تاریخ انتشار : ۰۱ دی ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۷  ، 
کد خبر : ۲۹۷۵۶۴

بهار عربی؛ پلی برای دموکراسی و اقتصاد سالم

پایگاه بصیرت / فرحناز دهقی

(روزنامه ايران – 1395/09/07 – شماره 6369 – صفحه 16)

بنا بر اعلام سازمان ملل هزینه بهار عربی برای منطقه 614 میلیارد دلار بوده است

شش سال پیش جوان تونسی‌ای خود را به آتش کشید و مرگش جرقه آتش انقلاب‌های سراسر خاورمیانه و آفریقای شمالی را زد. پایان سال 2010 میلادی به آغاز واقعه‌ای گره خورده بود که سرنوشت میلیون‌ها نفر در خاورمیانه و فراتر از آن را تغییر داد. هدف از این انقلاب‌ها نابودکردن استبداد، مونارشی، شوریدن علیه خشونت‌های حقوق بشری، افزایش قیمت، بیکاری، فقر فراگیر و سایر مسائل جمعیتی بود. اما به هر صورت هزینه‌هایی برای این کشورها در پی داشت. بنابر اعلام سازمان ملل این هزینه‌ها بالغ بر 614 میلیارد دلار بوده است.

بهار عربی 17 دسامبر سال 2010 با خودسوزی یک دستفروش جوان تونسی به‌نام محمد بوعزیزی کلید خورد. بوعزیزی در اعتراض به ممانعت پلیس از کارش، خود را به آتش کشید اما خبر نداشت، تصمیمش نه تنها شهر و کشورش را بلکه منطقه و جهان را تحت تأثیر خواهد داد. این خودسوزی باعث شد تا اعتراض گسترده‌ای به مشکلات اقتصادی صورت بگیرد. از آنجا که دولت مسئول تنظیم وضعیت اقتصادی یک کشور شناخته می‌شود، معترضان در تونس نیز دولت را نشانه گرفتند و سرانجام زین‌العابدین بن‌علی، رئیس جمهوری وقت تونس، در برابر اعتراض مردم کشورش تاب نیاورد و تونس را ترک کرد. آن‌چه مردم تونس را به اعتراض واداشته بود، فساد، گرانی مواد غذایی، بی‌کاری و نبود آزادی‌های دموکراتیک در این کشور بود که باعث خشم مردم تونس شد و این خشم زین‌العابدین بن‌علی را مجبور به ترک قدرت و ترک تونس کرد.

همزمان با اعتراضات در تونس، مردم مصر نیز تحریک شدند تا علیه حسنی مبارک، دیکتاتور کشورشان بشورند و دست به اعتراض بزنند. در ابتدا معترضین میدان تحریر قاهره را اشغال کردند و تلاش نیروهای امنیتی مصری نتوانست مانع از رشد تظاهرات در قاهره گردد. حسنی مبارک رئیس جمهوری وقت مصر که فکر نمی‌کرد معترضین مصری وی را وادار به ترک قدرت کنند، یک ماه هم دوام نیاورد. او بعد از گسترش تظاهرات ضددولتی در مصر، با کناره‌گیری از قدرت موافقت کرد و به این ترتیب قدرت در جمهوری عربی مصر به شورای متشکل از نظامیان این کشور، واگذار شد.

تا اینجای کار نیروی اراده مردمی توانسته بود بر قدرت‌های دیگر پیروز شود. تغییر و تحولات مصر که بزرگ‌ترین و پرجمعیت‌ترین کشور عربی محسوب می‌شود و در عرصه سیاسی جهان عرب از جایگاه خاصی برخوردار است، باعث اعتراض‌های ضددولتی در کشورهای دیگر عربی آفریقایی و آسیایی مانند یمن، بحرین و لیبی و سوریه شد. البته در برخی از کشورهای دیگر عربی مانند اردن و عربستان سعودی نیز اعتراضات ابتدایی شکل گرفت، اما دولت‌های این کشورها توانستند این حرکت‌ها را مهار کنند و نتیجه چنان شد که بعد از گذشت شش سال در جهان شاهدش هستیم.

به طور حتم میان تاریخ‌شناسان درباره اینکه آیا بهار عربی پایان یافته یا همچنان برقرار است، اختلاف نظر وجود دارد، اما آنچه کاملاً مشخص است این است که عواقب بهار عربی همچنان در کشورهای منطقه باقی مانده است. برخی کارشناسان معتقدند که بهار عربی در کشورهای درگیر بحران با نتایجی متفاوت به خط پایان رسیده است. تونس که آغازگر این تحولات و تغییرات در جهان عرب بود، به دلیل عقلانیت رهبران جدید تا حد امکان از نتایج زیان‌بار آن مصون ماند و به تک شاخه گل این تحولات تبدیل شد. بهار عربی که دومین موج تاریخی قدرتمند را پس از امپراتوری عثمانی در خاورمیانه به وجود آورد، باعث شکل‌گیری دولت‌های تازه در شماری از کشورهای عربی شد. تونس نمونه موفق این انقلاب‌هاست. ضمن آنکه این انقلاب‌ها باعث به وجود آمدن درگیری‌های داخلی شده‌است.

