(روزنامه اطلاعات – 1395/09/17 – شماره 26601 – صفحه 12)
نگاه نگران اروپا به نتيجه انتخابات آمريکا
روي کار آمدن رييس جمهوري غيرقابل پيش بيني با شعارهايي جنجالي و بر هم زننده وضعيت موجود در دوره رقابتهاي انتخاباتي آمريکا، پرسشهاي بسياري را پيش روي مقامهاي اروپايي در زمينه آينده روابط با واشنگتن قرار داده و سبب نگرانيهاي بسياري شده است. اين مساله در رسانههاي عربي مورد توجه قرار گرفت.
موضع گيريها و شعارهاي «دونالد ترامپ» طي کارزار و رقابتهاي انتخاباتي سبب شده اکنون که وي خود را مهياي ورود به کاخ سفيد مي سازد نگرانيهاي بسياري در آمريکا و خارج از اين کشور بروز يابد. از جمله، بسياري از مقامهاي اروپا از آينده روابط آمريکا و اروپا نگرانند. در ادامه اين گزارش نگاهي به مهم ترين محورهاي تحليلي رسانههاي عربي در مورد نگراني کشورهاي اروپايي از پيروزي ترامپ در انتخابات آمريکا خواهيم داشت.
دغدغههاي اروپا براي دوره ترامپ
روزنامه «اليوم السابع» سه چالشي را که کشورهاي اروپايي در دوره ترامپ با آن روبرو خواهند شد، برشمرد. به نوشته اين روزنامه مصري، هنوز هم رهبران اروپا به دنبال شناخت ترامپ هستند. ترامپ براي آنان مردي مبهم و ناشناخته است. اروپاييها نمي خواهند تنها به گفتههاي ترامپ در هنگام تبليغات انتخاباتي او تکيه کنند. گفتههاي ترامپ آنان را شوکه کرده است. اروپاييها انتظار دارند که او فقط شعار داده باشد و با راهيابي به کاخ سفيد اظهارات وي درباره اروپا تغيير کند. کشورهاي اروپايي همانطوري که «فرانسوا اولاند» رييس جمهوري فرانسه گفته است در يک مرحله بي اعتمادي به سر مي برند. اليوم السابع افزود: نگراني کشورهاي اروپايي از ترامپ در سه زمينه است؛ نخست اينکه آنها از جايگاه روسيه در سياست خارجي جديد آمريکا مي ترسند. کشورهاي اروپايي مي خواهند به موضع ترامپ درباره روسيه پي ببرند زيرا روسيه براي مرزهاي شرقي اتحاديه اروپا تهديد تلقي مي شود. دومين مساله، موضع واشنگتن درباره ناتو است.
پيش از اين، ترامپ در تبليغات انتخاباتي خود گفته است که در حوزه تعهدهاي آمريکا درباره ناتو شرطهايي را وضع خواهد کرد. مساله سومي که رهبران اروپايي از آن نگرانند اين است که پيروزي ترامپ در انتخابات آمريکا، زمينه را براي رسيدن تندروها به قدرت در اروپا فراهم کند. با نگاهي به اظهارات «مارين لوپن» رهبر راستگراي فرانسه مي توان به اين مساله پي برد. او ترامپ را تحسين کرده و گفته که پيروزي ترامپ نقطه عطفي براي پيدايش جهان جديد است که جايگزين جهان قديم خواهد شد. در ادامه، از اين روزنامه مصري مي خوانيم: سفر «باراک اوباما» به اروپا و ديدار او با سران يونان، آلمان، فرانسه، انگليس و ايتاليا فرصتي براي آرامش بخشيدن به اروپاييها است. اوباما اما چيزي ندارد که به اروپاييها تقديم کند. اکنون بازي در دست ترامپ و اکثريت جمهوريخواه در کنگره است. تنها چيزي که اوباما مي تواند به اروپاييها تقديم کند آن است که رهبران اروپايي را راهنمايي کند که بتوانند مسائل خود را با ترامپ، خوب مديريت کنند و به سازوکارهاي تازه اي براي نظم بخشي به اوضاع داخلي خود بدون پشتيباني آمريکا بيانديشند.
به ويژه اين در شرايطي است که ترامپ براي تقويت اقتصاد آمريکا تلاش خواهد کرد و هزينههاي نظامي آمريکا را در خارج کاهش مي دهد. اين نشان مي دهد که در روابط آمريکا و اروپا به ويژه در ناتو تغييرهايي به وجود خواهد آمد. در اين حال،تارنماهاي شبکه خبري «الجزيره» قطر، شبکه خبري «روسيا اليوم» و روزنامه «الحيات» چاپ لندن پيروزي ترامپ در انتخابات آمريکا را مقدمه اي براي قدرتيابي راستگرايان و پوپوليستها در اروپا به شمار آوردند. شبکه خبري الجزيره نوشت: پيروزي ترامپ آرزوي راستگرايان تندرو را در اروپا زنده کرد. اين احزاب در حال قدرتيابي هستند. افزايش محبوبيت اين حزبها در شرايطي که برخي از کشورهاي اروپايي خود را براي انتخابات رياست جمهوري آماده مي کنند، زنگ خطر را به صدا در آورده است. به نوشته تارنماي الجزيره، «دانيلا شوارتز» مسئول شوراي روابط خارجي آلمان گفته است که شيوههاي جسورانه ترامپ به الگويي براي احزاب پوپوليست اروپا در تبليغات انتخاباتي آينده تبديل مي شود. در لهستان و مجارستان اکنون ملي گرايان راستگرا قدرت را در دست دارند و اين نگراني وجود دارد در غرب اروپا راستگرايان به قدرت برسند.
شبکه خبري روسيا اليوم نوشت: پيروزي ترامپ و اظهارات و رفتارهاي جنجالي او هنگام تبليغات براي راهيابي به کاخ سفيد ضربه دردناکي به رهبران ليبرال اتحاديه اروپا وارد کرد. اکنون آنان از آينده سياسي خود نگرانند. روزنامه الحيات نيز نوشت: سياستهاي ترامپ درباره تجارت جهاني، ترس اروپاييها را به دنبال داشته است. بيشتر پژوهشگران غربي اين باور را دارند که ترامپ با ايجاد بي ثباتي در اروپا دست به ماجراجويي خواهد زد. در ادامه گزارش روزنامه الحيات مي خوانيم: پس از ضربه «برگزيت» (خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا) که پشت اتحاديه را شکست اکنون رهبران اروپا با پيروزي ترامپ با زلزله اي روبرو شده اند که لرزشهاي آن شکافهاي بيشتري در ساختارهاي اروپا و نهادهاي امنيتي، دفاعي آن به وجود مي آورد. اين پيروزي شکافهاي سياسي را افزايش مي دهد و عوام گرايي را با بي پروايي و پرخاشگري بيشتري رواج مي دهد. الحيات افزود: «گونتر اوتينگر» کميسر اروپا در امور ديجيتال بر اين باور است که اروپا ديگر نمي تواند به طور کامل به آمريکا اعتماد کند. بايد انديشه اروپايي به حدي بارور شود که اروپاييها احساس کنند پس از اين بايد بر خود تکيه کنند. ديگر آن زمان که ما فکر مي کرديم آمريکا برادر بزرگ ما است، سپري شده است.
روابط آمريکا و اتحاديه آمريکا در دوره ترامپ
تارنماي شبکه خبري الجزيره به سناريوهاي احتمالي پبش روي کشورهاي اروپايي پس از پيروزي ترامپ اشاره کرد. اين تارنما به نقل از روزنامه «وال استريت ژورنال» نوشت: اظهارات ترامپ سبب شده است که کشورهاي اروپايي به سه سناريو فکر کنند؛ سناريو نخست دور شدن بيشتر آمريکا از امور اروپا است. اين رويکرد در دوره اوباما آغاز شده است. در نتيجه اين سناريو، کشورهاي اروپايي به جاي دل بستن به ناتو اقدامهاي امنيتي تازه اي را در دستور کار قرار خواهند داد. در ادامه اين گزارش آمده است: سناريو دوم آن است که سياستمداران اروپا ترامپ را خرسند سازند تا نقش آمريکا در تضمين صلح و ثبات اروپا را به ويژه در چارچوب ناتو ادامه دهد. سناريوي سوم که احتمال رخ دادن آن بيشتر است اين که ترامپ براي برقراري تفاهم با کشورهاي بزرگ مانند روسيه تلاش کند. اين سناريو درجه بالايي از پراگماتسيم را تضمين مي کند. کشورهاي اروپاي غربي و مرکزي بيشتر نگران اين هستند که واشنگتن براي تقسيم مناطق نفوذ به مسکو نزديک شود.
محدوديت طرح محافظهکاران در قبال ايران و سوريه
گرچه دونالد ترامپ شعارهاي بلندپروازانهاي را درباره ايران و سوريه مطرح کرده، اما بررسي ابزارهاي اجراي سياستهاي ترامپ نشان از محدود بودن گزينههاي وي در مورد اين دو کشور دارد.به گزارش گروه بين الملل خبرگزاري تسنيم، با پيروزي دونالد ترامپ در انتخابات رياست جمهوري آمريکا بسياري از محافل سياسي و اقتصادي جهان دچار شوک عجيبي شدند. ترامپ برخلاف نظرسنجيها موفق شد با سوار شدن بر موج مخالف جريانهاي امپرياليستي در آمريکا، رأي افکار عمومي را با خود همراه کرده و بتواند خود را به کاخ سفيد برساند.
وي با استفاده از گرايش نخبگان جامعه سياسي، اقتصادي و حتي هنري آمريکا به هيلاري کلينتون موفق شد خود را که زاييده و تبلوري از جامعه سرمايه داري و بهره کشي اقتصادي در آمريکا بود، به عنوان مدافع حقوق فقيران و افراد پايين دست جامعه جا بزند و در انتخاباتي نزديک به گفته خودش دموکراتها، جمهوري خواهان و رسانهها را شکست داده و کليد کاخ سفيد را از آن خود کند.گرچه ترامپ در اظهارات خود، اردوگاه جمهوريخواهان را رقيب انتخاباتي خود ميداند، اما بر کسي پوشيده نيست که استراتژي قدرت سخت افزاري جمهوري خواهان که در دهه گذشته چهار جنگ را در منطقه خاورميانه به بار آورد و صدها هزار کشته و زخمي به کشورهاي منطقه تحميل کرد، نقش اساسي در رسيدن ترامپ به رياست جمهوري آمريکا داشت و اساسا ترامپ زير پرچم اين جريان موفق به ادامه حضور در رقابتهاي انتخاباتي شد.گفتمان تبعيضآميز و نژادپرستانه ترامپ در قبال تروريسم و افراط گرايي اسلامي موج نارضايتي کشورهاي اسلامي منطقه از روي کار آمدن وي به عنوان رئيسجمهور آينده آمريکا را به دنبال داشته است.
رهبران کشورهاي حاشيه خليج فارس و ساير کشورهاي اسلامي منطقه با نگراني تحولات و مواضع پس از انتخابات اوباما را دنبال مي کنند. گرچه رويکردهاي ترامپ در مرحله پس از تبليغات انتخاباتي تغيير قابل توجهي را به خود ميبيند، اما همچنان کشورهاي اسلامي نسبت به رويکردهاي افراطي ترامپ جمهوري خواه نگران هستند. در رابطه با تغيير مزاج عمومي مردم آمريکا و رأي دادن آنها به دونالد ترامپ مسائل زيادي از طريق کارشناسان و تحليلگران مسائل بينالمللي مطرح شده است، اما نکته اي که در ارتباط با موضوع مورد بررسي ما وجود دارد، اين است که ترامپ را مي توان نماد "نه بزرگ" آمريکاييها به سياستهاي عوام فريبانه اوباما دانست که با شعار تغيير روي کار آمد و سعي کرد با تغيير استراتژي سخت افزاري جمهوري خواههان به استراتژي نرمافزاري دموکراتها، همان اهداف استعماري را در کشورهاي جهان و منطقه دنبال کند.
بر کسي پوشيده نيست که بررسي روند کلي تحولات منطقه و عقب نشيني آمريکاييها از خاورميانه در پي شکستهاي متوالي در عرصههاي سياسي کشورهاي مختلف نشان ميدهد که اهداف واقعي آمريکا از برنامههاي منطقه اي آنها محقق نشده و تغييرهاي متوالي استراتژي آنها نيز براي تحقق اين اهداف کارساز نبوده است. تقويت موقعيت محور مقاومت در تحولات ميداني و موازنههاي قدرت منطقه خاورميانه را ميتوان يکي از عوامل اصلي اين شکست ارزيابي کرد. هوشمندي ملتها و اراده آنها براي رسيدن به آزادي و استقلال و تماميت ارضي و عدم پذيرش قيموميت و تجاوز ديگران باعث شده است، رفتار مجرمانه و غير اخلاقي آمريکا در تجاوز به حقوق و منافع ملتها بي پاسخ نماند و گوش شنوايي براي توطئههاي آمريکا در منطقه وجود نداشته باشد. به همين علت بود که آمريکا پروژه جنگ نيابتي را با استفاده از اهرمهاي منطقه اي خود آغاز کرد تا ابعاد خسارتهاي ناشي از عدم تحقق اهداف منطقه ايش را مهار کند، اما همانطور که مشاهده مي شود، اين روند نيز –البته با جانفشانيهاي بسيار- در کشورهاي منطقه نظير عراق و سوريه در آستانه کنترل و شکست کامل قرار دارد.
چرا پيشبيني تحولات آينده سياست خارجي آمريکا مشکل است؟
عرصه 18 ماهه رقابتهاي انتخاباتي در آمريکا با موضع گيريهاي مختلف کانديداهاي حاضر در ابعاد داخلي و خارجي همراه بوده است. به قدرت رسيدن هيلاري کلينتون با سابقه فعاليتهاي سياسي و حضور در جريان حاکم کنوني در آمريکا ميتوانست ديدگاههاي تحليلگران در رابطه با ادامه سياستهاي کنوني واشنگتن در قبال مسائل مختلف داخلي و منطقهاي را تسهيل کند. اما روي کار آمدن ترامپ که سابقه چنداني در مديريت کلان عرصه سياسي ندارد، به علاوه دور بودن 8 ساله جمهوريخواهان از تحولات جهاني، سؤالات عمدهاي را در زمينه نحوه تعامل وي با پروندهها و مسائل منطقهاي و سياستهاي ميداني و عملياتي آمريکاييها در افق چهار ساله اين کشور ايجاد کرده است.
البته توجه به اين نکته لازم است که حاکميت آمريکا و لابيهاي قدرتمند مالي و سياسي در اين کشور اجازه تصميم گيري فردي را به هيچ کسي حتي رئيسجمهوري اين کشور نميدهد، لذا آزادي عمل دولت آينده آمريکا را نيز بايد در چارچوب سياستهاي کلان خارجي لابيهاي قدرتمند آمريکايي تعريف کرد. تاثيرات لابيهاي صهيونيستي، کارتلهاي بزرگ اقتصادي، نفتي و صنايع نظامي بعلاوه سياستمداران پرنفوذ حاکم بر تصميمات کنگره و سناي آمريکا باعث مي شود ترامپ براي حل بحرانهاي منطقهاي به نفع سياستهاي آمريکا تنها عامل تأثيرگذار نبوده و منافع اين لابيها را نيز مد نظر قرار دهد.کساني که لحن سخنرانيهاي انتخاباتي ترامپ را با اولين سخنان وي پس از انتخاب شدن به عنوان رئيس جمهوري آمريکا دنبال مي کردند، متوجه شدند که لحن حماسي گفتمان ترامپ در نتيجه درک واقعي اين محدوديتها تغيير کرده و وي نيز تا حد زيادي زير بار فضا و خطوط کلي اين سياستها رفته است. البته چيزي که اندکي از محدوديتهاي اين اهرمهاي فشار مي کاهد، اين است که يک بار ديگر اکثريت کنگره و مجلس سناي آمريکا هم سو با دولت جمهوريخواهان شده و آنها در اجراي سياستهاي حزبي خود با مشکل خاصي مواجه نخواهند بود. اگر رئيسجمهوري منتخب آمريکا بر مواضع خود در قبال روسيه پايبند باشد، اين موضوع ميتواند يکي از مهمترين شاخصهاي رفتاري آمريکا در زمينه تحولات منطقهاي به شمار برود.
دکتر نبيل العتوم کارشناس مسائل استراتژيک ميگويد که پيروزي ترامپ ميتواند برخي پيامدها را در منطقه داشته باشد، وي معتقد است که با وجود اينکه پيروزي ترامپ آمريکا را به سمت سياستهاي محافظهکارانه پيش ميبرد ، اما ترامپ در رابطه با نحوه تعامل با بحرانهاي خارجي از جمله در زمينه رويکردش با دولت روسيه ديدگاهي منحصر به فرد دارد. براي درک ميزان جديت واشنگتن در دوران ترامپ در همگرايي بيشتر با دولت روسيه به زمان بيشتري نياز است، اما حتي در صورت وجود اراده مثبت در ميان مقامات کاخ سفيد نيز مسائل فيمابين زيادي بين واشنگتن و مسکو وجود دارد که حل آن به زمان زيادي نيازمند است.بعد از مسائلي که در رابطه با موازنههاي قدرت داخلي تأثيرگذار بر تصميمسازيهاي واشنگتن مطرح شد، لازم است بر اساس سيگنالهايي که گفته شد، نظير مواضع ترامپ در تبليغات انتخاباتي و ديدگاههاي نو محافظهکاران آمريکايي در زمينه مسائل مختلف منطقهاي به ارزيابي سياستهاي خاورميانهاي آمريکا بپردازيم. در انتخاب ترامپ به عنوان رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا يک چيز تقريبا قطعي و آن حضور تندروهاي جمهوري خواه در وزارت خارجه و کاخ سفيد است.
مي توان انتظار داشت برخلاف دولت فعلي آمريکا، دولت آينده به ويژه در بخشهاي وزارت خارجه، کاخ سفيد، وزارت دفاع و مشاور امنيت ملي شاهد در پيش گرفتن سياستهاي تند و افراط گرايانه در برابر پروندههاي مهم جهان خاصه پروندههاي مورد توجه ايران خواهد بود.ترامپ در جريان تبليغات انتخاباتي خود بيشترين حمله را عليه جمهوري اسلامي ايران و توافق هستهاي اين کشور با کشورهاي 1+5 داشت و به همين علت بود که گزينه انتخاب شده از سوي تل آويو و لابيهاي صهيونيستي در آمريکا به شمار رفته و اين لابيها با وجود اعلام بيطرفي کابينه رژيم صهيونيستي در قبال انتخابات، تلاش جدي را براي پيروزي وي در رقابتهاي انتخاباتي به کار گرفته بودند.دونالد ترامپ هم قبلا به شدت از برجام انتقاد و آن را فاجعه بار توصيف کرده و وعده داده بود آن را لغو خواهد کرد. حالا اما وليد فارس مشاور سياست خارجي ترامپ گفته ترامپ به دنبال تغيير محتواي برجام خواهد بود.
درباره برجام اشاره به اين نکته لازم است که چيزي به نام تغيير برجام غيرممکن است. يعني ترامپ يا بايد برجام را بپذيرد يا از آن خارج شود. امکان تغيير در محتواي برجام، صفر است اما حد وسطي هم وجود دارد. اجراي بخشي از محتواي برجام بر پايه تصميمات شخص رئيس جمهوري آمريکا و ارائه مجوزها و تصميماتي از سوي دولت آمريکا دارد که در غيراين صورت، به ميزان زيادي برجام منتفي خواهد شد.ترامپ مواضع خود را در قبال اين توافق اعلام کرده است، ولي بايد ديد آيا وي سياستها و رفتار خود را در مسيري مغاير با اين مواضع دنبال مي کند يا اينکه تلاش خود را براي تحميل ديکتههاي خود به شرکاي اروپايي دو چندان خواهد کرد. به نظر ميرسد گرچه آمريکاي دوران ترامپ ميتواند در روند اجراي برجام مانع تراشي کند، اما با توجه به ثبت اين سند در سازمان ملل ملل متحد و نارضايتي طرفهاي اروپايي و شرکتهاي آمريکايي از اين اقدام، ناديده گرفتن برجام هزينههاي زيادي براي وي به بار خواهد آورد.
محدوديت سناريوهاي ترامپ در سوريه
اگر بخواهيم مواضع ترامپ را در ابتداي رقابتهاي انتخاباتي نسبت به مواضع اخير وي قبل از برگزاري انتخابات رياست جمهوري مقايسه کنيم، ميبينيم که تحولات اساسي و ريشهاي در مواضع وي نسبت به بحران سوريه به وجود آمده است.وي در ابتدا اوباما را نسبت به ضعف و سستي در آغاز حمله نظامي به سوريه متهم کرده و از آمادگي خود براي حمله نظامي فراگير به ابن کشور نظير اشغالگري جورج بوش در عراق خبر مي داد، اما در ماههاي اخير اولويتهاي خود در قبال بحران سوريه را در دو موضوع ايجاد منطقه هوايي امن در اين کشور و جنگ جدي بر ضد داعش ضمن تفاهم با روسيه قرار داده بود. وي در اين راستا حتي مذاکره با بشار اسد رئيسجمهور سوريه را نيز بعيد نمي دانست.
ش.د9502795