تاریخ انتشار : ۰۱ دی ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۳  ، 
کد خبر : ۲۹۷۵۳۷

امواج هیجانی جامعه مدنی، چالشی برای احزاب سیاسی آمریکا

پایگاه بصیرت / محمود ‌هادی‌پور دهشال

(روزنامه مردم‌سالاري – 1395/09/07 – شماره 4193 – صفحه 8)

انتخابات آمریکا و خروج انگلستان از اتحادیه اروپا موجی از نگرانی و اضطراب در ساختارهای سیاسی جهان آزاد ایجاد کرد. خطر به قدرت رسیدن عوام فریبان و مواجهه با امواج هیجانات لایه‌های ناراضی جامعه، زلزله‌ای در ساختارهای سیاسی غرب ایجاد کرده است. اکنون دونالد ترامپ به نمادی از عوام‌فریبی، نژادپرستی و حاکمیت ثروت مبدل شده است که لازم است دلایل ظهور این پدیده مورد کندکاوی قرار بگیرد.

1-‌ عدم تعادل میان ساختارهای سیاسی و جامعه مدنی

نئوتوکوویلیان‌ها بر این باورند که میان رشد جامعه مدنی و دموکراسی ارتباط مستقیمی‌وجود دارد. ظهور نازیسم در آلمان و انحراف بهار عربی به خزان تروریسم افراط گرا، از جمله پدیده‌هایی است که تئوری توکوویلیان‌ها از بیان آن قاصر مانده است. ساموئل‌هانتینگتون برای حل این تناقص نما بر اهمیت احزاب سیاسی در ایجاد دموکراسی تأکید می‌نماید. بر مبنای تئوری‌هانتینگتون ساختارهای سیاسی باید قادر باشند که مطالبات جزیره‌ای جامعه مدنی را به مطالبات ملی و فراگیرمبدل سازند. بنابراین تضعیف ساختارهای سیاسی در شرایط تنومند شدن جامعه مدنی می‌تواند زمینه را برای به قدرت رسیدن احزاب فرصت طلب مهیا سازد. روزنامه‌های واشنگتن پست و نیویورک تایمز در دو یادداشت جداگانه خطر روگردانی شهروندان ساکن واشنگتن از ساختارهای سیاسی و تمایل آنها به جامعه مدنی و کار داوطلبانه را یادآور شدند. تهدیدی که توسط دو حزب عمده آمریکا جدی انگاشته نشد، در نهایت ظهور پدیده ترامپ در عرصه سیاست آمریکا را به همراه داشت.

2-‌ سرفصلی تازه در اطلاع رسانی

سال‌ها پیش کارل پوپر در مقاله ای تلویزیون را خطری برای دموکراسی نامید. آنچه پوپر متذکر شد ایجاد ابر رسانه‌هایی بود که به ابزاری برای القای اندیشه‌های صاحبان منافع مبدل شده‌اند. از منظر پوپر ابر رسانه‌ها با هدایت دموکراسی به سمت و سویی که منافع گروهی خاص را تعقیب کند، بر‌خلاف رسالت ذاتی خویش عمل می‌کنند. در سال‌های اخیر جریان اطلاع‌رسانی از ابر رسانه‌ها به فضای مجازی منتقل شده است. سیاستمداران و طرفداران اندیشه‌های مختلف سیاسی در حالی از موهبت فضای مجازی لذت می‌برند که از خطر این پدیده در ایجاد جریان‌های فکری سطحی و عوام‌فریب غافل بودند. هشت سال پیش باراک اوباما با راه‌اندازی کمپینی احساسی و جوان پسند و با بهره‌گیری از فضای مجازی و نگرانی‌های اقتصادی شهروندان توانست به کاخ سفید راه یابد. گرچه مالک بزرگ فیس‌بوک تلاش کرد نقش فضای مجازی در پیروزی دونالد ترامپ را کمرنگ کند، آمارها مبین حضور پررنگ جریان عوام فریب در فضای مجازی و متعاقب آن به قدرت رسیدن پدیده ترامپ است. اکنون فضای مجازی به راهروی امنی برای اشاعه افکار افراطی و غیر مستند مبدل شده که در غیاب برنامه‌ای جدی از سوی احزاب سیاسی اهرمی‌ در دستان عوام‌فریبان خواهد بود.

3-‌ هنجارشکنی رسانه‌های لیبرال

رسانه‌های عمده آمریکا که تمایل فراوان به دموکرات‌ها دارند تلاش بی‌حد و مرزی برای جذب اقلیت‌ها، زنان و مهاجران در کشور انجام دادند که گاه به خروج از دایره انصاف مبدل شد. در کشاکش انتخابات گذشته آمریکا، میت رامنی کاندید حزب جمهوری‌خواه در سفر خاورمیانه‌ای خود از تفکر اجتماعی پولساز یهودیان سخن گفت که بلافاصله با موجی از استهزاء مواجه شد. شوهای شبانه و گفت‌وگوهای داغ رسانه‌های لیبرال با تمسخر این گفته با مذاکره کننده ارشد فلسطین همراه شدند. اما آنچه رامنی گفت برگرفته از اثری ارزشمند از دیوید لند بود به نام «ثروت و فقر ملت‌ها» که در کشاکش جاه‌طلبی‌های سیاسی لیبرال‌های حزب دموکرات به ابزاری برای لودگی مبدل شد. مثال‌های فراوانی از چنین رویه‌ای در جریان اطلاع رسانی رسانه‌های عمده آمریکا وجود دارد که نوعی هنجارشکنی در مقابل اصول مسلم علمی- اقتصادی بود. بی دلیل نیست که بسیاری از راهبردسازان دموکرات همچون فرید زکریا امروز از رامنی به احترام سخن می‌گویند و بسیاری از گردانندگان شوهای طنز سیاسی به نقد جریان لیبرال و احترام به دو کاندید قبلی حزب جمهوری‌خواه رو آورده‌اند. اما روند ارزش‌زدایی از اصول علم اقتصاد نتیجه‌ای جز ظهور پدیده‌ای نداشت که به جای ارائه برنامه تنها به نقد برنامه‌های دیگر می‌پرداخت.

4-‌ لیبرالیسم افراطی

در هشت سال گذشته رئیس جمهور لیبرال آمریکا با شکستن رکورد وتو و پیگیری سرفصل‌های لیبرال در جامعه‌ای که ذاتاً خود را محافظه‌کار می‌نامد، نقش بسزایی در اتحاد گروه‌های پراکنده محافظه‌کار در جامعه داشت. در طول تاریخ معاصر هیچکدام از ساکنان کاخ سفید به اندازه اوباما ازهمراهی و توافق با کنگره و سنای تحت کنترل حزب رقیب گریزان نبودند و رسانه‌ها با تأکید بر رفتارهای جوان-پسند اوباما و دلپذیر بودن رفتارهای او از رفتار افراطی رئیس جمهور رنگین پوست کاخ سفید در به ثمر رساندن برنامه‌های خود چشم پوشی کردند و ناتوانی او را در حل مشکلات آمریکا در عرصه بین‌الملل نادیده انگاشتند. رئیس جمهور آمریکا به جای گفتگو و توافق با نخبگان حزب رقیب اهم فعالیت خود را بر حضور در مجامع عمومی‌قرار داد به نحوی که بیش از یک فرمانده کل قوا به فرمانده ستاد انتخاباتی شبیه بود. اوباما تنها رئیس جمهور آمریکا بود که در شب انتخابات ریاست جمهوری وظایف رئیس جمهور را کنار گذاشت و با حضور در تجمع انتخاباتی حزب خود تلاش کرد تا هم حزبی‌اش را به کاخ سفید نزدیک کند. تمایل افسارگسیخته اوباما در به ثمر رساندن آنچه خود میراث هشت ساله‌اش می‌دانست به ظهور دو قطبی ساندرز- ترامپ منتهی شده که بر دو پایانه لیبرالیسم آشتی ناپذیر و محافظه‌کاری سرد و غیر قابل تغییر بنا شده بود.