فرآیند «بهار در بهار» فارغ از جنبه عربی بودن یا نبودنش، نوعی دلزدگی سیاسی ـ اجتماعی را در کشورهایی که اخیراً شاهد انقلاب بودند، به وجود آورده است. گویا ثبات از این کشورها رخت بربسته و ناامنی برآنها حکمفرما شده است. هیچ کشوری در خاورمیانه نیست که از آسیب‌های این رویداد در امان مانده باشد و در مقیاسی بزرگ‌تر کمتر کشوری در جهان است که از بهار عربی تأثیر نگرفته‌باشد. برخی کشورها مانند لبنان و ترکیه، از هجوم عظیم مهاجرین سوری متأثر شده‌اند و برخی دیگر نیز مانند عربستان سعودی از بی‌قانونی حاکم بر کشورهای همسایه‌شان تأثیرگرفته‌اند.

وقوع قیام‌های مردمی در شمال آفریقا و خاورمیانه، نه تنها جهان عرب را به لرزه درآورد، بلکه سایر کشورها را نیز در خصوص پیامدهای آن بیمناک کرد. این جنبش که به تغییر و تحول جدی در کشورهای تونس، مصر، لیبی و یمن منجر شد و آبستن تغییرات جدی در سایر کشورها نظیر بحرین، کویت، اردن، سوریه، عربستان سعودی شد برای روسیه و امریکا دو قدرت بزرگ جهانی نیز با بیم و امیدهایی همراه شد.

اخیراً یکی از آژانس‌های سازمان ملل متحد، گزارشی را ارائه کرده که نشان از صدمات مالی و اقتصادی این رویداد طی چهار سال یعنی از سال 2011 تا سال 2015 دارد. این گزارش می‌گوید که بر اساس مستندات، حدود 614 میلیارد دلار به اقتصاد منطقه ضرر وارد شده است. فقدان واقعی از این هم بدتر می‌تواند باشد، آنچه در سال 2016 از بی‌ثباتی و جنگ در منطقه و جهان دیدیدم نشانگر وخامت موضوع است.

رقم مذکور بسیار زیاد است، یعنی برابر با 6 درصد تولید ناخالص ملی منطقه که لحاظ‌ کردن تأثیراتش روی مردم منطقه بر میزان اهمیت آن می‌افزاید. میلیون‌ها عرب در سراسر خاورمیانه که وضعیت سلامتی و تحصیلی‌شان از این مسأله متأثر شده، مشاغل‌شان به مرز نابودی رسیده، فرصت‌هایشان برای کارکردن، مسافرت‌رفتن، مطالعه‌کردن و وقت‌گذراندن با خانواده‌هایشان کمتر شده است.

در گزارش منتشر شده صریحاً نوشته شده که درگیری‌ها و منازعات باعث وخیم‌ترشدن شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی مانند بیکاری، سرکوب، خشونت و فقر شده است. بحران بین‌المللی مهاجرین جهان را درگیر خود کرده و تبعات سهمگینی به دنبال داشته است. تبعاتی که بیشتر از همه، دامن خود مهاجرین را گرفتار کرده است؛ اگر در خوشبینانه‌ترین حالت بتوانند به سلامت به مقصد برسند، از وضعیت بغرنج سلامتی و بهداشتی و البته تغذیه‌ای خود، رنج بسیاری خواهند کشید و پس از آن با بحران تحصیلی و مالی بسیاری روبه‌رو خواهند شد.

یکی از کشورهایی که از سوی غرب سعی می‌شود، بحران آن دنباله بهار عربی معرفی شود اما لزوماً نمی‌توان بهار عربی را به آن تعمیم داد، سوریه است. با این حال در ششمین سالگرد بهار عربی، نام این کشور نیز در گزارش‌های غربی تهیه شده به این مناسبت دیده می‌شود. از جمله براساس گزارش «برنامه ملی برای آینده سوریه» این کشور از سال 2011 به تنهایی 259 میلیارد دلار از دست داده است. زیرا در این سال‌ها، قیمت نفت بشدت کاهش یافته به طوری که در ماه ژانویه به کمترین بهای آن در 13 سال گذشته رسید. کاهش قیمت نفت برای عربستان سعودی، لبنان و سایر کشورهایی که اقتصادشان بر پایه فروش نفت قرار گرفته، بسیار مخرب است.

ماجرای اعتراضات در سوریه که خیلی زود دستاویز شماری از کشورهای خارجی قرار گرفت تا از آب گل آلود سوریه به نفع خود ماهی بگیرند، در تاریخ ۲۶ ژانویه ۲۰۱۱ و زمانی رقم خورد که یک افسر پلیس به مردی در ملاءعام در خیابان الحرکه، در دمشق قدیم حمله‌کرد. مرد پس از ضرب ‌و شتم دستگیرشد. در نتیجه، معترضان خواستار آزادی مرد دستگیر شده ‌شدند. از ماه ژانویه ۲۰۱۱ صدها هزار معترض در شهرهای مختلف سوریه نظیر دمشق، درعا و حمص به مدت چندین‌ماه در ماه‌های ژانویه، فوریه، مارس، آوریل و می‌ در روزهای مختلف تجمع‌هایی را برگزار کردند٬ در این اعتراضات عده‌ای از این افراد که برنامه‌ریزی شده عمل می‌کردند خواستار برکناری بشار اسد از حکومت شدند.

سرنوشت بهار عربی

به زعم بسیاری از کارشناسان، بهار عربی در ادامه به خزان عربی تبدیل شد. در تونس که قدرت به نسبت دیگر کشورها نرم‌تر منتقل شد، تصویب قانون اساسی جدید چهار سال به طول انجامید؛ مصر در این مدت سرنگونی یک دولت دیگر را هم تجربه کرد؛ در لیبی گهگاه بین شهروندان و گروه‌هایی که حکومت معمر قذافی را مسلحانه سرنگون کردند، درگیری ایجاد می‌شود؛ در سوریه هم جنگ داخلی هنوز ادامه دارد. آنها معتقدند خاورمیانه آماده تغییر نیست. یک دلیل این امر آن است که این منطقه فاقد نهادهای دموکراتیک است و در نتیجه قدرت مردم در هرج و مرج یا تجدید دیکتاتوری‌‏ها رو به زوال می‏‌رود. دلیل دیگر آن است که به ادعای آنها، یگانه نیروی متحدکننده‏ منطقه یعنی اسلام با دموکراسی سر سازگاری ندارد. این افراد در کل به این نتیجه رسیده‌اند که خاورمیانه مکان بهتری می‏‌بود اگر بهار عربی اصلاً به وقوع نمی‏‌پیوست.

جدا از مسائل مالی و کاستی‌های اقتصادی که بهار عربی در پی داشته، این اتفاق شرایط اجتماعی و سیاسی خاصی را نیز در میان منطقه گسترانده است. یکی از نقاط مثبت موج بهار عربی، این بود که باعث شد موج جدیدی از ایده و فکر درباره سازماندهی جامعه، قوانین جنسیتی، حکمرانی دولت و ارتش و آینده منطقه به راه بیفتد.

بهار عربی دست‌کم در دو کشور یمن و لیبی آنقدر وجه تاریکی پیدا کرده که در تقلای مردم برای زنده‌ماندن خلاصه شده است. انرژی رها شده بسادگی به سمت دست‌وپنجه نرم‌کردن با عواقب بهار عربی رفته است.

تحولات سیاسی امروز در کشورهای سوریه و یمن و لیبی برای مردم این کشورها خوشایند و راضی‌کننده نیست. غالب انتظارات و امیدهای این مردم از طریق انقلاب‌ها محقق نشد و این مسأله کاملاً آشکار است که کمای سیاسی این مردم تا آینده‌های دور نیز به یک نیروی منسجم تشکیلاتی جمعی و مشترک بدل نخواهد شد. اما محمد المختار محمد الحسن رئیس دپارتمان توسعه اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل معتقد است که سقوط قیمت نفت برای کشورهای تولیدکننده می‌تواند سودمند باشد. او در مصاحبه‌ای با خبرگزاری رویترز گفته: «با کاهش قیمت نفت و شوکی که به بازار کشورهای تولیدکننده وارد می‌شود، آنها به این فکر می‌افتند که اصلاحات اقتصادی صورت دهند که به تنوع‌ واقعی منجر شود.»این در حالی است که منطقه به حمایت مالی بیشتر جامعه بین‌المللی نیازمند است. الحسن در این باره اظهار داشته:«ما در امریکای لاتین، اروپای شرقی و بالکان دیده‌ایم که چگونه حمایتی که از آنها شده باعث ترمیم اقتصادی پس از درگیری شده است. اما در مورد این پرونده (کشورهای درگیر بهار عربی) هنوز حمایت‌های کافی را شاهد نبوده‌ایم.»

در طول تاریخ در سراسر جهان، انقلاب‌های فراوانی به وقوع پیوسته اما بهار عربی از آن دست انقلاب‌های غیرمنتظره‌ای بود که بسرعت آغاز شد. اگرچه منطقه تاکنون هزینه‌های بسیار زیادی پرداخت کرده اما می‌توان امیدوار بود که این هزینه برای ساخت و توسعه دموکراسی و حقوق بشر در آینده صرف شده است. طی سال‌های اخیر انقلاب‌های عربی زندگی طبیعی میلیون‌ها انسان را سرنگون ساخته، میلیون‌ها نفر را بی‌خانمان کرده، کشته‌های بسیاری برجای گذاشته و معلولین زیادی را به جامعه‌شان تحویل داده است. با وجود این هنوز می‌توان آینده بهتری را برای کشورهایی که درگیر بهار عربی هستند، متصور شد. ساختن این آینده بهتر آسان نیست و تلاش‌های سیاسی بسیاری را در کشورهای درگیر و همسایگان و متحدانشان می‌طلبد، اما هم ممکن است و هم قابل دسترس.

منابع: خبرگزاری الجزیره مجله نشنال، رویترز

http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6369/16/160435/0

ش.د9502820


نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات