را وارد حوزه گردشگری کردهاند و به دنبال ساخت هتل، اقامتگاه بینراهی و هتلبیمارستان هستند. این اتفاقات، حکایت از آیندهای درخشان و پررونق در این حوزه دارد که ناشی از جاذبههای خوب گردشگری ایران در حوزه مذهبی و زیارتی، فرهنگی و تاریخی، پزشکی و سلامت، طبیعتگردی و امنیت و فرهنگ خوب مردم ایران است.
* مواردی که باعث ایجاد جذابیت برای سرمایهگذاران شده و به آن اشاره کردید، آیا پیرو یک سری اتفاقات سیاسی و بینالمللی به وجود آمده است یا بر پایه یک برنامه مشخص و از پیش طراحیشده و عمل به آن چنین دستاوردهایی را داشتهایم که اتفاقات سیاسی، بهویژه در عرصه بینالملل، به تسریع یا تسهیل آن کمک کرده است؟
** سیاست توسعه فعالیتهای گردشگری در این دولت و استفادهکردن از ظرفیتهای مغفول این بخش جزء برنامههای انتخاباتی آقای دکتر روحانی بود که در دوران رقابتهای انتخاباتی هم به آن بارها اشاره شده بود. روزگاری گردشگری در ایران یک بخش تفننی و حاشیهای به شمار میرفت؛ اما امروز خوشبختانه همه به این باور رسیدهاند که از ظرفیتهای فرهنگی و اقتصادی این بخش باید بیشتر استفاده کرد؛ زیرا سال گذشته در بخش گردشگری، با ورود پنجمیلیون و ٢٠٠ هزار گردشگر به ایران، ٧,٥ میلیارد دلار درآمد نصیب کشور شده و بهراحتی میتواند در ١٠ سال آینده به ظرفیت ورود ٢٠ میلیون گردشگر و درآمد ٢٥ تا ٣٠ میلیارد دلار برسد. البته باید بر اساس سند چشمانداز توسعه ٢٠ساله کشور در پایان ١٠ سال نخست برنامه، به رقم ٩ میلیون گردشگر میرسیدیم که چون در دولتهای نهم و دهم، آنطورکه باید و شاید، به این بخش توجه نشد، درحالحاضر به عدد پنجمیلیون و ٢٠٠ هزار نفر رسیدهایم و این نشاندهنده عقببودن ما از برنامه است؛ هرچند نرخ رشد ما در طول این سه سال بیش از دو برابر نرخ رشد میانگین دنیا بوده و روند قابل قبولی است.
اگر ما بتوانیم در طول ١٠سال آینده همین نرخ رشد هفت تا ١٠ درصد را حفظ کرده و همین روند را ادامه دهیم، میتوانیم عقبماندگیها را جبران کنیم و تا افق ١٤٠٤ یا ٢٠٢٥ میلادی به عدد ٢٠ میلیون گردشگر در سال دست پیدا کنیم که چیزی در حدود ٢٥ تا ٣٠ میلیارد دلار درآمد نصیب کشور میکند. امروز مجموعه دولت با هدایت شخص آقای رئیسجمهور، کمکحال این بخش هستند. مجلس و قوه قضائیه هم حمایتهای خوبی به این حوزه میکنند و همه دست به دست هم دادهایم تا بتوانیم از ظرفیتهای این حوزه استفاده کنیم.
* سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری متولی اصلی حوزه گردشگری در کشور است؛ اما برای رشد و توسعه و رونق این صنعت، نیازمند همکاری سایر دستگاهها نیز هستیم، ازجمله وزارتخانههای امور خارجه، راهوشهرسازی، اطلاعات و ... به عبارت دیگر مقوله گردشگری یک مقوله بینبخشی است که دستگاههای بسیاری باید درگیر آن باشند. آیا تا این لحظه همه نهادهای درگیر، نقش خودشان را بهخوبی برای توسعه و رشد این صنعت ایفا کردهاند؟
** برای تحقق فرایند گردشگری داخلی و خارجی ٢٧ دستگاه فعالیت میکنند. همانطورکه شما هم اشاره کردید، گردشگری یک فعالیت بینبخشی است و هرکدام از این ٢٧ دستگاه که هماهنگی و همکاری نداشته باشند، این فرایند دچار مشکل میشود؛ برای مثال از زمانی که یک گردشگر خارجی برای دیدن ایران اراده میکند، اولین اقدام او مرتبطشدن با یکی از نمایندگیهای سیاسی یا کنسولی ما در خارج از کشور است، سپس باید بتواند تور مورد نیاز را از دفاتر خدماتی و مسافرتی خریداری کند، پس از آن باید به دنبال تأمین هواپیما یا یک وسیله حملونقل باشد، هنگام ورود به کشور باید مراحل گذر از مبادی ورودی طی شود، انجام فرایندهای گمرکی، اسکان در هریک از هتلها یا اقامتگاهها، بخش حملونقل ریلی، زمینی و هوایی در داخل کشور، پذیرایی و تأمین خوراک، بازدید از اماکن مختلف و جاذبهها، تأمین امنیت مالی و جانی و ... همگی اینها مواردی است که تاکنون موفق شدهایم با همکاری همه دستگاههای مربوطه، یک سری گرهها را باز کنیم. واقعا باید سپاسگزار دستاندرکاران تأمین امنیت کشور و شورای عالی امنیت ملی باشیم. آییننامه امنیت گردشگری کشور در کمتر از یک ساعت به تصویب رسید، ابلاغ شد و در حال اجراست. با موارد خیلی محدودی مواجه بودیم که امنیت یک گردشگر سلب شده یا سرقتی اتفاق افتاده باشد. در مقایسه با اتفاقاتی که برای گردشگران در کشورهای توسعهیافته غربی همچون فرانسه، اسپانیا و ایتالیا رخ میدهد، این مسائل در کشور ما بسیار محدود و انگشتشمار است.
چند ماه پیش دفاتر خدمات مسافرتی اسپانیا در اعتراض به ناتوانی پلیس این کشور در تأمین امنیت گردشگران، ٤٨ ساعت اعتصاب کردند؛ اما هیچیک از رسانههای ما به این مسئله نپرداختند. درحالیکه همگان اسپانیا را یکی از سه کشور برتر و موفق در امر گردشگری میدانند و سالانه با ورود حدود ١٥٠ میلیون گردشگر مواجه است، با چنین واکنشی از سوی دستاندرکاران و فعالان بخش گردشگریاش مواجه میشود؛ اما اگر جیب یک گردشگر در کشور زده شود، دهها رسانه و نشریه و مجله و سایت به آن میپردازند و بزرگنمایی میکنند و به این موضوع عنایت ندارند که چنین اقدامی در بزرگنمایی میتواند چه آسیب جبرانناپذیری به امنیت و منافع ملی ما وارد آورد. درحالیکه در تمام کشورهای گردشگرپذیرِ دنیا این اتفاقات رخ میدهد و اتفاقا در ایران خوشبختانه این موارد بسیار کم اتفاق میافتد. مجموعه نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات همکاری بسیار خوبی را داشتند و فکر میکنم با همین همگرایی و همافزایی و وجود روحیه پشتیبانی، آینده خیلی خوبی را در پیشرو خواهیم داشت.
* اشارهای هم به بحث برند گردشگری ایران داشته باشیم. بازاریابان صنعت گردشگری به دنبال فروش یک نام تجاری به گردشگران یا سرمایهگذاران این حوزه هستند. ارزش این نام تجاری بر اساس این است که چه حسی را به مخاطب القا میکند. قرار است از ایران چه حسی به این جامعه هدف القا و چه تصویری از کشورمان به او ارائه شود؟
** با توجه به وجود جاذبههای مختلف و متنوع گردشگری در ایران، از دید بسیاری از صاحبنظران صنعت گردشگری، ایران سرزمین فرهنگها نیست، که هست! ایران سرزمین اقوام نیست، که هست! ایران سرزمین زیباییهای طبیعی نیست، که هست! در واقع ایران هیچیک از اینها بهتنهایی نیست، ایران سرزمین تنوعهاست. این حجم از گوناگونیهای تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی، زبانی و قومی بهشدت برای جهانگردان، پرجاذبه است. بهترین تعبیری که درخصوص سرزمینمان به کار برده میشود، همین «سرزمین تنوعها»ست. این تنوعها همانطورکه اشاره کردم، هم در میراث ملموس ما وجود دارد و هم در میراث ناملموس.
در میراث ملموس و جاذبههای طبیعی شما میتوانید در تمام اوقات سال جایی را در ایران داشته باشید که بتوانید اسکی کنید و در همان روز هم بتوانید در نقطهای دیگر از این سرزمین به شنا بپردازید! و این بهشدت مورد توجه گردشگران خارجی است. به لحاظ فرهنگی هم همینطور است. ایران سرشار از تنوعهای فرهنگی است. سرشار از تنوع مذهبی است. ادیان مختلف در این کشور در کنار هم به خوبی زندگی میکنند. درحالحاضر ١٧٢ کلیسا، ١٦١ آتشکده و نزدیک به ٣٠ کنیسه در ایران به ثبت ملی رسیده و مورد حفاظت ما قرار گرفته است. این نشاندهنده آن است که در طول تاریخ، ایران سرزمینی بوده که پیروان ادیان و مذاهب مختلف در کمال آرامش و به گونهای مسالمتآمیز در کنار هم زندگی کردهاند. این یک گذشته و اکنون افتخارآمیزی است برای ما. همکاران ما رصد میکنند که گردشگران غربی پس از بازگشت از ایران به سرزمین مادریشان در گفتوگو با رسانههای خودشان درخصوص تجربه سفر چه میگویند.
بیش از ٩٦درصد آنها ابراز رضایت و خشنودی کرده و ایران را سرشار از جاذبههای گردشگری، مردم ایران را مردمی بافرهنگ و میهماننواز، نظام سیاسی ایران را یک نظام پابرجا و استوار و دارای تفکیک قوا و احزاب و رسانههای مختلف میدانند که حضور نماینده پیروان ادیان مختلف در پارلمان ایران و مشارکت همهجانبه مردم در فرایند قانونگذاری و تعیین سرنوشتشان و به تعبیر دیگر مبانی مردمسالاری دینی که قرائت ویژه ایرانیهاست و بهخوبی در جامعه ما نهادینه شده است در برخی گفتههای آنها دیده میشود. فرایندی که بسیاری از کشورهای توسعهیافته غربی با پشتسرگذاشتن ١٠٠ تا ٢٠٠ سال توانستند به آن دست پیدا کنند، ایران توانست در ٣٧ سال به بسیاری از اهداف مردمسالاری دینی برسد. بارها گفتهام که برای صدور ارزشهای انقلاب و فرهنگ غنیمان و دیپلماسی عمومی، هیچ ابزاری کاراتر از گردشگری نیست. شما هرچقدر فیلم بسازید، کتاب و مقاله بنویسید، تبلیغ کنید و ... جای این را نمیتواند بگیرد که یک نفر خودش در طول یک تا دو هفته به این کشور آمده و جاذبههای آن را از نزدیک ببیند.
* آیا تا این لحظه برنامه یا اقدامی سیستماتیک برای ایجاد برند گردشگری ایران از طرف سازمان میراث فرهنگی انجام شده است؟
** برند هر کشور عمدتا به یک جاذبه خاص و غالب آن برمیگردد و ما هم به دنبال ایجاد آن هستیم. این موضوعی بسیار ظریف و حساس است که ما یک برند و نشانی داشته باشیم که بتواند مشخصا دربرگیرنده تمامی این جاذبههای چهارگانه باشد: فرهنگی و تاریخی، مذهبی و زیارتی، طبیعی و گردشگری سلامت. ما در تمام این چهار بخش ظرفیتهای قابلتوجه و روبهرشدی داریم. پس باید به برندی برسیم که دربرگیرنده تمامی این چهار وجه غالب گردشگری ما باشد.
* اکنون این کار شروع شده است؟
** بله، مدتهاست که همکاران ما در غالب یک گروه، مشغول مطالعه این حوزه هستند و قبول هم داریم که باید هرچه زودتر برند گردشگریمان را معرفی کنیم. مشاوران ما هم تاکنون چندین پیشنهاد را ارائه کردهاند؛ اما هنوز به موردی که تمامی زوایا را در خود دیده باشد و آن را پوشش دهد نرسیدهایم. بیش از ٥٠ درصد از گردشگران خارجی ما را گردشگران مذهبی تشکیل میدهند که غالبا مقصد آنها مشهد است. گردشگران غربی به هدف بازدید از پارسه و میدان نقشِ جهان و یزد و کرمان و بهتازگی هم کویر رهسپار ایران میشوند. گردشگری سلامت هم که ظرفیت بسیار خوب و روبهرشدی را داراست و روزبهروز جای پای خودش را بیش از گذشته در این بین محکم میکند. خوشبختانه به برکت سرمایهگذاری خوبی که در جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب در زمینه بهداشت و درمان شده است، ما به لحاظ سطح کیفی خدمات این حوزه در سطح بالای دنیا، با توان رقابتی به لحاظ هزینههای تمامشده ارائه این خدمات به جامعه هدف با کشورهای توسعهیافته غربی قرار داریم. هزینههایی که بین یکسوم تا یکپنجم هزینههای ارائه این سرویسها در کشورهای توسعهیافته است؛ بنابراین بهزودی به برند گردشگری خواهیم رسید؛ اما درحالحاضر ایران با اماکن فرهنگی و تاریخیاش بیشتر معرفی شده و در دنیا شناخته میشود.
http://www.sharghdaily.ir/Vijeh/8420
ش.د9502070