5-‌ فساد در احزاب سیاسی

در جریان سه انتخابات اخیر آمریکا تمرکز عمده بر زندگی فردی، تجارت و درآمدهای سیاستمداران آمریکایی قرار داشت. دو حزب سیاسی بدون هیچ محدودیتی حتی با بهره‌گیری از اسناد حاصل از حک کردن صندوق‌های پست الکترونیکی و کندکاوی در گذشته زندگی رقبای سیاسی مسیر تخریب رقیب و به قدرت رسیدن را پیمودند. از سوی دیگر اسناد به دست آمده نشان از تلاش بدنه حزب دموکرات برای هدایت آراء به سمت کاندیدی خاص بود که این نابرابری در انتخابات مقدماتی موجی از خشم را در میان طرفداران لیبرالیسم عوام فریب ایجاد کرد. مجموعه تلاش‌های فوق ثمره‌ای جز بی‌اعتباری احزاب سیاسی و عدم اعتماد به ساختارهای سیاسی به همراه نداشت، به نحوی که افکار عمومی ‌برای فرار از احزاب سیاسی به فردی فاقد هرگونه پیشینه سیاسی متوسل شد.

6-‌ بحران مهاجرت

زندگی در آمریکا و یافتن کار مناسب در این کشور به رویایی برای بسیاری از افراد ساکن در جهان کمتر توسعه یافته تبدیل شده است. در سال‌های اخیر با فزونی گرفتن بحران‌های منطقه‌ای در جهان و رکود اقتصاد خصوصی در کشورهای در حال توسعه، موج مهاجرت به جهان غرب افزایش یافته ولی توان جذب مهاجران در کشورهای غربی هر روز کاهش می‌یابد. ظهور اقتصادهای نوظهور چین و هند و انتقال کارخانه‌های غربی به این کشورها تعداد فرصت‌های شغلی در دنیای غرب و به تبع آن نیاز به نیروی کار مهاجران را کمتر نموده است. بی دلیل نیست که از دونالد ترامپ به عنوان کسی یاد می‌شود که صدای فراموش شده شهروندان سفید پوست کم درآمد را شنیده و به موجی از هیجان مبدل ساخته است. پدیده ترامپ دقیقاً بر موجی از نگرانی‌های کارگران سفیدپوست آمریکا که نگران شغل و معیشت خود بودند سوار شد و به ثمر رسید. بحرانی که با لج بازی دو حزب سیاسی در به ثمر رساندن قانون مهاجرت در آمریکا هر روز حادتر و حادتر می‌شود، امروز منجی بهتر از دونالد ترامپ نیافته است.

اکنون ترامپ برای ورود به کاخ سفید برنامه‌ریزی می‌کند و دنیا نظاره‌گر قدم‌های این تاجر موفق به سوی دفتر کار بیضی شکل رییس جمهور آمریکا است. بسیاری از طرفداران نظریه ثبات ساختارهای دموکراتیک بر این باورند که ساز و کارهای موجود در دنیای آزاد قادر است افراط‌گرایی را محدود نماید. گرچه شواهد زیادی نشان از نقش بازدارنده بدنه حزب جمهوری‌خواه در مقابل موج جامعه مدنی افسارگسیخته دارد، انتخاب‌های امنیتی ترامپ گویای پیشروی این تاجر کارآفرین بر محور شعارهای سوزاننده انتخاباتی خود می‌باشد. بی شک دو حزب عمده سیاسی آمریکا برای مواجهه با پدیده جدید در عالم سیاست غرب نیاز به بازنگری دارند و جز از طریق بررسی مجدد عملکردها و جدی گرفتن چالش‌های دو دهه اخیر همچون فضای مجازی و بحران مهاجرت نمی‌توان به فروکش کردن امواج هیجانی جامعه مدنی دلخوش بود.

http://www.mardomsalari.com/4193/page/8/2699

ش.د9502830

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات