آمریکاییها وآل سعود شاید تا پیش ازاین انچه را که میاندیشیدند، عملی میکردند، اما این روزها شکستهای پی در پی و تلخ انها در خاورمیانه زبان زد عام وخاص شده بطوریکه تحلیلگران سیاسی هر روز در مقالات خود این شکستها را به رخ آنها میکشند.
شکست سیاستهای آمریکا وعربستان درمنطقه کاملا آشکار شده است، آمریکا که درپی حفظ منافع خود، سنگ بنای تشکیل گروههای تروریستی مانند داعش و القاعده و تجزیه کشورهای بزرگ اسلامی مثل عراق و سوریه را گذاشته بود، اکنون همراه با همپیمانان خود در منطقه طعم تلخ شکست را میچشد.
به راه انداختن جنگهای داخلی در کمترین زمان ممکن در سوریه، درگیر کردن شهرهای بزرگ و تاریخی این کشور مثل حلب و رقه درجنگی فرسایشی و محاصره چند ساله آن به دست داعش ونیز کشاندن پای داعشیها به شهرهای بزرگ عراق مانند موصل وتکریت ازجمله کارهای آمریکاییها در منطقه است. تحلیلگران سیاسی اعتقاد دارند که چنین آشوبهایی درمنطقه درحد توان یک گروه کوچکی مثل داعش نیست بلکه کشورهای زیادی اعم ازعربی وغربی در پشت پرده این توطئه سیاه، منتظر دریافت غنایم بودند که با هشیاری وهمکاری کشورهای قدرتمند وتاثیرگذار منطقه مانند ایران وروسیه، این توطئهها خنثی شد.
هرچند داعش از سال 2014 (93ش) به سرعت سیطره خود را با حمایت کشورهایی مثل عربستان، قطر، ترکیه وآمریکا و برخی کشورهای دیگر، بر بخشهای بزرگی از عراق و سوریه گسترش داد وازهمان ابتدا پرچم خود را با شعار «دولت اسلامی عراق و شام» علم کرد تا اهداف خاورمیانه بزرگ رژیم صهیونیستی و تجزیه کشورهای بزرگ اسلامی مد نظر سیاستمداران آمریکایی را تحقق بخشد.
همچنین دولت آمریکا از نظر اطلاعاتی، تسلیحاتی، سیاسی و مالی در حمایت از این گروه چیزی کم نگذاشت، گاهی با فروریختن کمکهای تسلیحاتی برای گروههای مسلح درعراق، سوریه و یمن و گاهی نیز در قالب ارائه طرحهای ظاهرفریب آتش بس موقت، از گروههای تروریستی در تجدید قوا و از سرگیری حملاتی شدیدتر علیه ملت عراق وسوریه حمایت کرده است.
نیروهای نظامی آمریکایی حتی در برخی حملات گروههای تروریستی به طور مستقیم در کنار آنها در شهرهای بزرگ عراق و سوریه حضور داشتهاند و با هواپیماهای جنگی یا هواپیماهای بدون سرنشین خود و پیاده کردن نیروهای ویژه به آنها یاری رسانده اند، آنها گاهی نیروهای سوری و عراقی را عمدا بمباران کردند و سپس آن را اشتباهی دانستند. تنها شعار آنها حمایت از کشورهای دوست و مورد حمایت (مثل عربستان) در خاورمیانه بوده است چرا که پیروزی داعش در این دو کشور، منافع بسیاری را نصیب این دو شریک استراتژِیک میکرده است.
اصولا در سیاستهای آمریکاییها تفاوت بین خوب و بد معنای خاص خود را دارد چرا که آنها گاهی تروریستها را دسته بندی کرده و برخی را «تروریستهای خوب» یا «مخالفان میانه رو» نامیده و به همین بهانه به آنها کمک کرده اند، آنها گاهی گروهک مغضوب یک ملت مثل منافقین خلق را براساس منافع خود و بسته به میزان بهره برداریهایی که خواسته اند، در فهرست تروریسم وارد کرده و گاهی نیز به همان دلیل از این فهرست خارج کرده اند!
آمریکاییها معیارهای خاصی برای حمایت از گروهها و حاکمان دست نشانده خود یا مقابله با گروهها یا ملتهای دیگر را دارند و همین معیارها است که تاریخ اعتبار یا به عبارتی انقضای هریک از آنها را براساس نقش آنها در حفظ منافع دولت آمریکا تعیین میکند.
در جنگ علیه سوریه چندین گروه تروریستی اعم از داعش و غیر از آن حضور دارند اما دولتمردان آمریکایی آنها را براساس معیارها و سیاستها خود دسته بندی کرده و در ظاهر با برخی میجنگند و برخی را مورد حمایت همه جانبه قرار میدهند اما از نظر ملت سوریه و کشورهای منطقه، همه این گروههای مسلح مخالف، در ارتکاب جنایت علیه منافع ملی در منطقه، یک هدف را دنبال میکنند و آن عملیات تروریستی علیه ملتهای منطقه است.
حملات ظاهری آمریکاییها به داعش تحت شعار عوام فریبانه مبارزه با تروریسم نیز جنبه عملی و واقعی به خود نگرفته و هیچ گاه آنها در عمل،اقدامی موثر را علیه داعش به سرانجام نرساندهاند.
سیاست دولتمردان آمریکایی و برخی سران کشورهای عربی دست نشانده آنها در خاورمیانه زمانی رنگ و روی شکست را به خود گرفت که روسیه و ایران عملا وارد معرکه مبارزه با تروریسم شدند و موفقیتهایی جدی را در ریشه کن کردن و قلع و قمع گروههای تروریستی در سوریه کسب کردند، اینجا بود که دولت آمریکا نتوانست خود را کنترل کند و علنا برای حمایت از برخی از تروریستها مثل جبهه النصره در قالب کمک به «مخالفان میانه رو یا تروریستهای خوب» وارد معرکه شد و حمایت خود را از آنها آشکارتر کرد.
آمریکاییها هیچ گاه سیاست پایان دادن به بحرانها و جنگهای خاورمیانه را دنبال نکردهاند بلکه همواره تلاش کردهاند جنگ و بحرانها را از مرحلهای وارد مرحله دیگر نموده و آن را فرسایشی کنند تا درنتیجه آن، توان مالی و نظامی کشورهای مسلمان منطقه را ضعیف کنند و در این میان هم بازار فروش سلاح خود به کشورهای عربی مثل عربستان، قطر، امارات، بحرین و... را گرم نگهدارند و هم حضور خود را به بهانه حمایت از کشورهای دوست در منطقه حفظ نمایند.
آنها همین سیاست را در دامن زدن به بحران و جنگ در کشورهایی مثل لیبی، لبنان، بحرین، عراق، سوریه، فلسطین، مصر، یمن و ترکیه اجرا و در قبال ایران نیز عربستان را علم کردهاند. اکنون که گروه تروریستی داعش در موصل آخرین نفسهای خود را میکشد، موضع دوگانه آمریکاییها بیشتر رنگ و روی خود را نمایان کرده است.
البته باید دانست که شکست سیاستهای آمریکا در منطقه، شکست سیاست دولتهای وابسته مثل عربستان را نیز به دنبال داشته است، میلیاردها دلار از داراییهای ملتهای منطقه توسط حاکمان این کشورها به جیب سازندگان سلاح در کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس و فرانسه سرازیر شده است به طوری که این کشورها به ورطه ورشکستگی اقتصادی و سیاسی کشانده شدهاند.تحلیلگران سیاسی اعتقاد دارند این وضعیت، ناشی از تقلید کورکورانه و اتکای بیش از حد آنها به سیاستهای استعماری آمریکاییها است.
مناظره این روزهای کلینتون و ترامپ به عنوان دو نامزد حزبهای دموکرات و جمهوری خواه در آمریکا گویای همه رسواییها و اهداف بیارزش سیاست و سیاست مداری در این کشور است، دو شخصیتی که قرار است کشوری مثل آمریکا را با داعیه رهبری جهان، شاید برای دو دوره (هشت سال) مدیریت کنند، دست به افشا سازی فسادهای اخلاقی و اقتصادی یکدیگر زدهاند.
شاهزادگان جوان و سیاستمداران کشورهای کوچک منطقه مثل عربستان که همه هم و غمشان اجرای سیاستهای آمریکایی هاست،خوب است از این مناظرهها و نقشی که بر افکار عمومی ملتها میگذارد عبرت بگیرند و بیاندیشند که آمریکاییها حتی به منافع ملت خود نیز نمیاندیشند و منافع شخصی خود را ترجیح میدهند تا منافع ملی، مسلما چنین کشوری بقای رژیمی مثل عربستان را تا جایی میخواهد که با منافع سیاسی و اقتصادی آنها همراه باشد و نه چیز دیگر.
سعودیها اگر در اجرای سیاستهای خود در پیروی از آمریکاییها شکست نخورده بودند، هرگز با گروهک منافقین خلق هم پیمان و هم پیمانه نمیشدند؛گروهکی که ملت ایران خاطرهای جز بدنامی و ترور از آنها ندارند.
سعودیها این روزها افکار مفتضحانه خود را حتی بیش از آمریکاییها علنی کرده و جلوتر از آنها حرکت میکنند به طوری که با دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه، حمله ارتش عراق به تروریستهای داعش برای آزاد سازی موصل را زیر سوال میبرند.
سعودیها در شرایط کنونی در اجرای نقش اول بازی در سیاست خارجی آمریکاییها در سوریه،عراق، بحرین، لبنان، یمن و بخصوص در قبال ممانعت از نقش فعال ایران در منطقه، بازی را باختهاند.
ایران و روسیه بر خلاف آمریکا و عربستان و کشورهای همراهشان نقش مثبتی در خاورمیانه به ویپه در مبارزه با تروریسم ایفا کردهاند و این مانند روز روشن است و در تاریخ ماندگار خواهد شد.
سیاست دوگانه آمریکا و عربستان از زمان روی دادن حمله تروریستی 11 سپتامبر تاکنون بر افکار عمومی جهان آشکار شده است و در آینده نیز آشکارتر خواهد شد؛ آمریکاییها پرونده دست داشتن شاهزادگان سعودی در این حادثه را 14 سال مخفی نگاه داشته و از سوی دیگر ادعای مبارزه با تروریسم را شعار خود ساخته و ائتلاف مبارزه با تروریسم به راه میاندازند در حالی که به عقیده بسیاری از تحلیلگران سیاسی و رسانهای غربی، عربستان خود مهد پرورش و صدور تروریسم به جهان است.
به گزارش ایرنا، جنگهای ویرانگر آمریکا علیه افغانستان و عراق که به بهانه 11 سپتامبر صورت گرفت، صدها هزار قربانی برجای گذاشت در حالی که 15 تن از 19 عامل حملات 11سپتامبر عربستانی بودند که این مصداق واقعی این ضرب المثل فارسی است که:
گنه کرد در بلخ آهنگری
به شوشتر زدند گردن مسگری!
عربستان موسس اصلی گروه تروریستی طالبان در افعانستان برای مهار روسیه بود که این کار را به تحریک و با تایید آمریکاییها انجام داد. تاسیس داعش و القاعده نیز در همین راستا و برای مهار ایران و پیشبرد اهداف آنها علیه کشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه صورت گرفته است.
هرچه منافع آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی در منطقه استراتژیک خاورمیانه بیشتر در معرض تهدید قرار میگیرد، نزدیکی روزافزون و بلکه اتحاد و نشست و برخاستهای بیشتر سران این کشورها با یکدیگر علیه جمهوری اسلامی ایران بیشتر میشود.
عربستان این روزها هم پیمانان بزرگی مانند مصر را از دست داده و با کشورهای همسایه خود در سایه سیاستهای اشتباه خود اختلافاتی جدی پیدا کرده و تنها مانده است.
ترکیه نیز که از کودتای نافرجام در این کشور که حمایت پشت پرده سعودیها را همراه خود داشت، جان سال به در برده است، این روزها رابطه خوبی با عربستان ندارد، همه این عوامل در کنار فاش شدن حمایتهای شاهزادگان سعودی از تروریسم و به خصوص شکستهای پی در پی گروههای تروریستی مورد حمایت این کشور در سوریه و عراق،باعث شده است ریاض تنهاتر از همیشه باشد.
عربستان که در یمن نیز بازنده بوده، این روزها تنها به بیرون کشیدن خود از این باتلاق با خسارتهای کمتر فکر میکند تا برنده شدن در این میدان.
آمریکاییها و سعودیها چه بخواهند چه نخواهند،باید بدانند که روند حوادث خاورمیانه در این روزها به نفع کشورهای جبهه مقابل است و قطعا این شکست سنگینی برای ریاض و واشنگتن است.
http://jomhourieslami.net/?newsid=110896
ش.د9502482