(فصلنامه مطالعات دفاعي استراتژيك ـ 1382/10/15 ـ شماره 17 ـ صفحه 161)
امروزه صاحبنظران و تدوينكنندگان راهبردهاي نظامي، برنامهريزي خود را براي جنگ در قرن بيست و يكم بر پايۀ جنگهاي اطلاعاتي و الكترونيكي (جنگال) استوار كردهاند. جنگال به شبكههاي حياتي، اطلاعاتي و ارتباطي دشمن اطلاق ميشود كه جايگزين جنگهاي خونين و خانمانبرانداز يا حداقل مقدمۀ اين جنگها شده است به علاوه، امروزه هدف اصلي در يك جنگ، حمله به يك ناو، هواپيما و يا اهداف زميني نيست؛ بلكه حمله به شبكه اعصاب، كه همان شبكه اطلاعات و ارتباطات دشمن است، مدنظر ميباشد. از اين نظر، در جنگهاي آتي سرباز، تانك و توپخانه، نقش اصلي و تعيينكنندهاي را در نتايج جنگ ايفا نخواهد كرد بلكه دستگاههاي هوشمند، رايانهها و سامانههاي ايجادكننده اختلال هستند كه با داشتن توانايي در ايجاد ارتباط و دريافت اطلاعات، سرنوشت نهايي جنگ را رقم خواهند زد. ماهوارههاي جاسوسي و مخابراتي، هواپيماهاي بدون سرنشين، انواع هواپيماهاي مخصوص جنگهاي الكترونيكي، شبكههاي فرستنده ديجيتالي و انتقال اطلاعات، در رايانههاي كوچك (كه قابل حمل به وسيلۀ سرباز است) همه و همه به نحو چشمگيري بر اصول جنگ، اعم از اصل غافلگيري، وحدت فرماندهي و... تاثير ميگذارند. آنها با نفوذ در سامانۀ اطلاعاتي و ارتباطي دشمن، در اولين گام، سعي در فلج كردن سامانۀ فرماندهي و نظارت ـ مراقبت نيروي مسلح مينمايد. براي نيل به چنين قابليتهايي، تلاش مداوم فرماندهان بر رشد و توسعۀ سه پارامتر اصلي عرصۀ نبرد يعني بُرد، كشندگي و شتاب، متمركز گرديده است. در اين راستا اهميت جنگهاي الكترونيكي چه در بعد پشتيباني الكترونيكي و چه در ابعاد آفندي و پدافندي، بيش از هر زماني مورد توجه جدي فرماندهان نظامي قرار دارد.
مديريت جنگ الكترونيك:
نگرش سامانهاي به جنگها و منازعات بشري در قالب اصول و تئوريهاي فرماندهي و مراقبت در بستر شبكههاي عمليات هوايي، پدافند هوايي، شناسايي الكترونيكي و ارتباطي (اطلاعات و عمليات)؛ عمليات موشكهاي سطح به سطح در نيروي هوايي؛ شبكههاي عمليات عرشه (شناورهاي سطحي و زيرسحطي) در نيروي دريايي؛ همچنين شبكههاي عمليات توپخانه صحرايي، موشكي، زرهي، خمپارهاندازها و پياده نظام در نيروي زميني را آنچنان به ارتباطات قوي و پيچيده در اعمال هدايت، وحدت فرماندهي و كنترلهاي سريع، به علاوه اتخاذ تصميمهاي قاطع و به موقع نيازمند كرده است كه نقش تجهيزات الكترونيكي و مخابراتي را در اجراي اين اصول و شيوهها، نه تنها انكارناپذير ميسازد، بلكه هر اقدام نظامي بدون آنها را غير ممكن و قرين شكست نموده است.
به منظور اعمال موفقيتآميز اقدامات جنگ الكترونيكي در زمان صلح و جنگ توسط هر نيروي مسلحي، استفاده گسترده و برنامهريزي شده از تجهيزات الكترونيكي، كه به طور مستقل انجام ميگيرد (مانند رادارها و مخابرات و...) يا به صورت همراه و جزيي از جنگافزارهاي آفندي و پدافندي (مانند انواع هواپيماها، شناورها، موشكها و...) در حال رايج شدن است، كه در هر حال كاربرد صحيح آنها به هر صورتي كه باشد، باعث ارتقاء برد تجهيزات و جنگافزارها، سرعت (شتاب)، دقت و قدرت نظامي (كشندگي) ميشود و موجب ميگردد تا ضمن افزايش ضريب موفقيت، مدت زمان جنگهاي امروزي نيز كوتاه شود. دستيابي به چنين تحولاتي در گرو اعمال مديريت مفيد و مؤثر جنگ الكترونيكي به همراه ساير اقدامات سختافزاري، اطلاعاتي و عملياتي سامانۀ فرماندهي و كنترل نيروهاي مسلح در هر كشوري ميباشد.
1- عوامل و اجزاي تشكيلدهنده جنگهاي امروزي (نظريهها):
موفقيت در نبردهاي امروزي به سه ركن اصلي (به شرح زير) بستگي دارد:
الف) سامانهها و جنگافزارهاي مجهز به حساسههاي پيشرفتۀ جنگال؛
ب) نيروي انساني متخصص، مجرب و كارآمد؛
ج) سامانۀ فرماندهي و كنترل پويا، فراگير و متناسب با تهديدات منطقهاي و فرامنطقهاي.
اگرچه نيروي انساني متخصص، توانمند و باانگيزه قادر است بسياري از معادلات و محاسبات نظامي را در صحنه نبرد برهم زده و خالق حماسههاي غير قابل محاسبه و تصور گردد؛ معهذا عناصر ديگري نيز براي تضمين پيروزي نياز است. همانطوري كه در جنگ تحميلي هشت سالۀ عراق عليه ايران (دفاع مقدس)، شاهد آن بوديم، بخش اعظم موفقيت در جنگ مرهون اين عنصر بود، با اين وجود جنگ را هم ارزان نبرديم و تاوان زيادي، به علت فقدان و كمبود عناصر ديگر، متحمل شديم. نگاهي اجمالي به دفاع مقدس به عنوان يك جنگ نيمه مدرن، جنگ نفت به عنوان يك جنگ مدرن، جنگ ناتو با يوگسلاوي بر سر كوزوو، جنگهاي افغانستان و عراق به عنوان جنگ فوق مدرن، نقش و اهميت مديريت جنگ اطلاعات و جنگهاي الكترونيكي را در اِعمال فرماندهي و كنترل در صحنههاي هوايي، زميني و دريايي نبرد، امري پذيرفته شده و ركني اساسي از اركان اصلي جنگهاي امروزي ملاحظه ميكنيم كه در اين راستا، مقولۀ مديريت امواج الكترومغناطيسي نقش اصلي را بر عهده دارد. از همين زاويه است كه حمله و آسيبرساني و آسيبپذيري اصلي و اساسي صورت ميگيرد و در همين رابطه نظريههاي زير قابل توجه هستند:
ـ در جنگهاي امروزي، هرگاه مقدورات و امكانات جنگ الكترونيكي، به فرماندهي اجازه صدور دستور را نداده و نگذارد از توانمنديها و تجهيزاتاش به نحو مطلوبي بهرهبرداري كند و مانع ترتيبات لجستيكي، آمادي و ادارياش شود، با هر تعداد تجهيزات، جنگافزار و تسهيلات انساني كه باشد محكوم به شكست است.
ـ امروزه توان عملياتي جنگ الكترونيك (سختافزاري و نرمافزاري) بخشي از توان رزمي نيروهاي مسلح هر كشور محسوب ميشود.
ـ استفادۀ گستردۀ نيروهاي نظامي از سامانههاي الكترونيكي و طيف امواج الكترومغناطيسي، در انواع تجهيزات و جنگافزارها، و به كارگيري آنها در نبردهاي امروزي به عنوان يك اقدام تاكتيكي (تكريوي) و راهبردي محسوب ميشود.
ـ تعيين دقيق موقعيت اهداف نظامي، استفاده از موشكهاي دوربرد و راهبردي، بدون كاربرد سامانههاي سختافزاري، نرمافزاري و الكترونيكي در قالب حساسههاي ويژۀ جنگ الكترونيكي جهت هدايت رباتيك و هوشمند آتشباري آنها به سوي اهداف از پيش تعيين شده در شبكههاي فرماندهي و كنترل نيروهاي مسلح، نقش و جايگاهي راهبردي و حياتي دارد.
ـ جنگافزارها هر اندازه كه پيشرفته و با قدرت باشند، در دست افراد بيكفايت، بدون آموزش و مردد، هيچ گونه كارآيي و ارزشي نخواهند داشت. البته به فرض آنكه خدمهها نيز در حد مطلوب ورزيده و توانا باشند ولي از اين ابزار درست و صحيح استفاده نكنند، هيچ گونه بهرهاي نداشته و افراد كارآمدي نخواهند بود.
ـ كارآيي رزمي بستگي به قدرت جنگافزار، لياقت و مهارتهاي انفرادي و كارگروهي كاركنان و شيوههاي فرماندهي در سطوح صف و ستاد، تاكتيكها (تكريو) و فنون جنگ الكترونيكي به كار گرفته شده در عمليات و نبردها دارد.
ـ نيروي ايمان، اراده پايداري و اعتماد به نفس، زيربناي پيروزي محسوب ميشود.
ـ در جنگهاي امروزي به همان شيوههاي كه از قدرت آتش جنگافزارها به عنوان يك عامل قدرت رزمي استفاده ميشود، تاكتيكها و فنون جنگ الكترونيكي نيز بعد تازهاي از اين قدرت محسوب ميشود و با استفاده از آن ميتوان توان رزمي دشمن را كاهش داد و به طور نسبي اعمال نفوذ كرد؛ زيرا هر اندازه كه يك نيروي نظامي و جنگافزارهاي سازماني آن به انواع حساسههاي پخش و دريافت امواج الكترومغناطيسي وابسته باشند، به تبع آن به همين نسبت در مقابل اقدامات جنگ الكترونيكي1 نيز آسيبپذيرتر خواهند بود.
ـ در جنگهاي آتي، جنگافزارهاي هوشمند به جاي تخريب انبوه (مانند توليد انبوه كشته) اهداف خود را انتخاب ميكنند. اين جنگافزارهاي باهوش، نيازمند سربازان و فرماندهاني باهوش هستند كه بايد كاري غير از چكاندن ماشه انجام دهند. (پژوهشيار، 1378، ص 3)
ـ دانايان به اتكاي دانايي خود بر مسايل و مشكلات خويش فايق ميآيند و نادانان بيش از پيش احساس ناامني خواهند كرد. (همان منبع)
2- مديريت راهبردي در جنگال:
از اوايل دهه 1370 جرياني آكنده از رقابت و تحولات پرشتاب، با سطح بالايي از مجهولات در حوزههاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي ـ فرهنگي و به ويژه نظامي شروع شده كه اثرات و نتايج آن در محيط پيچيده و پرابهام امروزي به خوبي قابل مشاهده است. مديران فرماندهان نظامي اگرچه تلاش ميكنند تا ابهام و پيچيدگي را در پيادهسازي انتخابهاي خود كاهش دهند، اما هرگز نميتوانند همۀ آنها را حذف كنند.
براي مقابله با چنين وضعيتي به طور همزمان، نياز به دو حركت اصولي است: حركت اول، تشخيص عوامل كليدي موفقيت است. حركت دوم، تدوين راهكارهايي است كه به هنگام ضرورت قادر باشند با عوامل تهديد و ضعف برخورد كرده و از فرصتها و قوتها بهرهگيري كنند و بستر مناسبي را در چنين محيطي، براي مقاطع زماني كوتاه و بلندمدت پديد آورند. شناسايي مهمترين عوامل كليدي موفقيت و تلفيق آنها با الگو و راهكارهايي كه در رسيدن به اهداف مورد نظر تدوين ميشوند، در قالب اعمال مديريت و فرماندهي يا تصميمگيري راهبردي تجلي مييابد. مديريت راهبردي يك ابزار چندبعدي2 است كه نيازهاي سازمان و يگانهاي نظامي را در محورهاي مختلف پاسخ ميدهد. (Joyce, 1999)
عناصري كه، در محيط رقابتي (تعارضي)، پرابهام و با تغييرات سريع، ميتوانند چارهساز چگونگي حركت براي رسيدن به مقصد باشند، شامل نگرش و رويكرد سامانها به: فرآيندها، عوامل، سطوح، سامانههاي اطلاعاتي و ارتباطي، ويژگيهاي تصميمگيرندگان، تفكر حاكم و... در يكپارچهسازي سامانههاي فرماندهي و كنترل (C4I) هستند. از اين رو، براي تحقق هر چه سريعتر اهداف مورد نظر، تعريف و تدوين سناريوهاي جديد بازي و ايجاد سامانههاي شبيهسازي در عرصۀ تخصصهاي هوايي، زميني و دريايي، به منظور ارتقاء سطح كيفي آموزشهاي تخصصي، توأم با كاهش هزينه، زمان و ريسك از يكسو و دستيابي به اطمينان بيشتر از عملكرد و اثربخشي و تضمين صلح پايدار، به همراه تبعيت از اصول و الگوهاي پويا و قابل تغيير در محيط متغير به عنوان يك روش علمي ـ كاربردي از سوي ديگر توصيه ميشود.
اگرچه در بهرهگيري رويكردها، از طيف كلاسيك تا اقتضايي، از اصول مشتركي استفاده ميشود، معهذا دستيابي به رويكردهاي جديد دفاعي با تأكيد بر انعطافپذيري و پويايي لازم و پاسخگويي مناسبتر به تهديدات (بالقوه و بالفعل) منطقهاي و فرامنطقهاي موجود توصيه ميشود. زيرا بهرهگيري از روشها و الگوريتمهاي پويا در فعاليتهاي دفاعي با تأكيد بر حفظ صلح پايدار نيز امري بديهي و ضروري است؛ چنين اقدامي ما را از برخورد يك سويه و ديدگاهي خاص و بسته برحذر ميدارد و با چشمپوشي از مراقبت محض بدون پاسخگويي اثربخش به نتايج، تضمين اطمينانبخشي را براي طي مسير فراهم ميكند. در اين حوزه اعمال مديريت و فرماندهي جنگ الكترونيك صحيح و به موقع، تضمينكنندۀ پيروزي محسوب ميشود.
3- فناوري و دانايي:
فناوري بخشي از دانايي است كه براي خلق يك محصول، ارايۀ خدمات و يا توسعۀ بهرهبرداري از منابع محدود و گرانبها به كار ميرود. گرچه ممكن است در جهت تخريب و نابودي نيز مورد استفاده قرار گيرد.
پيشرفت فناوري در گرو توسعه و ارتقاء دانايي است. البته بايد توجه داشت كه دانايي مترادف با اطلاعات نيست؛ اما به ميزان اطلاعات موجود بستگي دارد. دانايي، قوۀ ادراك مغز انسان از اطلاعات است. انسانها قادر هستند كليۀ اطلاعات موجود در محيط اطراف خود در قالب وقايع، اصول و تئوريها كه پايه يادگيريهاي او هستند، دستهبندي و پياده كند. با اين حال، تنها وقتي دانايي به صورت عملياتي براي خلق چيزهاي جديد و اجراي يك سامانه يا ارايۀ خدمات به كار گرفته شود كه وارد حوزه فناوري شود.
انفجار دانايي در اواخر قرن بيستم، كه عصر اطلاعات نيز ناميده ميشود، تأثير فراواني بر تغيير و تحولات فناوري داشته است. با ورود به قرن بيست و يكم انقلاب صنعتي جاي خود را به انقلاب فناوري داده است.
فناوريهاي نوين جنگ الكترونيكي
استفاده از پديدههاي نوظهور، كه در مقايسه با روشهاي موجود فناوري، از مزاياي بالقوه و بالفعلي برخوردارند، هميشه به عنوان يك اصل مهم در تبيين راهبرد دفاعي كشورهاي پيشرو مطرح بوده است.
سلاحهاي سنتي و متعارف كه در آنها دقت انسان، عامل اصلي كسب برتري است، با توجه به پيچيدهتر شدن صحنههاي نبرد و ظهور انواع سلاحهاي الكترونيكي، ديجيتالي، الكترواپتيكي، ليزري و...، كارايي خود را از دست دادهاند. امروزه براي كسب برتري نظامي در ميدان جنگ، بايد سلاحهايي به كار گرفته شوند كه بتوانند هماهنگ با طرز فكر و عملكرد انسان، در صحنۀ نبرد ايفاي نقش نمايند.
پيشتر، قدرت نظامي نيروهاي مسلح با كميت سلاحهاي آنها ارتباط مستقيم داشت؛ اما امروزه با پيدايش سلاحهاي هوشمند، كيفيت و ويژگيهاي منحصر به فرد آنها، تجهيزات و ادوات نظامي مجهز به انواع حساسههاي جنگ الكترونيك است كه حرف اول را ميزنند.
تجارب به دست آمده در جنگهاي اخير (خليج فارس، يوگسلاوي و اخيراً در افغانستان و عراق)، نياز به سلاحهايي كه بتوانند بدون دخالت مستقيم انسان، عمليات را در عمق منطقه نبرد به انجام برسانند و بدين ترتيب موجب كاهش ريسك براي نيروهاي خودي شوند، بيش از پيش آشكار گشت. با به كارگيري سلاحهاي هوشمند، ديگر نيازي به نزديك بودن انسان به صحنه نبرد در مراحل اوليه وجود ندارد؛ زيرا اين نوع سلاحها ميتوانند عملياتي را از قبيل ديدن، شناسايي، رهگيري، درگيري، رديابي، عكسبرداري، قفل كردن و شليك كردن و... انجام دهند. بدين ترتيب نياز بعضي از جنگافزارها به انسان و نيروي انساني براي انجام عمليات فوق منتفي شده است. انسان ميتواند از فاصلۀ دور كارهاي ابتدايي، از قبيل تنظيم و برنامهريزي را انجام دهد و فاز نهايي را به خود جنگافزارهاي داراي حساسه و هوشمند واگذارد. همۀ اين اقدامات تحت عنوان سختكشندهها، بخش مهمي از حوزۀ جنگ الكترونيك شناخته شده است. چنين اقداماتي در مراحل اوليه صحنههاي نبرد امروزي به منظور كاهش شديد توان رزمي و به ويژه براي از بين بردن روحيۀ رزمي دشمن، روش مناسبي شناخته شدهاند.
ايدهاي كه در پي ساخت سلاحهاي هوشمند وجود دارد، اين است كه امروزه ارتش كشورها با دو موضوع زير روبهرو هستند:
1- دقت جنگافزارها: جهت حصول اطمينان از برخورد قطعي مهمات شليك شده به اهداف مورد نظر، جلوگيري از اثرات جانبي برخورد آنها به مناطق غير نظامي و در نتيجه كاهش فشار افكار عمومي.
2- اقتصادي بودن جنگافزار: امروزه ديگر نميتوان انبوهي از بمب را توسط هواپيما رها كرد به اميد اينكه هدف نيز مورد اصابت قرار گيرد.
بنابراين شعار نهايي در پس اين نوع جنگافزارها در قرن بيست و يكم اين است: «يك هدف يك بمب». براي تحقق چنين شعاري تجهيزات، حساسهها و جنگافزارهاي جنگالي زير وارد صحنۀ نبردهاي امروزي شده و در آينده نيز اين روند همچنان ادامه خواهد داشت:
مهمات هوشمند ثانويه3، تفنگ هوشمند4، موشكهاي ضد رادار هوشمند5، هواپيماهاي بدون خلبان هوشمند6، كابين خلبان هوشمند7، مهمات كوچك هوشمند8، سامانۀ رزمي هوشمند آينده9، سامانۀ آتش شبكهاي، هدفيابي سه بعدي و...
مأموريت سامانۀ جنگهاي الكترونيكي:
مأموريت سامانۀ جنگهاي الكترونيكي در انواع عمليات آفندي و پدافندي هر نيروي مسلحي را به شرح زير ميتوان نام برد:
1- جمعآوري اطلاعات راهبردي و تاكتيكي كشورهاي هدف (در زمان صلح و جنگ)؛
2- رهگيري تهديدات و اعلام هشدارهاي لازم به نيروهاي خودي (در زمان صلح و جنگ)؛
3- اقدام به عمليات پيشگيرانه و جلوگيري از غافلگيري نيروهاي خودي در برخوردهاي احتمالي در زمان صلح و جنگ؛
4- اجراي عمليات تهاجم الكترونيكي و دفاع الكترونيكي در انواع مأموريتهاي اجرايي عمليات هوايي تاكتيكي و عمليات پدافند هوايي، عمليات عرشه، عمليات توپخانه صحرايي و...؛
5- بازگشت سالم و بدون تلفات هواپيماها و شناورهاي مهاجم مجهز به سامانههاي هشداردهندۀ (R.W.R)، [هجوم الكترونيكي (E.C.M) و دفاع الكترونيكي E.C.C.M)] به پايگاههاي خودي، پس از انجام موفقيتآميز عمليات رزمي هوايي و دريايي؛
6- اقدامات جنگ الكترونيكي در زمينههاي پشتيباني الكترونيكي (E.S.M)، ضد الكترونيكي و ضد ضد الكترونيكي در طبقهبندي مشاغل نيروهاي مسلح هر كشوري جزو مشاغل پشتيباني عملياتي ـ رزمي محسوب ميشود؛
7- كمك به حفظ برتري عمليات نظامي (هوايي، دريايي و زميني).
5- اهداف سامانههاي الكترونيكي:
تجهيزات جنگ الكترونيكي در انواع جنگافزارهاي سازماني نيروهاي مسلح (هوايي، دريايي و زميني) هر كشوري مستقر هستند، كه براساس مأموريتهاي هر كدام از جنگافزارها، به منظور تقليل كارآيي و تأثيرات سامانهها و جنگافزارهاي كشورهاي تهديدكنندۀ آنها بكار ميرود و از حساسههاي ارتباطي و الكترونيكي در عمليات خود بهره ميجويند. بنابراين سامانههاي جنگ الكترونيكي، توانايي نسبي تأمين اطلاعات اهداف زير را در هر كشوري دارند:
1- مراقبت از حفظ صلح در مواقع عادي؛
2- برآورد تهديدات تاكتيكي و راهبردي خاص با ضريب اطمينان بالا؛
3- اعلام هشدار و ارايۀ عكسالعمل مناسب؛
4- حضور مؤثر در درگيريها با هدف كسب برتري در عمليات آفندي و پدافندي؛
5- ايجاد توازن در مسايل ديپلماسي، اقتصادي و نظامي بين كشورها، در صحنۀ روابط بينالملل.
تشكيلات و سازمان سامانههاي جنگ الكترونيكي
به منظور دستيابي به اهداف از پيش تعيين شده، از طريق انجام مأموريتهاي محوله به نيروهاي مسلح هر كشوري، سامانههاي جنگ الكترونيكي كه در انواع جنگافزارهاي سازماني نيروها (هوايي، زميني و دريايي) به كار گرفته ميشوند، خود داراي جداول سازماني، تجهيزاتي و عملياتي به شرح نمودارهاي پيوست هستند و انجام موفقيتآميز اقدامات مشروحۀ زير با در اختيار داشتن تجهيزات به هنگام، نيروي انساني آموزش ديده و سامانۀ فرماندهي و كنترل مناسب، ميسر خواهد شد:
1- داشتن اطلاعات راهبردي از وسايل الكترونيكي دشمن:
اين نوع اطلاعات عمدتاً در رابطه با جمعآوري دادههايي در مورد طرحها و برنامههاي تحقيق و توسعه10 R&D دشمن در زمينۀ جنگافزاري و تجهيزات نظامي است. تجهيزات الكترونيكي دشمن، اطلاعات راهبردي منتشر نميكنند تا رهگيري شود؛ بلكه بهرهبرداري و تجزيه و تحليل اطلاعات رهگيري شده، در نهايت، منجر به توليد اطلاعات تاكتيكي و راهبردي شود. اين اطلاعات راهبردي شامل موارد زير هستند:
الف) تحقيق و توسعه (R&D) دفاعي ـ امنيتي؛
ب) ترتيب رزمي الكترونيكي دشمن؛
ج) تواناييها و نقاط قوت و ضعف دشمن.
2- داشتن اطلاعات تاكتيكي از وسايل و تجهيزات دشمن:
بدين منظور لازم است از گسترش تجهيزات دشمن در يك منطقه، يا اطراف يك سكو، يا يك نقطه محافظت شده و همچنين از منابع الكترومغناطيسي آن (آرايش رزم الكترونيكي) آگاهي يافت. اطلاعات تاكتيكي مزبور، هم براي يك عمليات دفاعي جهت محافظت از خود يا محافظت دوجانبه (دفاع متقابل)، هم براي عمليات تهاجم الكترونيكي (يعني براي تقليل امكانات و قابليتهاي پدافند هوايي دشمن) مورد نياز است.
3- انجام اقدامات ضد الكترونيكي (E.C.M):
هدف از انجام اين اقدامات، كاهش دادن هر چه بيشتر امكانات و مقدورات پدافند الكترونيكي سامانههاي دشمن اعم از رادارهاي تجسسي، اكتشافي، تعقيبكنندۀ هدف و سامانههاي مادون قرمز ليزري و ارتباطي است.
4- انجام اقدامات ضد ضد الكترونيكي (E.C.C.M):
در حقيقت، گاهي اوقات اين امكان وجود دارد كه اختلاف و يا تداخل عمدي را با بهرهگيري از انواع حساسهها و فنون پدافند الكترونيكي و ديگر تجهيزات ويژۀ موجود در روي انواع سامانههاي پدافندي كاهش داد يا حذف كرد. چنين اقداماتي، دفاع الكترونيكي ناميده ميشود.
سامانۀ فرماندهي و كنترل ارتباطات، كامپيوتر و اطلاعات (C4I):
به مجموعهاي از تسهيلات، تجهيزات، جنگافزارها، وسايل ارتباطي، رايانهاي، اطلاعاتي، روشها و نيروي انساني واجد شرايط گفته ميشود كه لازم است جهت طراحي، هدايت و كنترل نيروهاي اختصاص داده شده به هر يگان در اختيار فرمانده قرار گيرد تا مأموريتهاي ابلاغي را انجام دهد.
C4I سامانهاي است كه موجب ايجاد شبكههاي مختلف (متمركز و غير متمركز) در نيروهاي مسلح هر كشوري گرديده تا مديريت و فرماندهي نظامي هماهنگ را چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ، مقدور سازد. اين سامانه با بهرهگيري از قابليتها و امكانات موجود ارتشها، سعي دارد تا در ايجاد هماهنگي، همكاري و مشاركت در انجام فعاليتهاي آفندي و پدافندي نيروهاي مسلح، نقش مؤثر و تعيينكنندهاي داشته باشد.
سامانۀ فرماندهي و كنترل جنگ الكترونيك ((C2W11:
به مجموعۀ حساسهها، تجهيزات، جنگافزارهاي هوشمند (نرمافزاري، سختافزاري، اطلاعاتي و عملياتي)، قابليتهاي عملياتي جنگال و نيروي انساني واجد شرايط اطلاق ميشود كه در انواع سامانهها و جنگافزارهاي نظامي نصب و تطبيق داده و يا به طور مستقل به منظور افزايش كارآيي آنها و پشتيباني و تقويت توان رزمي نيروهاي مسلح هر كشوري در مجموعۀ سامانۀ فرماندهي و كنترل (C4I) به كار گرفته ميشوند.
توان رزمي نيروهاي مسلح:
توان رزمي، مؤلفۀ نيرومندي در تأمين امنيت ملي، براي حفاظت از كشور، مقابله با تجاوز خارجي و خرابكاري ميباشد.
توان رزمي ناشي از عوامل گوناگوني است كه مهمترين آنها سه عامل فناوري نظامي، رهبري نظامي و كيفيت و كميت نيروهاي مسلح است. اگر توان رزمي را مترادف با قدرت نظامي بدانيم، ميتوان گفت: توان رزمي عبارت است از قابليت كشتن، صدمه زدن، اعمال زور و تخريب.
بنابراين، توان رزمي نيروهاي مسلح در هر كشوري، ابزاري قانوني براي اعمال خشونت و زور است و حكومتها از اين وسيله در روابط بين خود و در صورت لزوم براي برقراري امنيت داخلي استفاده ميكنند.12
توان جنگالي و اعمال مديريت آن در سامانۀ فرماندهي و كنترل نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران از منظر بايدها و نبايدها:
1- ماموريت نيروهاي مسلح ج.ا.ا:
مأموريت سازماني، مبناي اولويتها، راهبردها، برنامهها و وظايف كاري است (پيتر دراكر). يكي از ماموريتها و وظايف مهم نيروهاي مسلح ج.ا.ا. آمادگي و مقابله در برابر هر گونه تجاوز نظامي به استقلال، تماميت ارضي، نظام جمهوري اسلامي ايران و منافع كشور است (قانون ارتش جمهوري اسلامي ايران، مصوب 1366/7/15). امروزه انجام مأموريتها و وظايف محول شده به نيروهاي مسلح هر كشوري، بدون توجه اصولي به در اختيار داشتن جنگافزارهاي مناسب و متناسب با تهديدات برونمرزي و مكفي نبودن آنها از نظر كميت و كيفيت، مجهز بودن به انواع سامانههاي جنگ الكترونيكي نوين، در اختيار داشتن نيروي انساني آموزش ديده و سامانۀ فرماندهي و كنترل (C4I) مطلوب امكانپذير نيست.
2- با مد نظر قرار دادن مأموريت نيروهاي مسلح ج.ا.ا. و دستيابي به ارزيابي عوامل كليدي داخلي و خارجي (S.W.O.T) مرتبط با سامانۀ جنگال، رسالهاي تحت عنوان: «شناسايي و بررسي عوامل اثرگذار بر سيستم جنگهاي الكترونيكي و تدوين استراتژي جنگال آجا» به انجام رسيده كه در آن ماتريس بررسي رقابتي (تعارضي) توان رزمي و جنگالي شش كشور مهم همسايه، منطقه و فرامنطقهاي تهديدكنندۀ ج.ا.ا با توان رزمي و جنگالي نيروهاي مسلح ج.ا.ا مقايسه شده و بر اساس نتايج به دست آمده، كشورهاي هدف به سه دسته تقسيم شدهاند كه به شرح زير ارتباط با موضوع اين مقاله، تبيين ميشود:13
(1) توان رزمي آن دسته از كشورهاي همسايهاي كه از نظر امكانات و قابليتهاي جنگالي، پايينتر يا مساوي توان رزمي و امكانات و قابليتهاي جنگالي نيروهاي مسلح ج.ا.ا، ارزيابي ميشوند كه با اقدام به تقويت، تجهيز و پويا كردن وضع موجود جنگال، ميتوان با تهديدهاي احتمالي آنها مقابله كرد.
(2) توان جنگالي آن دسته از كشورهاي همسايه ـ از قبيل تركيه، پاكستان و امارات متحده عربي ـ كه از پشتيباني مستقيم و حضور فعال كشورهاي قدرتمند غربي مثل آمريكا و متحدان او، روسيه و چين برخوردارند و اين كشورها در پشت سر آنها قرار دارند و در مقايسه با توان رزمي نيروهاي مسلح ج.ا.ا در بهرهگيري مفيد و مؤثر از امكانات جنگال، در موقعيتي بالاتر ارزيابي ميشوند بايد دانست كه امكانات و مقدورات جنگالي و جنگافزارهاي برترسازي كه در اختيار آنها قرار داده شده، محدود است و براي غلبه بر اين دسته از كشورهاي تهديدكننده، بايد جهت دستيابي به فنون جديد دفاع الكترونيكي (E.C.C.M) و تجهيز جنگافزارها و سامانههاي پدافند هوايي، زميني و دريايي به آنها، حداكثر تلاش و اهتمام را به كار بست و تمهيدات و سرمايهگذاري لازم را در به كارگيري به موقع و دقيق آنها در نيروها به منظور برتري در صورت مواجه شدن با تهديدات احتمالي نمود.
(3) دسته سوم، قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي داراي توان رزمي قوي يا برتر در زمينۀ جنگال و جنگافزارهاي برترساز در مقايسه با توان رزمي نيروهاي مسلح ج.ا.ا هستند. (از جمله آمريكا، اسرائيل، روسيه، ناتو و...) اقدامات مقابلهاي صرف جهت دستيابي به فناوريهاي نوين جنگافزاري، تجهيزاتي، جنگ الكترونيكي، ارتباطاتي، اطلاعاتي و... به منظور مقابله با آنها، عملاً براي ج.ا.ا مقدور نيست در نتيجه براي مقابله با آنها، بايستي صحنۀ مسابقه تسليحاتي را رها كرده و به رهيافتهايي جديد جهت مقابله با تهديدات بالقوه و بالفعل آنها پرداخت.
جمعبندي:
اگر كشوري (از جمله ج.ا.ا) در زمينۀ دستيابي به جنگافزارهاي پيشرفته، تجهيزات و حساسههاي جنگ الكترونيكي مدرن، صرفاً به خريد از خارج متكي باشد، در شرايط كنوني و با توجه به تحريمهاي سياسي، اقتصادي و نظامي خاصي كه بر ضد نظام مقدس ج.ا.ا در روابط بينالملل از سوي آمريكا و متحدان او، به كار گرفته شده است، به فرض محال اگر نيازمنديهاي دفاعي مورد نظر در اختيار ايران قرار گيرد، در چنين شرايطي چندين نسخه جديدتر از نسخههايي از آنها همچنان در دست دشمنان ج.ا.ا وجود خواهد داشت. بنابراين براي مقابله با تهديد كشورهاي دستهبندي شده در نوع سوم، بايد به شيوههاي جديدي دست يازيد. يعني سرمايهگذاري صرف با هدف دستيابي به فناوريهاي جديد جنگالي و جنگافزاري از طريق خريد از كشورهاي بيگانه نميتواند راهكار مناسب و مطمئني براي مقابله با تهديدات بالقوه و بالفعل باشد و چنين شيوهاي، صلح پايدار را تضمين نخواهد كرد. بلكه بايد، در راه دستيابي به صلح پايدار و جلوگيري از بروز جنگ و در صورت وقوع جنگ، تحميل اراده خود بر دشمن راهكارهاي مطمئني را برگزيد.
