(روزنامه صبح نو – 1395/09/29 – شماره 145 – صفحه 2)
* چه انگیزه و بستری باعث شد در دور نخست شورای شهر تهران بهعنوان کاندیدا وارد فضای رقابتهای انتخاباتی شوید؟
** آن زمان همانطور که از پسوند دور نخست شورا مشخص است، شوراهای اسلامی شهر و روستا وجود نداشتند و نخستین تجربه شوراهای اسلامی شهر و روستا در کشور مطرح بود که همین موضوع بسیار جاذبه داشت. از طرف دیگر این شورا جهت توسعه جمهوریت، اهداف والایی را پیش روی خود ترسیم کرده بود و اصلاح برخی امور و شیوههای تصمیمگیری و تصمیمسازی را در دستور کار داشت. که همه این موارد برای من ایجاد انگیزه میکرد تا سهمی در پیشرفت نظام اسلامی و توسعه جمهوریت داشته باشم.
* از نظر سیاسی و حالوهوای جامعه، شرایط به چه نحوی بود. آیا اقبالی برای مشارکت در انتخابات شورای شهر و روستا وجود داشت؟
** همانطور که گفتم توسعه جمهوریت اولویت نخست عنوان شده بود و این نخستینباری بود که پس از پیروزی انقلاب گامی برای واگذاری مدیریت شهری به مردم بر داشته میشد بر این اساس شعف زیادی هم بین اقشار گوناگون جامعه بهویژه جوانان ایجاد کرده بود و هم اینکه مدیران و مسوولان ردههای گوناگون نیز برای تحقق این هدف مشتاق و علاقهمند شده بودند. از طرف دیگر مجلس شورای اسلامی نیز این موضوع را به تصویب رسانده بود و بارقههای امید برای واگذاری مدیریت به مردم و مردمی شدن تصمیمگیریهای خرد و کلان شهری در جامعه موج میزد.
* آیا همین شور سیاسی و اجتماعی باعث شد وارد فضای رقابت شوید یا عامل دیگری انگیزه اصلی شما برای ورود به شورای شهر نخست شد؟
** اینکه مدیریت به مردم واگذار شود و از حالت دستوری موجود خارج شود بسیار برای من ایجاد انگیزه میکرد و مشارکت مردم در تصمیمگیریهای شهری برای من زیبا بود از طرفی در دوران وزارت خود کارهایی را به انجام رسانده بودم که برایم مهم بودند بنابراین از نظر سابقه کاری خود را برای پذیرش این مسوولیت آماده میدیدم. بر این اساس در رقابتهای شورای شهر نخست پایتخت ثبتنام کردم. در واقع شورای شهر نخست تهران، برای من یک نوع امتحان و سنگ محک بود تا ببینم آیا مردم از فعالیتهایی که بهعنوان وزیر انجام دادهام رضایت دارند یا خیر؟ چرا که در آن زمان درباره طرحها و اقدامات من نظرات انتقادی هم مطرح میشد حتی صداوسیما هم از بنده عروسکی ساخته بود و موج نظرات موافق و مخالف درباره طرحها و اقداماتم به راه افتاده بود. بنابراین رأی مردم را شرایطی دیدم که بتوانم اقدامات خود را محک بزنم و از میزان استقبال مردم آگاه شوم. لذا برای شرکت در رقابتهای انتخاباتی شورای شهر نخست ثبتنام کردم و توانستم با رأی بالای مردم وارد شورای اسلامی تهران شوم.
* با توجه به اینکه با علاقه و اشتیاق برای حضور در شورا تصمیم گرفتید چرا پس از مدتی از شورای اسلامی شهر تهران کنارهگیری کردید؟
** بله، من با انگیزه بالا و اراده قوی برای حضور در شورای شهر نخست تهران تصمیم گرفتم و از میزان آرایی هم که کسب کرده بودم رضایت داشتم اما همین آرا برای من مسوولیتآور بود و در قبال آنها باید پاسخگو میبودم. شکلگیری 2 عامل باعث شد در آن زمان عطای شورای شهر را به لقایش ببخشم و از همراهی شورای شهر تهران کنارهگیری کنم. نخست اینکه همزمان با شکلگیری شورای اسلامی شهر تهران اعضای این شورای کوچک 15 نفره به پنج گروه گوناگون تقسیم شدند و من در هیچکدام از گروهها جایی نداشتم. نکته دیگر که واقعاً دل من را شکست رخنه انگیزههای مالی و مادی در این گروه بود.
