(روزنامه جوان – 1395/07/19 – شماره 4931 – صفحه 5)
فصل نويني از ذوقزدگي در جريان تجديدنظرطلب خودنمايي ميکند آن هم به بهانه برداشته شدن مشروط و پرمانع معامله دلاري توسط وزارت خزانهداري امريکا.
اين اولينبار نيست که منسوبان به اين جريان از برخي اتفاقات عرصه سياسي بدون پشتوانه فکري لازم ذوقزده شده و احساسات جرياني را بر واقعيتهاي صحنه ارجحيت داده و در پي آن برآمدهاند تا آنچه خود به عنوان احساس درک کردهاند را در قالب منطق و برهان به افکار عمومي انتقال دهند. بعد از روي کارآمدن دولت یازدهم که مذاکرات هستهاي دوران جديدي را تجربه کرد و تغييري محسوس در عرصه ديپلماسي کشور به وجود آمد، جريان متمایل به غرب تلاش کرده سادهترين اتفاقات عرصه سياست خارجه را بزرگ و هر کدام را حاوي دستاوردي فاخر براي جمهوري اسلامي ايران جلوه دهد. حال چنانچه بخواهيم ذوقزدگي جريان غربگرا را به فراخور زمان تقطيع کنيم، بايد گفت از خرداد 92 تا 23 تير94 ذوقزدگي وجه بارز رفتارهاي اين جريان در عرصه سياسي بوده و بعد از روز 23 تيرماه 94 روند ذوقزدگي در بين اين طيف رو به کاهش گذاشت و تا به امروز ادامه داشته است- هرچند بعد از روز اجراي برجام شيب اين کاهش تندتر نيز شد- چراکه ايالاتمتحده بارها برجام را نقض و با تصويب و تدوين قوانين تلاش کرد تحريمهاي گذشته را دامنهدارتر کند.
انتخابات 96 به یکباره اولویت میشود
به واقع موج فزاينده ذوقزدگي نسبت به گشايش مقطعي روابط ايران- امريکا به يکباره دوران رکود را تجربه کرد و در شرايطي که انتظار ميرفت جريان غربگرا نسبت به بدعهدي امريکاييها و نقض برجام توسط آنها واکنش نشان دهد، به يکباره نسبت به پوشش اجراي برجام سکوت کرده و مواضع و تيترهاي خود را به سمت موضوعاتي چون انتخابات 96 سوق دادهاند.
رويکرد ذوقزدگي مآبانه جماعت غربگرا را ميتوان «حرکتي پلکاني» دانست که «افت» آن از 23 تيرماه 94 تا آخرين سفر دولتمردان به نيويورک براي شرکت در نشست مجمع عمومي سازمان ملل شکل گوياتري به خود گرفت، به بيان بهتر هرچه از روز 23 تيرماه سال 94 به سمت جلو رفتيم، نگاه غربگراها نسبت به برجام و رفتار امريکاييها شکل واقعبينانهتري گرفت تا آنجا که سهگانه «ذوقزدگي از توافق و انتقال اين ذوق به جامعه»، «فشار ايميلي و پنهاني به طرف امريکايي جهت انجام تعهدات» و «توجيه رفتارهاي امريکاييها در نقض برجام» جاي خود را به گلايههاي شفاهي داده است که البته اين هم تأمينکننده منافع اوليه کشور نبوده و نيست.
بيان جملاتي نظير «هشت ماه از برجام گذشت، اما هيچ يک از بانکهاي اصلي اروپايي نميخواهند با ايران مبادله کنند»، «امريکا قول داد روند اجراي تعهداتش در برجام را اصلاح کند»، «از امريکا درباره نحوه اجراي برجام در هشت ماه گذشته گله داريم»، «شکست برجام شکست همه است و کسي از آن نفع نميبرد»، «رهبران اروپا بايد به بانکها و بيمهها براي همکاري مالي تضمين و اطمينان دهند»، «شرکتهاي ما بايد از فوايد برجام منتفع شوند» و «تا مشکلات بانکي و بيمه حل نشود، تعهدات طرف مقابل به انجام نرسيده است» که ناشي از «تغيير خفيف» در مقابل ايالاتمتحده است، کورسوي اميدي را در جامعه ايراني به وجود آورد که واقعبيني تحميلشده به طيف غربگرا درباره رابطه با امريکاييها ادامه خواهد داشت؛ اما اتفاقات دو روز اخير نشان داد خوشبيني نسبت به امريکا جزء لاينفک اين طيف بوده و شايد هيچگاه در ريل واقعبيني حرکت نخواهد کرد.
نمود عینی خوشبینی به آمریکا
روز گذشته بار ديگر روزنامههاي زنجيرهاي در اقدامي هماهنگ موضوع لغو مشروط و پرمانع مبادلات دلاري را به تيتر يک خود تبديل کردند. در ادامه به بخشي از تيترهاي نخست اين رسانهها اشاره ميشود: «امريکا کوتاه آمد»، «وزارت خزانهداري امريکا موانع معاملات دلاري با ايران را برداشت»، «معامله با ايران به دلار»، «با فشار ديپلماسي ايران، واشنگتن در مسير اصلاح روند اجراي برجام گام برداشت»، «لغو تحريمهاي دلاري غيرامريکايي با ايران»، «محدوديت تجارت با ايران بر پايه دلار لغو شد»، «سد مبادلات دلاري شکست»، «احياي مبادلات بانکي ايران و اروپا»، «قفل تجارت دلاري شکست»، «محدوديت مبادلات دلاري ايران شکست»، «مانبر عبور از تحريم دلاري»، «لغو محدوديت مبادلات دلاي»، «بازي با دلار بدون امريکا»، «پايان تحريم دلار»، «معاملات دلاري با ايران آزاد شد» و «تحريم دلار لغو شد» بخشي از تيتر يک روزنامههاي آرمان، اعتماد، روزان، شرق، آفتاب يزد، ابرار، ابتکار، ايران، تجارت، تفاهم، جهان اقتصاد، جهان صنعت و دنياي اقتصاد است.
به عنوان نمونه شرق با ذوقزدگي نسبت به اين اتفاق مينويسد: «تيم رسانهاي دولت هرگز به مردم نگفت که اين برجام، خيلي سريع زندگي آنها را متحول خواهد کرد. با آن برجام، ايران ميتوانست آزادانه نفت بفروشد، اما مبادلات تجارياش با ارز امريکايي همچنان ممنوع بود... واقعيت آن بود که ممنوعيت مبادلات ايران با دلار امريکا محصول نخستين رخدادهاي پس از انقلاب و تسخير سفارت امريکا بود؛ درختي که با دولت احمدينژاد ميوه هم داد و رشد كرد. همه اينها ادامه داشت تا روز جمعه؛ روزي که وزارت خزانهداري امريکا «برخي معاملات دلاري با ايران را مجاز دانست»؛ مصوبهاي جديد که هرچند هنوز دست ايران را کامل باز نگذاشته است، اما به اين کشور فرصت ميدهد تا آزادانه در اروپا با دلار معامله کند. شايد اگر قرار است کسي شادي کند، امروز، آن روز است. با اين مصوبه، ايران توان آن را پيدا خواهد کرد که بهراحتي با طرفهاي غيرامريکايي تجارت کند.»
ذوقزدگي غربگرايان در حالي است که وزارت خزانهداري امريکا طي بيانيهاي اعلام کرد دستورالعمل تازه اين وزارتخانه درباره ايران به معناي تسهيل تحريمهاي باقيمانده نيست. وزارت خزانهداري امريکا تأکيد کرد به روز کردن قوانين و مقررات فقط براي شفافسازي بايدها و نبايدهايي است که براساس توافق هستهاي سال گذشته توافق شده است و نه چيز ديگر. شبکه بيبيسي، ضمن انتشار گزارشي در اين رابطه عنوان کرد که هنوز تجارت با ايران مانند عبور از هفتخان رستم است و حتي با اصلاح دستورالعملها از سوي وزارت خزانهداري امريکا هنوز تنها بانکهاي کوچک ميتوانند فکر تعامل با ايران را به سرشان راه دهند. در اين گزارش آمده است: «وزارت دارايي امريکا در راستاي روشن کردن معامله با ايران و رفع شبهات و نگرانيهاي بانکها و مؤسسات بينالمللي، 45 صفحه توضيح منتشر کرده، اما گره کار در جزئيات است. اين مطلب که قرار است موضع دولت امريکا را براي بانکها و مؤسسات مالي روشن کند پر است از اما و اگرها و بشرطها و بشروطها. بخشي که نظر خيليها را جلب کرده جواب به اين سؤال است که آيا مؤسسات مالي غيرامريکايي ميتوانند معاملات دلاري با ايران انجام دهند يا نه؟
باتوجه به آنچه اشاره شد رفتار جريان غربگرا در عرصه سياست داخلي داراي نوسانات غيرقابل پيشبيني است که نهايتاً همانند سال88 ميتواند هزينههاي فراواني را به رهبران اين جريان تحميل کند چراکه زماني جامعه پس از گذشت مدتي القائات رسانهاي تبليغاتي اين جريان را با واقعيتهاي صحنه تطبيق ميدهد كه به تاکتيکهاي اين جماعت پي ببرد و نهايتاً در هر انتخاباتي از نامزدهاي آنها رويگردان شود.
http://javanonline.ir/fa/news/816238
ش.د9502201