به عنوان مثال مبارزه با كسي كه بيش از حد شكمو است، همانا در اختيار قرار ندادن مواد غذايي زياد و متنوع است. حال اگر شخص شكمو خودش بخواهد با چنين عادتي مبارزه كند، بايد خود را به رياضتكشي عادت داده و تلاش كند با كمترين مقدار مواد غذايي زنده بماند و با حريف خودش (شكمويي) مقابله نمايد.
كشورهاي قدرتمند جهان از جمله آمريكا و... داراي توان رزمي فوقالعاده زيادي در امور فناوريهاي جنگافزاري، تجهيزاتي و جنگ الكترونيكي هستند و از قابليتها و مهارتهاي انفرادي و كار گروهي قابل توجهي نيز برخوردارند. براي ج.ا.ا در شرايط كنوني امكانپذير نيست كه داراييهاي خود را در مسيري سرمايهگذاري و هزينه كند كه آنها بيش از نيم قرن پيش در اين مسير، اقدام كرده و در حال حاضر براي خود رقيبي (به ويژه در جهان سوم) ندارند.
به هر حال، اين نكته را به ياد داشته باشيم كه نمايش آمادگي جنگي از سوي يك كشور هدف (از جمله ج.ا.ا) مطمئنترين راه جلوگيري از وقوع جنگ است.
به عبارت سادهتر، تصميمگيرندگان و تدوينكنندگان راهبرد دفاعي كشور، بيش از هر چيزي لازم است روي بازدارندگي تأكيد كنند. از اين نظر بايد قدرت كشور در برابر تهديدات مشخص فعلي به اندازهاي ارتقاء يابد كه دشمن خيال هر نوع تجاوز به ايران را نداشته باشد و به اين باور برسد كه نتيجۀ تخاصم با ايران، اگر نابودي مهاجم نباشد حداقل دست متخاصم را خواهد شكست.
پيشنهادها:
براي پاسخگويي به تهديدات كشورهاي دستهبندي شده در بالا، راهكارهاي زير پيشنهاد ميشود:
براي مقابله با توان جنگ الكترونيكي آن دسته از كشورهاي همسايه ضعيفتر و همسان نيروهاي مسلح ج.ا.ا، لازم است با سر و سامان دادن امكانات و قابليتهاي جنگالي نيروهاي مسلح به طرق مختلف؛ از جمله تقويت مراكز تحقيق و توسعۀ دفاعي در ارتباط با صنعت الكترونيك و مخابرات و ايجاد مراكز جديد مشابه، تجديدنظر جدي در ساختار سازماني، تجهيزاتي، نظام آموزشي، آماد و پشتيباني و تعمير و نگهداري جنگال نيروهاي مسلح ج.ا.ا به منظور افزايش توان رزمي آنها، اقدام عاجل به عمل آورد و براي مقابله با توان جنگ الكترونيكي كشورهاي قدرتمند منطقهاي و فرامنطقهاي تهديدكنندۀ منافع حياتي و امنيت ملي ج.ا.ا، بايد از شيوههاي زير براي مقابله استفاده كرد:
1- تلاش جهت دستيابي به تكنيكهاي جديد پدافند الكترونيكي (E.C.C.M) به نحوي كه بتوان اقدامات نرمكشنده و سختكشندۀ جنگالي آنها را كه از راه دور عليه منابع حياتي كشور صورت ميپذيرد، مختل كرده و از اصابت مؤثر آن به اهداف از پيش تعيين شده جلوگيري نمود. به سخني ديگر، چنين اقداماتي به طرق مختلف پدافند الكترونيكي، خنثي و عقيم گردند.
2- منافع ملي چنين كشورهايي در سراسر جهان به شيوههاي مختلفي مورد تهديد جدي قرار گيرند. در شرايطي كه جنگ و تهديد از سوي چنين قدرتهايي عليه ج.ا.ا عملي گردد، از قبل بايد با تشكيل گردانهاي ويژه عمليات در سراسر جهان و از جمله در كشورهاي تهديدكننده، منافع حياتي و ملي دشمن را به طور جدي مورد تعرض قرار دارد.
دستيابي به جنگافزارهاي بازدارندۀ مجهز به حساسههاي الكترونيكي از قبيل موشكهاي سطح به سطح و تسلط كامل بر حوزۀ امواج الكترونيكي مغناطيسي خودي، نحوۀ مقابله با تهديدات موشكي هوشمند و رباتيك دشمن و غيره راهكارهاي ديگري هستند كه ميتوانند عامل بازدارنده محسوب شود. آثار و تبعات راهكارهاي مورد اشاره در بالا ميتواند جلوي بروز جنگ را گرفته و صلح پايدار را به ارمغان آورد.
ش.د820459ف