مهدي سعيدي/ شانزدهم آذر سرآغار تثبيت حرکت جنبش دانشجويي در ريل انقلابيگري و مبارزه با استعمار و استبداد است. درست آن زمان که در فرداي پيروزي کودتاي انگليسي ـ آمريکايي 28 مرداد 1332 فصل حاکميت مطلق استبداد و سرکوبي مبارزان و انقلابيون و آزاديخواهان سر رسيده بود، اين تنها دانشگاه و جنبش دانشجويي بود که ميتوانست بار ديگر پرچم مبارزه با استبداد و استعمار را به دست گيرد و از رسالتي تاريخي براي خود سخن گويد که از ديگر طبقات اجتماعي و نهادها کمتر انتظار تحقق آن ميرفت.
در اين ايام خبر برقراری روابط مجدد ايران و بريتانيا و همچنين سفر ريچارد نيکسون، نايب رئیس جمهوري وقت آمريکا، حکايت از نمايش قدرت طراحان اصلي پشت صحنه کودتا در مقابل چشم ملت ايران داشت و اين پيام را تداعي ميکرد که هرگونه مقاومت در برابر سيطره ابرقدرتها در نهايت به سرنگوني و کودتا خواهد انجاميد! اين حرکت نميتوانست بدون واکنشي درخور از سوي صداي وجدان ملت همراه نباشد. اين فرصت براي فرياد زدن در شب ظلمتزده کودتا، در نيمه آذرماه 1332 مهيا شد و با ريخته شدن خون سه شهيد دانشگاه، اولين سپيده شکست و رسوايي کودتا سر زد و ماهيت آمريکاييـ انگليسي کودتاگران عيان شد و اين روز چون چراغ هدايتي براي جنبش دانشجويان شد تا حفظ روحيه انقلابيگري و مبارزه با استعمار و استبداد را بهمثابه مهمترين شاخصههای هويتبخش جنبش دانشجويي در ادوار مختلف در وجود خود تمرين و بازخواني کند.
از فرداي همان روز بود که دشمنان زخمخورده اين ملت که از بيداري دانشجويان به خشم آمده بودند، بر آن شدند تا راهبرد استحاله جنبش دانشجويي را با سرگرم کردن دانشجويان به نيازهاي حقير، از روحيه انقلابيگري تهي سازند، تا پيشگامان مبارزه با بيگانگان را عملاً از صحنه مبارزه خارج کنند! استفاده از شيوههاي مختلف تهديد، تطميع، تحريف و تقويت ايدئولوژيهاي التقاطي و الحادي و ماترياليستي و مشغول کردن جوانان دانشجويي به لذتهاي مادي و جنسي، مهمترين شيوههايي بود که در طول ربع قرن حاکميت پهلوي پس از کودتاي 1332 براي مهار دانشگاه دنبال شد؛ اما حاصل آن انقلابي الهي بود که جوانان و دانشجويان در آن نقش مهمي برعهده داشتند.
جنبش دانشجويي با پيروزي انقلاب اسلامي با تحول و تعالي عميقي مواجه شد و انقلاب اسلامي آرمانها و فرصتهايي را پيش روي اين جريان قرار داد که پيش از آن فرصت ظهور و بروز آن فراهم نبود. سرآغاز حرکت جديد جنبش دانشجويي را ميتوان در ماجراي تسخير لانه جاسوسي مشاهده کرد که رهبر بزرگ نهضت ملی ايران آن را «انقلاب دوم؛ انقلابي بزرگتر از انقلاب اول» ناميد! اين روز که بعدها به روز ملي مبارزه با استکبار جهاني شهرت يافت، اوج تجلي روحيه انقلابيگري و نفرت ملت ايران از جنايات و زيادهخواهيهاي آمريکاييها در طول ربع قرن اخير بود که سردمدار اين رسواگري را جنبش دانشجويي بر عهده گرفت. در اين روز جنبش دانشجويي جاسوسخانه آمريکاييها را به سخره گرفت و تاريخ جديدي از روابط ملت ايران و آمريکا آغاز شد؛ رابطهای تقابلی که تا به امروز نيز اين تقابل ادامه داشته است.
روحيه انقلابي
آنچه با مرور چند دههاي تاريخ شکلگيري جنبش دانشجويي ميتوان به ان اشاره کرد این است که شاخصه مقوّم و حياتبخش هويت دانشجويي، شاخصه «انقلابيگري» است. درباره مفهوم انقلابيگري سخنان فراواني گفته شده است و گرايشهاي سياسي مختلفی تلاش کردهاند کليدواژه انقلابي را مطابق با جهتگيري خود تعريف کنند.
بخشي از جريانهاي سياسي، انقلابيگري را معادل روحيه نفي و مبارزه تعريف کردهاند و انقلابي را کسي ميدانند که در چارچوب هيچ نظم و نظامي نگنجیده و همواره در جايگاه اپوزيسيون، برانداز و ضد نظام قرار دارد. در اين نگاه اصالت با مبارزه است و با تبديل شدن انقلاب به نظام و پايان مبارزه، مرگ انقلاب فرارسيده است؛ لذا انقلابي نبايد تسليم و عمله نظام مستقر شود؛ چرا که فرآيند تبديل نهضت به نظام، فرآيند مرگ انقلاب و انقلابي است!
اما در نگاه اسلام انقلابي، انقلابيگري مرادف با گزاره «مبارزه به مثابه هدف» نيست. مبارزه در تفکر اسلامي معطوف به نتيجه معنا مييابد و براي تحقق آرمانهاي بزرگتري چون عدالت، معنويت و اقامه دين حق به کار ميآيد. انقلابيگري يعني تسليم وضع موجود نشدن و براي تحقق آرمانهاي بزرگ الهي و انساني مجاهدت و تلاش کردن و منافع فردي را در راه آرمانها ناديده گرفتن. قرار نيست انقلابيگري تنها در حد شعار دادن تقليل يابد؛ بلکه تحقق عيني و عملي آمال انقلابيون واقعيتي است که اين مهم تنها از طريق تشکيل حکومت اسلامي ممکن خواهد شد و نظام اسلامي ساختاري است که از تعين روحيه انقلابي حاصل آمده است. با اين نگاه تلاش براي حفظ نظام اسلامي مادامي که هدف آن اقامه همه آرمانهاي الهي ـ انساني است، خود عين انقلابيگري و مهمترين آن است.
در اين نگرش وظيفه انقلابيون حفظ، نگهداري و مراقبت از انقلاب در برابر وادادگي و تحريف و استحاله و نفوذ است. طبيعت آدمي ميل به ثبات و محافظهکاري دارد؛ اما روحيه انقلابيگري در تلاش است تا ارادهها را معطوف به هدف تعريف کرده و از تزلزل و تغافل پيش از رسيدن به قله آرمانها جلوگيري کند. انقلابيون و روحيه انقلابي موتور حرکت جامعه است و اگر اين موتور خاموش شود، دوران زوال تمدني يک ملت و جامعه فرا خواهد رسيد.
دانشجويان و شاخصه انقلابيگري
انقلابيگري وضعيتي است که هم در حوزه باورها مؤلفههايي دارد و هم در حوزه رفتارها میتوان شاخصههايي براي آن تعريف کرد. در اين بين تبيين اين مؤلفهها و شاخصهها در هر عصري نيازمند مفسري حکيم است که با توجه به شناخت موقعيت به درستي تصوير درستي از انقلابيگري ارائه دهد. در اين راستا حکيم فرزانه انقلاب اسلامي در آخرين سخنراني سالیانهشان که در سالگرد ارتحال حضرت امام خميني(ره) ايراد فرمودند و از اهميت راهبردي برخوردار است، شاخصههاي انقلابيگري را تبیین کردند؛ شاخصههايي که جريان دانشجويي کشور بهمثابه پيشگام انقلابيگري بايد مدنظر قرار دهد:
شاخصه اوّل، پايبندي به مباني و ارزشهاي اساسي انقلاب؛
شاخصه دوّم، هدفگيري آرمانهاي انقلاب و همّت بلند براي رسيدن به آنها؛
شاخصه سوّم، پايبندي به استقلال همهجانبه کشور، استقلال سياسي، استقلال اقتصادي، استقلال فرهنگي و استقلال امنيتي؛
شاخصه چهارم، شناخت دشمن، حسّاسيت در برابر دشمن و کار دشمن و نقشه دشمن و عدم تبعيت از او(جهاد کبیر)؛
شاخصه پنجم، تقواي ديني و سياسي که شاخصه بسيار مهمی است.
به فرموده معظمله «اين پنج شاخصه اگر در کسي وجود داشته باشد، قطعاً انقلابي است.» قابل توجه آنکه در برابر تحقق هر يک از شاخصههاي برشمرده جريانهاي معاند جنبش دانشجويي در تلاشند تا مانع شکلگيري جنبش دانشجويي تراز انقلاب اسلامي شوند. کافي است رسانههاي مختلف جريان معاند را مرور کنید تا مشخص شود در جنگ نرم رسانهاي ايجاد شده، چطور تحريف و تخريب مباني و ارزشهاي انقلاب اسلامي، زير سؤال بردن استقلال و تشويق وابستگي، حساسيتزدايي از دشمن و اعتماد به آن، اباحيگري و دنياگرايي و سستي و رخوت و سبک زندگي غربي (بخوانيد غير انقلابي) به انحای مختلف ترويج ميشود و جوانان انقلابي را به تسليم دعوت ميکند!
با محور قرار دادن مؤلفههاي برشمرده جنبش دانشجويي خواهد توانست خود را در تراز پيشگام و پرچمدار انقلابيگري در جامعه اسلامي مطرح کند.
ترويج روحيه انقلابي
پس از نهادينه کردن روحيه انقلابي، نوبت انجام رسالتهايي اجتماعي است که از يک جريان انقلابي در جامعه امروز انتظار ميرود. اگر جريان دانشجويي رسالت اصلي خود را ترويج و تقويت روحيه انقلابي قرار دهد، در مرحله تاکتيکها، وظايف مختلفي بر عهده دارد که برخي از مهمترين آنها در زمانه ما به شرح زیر است:
۱ـ شايد بتوان با صراحت گفت که يکي از وظايفي مهمي که در مسير تقويت و فراگير کردن روحيه انقلابي بر عهده دانشجويان است، مسئله گفتمانسازي است. دانشجويان وظيفه دارند ابعاد مفهوم انقلابيگري و مؤلفههاي آن را در جامعه بسط دهند و اين انتظاري است که امروز از جنبش دانشجويي ميرود، همانطور که سالها به اين وظيفه عمل کرده است. رهبر معظم انقلاب سالها پيش در وصف اين جنبش فرموده بود: «دانشجوها گفتمانساز بودهاند، فضاي فکري ساختهاند، گفتمانهاي سياسي و انقلابي را در جامعه حاکم کردهاند که در موارد زيادي اين وجود داشته.» (24/9/۱۳۸۷)
ايشان تأکيد دارند که «دانشجو تصميمساز است؛ دانشجو گفتمانساز است. شما وقتي که يک آرماني را دنبال ميکنيد، ميگوييد، تکرار ميکنيد و بجد پاي آن ميايستيد، اين يک گفتمان در جامعه ايجاد ميکند، اين موجب تصميمسازي ميشود... کسي از عزيزان از قول مرحوم شهيد بهشتي، نقل کردند که ايشان فرمودند که «دانشجو مؤذّن جامعه است؛ وقتي که خواب بماند، مردم هم خواب ميمانند»؛ خب، تعبير خوبي است؛ شما ميتوانيد بيدارکننده باشيد، ميتوانيد گفتمانساز باشيد، بههيچوجه تصوّر نکنيد که اين کارهاي دانشجويي شما، کارهاي بياثري است.»(20/4/۱۳۹۴)
۲ـ حضور در عرصههاي مختلف انقلاب و اعلام مواضع انقلابي يکي از مهمترين اقداماتی است که از تشکلهايي دانشجويي انتظار میرود. امروز حوادث مختلفي در عرصههاي گوناگون سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي رخ میدهد که اعلام نظري برخاسته از آرمانها و فارغ از تعلقات سياسي ـ جناحي بسيار راهگشا خواهد بود. در اين راستا رهبري معظم انقلاب توصيه ميکنند که «حضور فکري؛ مواضع شما روشن باشد... تحليلتان را مردم بدانند، منعکس کنيد.»(12/4/۱۳۹۵)
۳ـ مسئله تبيين يکي ديگر از وظايفي است که از جريان دانشجويي پيشرو انتظار ميرود. امروز در عرصه جنگ نرم دشمن و با توجه به گسترش و عمومي شدن رسانهها و فضاي مجازي، فرصت مناسبي براي هجمه به همه باورهاي انقلابي فراهم آمده است که مقابله با آن جهادي عظيم و همهجانبه میطلبد که دانشجويان به مثابه افسران جوان جنگ نرم، در خط اول اين صفآرايي و مبارزه قرار دارند. به فرموده حکيم انقلاب؛ «تبيين اساس کار ما است. ما با ذهنها مواجهيم، با دلها مواجهيم؛ بايد دلها قانع بشود. اگر دلها قانع نشد، بدنها به راه نميافتد، جسمها بهکار نميافتد؛ اين فرقِ بين تفکّر اسلامي و تفکّرات غيراسلامي است.»(12/4/۱۳۹۵)
4ـ ارتقای سطح آگاهي سياسي و ديني يکي ديگر از وظايف خطيري است که در جهان پيچيده امروز دانشجوی جوان براي ترويج گفتمان انقلابيگري سخت بدان نيازمند است و به همين دلیل است که رهبر معظم انقلاب تأکيد دارند؛ «سطح آگاهي سياسي و ديني خودتان را افزايش بدهيد. نگوييد ما همه چيز را بلديم، به همه چيز مسلّطيم؛ نه، گاهي سطح آگاهيهاي سياسي کم است، گاهي سطح آگاهيهاي ديني کم است... آگاهيهاي علمي ديني و سياسي خودتان را افزايش بدهيد.»
