فعاليتهاي انتخاباتي گروههاي سياسي معطوف به انتخابات ارديبهشت ماه ۱۳۹۶ که در آن هم تکليف رئیسجمهور آينده و هم انتخابات شوراها معين میشود، از مدتها پيش کليد خورده است و بازيگران اين ميدان در حال بررسي شرايط انتخابات و همچنين وضعيت اردوگاه رقيب و ديگر عوامل مؤثر هستند تا بتوانند پيروزي خود را در انتخابات تضمين کنند.
در اين بين، اصلاحطلبان که پس از فتنه ۸۸ به شدت اردوگاه خود را دچار آسيب و انفعال ميديدند و در سال ۱۳۹۲ ترجيح دادند با گزينهاي چون آقاي روحاني وارد عرصه سياست شوند، در اين دوره از انتخابات نيز همچنان بر تداوم اين سناريو تأکيد دارند و روحاني را خيرالموجودين مييابند. در اين ميان گاه نظرهای متفاوتي شنيده ميشود که بر بازي ديگري جز حمايت از روحاني تأکيد دارد. تعابيري چون حمايت مشروط، عبور از روحاني و آخرين آن که انتخاب گزينهاي به عنوان نامزد در سايه را مطرح کرده است، در اين دسته قرار میگیرند.
در اين الگو سخن از آن است که اصلاحطلبان براي تکميل جورچین انتخاباتي خود نيازمند ورود گزينههاي ديگري هستند که به مثابه جانشین آقاي روحاني ميتواند عمل کند. حضور اين گزينهها در صحنه انتخاباتي ميتواند کارکردهاي مختلفي براي اصلاحطلبان داشته باشد.
اول اینکه، اين اقدام ميتواند مصونيتي براي آقاي روحاني در انتخابات باشد و به مثابه مانعي براي شوراي نگهبان عمل کند. در واقع این الگو برای اصلاحطلبان که نسبت به احراز صلاحيت مجدد آقاي روحاني نگرانند، ميتواند به منزله رافعي براي اين مسئله باشد. به عبارتی، حضور گزينههاي ديگر ميتواند هزينه ردّ صلاحيت روحاني را بالا ببرد؛ چرا که از نگاه ايشان ردّ صلاحيت همزمان چند گزينه براي شوراي نگهبان ميسر نخواهد بود. طبيعي است که گزينههاي جايگزين صلاحيت کمتري براي حضور در ميدان رقابت انتخاباتي دارند و در نهايت شوراي نگهبان را به تأييد صلاحيت روحاني رضايت خواهد داد. احتمال کنارهگيري آقاي روحاني به علت نااميدي يا افزايش فشار منتقدان نيز مزيد بر علت شده و بر احتياط اصلاحطلبان افزوده است.
دوم اینکه، حضور نامزدهاي ديگر ميتواند اردوگاه رقيب را در برآورد وضعیت اصلاحطلبان دچار خطاي محاسباتي کند؛ زیرا همزمان بايد با چند نامزد رقابت کرده و در مقابل هم نقدها و انتقاد به اردوگاه رقيب از تريبونهاي متعدد بيان خواهد شد. همين حضور متکثر، تريبونهاي بيشتري را در اختيار اين جريان خواهد گذاشت تا حرفهاي خود را در سطح افکار عمومي انتشار دهند.
سوم اینکه وجود گزينههاي وابسته به جريان اصلاحات ميتواند آرای بخشهاي ديگري از قشر خاکستري را که ممکن است انتقادات و نارضايتي از عملکرد دولت يازدهم موجب واگرايي اين جريان شده باشد، جمع آورد و مانع از ريزش آرا به سبد نامزدهاي رقيب شود و در نهايت با انصراف به موقع، همه اين آرا براي آقاي روحاني جمع خواهد شد.
نامزد در سايه کارکردهاي متفاوت ديگري نيز دارد. او ميتواند به مثابه اهرمي براي فشار بر روحاني به کار اصلاحطلبان آيد و در سهمخواهي از وي در صورت موفقيت در انتخابات مؤثر افتد و حاصل آن تعداد بيشتري از کرسيهاي وزارت در دولت آينده برای اصلاحطلبان باشد. اصلاحطلبان در انتخابات گذشته نيز بابت انصراف عارف به نفع روحاني از دولت يازدهم طلب سهم کرده و سبد رأي خود را عامل اصلي پيروزي روحاني دانستند. اين بازي در انتخابات آتي نيز براي اين جريان بيفايده نخواهد بود.
با نگاهي به آينده نيز اين شيوه براي اصلاحطلبان دستاوردهايي خواهد داشت؛ از جمله آنکه نامزدهاي ورود کرده به رقابت انتخاباتي سال ۱۳۹۶ از اين کارنامه برخوردار خواهند شد که خود را در تراز رياستجمهوري مطرح کردهاند و کار نسبتاً سهلتري براي آمادهسازي در انتخابات سال ۱۴۰۰ خواهند داشت.
اين بخشي از آن چيزي است که این روزها در ذهن بخشي از اصلاحطلبان وجود دارد که البته طرح آن با واکنشهاي مختلفی نيز همراه بوده است. اگر اين سناريو بتواند حامياني جدي در اين اردوگاه بيابد، در هفتههاي آينده بايد منتظر بود تا از افرادي چون عارف، جهانگيري، ظريف و... نيز به عنوان نامزدهايي براي حضور در انتخابات نام برده شود.