تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۹۵ - ۰۷:۲۱  ، 
کد خبر : ۲۹۶۵۰۳
فريد مرجايي، تحليلگر مسائل آمريكا در گفت‌وگو با «اعتماد»:

هيلاري هم به برجام متعهد است هم به تشديد تحريم‌ها

اشاره: براي بسياري اين سوال مطرح است كه اگر هيلاري كلينتون رييس‌جمهور امريكا شود چه تفاوتي با اوباما و حتي ترامپ دارد؛ موضوعي كه ذهن بسياري را به خود مشغول كرده است و شايد پاسخ روشني را نتوان براي آن پيدا كرد. ولي كارشناسان و تحليلگران هركدام ديدگاه مختص به خود را در اين خصوص دارند. برخي معتقدند با حضور هيلاري سياست‌هاي اوباما ادامه پيدا مي‌كند، برخي ديگر دونالد ترامپ را به هيلاري ترجيح مي‌دهند و بخشي ديگر كلينتون را شبيه هيچ كس نمي‌دانند و معتقدند هيلاري كلينتون اگرچه مسير باراك اوباما را در سياست داخلي ادامه مي‌دهد اما در سياست خارجي بسيار متفاوت‌تر از دوره اوباما عمل خواهد كرد. فريد مرجايي، تحليلگر مسائل امريكا از جمله افرادي است كه از اين منظر شخصيت هيلاري كلينتون را مورد ارزيابي قرار مي‌دهد. در گفت‌وگويي كه با ايشان داشتيم سعي كرديم تا ابعاد سياست‌هاي هيلاري كلينتون را به خصوص در حوزه سياست خارجي مورد ارزيابي قرار دهيم.
پایگاه بصیرت / ميثم سليماني

(روزنامه اعتماد ـ 1395/07/18 ـ شماره 3645 ـ صفحه 7)

* هيلاري كلينتون در مناظره اول به گفته كارشناسان و افكار عمومي پيروز اين مناظره بود آيا در دو مناظره پيش رو مي‌تواند موفق عمل كند؟

** بايد گفت كه هيلاري در مناظره اول بسيار خوب عمل كرد و توانست پيروز اين مناظره باشد و ترامپ نتوانست خوب عمل كند. پيش بيني‌ها نيز اينگونه است كه هيلاري مي‌تواند دو مناظره بعدي را نيز به خوبي برگزار كند ولي كمپين ترامپ يك نكته‌اي را متوجه شدند كه در دو مناظره آينده ترامپ نمي‌تواند اينگونه پيش برود و بايد شيوه جديدي را آغاز كند كه ابتكار عمل را از دست هيلاري خارج كند و حالا منتظر يك كارت برنده جديد از سوي ترامپ در مناظره دوم هستيم، زيرا اگر بخواهد همين شيوه گذشته را پيش بگيرد به باخت مي‌انجامد. دليل چنين شرايطي نيز اين هست كه هيلاري كلينتون ٢٥ سال است كه در حوزه عمومي امريكا سياستمدار بوده و يكي از كاركشته‌ترين سياستمداران امريكا به شمار مي‌آيد. هيلاري زماني كه پا به كاخ سفيد به عنوان بانوي اول در كنار بيل كلينتون گذاشت، يك فرد معمولي نبود بلكه فردي حقوقدان بود كه پا به پاي بيل كلينتون اورا همراهي مي‌كرد. پيش از آن نيز در واشنگتن وكيل جوان موثري بود اما به دليل ازدواج با بيل كلينتون به آركانزاس رفتند و به او كمك كرد تا تبديل به فرماندار ايالت آركانزاس شد و هيلاري نيز به‌شدت در اين زمينه به بيل كمك كرد و در تلاش بود به همراه همسر خود سياست‌هاي نويني را در اين ايالت پياده كنند و هيلاري از همان زمان شخصيت حزبي و سياسي در امريكا پيدا كرد.

هيلاري كلينتون پس از حضور خود در كاخ سفيد به عنوان بانوي اول فعاليت خود را متوقف نكرد و سپس به عنوان سناتور نيويورك وارد سناي امريكا شد و با رياست‌جمهوري باراك اوباما به سمت وزارت خارجه امريكا رسيد و حالا نيز به عنوان جدي‌ترين شانس رسيدن به كاخ سفيد به عنوان رييس‌جمهور ايالات متحده امريكا برخوردار است. با چنين شرايطي او يكي از پخته‌ترين سياستمداران امريكا است و به خوبي مي‌داند چگونه يك مناظره را مديريت كند و مي‌داند در يك مناظره چه زماني روي مسائل سياست داخلي تكيه كند و چه زماني مسائل سياست خارجي را مطرح كند و تمام جنبه‌هاي يك مناظره را به خوبي مي‌شناسد و به همين دليل است كه توانست مناظره اول را خوب پيش ببرد و به نظر من هيلاري در دو مناظره بعدي نيز پيروز ميدان خواهد بود ولي بايد منتظر بود كمپين ترامپ چه فرمول جديدي را براي مقابله با هيلاري كلينتون اتخاذ مي‌كنند تا بتوانند شرايط را تغيير دهند ولي ناگفته نماند مناظره هم تا حدي در انتخابات رياست‌جمهوري امريكا موثر است.

