(روزنامه جوان ـ 1395/07/03 ـ شماره 4917 ـ صفحه 2)
رئيسجمهور پس از بازگشت از سفر نيويورک با تشريح دستاوردهاي اين سفر گفت: در کميسيون مشترک موضع جمهوري اسلامي ايران مورد تأييد قرار گرفت و رفتار امريکا را منطبق با برجام ندانستند.
به گزارش ايرنا، حجتالاسلام روحاني ظهر جمعه در فرودگاه مهرآباد افزود: اگر يکي از هفت کشوري که در اين توافق بودند، تخلف، اهمال يا تأخير انجام دهد و اگر تذکر تأثير نداشته باشد، در سطح مديرکل و در نهايت در سطح وزرا اين جلسه گذاشته ميشود که در نيويورک دو جلسه برگزار شد. وي تصريح کرد: در جلسه وزراي کميسيون مشترک نظارت بر اجراي برجام، همه به امريکا گفتند که اين مواردي که انجام ميدهيد با برجام منطبق نيست و امريکا قول داد که اين روند را اصلاح کند. رئيسجمهوري خاطرنشان کرد: به اعتقاد من اين خيلي مهم است که در اولين جلسه مشترکي که تشکيل ميشود، شش کشور موضع جمهوري اسلامي ايران را دارند. روحاني اضافه کرد: اين هم توفيقي بود. به دليل اين که ما هم بايد از فضاي برجام استفاده کنيم و اگر تخلفي ميبينيم با قاطعيت برخورد کنيم. روحاني با اشاره به استقبال مقامات عالي کشورهاي مختلف از برجام اظهار داشت: همه کشورهايي که با ما ملاقات ميکنند نسبت به برجام خوشحالند. رئيسجمهوري فرانسه خودش مطرح کرد که اين همه زحمت کشيديم و به توافق رسيديم؛ اين که نميشود کشوري بخواهد در مسائل بانکي اخلال کند. روحاني همچنين با اشاره به برگزاري 14 ملاقات با سران کشورها و اهميت اين ملاقاتها گفت: در اين ملاقاتها همه از ما ميپرسيدند و اوضاع منطقه و راهحل مسائل را سؤال ميکردند. اينکه در دنيا مطرح ميشود ايران راهحل است يا مشکل، يک مقدار خندهدار است. براي اينکه سران کشورها وقتي به ما ميرسند به صراحت از ما ميپرسند درباره سوريه، عراق، يمن و ليبي چه کار بايد کرد. وي خاطرنشان کرد: بنابراين همه قبول دارند، ايران راهحل است و کشوري تأثيرگذار و نقش آن در منطقه ما بيبديل است.
تکرار «تقریباً هیچ» دستاورد سفر به نیویورک
چهارمين سفر حسن روحاني به نيويورک وديدارهاي متراکم و شرکت در مجمع عمومي سازمان ملل و سخنراني در آن نيز نتوانست گره از مشکلات پيشروي برجام گشوده و تيم سفرکننده به ايالات متحده با حفظ نگرانيهاي گذشته و از جمله تحريمهاي هستهاي به تهران بازگشت. خوشبينترين حامي دولت نيز تصورش را نميکرد که نخستين سفر روحاني به نيويورک با چهارمين آن، تا اين اندازه متفاوت باشد؛ هفتههاي قبل از اولين سخنراني روحاني در مجمع عمومي سازمان ملل دهها سايت، روزنامه و خبرگزاري- که عمدتاً نگرشهاي حاکم بر جريان تجديدنظرطلب را رسانهاي ميکنند- از وقوع يک تحول اساسي در ديپلماسي وزارت خارجه ايران سخن به ميان آورده و آن را سرآغاز يک رابطه صميمي و بدون تنش آن هم پس از 37 سال مناقشه ميان دو کشور عنوان ميکردند و امروز پس از اتمام چهارمين دور هيچ کدام از حاميان ديروز، حرفي از رويدادهاي اين سفر را برجسته نکرده و به سادگي هرچه تمامتر از کنار آن عبور کردهاند، چراکه رفتارهاي پسابرجامي امريکا پايان تلخي بود بر رؤياي شيرين توسعه روابط با ايالات متحده، رفتارهايي که مصاديق آن «نقض برجام»، «تجديد تحريمها» و «گسترش تهديدها» بود و موقعيت جمهوري اسلامي ايران در تقابل با امريکا را در موقعيت تضعيف شدهاي قرار داد و نگرانيهاي فراواني را با خود به همراه داشت.
به هر ميزان نخستين سفر رئيسجمهور به نيويورک با «توقعسازي» براي افکار عمومي همراه بود و از توافق هستهاي احتمالي نسخهاي بينظير براي پايانبخشي به مشکلات معرفي ميشد، در سفر چهارم گرد نااميدي و دلسردي از روند مذاکرات با امريکاييها بر تيم ايراني حاکم بود، آنگونه که با رجوع به مجموع سخنرانيها و اظهارنظرات مقامات ايراني نميتوان ردپايي از صلابت انقلابي و هيبت اسلامي مشاهده کرد، آن هم در هنگامهاي که برجام با تمام هزينههايش براي ايران به صورت مکرر نقض شده، مبادلات پولي و بانکي کشور مسير گذشته را طي ميکند، وضعيت سرمايهگذاري همانند سابق مطلوب نيست، پول حاصل از فروش نفت قابل برداشت نيست، مصوبات و لوايح ضدايراني در کنگره و دولت امريکا همچنان به تصويب ميرسد، جمهوري اسلامي ايران همچنان برهمزننده صلح و ثبات و امنيت جهان معرفي ميشود و تحريمهاي مختلف به بهانههاي حقوق بشري و تروريسم عليه کشورمان وضع ميشود.
