تصویب تمدید قانون تحریم ایران(ایسا) با اکثریت قاطع در مجلس نمایندگان و سنای آمریکا موضوعی است که علاوه بر اینکه نقض صریح برجام از سوی آمریکا محسوب میشود، آن را باید اقدامی در جهت ایجاد فضای دوقطبی برجامیان - غیربرجامیان و هدف قرار دادن وحدت و انسجام ملی کشور از سوی آمریکا دانست.
در واقع، آمریکاییها با این برداشت که تاکنون برجام ابزاری برای منازعات حزبی و جریانی در ایران بوده و حول آن شکافهایی میان نیروهای سیاسی کشور شکلگرفته است، اکنون نیز تصور میکنند که با ادامه نقض برجام همچنان میتوانند آتش این منازعات را مشتعل نگه دارند.
به
بیان دیگر، آنها بر آناند که چون جریانی خاص در ایران ادامه حضور خود در قدرت را
منوط به نتیجه رسیدن برجام به هر قیمتی میداند و جریان رقیب آن نیز منتقد سفت و
سخت برجام است، با ادامه نقض برجام، همچنان مواضع این دو جریان رودرروی همدیگر
قرار خواهد گرفت و آمریکا در این فضا میتواند به اهداف خود جامه عمل بپوشاند. درواقع،
میتوان گفت که آمریکاییها گمان میکردند که با نقض برجام، علیرغم آنکه افکار
عمومی منتظر اقدام قاطع ایران به این موضوع هستند، اقدامات ایرانیها متوجه
منازعات داخلی خواهد شد و مانند گذشته از اعتراض به اقدامات خصمانه آمریکا از سوی
ایران غفلت خواهد شد.
اما با واکنش زودهنگام مقام معظم رهبری به این موضوع و
اعلام اینکه تصویب تمدید قانون تحریم ایران نقض برجام است و ادامه همین موضع ازسوی
دیگر مقامات رسمی کشور اعم از رئیسجمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، رئیس
سازمان انرژی اتمی، وزیر خارجه و اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان، این
نقشه شوم در گام اول خنثی شد که خود نیز اقدامی لازم و اساسی در
جهت حفظ منافع ملی بود. این موضوع نشان داد که خوشبینی اولیه برخی در داخل کشور
نسبت به آمریکا رنگباخته و اکنون کمتر کسی در داخل کشور در بیاعتمادی به آمریکا
و ناقض برجام بودن آن تردید دارد که این موضوع خود دستاورد بزرگی است.
نکته مهم در این میان این است که هماکنون که از
ضرورت مقابله با اقدامات خصمانه آمریکا بحث میشود، تداوم حفظ همین انسجام و اجماع
ملی، ضرورتی تعطیلناپذیر است که به هیچ قیمتی نباید خدشهای بر آن وارد شود؛ زیرا
همانگونه که به طور تلویحی اشاره شد، مدل رفتار آمریکا در اجرای برجام نشان میدهد
که آنها در کنار برجام و به موازات نقض آن، به ملحقات برجام نیز اهمیت میدهند. به
تعبیر دیگر، آمریکاییها در کنار امتیازاتی که با انعقاد برجام نصیب آنها شده،
درصدد هستند تا با نقض برجام، منافع ثانویهای را نیز از قبلِ برجام کسب کنند که
اهمیت این منافع برای آمریکا نیز به هیچوجه کمتر از منافع حاصل از برجام نیست.
بنابراین، در برهه حساس کنونی که صحبت منافع ملیِ بنیادین نظام در میان است، همه باید در یک صف واحد درصدد خنثی کردن نقشههای دشمن و اتخاذ
بهترین و عقلانیترین سازوکار برای دفاع از منافع خود باشیم و از تفرقه و تشتت دوری
نماییم.
درواقع، در شرایط موجود، سطح بحث نباید به منازعات جناحی
تقلیل داده شود و در قبال نقض برجام، بیش از آنکه دولت و یا جناحی خاص مورد نقد
قرار گیرد، باید بر غیرقابلاعتماد بودن آمریکا و اینکه این کشور باید در مقابل
اقدامات خصمانهاش پاسخگو باشد، تأکید شود. به عبارتی، نوک پیکان مباحث در داخل
کشور باید بیش از همه متوجه آمریکا و نقضعهد آن باشد و در گام بعدی، به اتخاذ
راهکارهای عملی برای مقابله با گستاخیهای آمریکا اندیشیده شود.