۵ـ پيشگامي در مبارزه با فساد را ميتوان يکي ديگر از شاخصههاي عيني روحيه انقلابي دانشجويان دانست. دانشجويان همواره در طول تاريخ انقلاب اسلامي پرچمدار عدالتخواهي بودهاند و با مظاهر اشرافيت و فساد مقابله کردهاند. تداوم اين وضعيت و پيشگامي در اين عرصه يکي از مطالباتي است که بارها امام جامعه اسلامي مورد تأکيد قرار دادهاند، بهویژه در دهه چهارم انقلاب که پيشرفت و عدالت بر آن نام نهادهاند. حقيقت تلخ آن است که امروزه فساد در عرصههاي مختلف اقتصادي در جامعه ريشه دوانده و به معضلي پيش روي پيشرفت کشور بدل شده است. آفت فساد نه تنها چرخ اقتصاد کشور را دچار مشکل ميکند، که مهمتر از آن عرصه اعتقاد و فرهنگ جامعه را تهديد ميکند؛ چرا که بستر را براي بياعتمادي افکار عمومي فراهم ميآورد و از ديگر سو فرهنگ سلامت روحي و رفتاري جامعه را تهديد ميکند؛ لذا بدون مبارزه با فساد تحقق عدالت ممکن نخواهد بود.
بیشک تحقق اين مهم نيازمند علم، شجاعت و آزادگي است که تجميع همه اين موارد در روحيه انقلابيگري است. به هر حال طبق نظر رهبر فرزانه انقلاب؛ «مطالبه عدالت به معناي اين است که عدالت، گفتمان غالب در محيطهاي جوان و دانشجويي شود؛ عدالت را مطالبه کنند و آن را از هر مسئولی بخواهند.» (22/2/۱۳۸۲)
۶ـ موضوع بنيادين ديگري که بیشک جزو وظايف ذاتي و شايد انحصاری دانشجويان و جنبش دانشجويي است، مسئله «توليد علم» و «جنبش نرمافزاري» است. خيز جديدي که در سالهاي اخير برداشته شده و دستاوردهاي بزرگي که در حوزه علمي به دست آمده و به گفتماني قدرتمند در سطح جامعه بدل شده، همچنان بايد با شتاب بالايي ادامه يابد و اين نيز تنها با تقويت روحيه انقلابيگري در دانشگاه ممکن است.
در پايان و در جمعبندي آنچه تحت عنوان «جنبش دانشجويي و روحيه انقلابيگري» بيان شد، اين کلام از حکيم فرزانه انقلاب اسلامي ميتواند راهگشا باشد. معظمله در پاسخ به اين پرسش که «راه برافراختن پرچم تمدّن نوين اسلامي چيست؟» چنين پاسخ دادند: «راهش تربيت نسلي است با يک خصوصياتي که آن خصوصيات اينها است؛ يک نسلي بايد به وجود بيايد شجاع، باسواد، متدين، داراي ابتکار، پيشگام، خودباور، غيور... بايستي ايمان داشته باشد، سواد داشته باشد، غيرت داشته باشد، شجاعت داشته باشد، خودباوري داشته باشد، انگيزه کافي براي حرکت داشته باشد، توان جسمي و فکري حرکت داشته باشد، هدف را در نظر بگيرد، چشم را به اهداف دور متوجّه بکند و به تعبير اميرالمؤمنين «اَعِرِ اللهَ جُمجُمَتَک»؛ زندگي خودش و وجود خودش را بگذارد در راه اين هدف و با جدّيت حرکت کند؛ در يک کلمه يعني يک موجود انقلابي... ما يک چنين نسلي لازم داريم. اين نسل، نسل جوان ما است. سرمايه اين حرکت، اين نسل است و موتور محرّکه اين حرکت هم نخبگان جوانند؛ نخبگان اينجوري هستند. شماها موتور محرّکيد. اگر شما خوب کار کرديد، اين نسل جوان در همين جهتي که عرض کردم، حرکت خواهد کرد. علّت اينکه بنده به نخبگان اهمّيت ميدهم و وجود آنها را قدر ميدانم اينها است. نخبه ارزش دارد.» (28/7/۱۳۹۵)
از ذکر اين نکته نيز نبايد غافل شد که جنبش دانشجويي در مسير تقويت گفتمان انقلابيگري در جامعه با آفات و آسيبهايي چون دور شدن از آرمانها، افراطيگري، سطحينگري، شعارزدگي، جناحي شدن، نفوذ و ... روبهرو است که بايد براي جلوگيري از آلوده شدن آن به اين انحرافات نيز چارهای اندیشید که پرداختن به آن مجال ديگري ميطلبد.