اگر بخواهيم نتايج مثبت اشغال سفارت را بازگوييم، بايد بگوييم قطع رابطه با آمريکا بسيار بيشتر از رابطه با آن کشور انقلاب و اهداف آن را بيمه ميکرد. این حرکت از طریق اثرگذاری بر ساختار فرهنگی جامعه تأثیر عمیقی بر اوج گیری مبارزات ضدامپریالیستی و نهادینه شدن فرهنگ استکبارستیزی داشت.
تسخیر سفارت آمریکا در 13 آبان 1358 از جمله وقایع مهم پس از پیروزی انقلاب اسلامی به شمار می رود؛ شاهکاری که توسط دانشجویان پیرو خط امام با شجاعت و درایت انجام داده شد و توسط امام خمینی (ره) به عنوان «انقلاب دوم» و انقلابی بزرگ تر از انقلاب اول نام گذاری شد. آنچه در ارتباط با این اتفاق از اهمیت بسیاری برخوردار است این که علاوه بر تغییر در مناسبات داخلی، روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران را نیز تحت تأثیر خود قرار داد. به طوری که بعد از گذشت نزدیک به سه دهه همچنان قدرت های بزرگ غربی و در رأس آن آمریکا را به چالش کشیده است. حال این سوال پیش می آید که نقش 13 آبان در نهادینه سازی استکبارستیزی چیست؟ چگونه این واقعه به نقطه عطفی در تاریخ روابط جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا تبدیل شد؟
برای پاسخ به این سوال باید به ویژگی های فرهنگی و به تبع آن تجربه تاریخی ملت ایران در برخورد با آمریکا رجوع کرد.
1- فرهنگ، هویت و سیاست خارجی
عموماً استدلال می شود، فرهنگ ملی یکی از عوامل موثر در سیاست گذاری خارجی محسوب می شود؛ به طوری که می توان گفت تأثیر بر سیاست گذاری خارجی از طریق تأثیر ابزارهای فرهنگی بر رفتار نخبگان و یا کارگزاران حکومتی، جهت نیل به مقاصد سیاسی، امنیتی و اقتصادی، یکی از مهم ترین حوزه های تأثیرگذاری است. از این منظر، هر نظام سیاسی به صورت یک شبکه ارزشی عمل می کند که در آن قدرت را با ارزش ها پیوند می دهد؛ تا آنجا که می توان گفت محیط نظام ارزشی است که جهت گیری های مردم را نسبت به نهادها و ساختارها تعیین می کند و عملکردهای سیاسی نیز فرهنگ سیاسی جامعه را نشان می دهد. بنابراین، مطالعه دقیق فرهنگ سیاسی، فرآیند تبدیل تقاضاها و خواست ها را به سیاست خارجی، استراتژی ها، هدف ها و منافع ملی مشخص می کند. از این رو، رفتار سیاسی خاص هر جامعه در بستر فرهنگ سیاسی همان جامعه شکل می گیرد که آن نیز محصول تاریخ نظام سیاسی و همچنین اعضای منفرد آن با ریشه ای روانشناختی است. این مسئله می تواند در نوع برداشت کارگزاران حکومتی از هویت خود و اجرای نیات آنان تأثیرگذار باشد و در نتیجه، در سیاست خارجی آن کشور نیز در قالب تصور هر کشور از نقش خود و یا ایفای نقش دولت ها نمود خارجی پیدا کند.
نگاهی به تاریخ جمهوری اسلامی ایران که بیش از سه دهه از عمر آن می گذرد، بیان گر آن است که در سطح روابط بین ایران و آمریکا به واسطه ماهیت حاکم بر فرهنگ سیاسی و ایدئولوژی اسلامی انقلاب ایران، از دشمنی شدید تا انزجار دیپلماتیک در نوسان بوده است. منابع معنایی و ساختارهای هنجاری قوام دهنده به هویت جمهوری اسلامی ایران که نشأت گرفته از مولفه های موجود در فرهنگ سیاسی است، از مهم ترین عواملی است که نشان می دهد این مولفه ها چه ویژگی ها و نیروهای محرکه ای دارد که جمهوری اسلامی ایران تحت تأثیر آن قرار می گیرد (سید جواد امام جمعه زاده و دیگران،1391:9). اگرچه فرهنگ ملی ایران می تواند ویژگی های زیادی داشته باشد، در این نوشتار بر روی دو مولفه ایدئولوژی اسلام و زمینه های تاریخی تأکید می کنیم:
1-1- ایدئولوژی اسلام و مکتب شیعی
نظام ارزشی، رکن اصلی یک نظام فرهنگی است. اگر عوامل پایدار فرهنگ قسمت نامرئی و گاه ناخودآگاه یک مجموعه فرهنگی را تشکیل دهد، نظام ارزشی همیشه رابطه تنگاتنگی با دین و دستورات مذهبی دارد. بر این اساس، با توجه به اینکه انقلاب ایران، اولین انقلاب با محتوای کاملاً مذهبی است. می توان مهم ترین علت آغاز و تداوم منازعه میان ایران و آمریکا را الزامات ایدئولوژی اسلامی (تشیع) به عنوان عنصر کانونی هویت نظام جمهوری اسلامی دانست. مباني فكري شيعه بهعنوان شالوده نظریه انقلاب اسلامی كه برپايه ظلم ستيزي، فرهنگ عاشورايي و اميد به مهدويت شكل گرفته؛ پيام انقلاب را با عدالت طلبي و آرمان گرايي خاصي همراه كرد كه كمترين پيام آن را ميتوان در سياست اعتراضي نسبت به شرايط موجود نظام بين الملل و تلاش براي يافتن وضع مطلوب مشخص كرد؛ جامعه آرماني كه بدون تمسك به مشي و طريق شالوده شكنانه در برابر هنجارهاي حاكم بر نظام بين الملل امكان تحقق نداشت (غفاري و شريعتي، 1387، 95ـ90).
از طرف دیگر اصل ولایت که شالوده بنیادین تفکر شیعی در طول تاریخ حیات آن بوده است سبب شده برخي ديگر از تحليل گران براي تشريح بعد ضدغربي انقلاب اسلامي از رويكردي "تبارشناسانه" بهره برده و معتقدند كه اين نظريه از طريق تاكيد بر گفتمان مسلط "ايدئولوژيك ـ سنت گرا" در قالب ولايت فقيه كه نوعي اتصال با واسطه به مقام امامت محسوب مي شود، شيوه مبارزه جويانه مبتني بر ارزش هاي مبارزه، جهاد و شهادت را سرمنشأ كار خود قرارداده است، رويكردي كه زمينه مبارزه جويي با نظام بين الملل و نظم منطقه اي (و جهاني) ناشي از آن را فراهم مي آورد (صادقي، 1387: 270).
2-1- زمینه های تاریخی
این عامل گاه به صورت خودآگاه و ناخودآگاه تصمیم گیرندگان سیاست خارجی را تحت تأثیر قرار می دهد؛ بنابراین لازم است به منظور درک چگونگی شکل گیری فرهنگ استکبارستیزی به ساختارشکنی تهدید آمریکا و چگونگی قرار گرفتن آن در گفتمان های امنیتی ایران بپردازیم. به همین دلیل حوادث سرنوشت ساز در رابطه بین دو کشور که زمینه ذهنی فرهنگ استکبارستیزی را قبل از 13 آبان، ایجاد کرد از اهمیت مهمی برخوردارند. به طور مشخص دو حادثه مهم در این زمینه عبارت بودند از:
الف) کودتا علیه مصدق
سیاست های مداخله گرایانه آمریکا علیه ایران از دهه1950، به عنوان نتیجه اختلافات جاری میان ایران و بریتانیا و تلاش برای ملی کردن صنعت نفت آغاز شد. بریتانیا تلاش داشت حمایت متحد آمریکایی خود را از طریق به تصویر کشیدن رهبر جنبش ملی ایران با عناوینی چون، مکار شرقی، وحشی، بدون تمایل به چپ و راست (بی هدف) و احساسی تحریک کند. در ابتدا در مقابل بریتانیا، ترومن رئیس جمهور آمریکا مصدق را منتخب مردم و آگاه توصیف کرد، اما با روی کار آمدن آیزنهاور جمهوری خواه همدردی و حمایت آمریکا از ایران فرو ریخت و تفاوت مشخصی در هویت آمریکا مشهود شد. در این زمان تصویر مصدق در آمریکا و بریتانیا در هم آمیخت و در نهایت مصدق با کودتای انگلیسی-آمریکایی سقوط کرد. به سبب این حذف خشونت آمیز طیف گسترده ای از احساسات منفی میان مردم ایران نسبت به دولت آمریکا شکل گرفت (Mansouri, 2010,p:15).
ب) حمایت از رژیم شاه
بعد از کودتای 28 مرداد، رژیم شاه به بازسازی روابط خود با آمریکا مبادرت کرد. این روابط تا بیست و پنج سال بعد از کودتا ادامه یافت و تمامی دولت هایی که در ایران در این مدت بر سر کار می آمدند، سعی می کردند روابطشان را با آمریکا بهبود بخشند. روند فوق را می توان زمینه ساز وابستگی سیاسی و امنیتی ایران به آمریکا و جهان غرب دانست. از این مقطع زمانی دخالت های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا در ایران تا حد بسیار زیادی افزایش یافت، به عبارتی ساختار سیاسی ایران در شرایطی شکل گرفت و سازماندهی گردید که نفوذ امنیتی آمریکا نیز در ایران افزایش می یافت و این امر، تضادهای سیاسی و اجتماعی جدیدی را در جامعه ایران به وجود آورد. به موازات ظهور این شرایط بود که کشورهای سرمایه داری و به ویژه آمریکا، با قرار گرفتن در جایگاه «دیگری» در نگرش گروه های اجتماعی ایران، محور اصلی تعارض با کشورهای جهان سوم تلقی می شوند.
به دنبال این وقایع، ما دارای این حافظه تاریخی شدیم که بیگانگان در امور ما به دخالت می پردازند. این امر نیز به نوبه خود، در بازتوزیع خصلت بیگانه ستیزی بسیار موثر بوده است. در واقع تصرف سفارت آمریکا و مسئله گروگان گیری اتباع آمریکایی در تهران که با هدف
جلوگیری از اعمال سیاست های مداخله جویانه ایالات متحده در ایران صورت
گرفته بود، از این پس با اصل رابطه ایران و آمریکا گره خورد و حساسیت شدیدی
را در میان افکار عمومی آمریکاییان ایجاد کرد. اشغال سفارت آمریکا در
تهران برای دولت و ملت آمریکا، موجب سرشکستگی و تحقیر ناشی از روابط
دوجانبه شد. همچنان که کودتای انگلیسی و آمریکایی 28مرداد 1332، برای ملت
ایران یک سرشکستگی و تحقیر ملی محسوب می شد. از این پس ایالات متحده ایران
را هر بار با الفاظی چون بنیادگرا، خیال پرداز متعصب، تروریست و دست آخر،
محور شرارت و پلیدی نامید؛ و از آن به عنوان دشمنی یاد کرد که با اصول حاکم
بر روابط بین الملل سازگار نیست (چوپانینجف آبادی،42:1391).
بنابراین حساسیت ایرانیان نسبت به استقلال کشورشان برخاسته از یک احساس ریشه دار تاریخی و جزئی از فرهنگ سیاسی آنهاست. در این بین رویداد محوری بحران گروگان گیری یا همان تسخیر سفارت آمریکا در تهران در تداوم و نهادینه سازی فرهنگ استکبارستیزی اهمیت بسیاری دارد.
1- تسخیر سفارت آمریکا و نهادینه شدن فرهنگ استکبارستیزی
در روز ۱۳ آبان ۱۳۵۸ گروهی از دانشجویان چهار دانشگاه تهران که خود را «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» می نامیدند، سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران را اشغال کردند و دیپلمات های حاضر در ساختمان را به گروگان گرفتند. علت های زیادی را برای تسخیر لانه جاسوسی برشمرده اند که به طور خلاصه می توان به مواردی چون، تبدیل سفارت خانه به مرکز جاسوسی، تلاش سفارت خانه برای جذب دولتمردان، تشدید اقدامات خصمانه آمریکا از جمله قطعنامه 27 اردیبهشت 1358 که ایران را به خاطر اعدام های انقلابی با لحن شدیدی محکوم می کرد، پناه دادن آمریکا به شاه مخلوع ایران و در مقابل همه این ها حمایت دانشجویان انقلابی از مواضع رهبری انقلاب در مخالفت صریح با آمریکا اشاره کرد. این حرکت از طریق اثرگذاری بر ساختار فرهنگی جامعه تأثیر عمیقی بر اوج گیری مبارزات ضدامپریالیستی و نهادینه شدن فرهنگ استکبارستیزی داشت. برای فهم و بررسی این موضوع به برخی از اثرات تخسیر لانه جاسوسی که منجر به نهادینه شدن فرهنگ استکبارستیزی شده است می پردازیم.
1-2- سقوط دولت موقت:
در حالیکه انقلاب اسلامی از همان ابتدا ضد استبداد و ضداستکبار بود و حتی در بسیاری موارد رهبری نهضت، امام خمینی (ره) ریشه های استبداد را در وجود استکبار و نظام استعماری غرب می جست، دولت موقت در بعد سیاست خارجی ایجاد رابطه حسنه و نزدیکی با امریکا را در دستور کار خود قرار داده بود. ملاقات مهندس بازرگان و ابراهیم یزدی نخست وزیر و وزیر خارجه وقت با برژینسکی و ونس برای حل مشکلات و اختلافات فی ما بین، نمونه ای است که رویکرد دولت موقت را به خوبی نشان می دهد. این منش در عرصه سیاست خارجی خواسته یا ناخواسته، مفاهیم استکبارستیزی و غرب ستیزی را در منظومه فکری دولت موقت به حاشیه راند. از این رو سقوط دولت بازرگان در اعتراض به تسخیر سفارت آمریکا سبب شد بار دیگر ارزش های انقلاب اسلامی به ویژه استکبارستیزی و نفی سلطه پذیری در کانون توجه ملت قرار گیرد.
2-2- انفعال گروه های چپ و تمرکز بر خطر آمریکا:
همانطور که در سال 32 آمریکا و انگلیس توانسته بودند با برجسته کردن خطر کمونیزم، بخشی از نیروهای انقلابی را جدا کرده و آنان را از روی ترس و توهم، بی تفاوت ساخته و یا در برابر نهضت ملی شدن صنعت نفت قرار دهند؛ در جریان انقلاب اسلامی نیز به دنبال بهره گیری از ده ها گروه ریز و درشت مارکسیستی بودند. با این حال، در پی تصرف لانه جاسوسی امریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، موضع نیروهای مذهبی انقلاب از گروه های چپ فراتر رفت و بار دیگر آمریکا را در رأس منازعات و تهدیدها قرار گرفت.