بسيار پيش آمده يك فرد مناظره اول يا در ساير مناظره‌ها پيروز مي‌شد و فرد ديگري در نهايت پيروز انتخابات مي‌شد. چرا كه طرفداران نامزدها عملا تصميم خود را گرفته‌اند. طرفداران ترامپ و جمهوريخواهان نيز تصميم خود را گرفتند، حتي دموكرات‌ها نيز انتخاب خود را كرده‌اند. اما يك لايه وسطي وجود دارد كه دو نامزد بر سر اين لايه وسطي رقابت مي‌كنند كه به آنها راي‌هاي شناور (swing vote) گفته مي‌شود كه برخي از اين ايالت‌ها همواره داراي چنين رايي هستند و هيچگاه راي مشخص و قابل پيش‌بيني نداشتند. در حال حاضر ايالت‌هاي دموكرات و جمهوريخواه كاملا مشخص هستند، اما ايالت‌هايي هستند كه راي‌شان مي‌تواند همواره تعيين‌كننده باشد.

ايالت‌هاي نوادا، اوهايو، پنسيلوانيا، ميشيگان، كاروليناي شمالي، فلوريدا و كلورادو از جمله اين‌ ايالت‌ها هستند كه اوباما توانست در دو انتخابات گذشته راي اكثر آنها را براي خود كند. در حال حاضر در نظرسنجي‌ها ايالت‌هاي شناور بين دو نامزد تقسيم شده است. به‌طور مثال در نوادا ترامپ پيشتاز است ولي در پنسيلوانيا و كاروليناي شمالي هيلاري توانسته در نظرسنجي‌ها پيروز شود. حالا بايد ديد مناظره‌ها تا چه حد بر راي ايالت‌هاي شناور تاثيرگذار خواهد بود. البته نبايد تصويري اغراق شده از آن را به نمايش گذاشت چرا كه انتخابات امريكا آميزشي است از ايدئولوژي و احساسات براي مردم كه هر چهار سال يك‌بار اين پارادايم تغيير مي‌كند.

* نگراني‌ها از بيماري خانم كلينتون در ادامه رقابت‌هاي انتخاباتي بسيار قابل توجه است. بحث سلامت ايشان چه تاثيري بر ادامه روند انتخابات خواهد داشت؟

** موج بيماري خانم كلينتون در حال فروكش كردن است و صحبت در خصوص آن بسيار كم شده است. براي خانم كلينتون چندباري مشكلاتي پيش آمده بود و در مرتبه آخر نيز ذات الريه گرفت و اين موضوع نيز دليل دارد. چرا كه وقتي شبانه روز مشغول برگزاري كمپين باشيد چنين اتفاقي شايد عادي باشد. چرا كه آنها بايد ساعت ٤يا ٥صبح از خواب بيدار شوند به ايالتي ديگر پرواز كنند كه ساعت آن متفاوت است كمپين خود را برگزار كنند و سپس به ايالتي ديگر پرواز كنند و سپس به خانه بازگردند. اين موضوع فشار زيادي به هيلاري كه ٦٨سال سن يا حتي ترامپ كه ٧٠ سال سن دارد وارد مي‌كند. در طول مناظره نيز همه به ترامپ خنديدند چرا كه در حال فين فين كردن بود. تحت اين فشار اگر فردي اصلا مريض نشود جاي تعجب دارد چرا كه بسيار ماراتن سخت و سنگيني است و طبيعي است كه افراد از حال بروند ولي در عين حال هيلاري از دكتر شخصي خود گزارش كتبي از وضعيت سلامتي خود ارايه كرد تا نشان دهد در چه شرايطي قرار دارد.