به جاي گلايه ضربالاجل تعيين ميکرديد
بهراستي بهتر نبود در چنين اوضاعي که کشور بهواسطه تحميل برجام به جامعه وضعيت نامناسبتر از قبل سال 92 را تجربه ميکند، اينبار براي هر کدام از رفتارهاي ضدايراني امريکاييها ديپلماسي فعال با ادبيات انقلابي مورد توجه قرار ميگرفت که مهمترين آن همان پيشنهادي است که با عنوان «تعيين ضربالاجل براي امريکا در اجراي تعهدات برجام» در يکي از شمارههاي گذشته «جوان» ارائه شده است. بر همين اساس رئيسجمهور به جاي رويکرد شفاهي مورد انتقادي که در ادامه به آن اشاره خواهيم کرد، مناسب بود در سخنراني مجمع عمومي سازمان به جاي «گلايه» صرف، براي عمل امريکاييها يک محدوده زماني مشخص تعيين و از موضعي برابر و نه «موقعيتي مادون» از طرف مقابل بخواهد به آنچه در متن برجام آمده، عمل نمايد و در غير اين صورت ايران نيز ادامه اجراي تعهدات خود را متوقف خواهد کرد.
چنين واکنشي ميتوانست حزب دموکرات را در سه ماه پاياني دولت باراک اوباما، در اين مسير قرار داده تا براي مانع شدن از شکست انتخاباتي- ولو به صورت مقطعي- به انجام برخي از تعهدات مندرج در برجام دولت اوباما را ترغيب کند. فراتر از آن مقامات غربي را تحت فشار قرار ميداد تا جهت متوقف نشدن تعهدات کشورمان رفتار پسابرجامي خود را تغيير دهند.
بهراستي ميتوان با ادبياتي خنثي و مظلومانه از حقوق حقه جامعه ايراني در يک توافق بينالمللي دفاع کرد و غرب به سرکردگي امريکا را به اجراي متن برجام وادار کرد؟ ادبياتي که مهمترين آن گزارههايي از اين دست است که روحاني در سخنراني خود يا در ديدارهاي دو يا چندجانبه بهکار برده است: «امريکا قول داد روند اجراي تعهداتش در برجام را اصلاح کند»، «تعلل امريکا در اجراي تعهدات قانونياش اشتباهي راهبردي است که بايد فوري جبران شود»، «از امريکا درباره نحوه اجراي برجام در هشت ماه گذشته گله داريم»، «طرفهاي توافق بايد در موضوع روابط بانکي تعهداتشان را بهطور صددرصد و کامل اجرا کنند»، «شکست برجام شکست همه است و کسي از آن نفع نميبرد»، «رهبران اروپا بايد به بانکها و بيمهها براي همکاري مالي تضمين و اطمينان دهند»، «شرکتهاي ما بايد از فوايد برجام منتفع شوند» و «تا مشکلات بانکي و بيمه حل نشود، تعهدات طرف مقابل به انجام نرسيده است.»
پرسش اين است آيا کشوري که بعد از گذشت بيش از 12 سال مذاکره هستهاي با کشورهاي غربي، يک توافق بينالمللي را با هزينههاي فراواني از جمله مهمترين آن شهادت چند تن از دانشمندان هستهاي، محدودسازي خيرهکننده غنيسازي20 درصد، تعطيلي سايت فردو، کاهش عجيب سانتريفيوژها را براي مدت طولاني، تخريب قلب رآکتور آب سنگين اراک و اقرار به ضدصلح و امنيت بينالمللي فعاليتهاي گذشته است پذیرفته؛ پس از نقض اين توافق بينالمللي با آن همه هزينههاي رواني، اقتصادي و سياسي براي جامعه ايراني اينگونه از طرف مقابل مطالبهگري کند؟
آيا بهتر نبود به جاي زبان التماسگونه گزيدهاي تيتروار از هزینههای ناشی از برجام و موارد مصداقی نقض آن بیان میشد؟ مگر به کار بردن جملات کلي و مبهم مندرج در برجام گرهي از مشکلات کشور باز و امريکا را وادار به اجراي تعهد کرد که امروز انتظار داشته باشيم با عباراتي کلي و نه مصداقي طرف مقابل ملزم به اجراي تعهدات شفاهي شود.
بهراستي تا چه زماني بايد به تعهدات شفاهي و وعده و وعيدهاي ايالات متحده خوشبين بود و جامعه ايراني را اميدوار نگه داشت که از توافق با نظام سلطه رفاهي عايد کارگر، صنعتگر و حتي بيکار ميشود، آن هم با گونهاي از ديپلماسي که نه ميتواند غرب را وادار به اجراي آنچه تعهد داده، رهنمون کند و نه سطح تعاملات را با کشورهاي امريکاي لاتين به حد مطلوبي رسانده که از قبل آن اندک گشايشي در حوزه سرمايهگذاري، کشاورزي و اقتصادي به وجود آيد.
آيا بهتر نيست که دولت يازدهم در ماههاي آینده اقدامي مؤثر و راهبردي جهت خلاص شدن کشور از زير بار تعهدات يکجانبه برجام و ملزم کردن ايالات متحده به اجراي تعهدات حداقل شفاهي بردارد تا هزينههاي ناشي از يک توافق بينالمللي بيش از اين جامعه ايراني را درگير نکند.
شواهد موجود نشان میدهد که بهرغم وعده و وعیدهای امریکاییها برای اصلاح رفتار خود در عمل به تعهدات برجامی، بدعهدیهای گذشته آنها تردیدی باقی نگذاشته است که همچنان نمیشود به آنها اعتماد چندانی داشت.
http://javanonline.ir/fa/news/812989
ش.د9502149