3-2- صدور فرهنگ استکبارستیزی:
اشغال لانه جاسوسی فراتر از مرزهای داخلی دارای اهداف فرامرزی بود. در واقع پیام نهفته در این اقدام این بود که انقلاب اسلامی مدلی است برای بر هم زدن بازی قدرت های بین المللی و برآورده ساختن آزادی مردم (مقابله با مستکبرین و حمایت از مستضعفین). این هدف بنا به اعتراف خود خارجی ها محقق شد و علیرغم کوشش برای انزوای ایران، ایران و انقلاب اسلامی در مرکز توجهات بین المللی قرار گرفت. از این طریق که شعارها و خواسته های انقلاب ایران و اخبار جنایات شاه و امریکا در ایران به همراه اخبار مربوط به گروگان گیری به اقصی نقاط عالم فرستاده شد و تیتر اخبار روزانه جهان را به خدمت گرفت.
4-2- تثبیت آمریکا به عنوان دشمن اصلی:
در تمام مدت 444 روزی که تسخیر سفارت به طول انجامید، جمهوری اسلامی ایران در ضمن تلاش های متعددی که برای معاوضه گروگان ها با شاه فراری و اموال متروکه ایران انجام داد، با عطوفت اسلامی و بدون کوچکترین خون ریزی و جنایت با گروگان ها برخورد نمود. اما امریکا با اقدامات خصمانه به خصوص حمله نظامی به ایران جهت آزادی گروگان ها و ساقط کردن حکومت مردمی ایران به رفتار مستکبرانه خود ادامه داد. رفتارهایی که تا به امروز از طریق سازماندهی معاندین و معارضین نظام جمهوری اسلامی ایران، تحریم های اقتصادی، افزایش احساسات ضد شیعه و ضد ایران و ایجاد اختلاف بین مردم منطقه و ... تداوم یافته است. تکرار رفتار مستکبرانه آمریکا به واقع ثابت کرد که آمریکا همانطور که امام (ره) فرمودند شیطان بزرگ است.
فرجام سخن
اگر پیروزی انقلاب اسلامی را پیروزی بر استبداد در نتیجه سرنگونی رژیم شاه بدانیم، قطعا انقلاب دوم به معنای پیروزی در برابر استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا بود. در واقع دانشجویان پیرو خط امام می خواستند تفکر امام یعنی مقابله با هر دو جبهه استبداد و استکبار را به سرانجام برسانند. لذا حرکتی را آغاز کردند که هدف و نتیجه آن کمتر کردن تعارضات در جامعه و تقویت اندیشه «خط امام» بود. اما باید گفت اگرچه حرکتی صورت گرفت و تاکنون با وجود کارشکنی های داخلی و خارجی در ایجاد انحراف از مسیر انقلاب و مقابله با استکبار به حیات خود ادامه داده است؛ تداوم آن مانند هر موضوع فرهنگی دیگر نیازمند زنده نگه داشتن آن است. در همین راستا ورود حرفه ای محققان و محافل دانشگاهی به این مسئله و تئوری پردازی در این زمینه می تواند این جنبه تدافعی در سیاست خارجی را حفظ کند.
منابع:
امام جمعه زاده، سیدجواد، علی ابراهیمی، مریم مسعودی نیا، (1392)، مولفه های مذهبی استقلال طلبی در فرهنگ ملی اران و تأثیر آن در رابطه با آمریکا، پژوهش های سیاسی جهان اسلام، شماره دوم.
چوپانی نجف آبادی، س، (1391)، «کارکرد تحریم های بین المللی علیه جمهوری اسلامی ایران در سیاست مهار ایران»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه، تهران.
صادقي، ا (1387)، «تبارشناسي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران: جايگاه هويت، فرهنگ و تاريخ»، فصلنامه سياست خارجي، سال 22، شمارة 2.
غفاري، م و شريعتي، ش (1387)، «بنيانهاي آرمانخواهي در فرهنگ سياسي ايرانيان»، راهبرد فرهنگ، شمارة 3.
Mansouri, A. (2010). US Foreign Policy Conduct in Iran: Action, Reaction, and Counter-Reaction. Published Ph.D, Wien University.