ترامپ اما گزارشي محدودتر را ارايه داد كه اين خود موضوع جديدي است كه در اين دوره از رقابت‌هاي رياست‌جمهوري امريكا اتفاق افتاده است. ما در تاريخ شاهد هستيم كه تعدادي از روساي جمهور امريكا نيز با مشكل جسمي و مريضي روبه‌رو بودند. پاي فرانكلين روزولت اندكي فلج بود كه بسياري تا اواخر دوره رياست‌جمهوري وي نمي‌دانستند. جان كندي نيز بيماري داشت ولي خوب مي‌توانستند آن را پنهان كنند. با اين وجود اگر اتفاق ويژه‌اي رخ ندهد موضوع بيماري تاثير چنداني روي راي هيلاري نخواهد گذاشت. با اين حال رسانه‌ها موجي را در خصوص بيماري هيلاري به راه انداختند كه شايد ارتباطي به مسائل سياسي نداشت اما به دليل استفاده اقتصادي خود از آن استفاده كردند. اينگونه موضوعات از جمله موارد جنجالي است كه رسانه‌ها روي آن مانور مي‌دهند. برني سندرز نيز هميشه در مصاحبه‌هاي خود تاكيد مي‌كند كه روي اينگونه مسائل پافشاري نكنيد بلكه مسائل جدي‌تري وجود دارد كه بايد روي آن پافشاري كرد. زاويه ديگري كه به نظر من مي‌رسد هر چهارسال در بزنگاه انتخابات يا مناظره‌ها مرز بين سيستم قدرت و مردم يك مرز نامرئي است، به دليل نامرئي بودن بايد سيستم قدرت به مردم پاسخگو باشد ولي با پررنگ‌تر شدن مسائل حاشيه‌اي موارد اصلي را تا حدودي كمرنگ‌تر مي‌كند.

* آيا فكر نمي‌كنيد يك اتفاقي براي خانم كلينتون مشابه بزرگداشت يازده سپتامبر رخ دهد، به‌شدت روي كمپين هيلاري تاثيرگذار باشد؟

** بله اين اتفاق محتمل است. چرا كه ممكن است هرلحظه يك اتفاق رخ دهد و به‌طور كلي جريان را تغيير دهد. در زمان انقلاب ايران اتفاقي رخ داد كه كارتر در رقابت سال ١٩٨٠ شكست خورد، كه از آن زمان به نام سوپرايز اكتبر (October Surprise) معروف شد. از آن زمان تبديل به مقوله‌اي در زبان سياسي امريكا شد به اين معني كه يك اتفاق ناگهاني مي‌تواند تمام معادلات را تغيير دهد و هر لحظه ممكن است اين اتفاق رخ دهد و بايد با دقت و با حوصله مسير را ادامه داد و حتي بحث افشاي اسناد ويكي ليكس كه وعده آن را داده مي‌تواند تبديل به سوپرايز اكتبر شود. در حال حاضر براي بسياري اين سوال مطرح است در حالي كه ژوليان آسانژ و مجموعه ويكي ليكس خود را ضد جنگ و طرفدار صلح مي‌دانند چرا تا اين حد عليه هيلاري هستند؟ حدس ما اين است كه آنها هيلاري را يك فرد جنگ طلب مي‌دانند و دست به چنين كاري مي‌زنند ولي حالا بايد ديد كه آيا اينكار را انجام خواهند داد يا خير!

* كماكان مباحث مربوط به ايميل‌هاي خانم كلينتون از جمله پاشنه آشيل‌هاي ايشان در روند انتخابات محسوب مي‌شود، آيا ترامپ كماكان مي‌تواند از اين حربه عليه هيلاري استفاده كند يا پرونده اين موضوع بسته شده است؟

** اين موضوع بسيار مهمي است، چرا كه خانم كلينتون از ايميل‌هاي دولتي در منزل استفاده كرده است و امنيت آنها را به خطر انداخته و اين اشتباه رخ داده است. جمهوريخواهان نيز در طول يك سال گذشته تمام تلاش خود را كرده‌اند تا قطره آخر از موضوع عليه هيلاري استفاده كنند و ترامپ نيز مانور فراواني روي آن داد و به حدي روي اين موضوع پافشاري شده است كه تا حدودي لوث شده است. ولي حتي اگر هيلاري رييس‌جمهور شود مخالفان آن را زنده نگه‌خواهند داشت و از آن براي تضعيف رييس‌جمهور استفاده مي‌كنند. همان‌گونه كه زماني كه باراك اوباما رييس‌جمهور شد بارها روي مليت و شهروند بودن امريكايي آن تاكيد كردند، ولي اگر پيروز نشود به دليل تهديد نبودن هيلاري اين روند فروكش مي‌كند و ديگر كسي چندان به آن توجه نخواهد كرد. ولي كمپين ترامپ در همه مناظره‌ها از آن استفاده مي‌كنند و مي‌خواهند تصويري از هيلاري ايجاد كنند كه نمي‌توان به آن اطمينان كرد. يك فردي در امريكا بود به نام جان دوييچ كه استاد دانشگاه MIT بود كه در دوره بيل‌كلينتون به سمت رييس سرويس اطلاعاتي (سيا) امريكا رسيد و ايشان نيز همين اشتباه را انجام داد و مطالبي را در خانه مشاهده كرد ولي دادستاني ايشان را خيلي مورد مواخذه قرار ندادند و حتي ژنرال كالين پاول نيز اين كار را تا حدودي انجام داده است و ژنرال پترائوس، فرمانده نيروهاي امريكايي در عراق و افغانستان مدارك سري و محرمانه را به يكي از معشوقه‌هاي خود نشان داده بود.