* کمی راجع به این حواشی توضیح دهید. چرا رفتن از شورای شهر را بر ماندن ترجیح دادید؟
** شورایی که برای نخستینبار و با هدف مشورت و اداره امور بهصورت همفکری و مشارکت مردم شکل گرفته بود و از قضا تعداد اعضای بالایی هم نداشت به گروههای کوچک با دیدگاهها و نظرات متفاوت تقسیم شده بود که تصمیمگیریها را تحتالشعاع قرار میداد از طرف دیگر شنیدن برخی صحبتها از اعضای شورا باعث دلسردی بود. من قصد جانماز آب کشیدن ندارم اما واقعاً برخی دیدگاهها باعث شد دنیای من تیره و تار شود. وقتی میدیدم که در جلسات شورای شهر تهران افراد صحبت از اضافه کاری، اتومبیل و میزان حقوق و دستمزد میکنند دلم شکست و متوجه شدم برای رسیدن به اهداف شورا و مشارکت مردم در تصمیمگیریها اختلاف دیدگاههای فراوان وجود دارد. این عوامل بر من خیلی تاثیر گذاشت و باعث شد از ادامه همکاری با شورای شهر تهران انصراف دهم. از طرف دیگر برخی دوستان و نزدیکان به بنده توصیه کردند که با توجه به میزان رأی بالایی که در انتخابات شورای شهر تهران بهدست آوردهام برای حضور در مجلس شورای اسلامی ثبتنام کنم و بتوانم در این عرصه تاثیرگذار باشم.
* یکی از موضوعاتی که مسیر مردمی شدن تصمیمگیریها را ناهموار کرده است ایجاد نگاه کاسبکارانه به شهر است. به نظر شما شورای شهر نخست در شکلگیری این نگاه تا چه اندازه نقش داشت؟
** نگاه مادی و کاسبکارانه یکی از بزرگترین آفتهایی است که میتواند اهداف نظام را تحت تأثیر قرار دهد و در رسیدن به آرمانها اختلال ایجاد کند. این طرز تفکر در شورای شهر نخست هم وجود داشت اما سابقه آن مربوط به این شورا نیست بلکه از دهه 60 و همزمان با رشد اقدامات زیربنایی، نگاه کاسبکارانه هم به جان کشور افتاد. در آن دوران خدماتی به مردم ارائه میشد که در مقایسه با بازار از قیمت پایینتری برخوردار بودند و برخی مدیران بر این باور بودند که مابهالتفاوت قیمت خدمات دولتی و بخش خصوصی را از مردم دریافت کنیم تا درآمدها به جیب دولت برود در صورتی که باید آن قدر خدمت کرد که قیمتها پایینتر بیاید. متاسفانه این دیدگاه در دولت آقای هاشمی رفسنجانی به اوج خود رسید و دورانهای بعدی را هم تحت تأثیر قرار داد.
* موضوع تراکمفروشی که در مقاطعی به محل بحث شورای شهر نخست و شهرداری تهران تبدیل شده بود بر گرفته از همین نگاه است، یا باید پشت پرده دیگری برای آن متصور شد؟
** تراکمفروشی هم مسبوق به سابقه است و از زمانی که «نیکپی» شهردار پایتخت بود انجام برخی خدمات در برابر پول انجام میگرفت. اما در دوران جدید بدعت این کار را آقای «ملک مدنی» با همکاری آقای «عطریانفر» در اصفهان گذاشته بود و قرار شد بهعنوان الگو در پایتخت هم مورد توجه قرار گیرد که از همان زمان بحث و جدلها بر سر این شیوه اداره شهر آغاز شد. تراکمفروشی در واقع همان حکومتفروشی است که به خیر و صلاح جامعه نیست. حکومتفروشی یعنی اینکه قانونی را وضع کنیم اما در ازای دریافت پول آن را آزاد کنیم. این کجسلیقگی در دولتهای گوناگون انجام شده است؛ بهعنوان مثال برای برخی دسترسیها محدودیتهایی تعریف میشود اما در قبال دریافت پول محدودیت برطرف میشود. این موضوع با قانونی بودن تصمیم گیریها در تضاد است چرا که قانون بر اساس اهدافی خاص و با توجه به مصالح جامعه شرایطی را تعریف کرده است که به طور حتم دریافت پول نمیتواند تمامی شرایط مد نظر قانون برای مصلحت جامعه را تغییردهد اما متاسفانه چنین تصمیماتی در دولتهای گوناگون اتخاذ میشود که زجرآور است؛ چرا که حکومت فروشی به مصلحت جامعه نیست.
* نخستین وظیفه شورای شهر تعیین شهردار است. چرا شورای شهر نخست در ابتداییترین گام نتوانست موفق عمل کند؟
** تصمیمگیری نتیجه تعامل و همفکری است اما همانطور که پیش از این نیز اشاره کردم شورای شهر نخست به پنج گروه گوناگون تقسیم شده بود که هر یک از گروهها نظری داشت و هیچکدام هم قصد کوتاه آمدن نداشتند. سهمخواهیها و اعمال نظرهای گوناگون هم نتیجهای جز تشتت آرا نداشت بنابراین انتخاب شهردار برای پایتخت به یک مسأله پیچیده و زمانبر تبدیل شد که باب بحث و مجادله را بین اعضای شورای شهر گشود در واقع رقابتهای شخصی و سیاستزدگیها کار را ناتمام میگذاشت.
* آقای غرضی! شما هم در آن زمان بهعنوان شهردار انتخاب شدید اما چه شد که این تصمیم شورا هم به فرجام نرسید؟
** زمانیکه برای انتخاب شهردار تصمیمگیری شد، قرار شد لیستی از افراد معرفی شود و هر یک بهصورت دموکراتیک فرصت سخنرانی داشته باشد تا در نهایت با انجام رأیگیری از افراد معرفی شده فردی بهعنوان شهر دار تهران انتخاب شود. این روند به ظاهر دموکراتیک، طی شد و در نهایت بین بنده و آقای الویری رأیگیری انجام شد و من با کسب 9 رأی از آقای الویری که 6 رأی بهدست آورده بود پیشی گرفتم و بهعنوان شهردار انتخاب شدم اما بهدنبال گفتوگوی خانم «وسمقی» از دیگر اعضای شورای شهر با رییسجمهور، ورق برگشت یعنی حساسیت روی افراد زیاد بود و تقسیمبندیهای چپ و راست به قدری از اهمیت برخوردار بود که در تصمیمگیریها نقش اساسی داشت.
به هر حال شورای اسلامی شهر تهران در دوره نخست کارنامه قابل قبولی در این زمینه ندارد و مردود است. شوراها به جای اینکه ارتباط حاکمیت با مردم را نزدیک کنند، ارتباط را قطع کردند و به جای اینکه طرف مردم را بگیرند طرف مدیران خود را گرفتند. درباره شورای شهر نخست از مسائل و حواشی جناحی و سیاسی که بگذریم قدرتطلبی برخی افراد هم مزید بر علت شده بود و بر ناکامیهای شورای شهر نخست میافزود. پشت پردههای سیاسی فراوانی درباره شورای شهر نخست وجود دارد که نشاندهنده دخالت افراد در خارج از مجموعه شورا بر این نهاد است و نمونه کوچکی از آن تغییر بنده بهعنوان شهردار انتخابی بود که نشان داد تصمیمگیری در شورا با دخالت دیگران به انجام میرسد و استقلال شورای شهر نخست را زیر سؤال برد.
* تجربه شورای شهر نخست چه تاثیری بر افکار عمومی گذاشت و چه آسیبهایی را بهدنبال داشت؟
** نحوه شکلگیری و انحلال شورای شهر نخست در تهران هیچگاه از حافظه تاریخی مردم پاک نمیشود چراکه شیوه ارتباط آنها را با حاکمیت تحت تاثیر قرار داد، از طرف دیگر انگیزه برای حضور در شورا هم از این ماجرا بیبهره نمانده است و امروز تنها گروههای سیاسی برای اینکه خود را مطرح کنند برای رقابتهای شورای شهر آماده میشوند و مردم در اینباره خیلی راغب نیستند. این موضوع را میتوان از بررسی آرای انتخابات شورای شهر به خوبی متوجه شد. در پایتخت بیش از پنجمیلیون نفر واجد شرایط رأیدهی هستند اما انتخابات شورای شهر با شرکت 2 میلیون نفر برگزار میشود. به نظر میرسد تجربه شورای شهر نخست اثر خود را بر افکار عمومی گذاشته است و شور و اشتیاق آنها را نسبت به شورای شهر کاهش داده است تا جایی که حتی برخی از شهروندان قادر نیستند نام سه نفر از اعضای شورای شهرشان را به زبان بیاورند و آشنایی ندارند.
* تصمیم دولت برای انحلال شورای شهر نخست، نشاندهنده چیست؟
** همانطور که پیش از این نیز عنوان کردم؛ استقلال شورای شهر نخست زیر سؤال رفته بود و نبود قدرت تصمیمگیری در کنار بروز حواشی گوناگون کار را به جایی رسانده بود که نمایندگان مجلس شورای اسلامی عنوان کردند شورای نخست آبروی اتحاد را برده است. بر این اساس نپختگی سیاسی در شورای نخست تا جایی بالا گرفت که دولت مجبور شد ادامه فعالیت شورای شهر نخست را متوقف کند و به انحلال آن رأی دهد. به نظر من انحلال شورای شهر نخست بهدست دولت مهر تاییدی بود بر نپختگی سیاسی اعضای شورای شهر تهران.
* مهمترین نقطه ضعف شورای شهر نخست که کار را به انحلال کشاند؛ چه موضوعی بود؟
** مهمترین نقطه ضعف شورای شهر نخست به جریانات بیرونی شورا ارتباط دارد، شورای شهر باید اینقدر استدلال و منطق داشته باشد که بتواند بهصورت مستقل برای شهر تصمیمگیری کند و مردم را اداره کند اما شورای شهر نخست چون تحت تأثیر جریانات خارج از مجموعه شورا بود و هدایتها از بیرون صورت میگرفت نتوانست بر اوضاع شهر مسلط شود و در نهایت کارها با اختلال همراه شد. پشت پردههای سیاسی بلای جان شورای شهر نخست شد.
http://sobhe-no.ir/newspaper/145-1/5/4813
ش.د9502891