* با توجه به بسته شدن پرونده توسط FBI مي‌تواند اين موضوع در انتخابات تاثيرگذار باشد؟

** جمهوريخواهان نمي‌خواهند اين موضوع را رها كنند و تا انتخابات آن را ادامه مي‌دهند و تا حدودي نيز موفق شده‌اند اين موضوع را در ميان مردم ايجاد كنند كه هيلاري قابل اطمينان نيست. اين موضوع استراتژي بسيار مهمي در پروپاگانداي رسانه‌اي است و اگر يك موضوعي را زياد و با قاطعيت تكرار كنيد در اذهان قرار مي‌گيرد. به عنوان مثال، در طول سال‌ها دروغ‌هاي زيادي در مورد پرونده هسته‌اي ايران اعلان مي‌شد، كه همه آنها را دروني كرده‌اند؛ بسياري فكر مي‌كنند كه پول‌هاي آزاد شده ايران، در حقيقت متعلق به كشور امريكا بوده، و به دولت اوباما انتقاد مي‌كنند كه چرا از خزانه و جيب امريكا به ايران پول فرستاده مي‌شود. موضوع ايميل‌هاي خانم هيلاري هنوز تاثير دارد و بعيد نيست در مناظره بعدي نيز به آن اشاره شود.

* سياست خارجي هيلاري كلينتون از جمله مباحث حساسيت‌برانگيز ايشان در رقابت‌هاي انتخاباتي است و همچنين پر اهميت براي ايران است، ايشان چه رويكردي در قبال برجام و بحران خاورميانه و همچنين در ارتباط با روسيه و چين خواهند داشت؟

** سياست خارجي هيلاري كلينتون از بيل كلينتون حالت تهاجمي‌تري دارد و در اين سال‌ها نيز تند‌تر شده است چرا كه در پارادايم واشنگتن قرار داشته و اين ايماژ را پيدا كرده است. از طرفي نيز نكته ديگري كه وجود دارد اين است كه پدر هيلاري در جواني افسر نيروي دريايي و به‌شدت جمهوريخواه بود و خود هيلاري تا دوران دانشگاه جمهوريخواه بود اما ايشان در جنبش‌هاي ضدجنگ همراه مي‌شود و رويكرد آن تغيير پيدا مي‌كند ولي خميرمايه عقاب (جمهوريخواهي) در وي وجود داشته است. در طول اين سال‌ها ركوردي از جنگ‌طلبي، سلطه‌جويي و سياست خطرناك داشته است. اين موضوع هم از نظر تئوري وجود داشته و هم از نظر تشكيلات و اقداماتي كه انجام داده اين قضيه قابل مشاهده است. وقتي كه هيلاري در كنوانسيون حزب بنا بود به عنوان نامزد نهايي معرفي شود، لئون پانتا وزير دفاع سابق زماني كه قصد داشت براي سخنراني وارد صحنه شود، بخش زيادي از جمعيت او را «هو» كردند. اما اهميت آن چيست؟ بخشي از حزب دموكرات است كه جنگ‌طلب، سلطه‌جو، ضد كمونيست، ضد ايران و به‌شدت طرفدار اسراييل هستند. اين هو كردن پانتا بسيار مهم و سمبليك بود. چرا كه جواناني كه سندرز وارد ميدان كرده، سياست سلطه‌جويي هيلاري و پانتا را نمي‌پسندند و آنها بيشتر سياست اوباما را دوست دارند. دولت اوباما دو شاخه داشت، كه يك بخش آن را هيلاري و پانتا تشكيل مي‌دادند و شاخه ديگر آن چند مشاور جوان بودند كه در شوراي عالي امنيت ملي امريكا (در خود كاخ سفيد) حضور داشتند. بين اين دو بخش رقابت جدي وجود داشت و اوباما از جوانان اطراف خود را استفاده مي‌كرد تا آنها را خنثي كنند.

در طرف مقابل آنها سعي مي‌كردند تا سياست اوباما را بربايند. براي مثال حمله به ليبي از جمله مواردي بود كه اوباما آن را نمي‌خواست و اكنون نيز به‌شدت از آن پشيمان است اما هيلاري اين برنامه را تحميل كرد. برنامه ديگري هيلاري نيز حمله به سوريه بود كه اما نشد. ولي در ميراث و تاريخ امريكا مثال‌هاي بسياري از چنين سنت ليبرال‌هاي عقاب وجود داشته است. رييس‌جمهور جكسون از بعد داخلي پوپوليست و به نوعي مردمي بود ولي از طرفي رييس‌جمهوري بود كه با زور اسلحه سرخپوست‌ها را از سرزمين اجدادي‌شان (شرق) به سمت غرب امريكا كوچ داد Trail of Tears; Indian Removal Act. در اينجا هزاران نفر كشته شدند، جكسون در سياست خودش نسبت به مردم سفيد پوست دموكرات و پوپوليست بود اما در سياست نسبت به «ديگري» بسيار سلطه‌جو و خونخوار بود. همچنين ليندن‌جانسون نيز چنين شرايطي داشت. او وقتي پس از جان اف كندي به مسند قدرت رسيد، مهم‌ترين برنامه‌هاي اصلاحات اجتماعي و اقتصادي را به خصوص در زمينه سياهپوستان به اجرا درآورد كه اسم برنامه آن جنگ با فقر بود كه تا حد زيادي موفق عمل كرد كه مارتين لوتركينگ به كاخ سفيد مي‌رفت و با جانسون ديدار مي‌كرد.

اما در عين حال كه اين كار را مي‌كرد در ويتنام نيز شديدترين بمباران هوايي را انجام مي‌داد و اوج جنگ در زمان او رخ داد. ما اين موضوع را همواره مي‌بينيم. هيلاري نيز هرچند احساس مي‌كند بايد در داخل اصلاحات انجام دهد و رفورميستي برخورد كند اما در عين حال احساس مي‌كند در خارج سلطه‌جو و سركوبگر باشد. اما به‌طور كلي پارادايم اصلي سياست خارجي واشنگتن، برنامه هژموني و سلطه‌جويي از آن است، اوباما بيشتر استثنا بود ولي با بازگشت هيلاري اين پارادايم مجدد تا حدودي در مسير خود قرار خواهد گرفت. مدتي پيش ويكي‌‌ليكس يك مدرك وزارت خارجه (٣٠ نوامبر، ٢٠١٥) را افشا كرد كه هيلاري كلينتون اظهار داشته بود كه به خاطر منافع اسراييل، رژيم سوريه بايد سرنگون شود .

هيلاري زماني كه در دولت اوباما بود افرادي را به مجموعه خود اضافه كرده بود كه از نظر سياست خارجي حضور آنها نامناسب و بحران‌زا بود. از جمله آن مي‌توان به خانم ويكتوريا نولان اشاره كرد كه قبلا در تيم نومحافظه‌كاران و دفتر آقاي ديك چيني حضور داشت و در داخل اوكراين دخالت مستقيم كرد و آنجا را به سمت بحران پيش برد. اينها همه افرادي هستند كه در تشكيلات خانم كلينتون حضور دارند. مي‌خواهم بگويم كه نه تنها ايدئولوژي خانم كلينتون اينگونه است، بلكه شبكه ارتباطات ايشان نيز در همين راستا است. خانم Anne-Marie Slaughter يك ديگر از مشاوران نزديك به هيلاري كلينتون است كه اينگونه سياست‌ها را ترغيب مي‌كند. حدس ما اين است كه حداقل تعدادي از چنين افرادي همراه خانم كلينتون به كاخ سفيد خواهند آمد و سياست‌ها با زمان اوباما متفاوت خواهد بود.

اما هيلاري آن‌گونه كه در مناظره‌ها عنوان كرده اين است كه نسبت به برجام متعهد است و آن را افتخار دولت اوباما و يكي از دستاوردهاي ديپلماتيك مي‌داند. ولي حضور افرادي كه با خانم كلينتون به كاخ سفيد اگر بيايند براي خاورميانه مناسب نخواهد بود. رابطه هيلاري با نتانياهو متفاوت‌تر از اوباما خواهد بود. افق مترقي در اين زمينه وجود ندارد. بنابراين براي خاورميانه، ايران، سوريه و چند جانبه‌گرايي و همچنين صلح جهاني حضور تيم خانم هيلاري خبر چندان خوبي نيست. ايشان سابقه جنگ طلبي دارد، بستر و شبكه مشخصي دارد و تنها جنبه مثبت آن نيز اين است كه به برجام متعهد است اما ممكن است تحريم‌هاي جديدي را عليه ايران مطرح كند و رابطه با روسيه چندان خوب نخواهد بود و با روسيه بر سر اوكراين ممكن است بيشتر از گذشته شود. الان شرايط به گونه‌اي شده است كه پل ولفوويتز كه مامور جنگ عراق و نومحافظه‌كار برجسته‌اي محسوب مي‌شود از كلينتون حمايت كرده است. نيكولاس برنز معاون وزير خارجه دوره بوش نيز از كلينتون حمايت كرده است چرا كه كلينتون در چارچوب پارادايم واشنگتن قرار دارد و ترامپ و اوباما با اين پارادايم همخواني ندارند و تا حدودي استثنا هستند. برنز استدلال مي‌كند كه ما پارادايمي را پس از جنگ جهاني دوم ايجاد كرديم كه بر اساس آن مي‌توانسته‌ايم كه جهان را مديريت (هژمونيك) كنيم و اين هيلاري است كه قصد دارد چنين برنامه‌اي را پيش ببرد و ترامپ قصد دارد تا آن را تغيير دهد (ولي گفتني است كه بر عكس ترامپ، معاونش، پنس بيشتر شبيه بوش و چيني است). در حقيقت پارادايم واشنگتن بر مبناي سلطه‌جويي است و اگر استثنايي رخ دهد متفاوت خواهد بود. با چين نيز به نظر مي‌رسد به معامله‌هاي خود ادامه خواهد داد و اندكي روي قراردادها تمركز خواهد كرد.

* يعني با توجه به ديدگاه هيلاري در خاورميانه امكان حضور نظامي بيشتر را در خاورميانه و سوريه متصور هستيد؟

** بله! يا به‌طور ملموس اينگونه خواهد شد يا بستر و گفتمان بحث را تغيير خواهد داد. تيم خانم هيلاري جو خوبي را براي خاورميانه به همراه نخواهد داشت، مگر اينكه تغييري جدي در رويكرد خود دهد ولي شواهد چنين موضوعي را نشان نمي‌دهد.

* تفاوت ديدگاه سياست خارجي هيلاري كلينتون با دونالد ترامپ در چه موضوعاتي است؟

** تفاوت بسيار زيادي وجود دارد و نكته جالب اين انتخابات، اختلاف شديدي است كه بين دو طرف وجود دارد. ترامپ به حدي لمپن است و بسياري تحمل رفتار و حرف زدن‌هاي او را ندارند. طبيعتا در مقابل، يك چهره ايماژ مثبتي از هيلاري ايجاد مي‌كند كه واقعي نيست. همه از رفتار زننده و خطرناك ترامپ ناخودآگاه به هيلاري پناه مي‌برند كه هيلاري مجازي است كه واقعا اينگونه نيست. سياست خارجي دو طرف به‌شدت با يكديگر متفاوت است. ترامپ حرف‌هايي مي‌زند كه مردم شاخ در مي‌آورند. به‌خصوص افرادي كه در پارادايم واشنگتن قرار دارند. به‌طور مثال ترامپ مي‌گويد ما مي‌توانيم با روسيه همكاري كنيم و نياز نيست با يكديگر دعوا داشته باشيم، اين موضوع را واشنگتن نمي‌پذيرد چرا كه با وجود بحران‌زا بودنش، گسترش پيمان ناتو به مرزهاي روسيه را طبيعي مي‌شمرد. اسلحه‌سازان و بسياري از لابي‌هاي امريكايي منبع درآمدشان از ايجاد جنگ سرد ميان دو طرف است. اما ترامپ مي‌گويد پوتين فرد خوبي است و من با او كار مي‌كنم موضوعي كه با معادلات واشنگتن همخواني ندارد. يا اينكه مي‌گويد به ما ربطي ندارد كه در سوريه دخالت كنيم و به ناگاه مي‌گويد ما در جنگ عراق اشتباه كرديم و مي‌گويد جورج بوش به ما دروغ گفت. اين حرف بسيار مهمي است در امريكا، چرا كه تاكنون حتي هيچ يك‌ از سياستمدار دموكرات نيز چنين حرفي را نزده اما ترامپ آن را بيان كرد. از همين رو يك زلزله سياسي است و تبعات آن اين شد كه نومحافظه‌كاران آن را نپذيرفتند. البته برخي از دسته راستي‌هايي كه پوپوليست هستند اين سخنان ترامپ را مي‌پذيرند.

در حال حاضر حدود چهل سال است كه سياست داخلي جمهوريخواهان به سياست خارجي تهاجمي گره خورده است. البته يك بخش بسيار جزئي از جمهوريخواهان هستند، كه بر اين عقيده هستند كه هرچند بر بحث بازار آزاد، كاهش ماليات براي سرمايه‌داران و دولت حداقلي اعتقاد دارند اما از طرفي معتقدند كه نبايد در هر نقطه‌اي از جهان درگير شوند و هزينه تراشي كنند و ترامپ نيز اكنون معتقد است كه پول‌ها را بايد در داخل هزينه كرد كه همين موضوع موجب تهييج بخشي از افكار عمومي شده است، اما لفظ ترامپ به‌گونه‌اي است كه كسي نمي‌تواند آن را گوش دهد. اين نوع رفتار ترامپ يك تراژدي است، اگر رفتار او اندكي متعادل بود مي‌توانست گفتمان غالب در سياست خارجي امريكا را زير سئوال ببرد.

* با آمدن هيلاري كلينتون و حضور وي در كاخ سفيد، شاهد تغيير چه رويكردهايي نسبت به زمان اوباما خواهيم بود؟

** امكان تغيير كاملا وجود دارد ولي از نظر استرات‍ژيك بسيار مهم است كه خود را از همان ابتدا به اوباما نزديك كرده چرا كه اوباما از ديد مردم موفق است. آنگونه كه نظرسنجي‌ها نشان مي‌دهد، افكار عمومي اوباما را دوست دارند و به صورت استراتژيك از اوباما حمايت مي‌كند و كار بسيار خوبي است. از منظر سياست داخلي هيلاري عنوان كرده كه خصوصي‌سازي انجام نخواهد داد و بهداشت را به مانند اوباما ادامه خواهد داد و سيستم مالياتي را تغيير مي‌دهد و حرف بسيار خوبي تحت تاثير سندرز زد و اعلام كرد زندان‌هاي خصوصي، برنامه مناسبي نيست، و نبايد زنداني بيشتر تبديل به محل درآمد بيشتر براي زندان‌ها شود. اما در سياست خارجي همان‌گونه كه گفتيم اين امكان وجود دارد كه شرايط تغيير پيدا كند چرا كه افرادي كه در اطراف هيلاري قرار دارند نامناسب هستند. هيلاري كلينتون در نخستين مصاحبه انتخاباتي خود ايران را به عنوان بزرگ‌ترين دشمن خود عنوان كرد و خطر اين هست كه سياست خارجي كنوني امريكا تغيير خواهد كرد. در مجله نيويورك‌تايمز، حدود چندماه پيش يك خبرنگار در خصوص بن رودز مشاور اوباما يكسال تحقيق كرده بود.

بن‌رودز Ben Rhodes جزو همان جواناني بود كه خط مذاكره با كوبا، ايران و برمه را دنبال مي‌كرد. اين مقاله بسيار مهم بود و از اتفاقات دولت اوباما پرده برداشت. و اين موضوع نشان داد كه اوباما، هيلاري كلينتون و پانتا را آورده بود اما احساس مي‌كرد كه آنها نمي‌خواهند پروژه اوباما را پيش ببرند، در اين گزارش مشخص مي‌شود كه بن رودز تا چه حد با هيلاري متفاوت است و چه برخوردهايي پيش مي‌آمد و گروه جوانان از اوباما در كاخ سفيد حمايت مي‌كردند تا جريان‌ها را پيش ببرند. پانتا نيز در اين گزارش صحبت كرده و به‌شدت از اوباما انتقاد كردند كه سياست خارجي را به شكل مركزي اداره مي‌كند. چرا كه قصد داشت اين سياست‌ها را كنترل كند در غير اين صورت افرادي همچون هيلاري و پانتا سياست خارجي را پيش مي‌بردند. بن رودز فردي است كه در كميته تفحص جنگ عراق حضور داشته و مي‌داند چه كساني جنگ را آغاز كردند و آنجا به خوبي آب ديده شده بود.

* از تيم آقاي اوباما در تيم خانم كلينتون فردي باقي مي‌ماند؟

** من فكر نمي‌كنم، چرا كه بن رودز به گونه‌اي عمل مي‌كند كه اهميت نمي‌دهد در واشنگتن از او خوش‌شان بيايد يا نه و براي همين است كه محكم جلو مي‌رود و نگران آينده سياسي خود نيست. افراد موثر اوباما سوزان رايس هستند كه بعيد است خانم هيلاري آنها را وارد كابينه خود كند چرا كه هيلاري با آنها درگير بود.

* افرادي مثل آقاي جان كري چطور در كابينه خانم هيلاري جايي خواهد داشت؟

** به نظر من جان كري فردي مانند هيلاري بود ولي در طول زمان تغيير كرد. اگر او در سال ٢٠٠٤ رييس‌جمهور امريكا مي‌شد قطعا راه اوباما را در پيش نمي‌گرفت و مذاكرات را دنبال نمي‌كرد. ولي وقتي كه وارد تيم اوباما شد رفته‌رفته قانع شد و سياست‌هاي اوباما را دنبال كرد و منافع را فهميد و تغييري در آن ايجاد شد. جان كري امروز به خاطر باراك اوباما متفاوت است با جان كري هشت سال پيش و شايد افرادي مثل جان كري جايي در كابينه نداشته باشند. البته معمولا افراد سرشناس را وارد كابينه مي‌كنند ولي جان كري كنوني خيلي با فضاي هيلاري همخواني ندارد. ما تصور نمي‌كرديم كه مذاكرات با ايران با وجود فشارها و لابي‌ها موفق شود. جان كري و اوباما اقدامي كه انجام دادند اين بود كه سياستمدارهاي ارشد اروپا را مخفيانه به امريكا آوردند و به كنگره بردند و جلسات خصوصي را ترتيب دادند و سياستمداران اروپايي اعلام كردند كه برجام را قبول كنيد در غير اين صورت ما با شما همراهي نمي‌كنيم و تحريم ايران را دنبال نمي‌كنيم. اين موضوع شرايط را تغيير داد.

* يكي از نگراني‌هاي كلينتون در انتخابات حملات هكري است آيا هيلاري بايد نگران افشاگري‌هاي مجدد در اين چارچوب باشد؟

** بله! اما بستگي دارد به اينكه چه اتفاقات و چه اسنادي منتشر شود. اين موضوع دو وجه دارد، در حال حاضر اگر آسانژ و ويكي‌ليكس بتواند موضوعات تكان‌دهنده منتشر كند بسيار تاثيرگذار خواهد بود. شايعه بود كه هيلاري قصد داشت آنها را از بين ببرد، بستگي دارد وزن اين مدارك چه چيزي باشد. اگر مهم باشد مي‌تواند به‌شدت تاثيرگذار باشد، اما اگر وزن چنداني نداشته باشد مردم تصميم خود را گرفته‌اند و از ترس ترامپ به هيلاري راي خواهند داد. اما اتفاق ديگري كه در اين بين رخ داده اين است كه در زماني كه كنوانسيون دموكرات‌ها آغاز شد آسانژ و ويكي‌ليكس مداركي را منتشر كردند كه نشان داد چگونه حزب دموكرات كارهايي انجام داد كه سندرز را كنار بگذارند. اما حزب دموكرات چنان با اين موضوع مديريت و بازي كرد كه مردم چندان به آن توجه نكردند هرچند كه كار آنها غير اخلاقي و غيردموكراتيك بود. قدرت سياسي و مانور سياسي و پروپاگاند سياسي در تشكيلات حزب به حدي موثر بود كه افشاگري چندان تاثيرگذار نبود.

* خانم كلينتون براي رسيدن به كاخ سفيد مسير همواري پيش روي خود مي‌بينيد؟

** مسير براي خانم هيلاري هموار نيست بلكه چالش‌آميز است به اين دليل كه سنت در امريكا تا حدودي اينگونه است كه بعد از دو دوره پشت سر هم حضور يك حزب در قدرت حزب مقابل بر مسند قدرت قرار خواهد گرفت، مگر اينكه شرايط اضطراري رخ دهد كه اين موضوع برعكس شود. چون در يك دوره هشت ساله مردم از يك نسل خسته مي‌شوند و مي‌خواهند تغيير ايجاد كنند. هرچند اكنون ترامپ به عنوان « نماد تغيير» شناخته مي‌شود اما گزينه مناسبي نيست. طبيعتا هيلاري كلينتون عامل تغيير محسوب نمي‌شود چرا كه نظام كنوني را نمايندگي مي‌كند و اين موضوع كار مشكلي است كه بخواهيد خود را در اين شرايط به مردمي بقبولانيد كه خواهان تغيير هستند. اوباما در دور اول انتخاباتش عامل تحول Agent of Change محسوب مي‌شد. مشكل هيلاري اين است كه در دوره سوم دموكرات‌ها وارد رقابت شده و سنجاق نظام كنوني را روي سينه او مي‌زنند از همين رو ممكن است براي او مشكل ايجاد كند. از طرفي او سال‌هاي زيادي است كه در قدرت حضور دارد. امريكا يك اشكال دموكراتيك اساسي دارد و مردم آن را درك نمي‌كنند و اعتراض خود را به نحو ديگري بيان مي‌كنند ولي متوجه نمي‌شوند اشكالات ريشه‌اي وجود دارد، نارضايتي به گونه‌اي ديگري بروز پيدا مي‌كند و طرفداران ترامپ نيز در حقيقت نارضايتي خود را ابراز مي‌كنند. اين مشكل را هيلاري پيش روي خود دارد اما به دليل رفتارهاي ترامپ وضع هيلاري بهتر شده است.

* احتمال حضور كلينتون در كاخ سفيد چقدر است؟

** به نظر بنده ٥٥درصد ايشان رييس‌جمهور خواهند شد.

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=56799

ش.د9502346

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات