تاریخ انتشار : ۱۳ دی ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۴  ، 
کد خبر : ۲۹۷۹۳۶
محسن روحي‌صفت، معاون دفتر مطالعات وزارت امور خارجه در گفت‌وگو با «اعتماد»:

نه روسيه ،نه آمريكا و نه هيچ‌ كشوري نمي‌تواند نقش ‌ايران در افغانستان را ناديده‌ بگيرد

مقدمه: مسكو اين روزها ميزبان نشست‌هايي براي حل و فصل بحران‌هاي منطقه‌اي است. اگر هفته پيش روس‌ها وزراي امور خارجه ايران و تركيه را پذيرا بودند تا طرفين درباره سوريه رايزني كنند، ديروز مسكو نشستي را براي حل مسائل افغانستان، مبارزه با تروريسم و گسترش صلح برگزار كرد؛ نشستي كه البته مثلث آن را روسيه، چين و پاكستان آن هم در سطح معاونان وزير تشكيل مي‌دادند و البته غايبان بزرگي همچون تهران و دهلي‌نو داشت. عجيب‌تر از آن، غيبت كابل در نشستي است كه درباره اوست و همين موجب شده است تا دولتمردان افغاني به نشست مسكو و غيبت خود در آن، اعتراض كنند. با اين وجود، آنچه اهميت دارد، نقش‌آفريني روس‌ها براي نخستين بار در موضوع افغانستان است؛ مساله‌اي كه تا قبل، به دليل سايه سنگين امريكا، شدني نبود اما پايان دوره رياست‌جمهوري باراك اوباما و افزايش افراطي‌گري و ظهور داعش در افغانستان موجب شده تا روسيه هر جور كه شده است، در سرزمين افغان‌ها نقش‌آفرين باشد. درباره نشست مسكو، دليل نقش‌آفريني مسكو و ميزان اميدواري كه مي‌توان به آن در غياب ايران، هند و امريكا داشت، گفت‌وگويي با محسن روحي‌صفت، معاون دفتر مطالعات سياسي و بين‌المللي وزارت امور خارجه داشته‌ايم كه مشروح آن را مي‌خوانيد.
پایگاه بصیرت / محمد ابراهيم ترقي‌نژاد

(روزنامه اعتماد – 1395/10/08 – شماره 3705 – صفحه 10)

* پاكستان، چين و روسيه در مسكو براي رايزني درباره صلح در افغانستان دور هم جمع شد‌ه‌اند. چه مسائلي موجب نزديكي اين سه كشور شده است؟

** نكته نخستي كه بايد به آن اشاره كنم، اين است كه منطقه جنوب و غرب آسيا در حال تجربه كردن دوران جديدي است. به سخن ديگر، منطقه در حال تجربه كردن شرايط و تحولات جديدي است و مي‌توان گفت كه ما در دوران گذار قرار گرفته‌ايم. در اين شرايط، وفاداري‌ها و بلوك‌بندي‌هاي گذشته نيز در حال تغيير كردن است و ما وفاداري‌ها و بلوك‌بندي‌هاي جديدي را شاهد هستيم. بخشي از اين تغييرات ناشي از تحولاتي است كه درعرصه جهاني در حال رخ دادن است. هم‌اينك فردي در امريكا به عنوان رييس‌جمهور انتخاب شده كه او درصدد است تا روندهاي پيشين را تغيير داده و مسيرهاي جديدي را دنبال كند و همين مساله موجب مي‌شود تا برخي از كشورهاي ديگر به دنبال فاصله‌گيري از نظم پيشين باشند. آثار و پس‌لرزه‌ها آن مساله موجب تاثيرگذاري در منطقه ما نيز مي‌شود. البته روند تحولات منطقه‌اي نيز شرايطي را بر جهان ديكته مي‌كند.

امروزه امريكا درصدد است تا وزنه‌هاي سياسي و امنيتي كه بر پاهايش بسته شده است را باز كرده و با فراغ بال بيشتري بر مسائل داخلي امريكا يا برخي مناطق ديگر مانند چين تمركز شود. يكي از اين وزنه‌ها براي امريكا، افغانستان است. بر اين اساس، اسلام‌آباد به عنوان يكي از بازيگران منطقه‌اي احساس مي‌كند امريكا مانند گذشته حامي‌اش نيست و احساس انزواي شديدي مي‌كند. در اين چارچوب آنها به دنبال آن هستند تا متحد يا متحدان جديدي را براي خود داشته باشند. از طرفي، افغانستان و هند نيز با پاكستان رابطه حسنه‌اي ندارند ولي اسلام‌آباد را در يك منگنه‌اي قرار داده‌اند. در اين شرايط خلأ، روسيه مي‌تواند جايگزين خوبي براي پاكستاني‌ها باشد. البته پاكستاني‌ها از گذشته تمايلاتي نسبت به روس‌ها داشته‌اند اما واشنگتن مانع نزديكي بيش از حد اسلام‌آباد به مسكو مي‌شد.

با فاصله‌گيري و كاهش نقش‌آفريني امريكا در اين منطقه، پاكستان مي‌تواند راحت‌تر از گذشته به روسيه نزديك شود. روس‌ها نيز به اين درخواست و نيازمندي پاكستاني‌ها پاسخ مثبت داده‌اند. اين نزديكي با مانور مشترك دو كشور در منطقه بلوچستان شروع شد، هرچند هندي‌ها كه دوست و متحد روس‌ها هستند، با آن مخالف بودند. از سويي، روس‌ها طرحي را در دست دارند كه خط لوله گاز را به پاكستان بكشند. همچنين روسيه درباره توسعه بندر گوادر كه چيني‌ها هم در آنجا فعال هستند، پاسخ مثبت داده و قرار است كريدور گوادر – تاشكند را اجرايي سازند. آخرين همراهي دو كشور با حضور اجلاس مسكو درخصوص افغانستان رخ داد.

* چه نقطه اشتراك‌هايي درباره افغانستان ميان اين سه كشور وجود دارد؟

** افراطي‌گري به صورت روزافزوني در افغانستان در حال رشد است و همين مساله موجب نگراني اين سه كشور شده است. چين از رشد افراطي‌گري و خشونت در شرق و شمال افغانستان احساس خطر مي‌كند و مي‌ترسد اين افراطي‌‌گري به چين و منطقه‌اي كه ايغورها در آنجا ساكن هستند، گسترش يابد. همين احساس خطر نيز در ميان روس‌ها وجود دارد. خط قرمز روسيه، مرزهاي شمالي افغانستان يعني مرزهاي همجوار با كشورهاي آسياي مركزي است. دو نگراني عمده رشد داعش و تداوم يافتن آن به آسياي مركزي و همچنين گسترش قاچاق مواد مخدر سبب شده است تا مسكو بخواهد در مقابل اين ناامني و افراطي‌گري از طريق روش‌هاي ديپلماتيك بايستد. در واقع، روسيه نگران وضعيت داخلي افغانستان نيست و مي‌خواهد اين افراطي‌گري در حال ظهور و قدرت‌گيري را از مرزهاي استحفاظي خود دور كند. معتقدند كه نبرد با داعش به جاي آنكه در خاك روسيه يا چين يا كشورهاي تحت نفوذشان يعني كشورهاي آسياي مركزي باشد، بايد در افغانستان باشد و به عبارتي، داعش را در نطفه خفه كرد.

بر اين اساس، روسيه و چين، طالبان را نيرويي مي‌دانند كه مي‌تواند در مقابل داعش قرار بگيرد چون طالبان همانند داعش ادعاي جهاني بودن ندارد و متمركز به مسائل داخلي افغانستان است. تحولات رخ داده در سال‌هاي گذشته نيز موجب شده تا اين تصور ايجاد شود كه طالبان نسبت به قبل تغيير و تحولاتي يافته و تمايلات آنها براي دستيابي به صلح بيشتر شده است. همچنين اولويت‌بندي‌ها نيز تغيير كرده است. با مرور زمان، به اهميت داعش افزوده شده و از اهميت طالبان كاسته شده است. پاكستان نيز به دنبال راه‌حل‌هايي است تا مقداري از فشاري كه درخصوص افغانستان متوجه اوست، بكاهد و از انزوايي كه گرفتار آن شده، رهايي پيدا كند. البته من فكر مي‌كنم نشست مسكو، با آنكه ادعا شده درخصوص افغانستان است، احتمال موضوعات و همكاري‌هاي ديگري در سطح منطقه‌اي را هم شامل مي‌شود. نزديكي روسيه و چين كه پس از تحريم‌هاي غرب عليه مسكو بيشتر شده است، موضوع حساس‌برانگيزي براي غرب و امريكاست. سياست امريكا هم اختلاف و فاصله‌اندازي ميان اين دو كشور است. با سفر هنري كسينجر به پكن در سال ١٩٧٢، امريكا چين را از روسيه جدا كرد و او را وارد همكاري با خود در عرصه‌هاي مختلف كرد. به نظر مي‌آيد ترامپ هم بخواهد چنين سياستي را ادامه دهد، با اين تفاوت كه بخواهند روس‌ها را از چين جدا كنند.

* توان و قدرت مانور روسيه در افغانستان تا چه اندازه است؟

** روسيه در افغانستان توان و قدرت مانور دارد ولي نه اندازه كشوري مانند امريكا. به عبارتي، در مقايسه با امريكا خيلي قوي نيستند. البته از نظر ساختاري در سال‌هاي گذشته تلاش كرده‌اند نفوذ خود را در افغانستان افزايش دهند. تكيه روس‌ها در افغانستان هم بر پشتون‌ها است و هميشه از آنها حمايت كرده‌اند. اما به دنبال هزينه كردن و سرمايه‌گذاري چه در عرصه امنيتي و چه در عرصه‌هاي زيرساختي و توسعه‌اي نيستند. آنها در افغانستان به دنبال آن هستند تا با كمترين هزينه بيشترين منافع را كسب كنند.

* رابطه روسيه با طالبان از چه جنسي و سطحي است؟

** روس‌ها چندي پيش اعلام كردند كه ارتباطاتي را با طالبان آغاز كرده‌اند. البته اين ارتباطات چيز عجيب و غريبي هم نيست. جنس اين ارتباطات از مخالفت و مقابله با داعش است. در واقع، روس‌ها فكر مي‌كنند كه طالبان مي‌تواند نيرويي باشد كه مانع از گسترش و توسعه داعش در افغانستان و به تبع آن، روسيه و آسياي مركزي شود. البته مسكو مي‌گويد اين ارتباطات در سطح مقابله با تهديدات امنيتي، حفظ اماكن و اتباع روسي و همچنين برخي رايزني‌ها در جهت تسريع بخشيدن به روند صلح در افغانستان است و برخلاف منافع و امنيت دولت مركزي كابل نيست. در واقع، آنها مدعي هستند كه درصدد استفاده و نزديكي از طالبان براي جايگزين كردن آنها با دولت كابل نيستند و مي‌خواهند مواضع دولت افغانستان و طالبان را نزديك كنند تا آشتي و صلح را در اين كشور ايجاد كنند.

* آيا مسكو توان به پاي ميز مذاكره كشاندن طالبان را دارد؟

** من فكر نمي‌كنم هدف اول آنها براي ارتباط با داعش اين مساله باشد و اين آخر ماجرا است. البته روس‌ها در اين ارتباطات به دنبال ابتكاراتي هستند كه اين ابتكارات مي‌تواند منجر به فهم مشترك شود و به نقطه‌اي برسد كه موجب گسترش صلح در افغانستان ‌شود. با اين وجود، آنچه ضروري است عدم كنار گذاشتن دولت مركزي كابل در درجه نخست و همچنين بازيگران موثر ديگر مانند هند و ايران است. معتقديم كشورهاي منطقه در حل موضوع افغانستان بايد دخيل باشند. چين و روسيه دو قدرتي هستند كه جايگاه منطقه‌اي را هم دارند ولي اگر آنها مي‌خواهند كاري هم بكنند، نبايد اقدام‌شان مداخله در امور داخلي افغانستان باشد. از مصوبات اجلاس اخير قلب آسيا در امرتيسار هند، ايجاد مكانيزمي امنيتي است كه بايد كشورهايي مانند روسيه، ايران، چين، هند و پاكستان هم در آن نقش‌آفرين باشند.

* نگاه كابل به مساله ورود روسيه به صلح چيست؟

** دولت كابل نگاه منفي نسبت به نقش‌آفريني و حضور روسيه براي مذاكرات صلح ندارد هرچند كه آنها نسبت را به اجلاس سه جانبه مسكو ابراز نگراني نكرده‌اند و نمايندگان مجلس اين كشور هم اين نشست مصداق مداخله در امور داخلي‌شان دانسته‌اند ولي اين مخالفت هم به دليل نگاه منفي‌شان به مسكو نيست بلكه مي‌گويند اين اجلاس چرا بدون هماهنگي و حضور ما است. آنها مي‌گويند، مي‌دانيم نيت روسيه عليه دولت مركزي كابل نيست ولي لازم است تا دولت افغانستان هم در جريان مذاكرات باشد و مسائل و روند مذاكرات زيرنظر ما باشد.

* مسكو تا چه اندازه مي‌تواند جاي واشنگتن را در معادله‌هاي سياسي افغانستان بگيرد؟

** من فكر نمي‌كنم روسيه بخواهد جانشين غرب در افغانستان شود. اين كار هزينه‌بر است و از عهده مسكو برنمي‌آيد. نقش‌آفريني روسيه در افغانستان، بيشتر تدافعي است. به عبارت ديگر، روسيه اگر در افغانستان مي‌خواهد فعال باشد، دليلش دور كردن خطر داعش از مرزهاي استحفاظي و مناطق تحت نفوذش است. با اين وجود، افزايش نقش‌آفريني روسيه در افغانستان بستگي به انگيزه و ميزان حضور غرب در اين كشور دارد. اگر انگيزه و حضور غربي‌ها در افغانستان كاهش يابد، امكان حضور و نقش‌آفريني بيشتر براي روس‌ها هم فراهم مي‌شود. آنچه امروز در اين باره در حال رخ دادن است، اين است كه كشورهاي غربي هم حضورشان در افغانستان و هم كمك‌هاي‌شان را به اين كشور در حال كاهش دادن هستند كه به دليل مشكلات اقتصادي آن كشورها است. با اين حال، هنوز ترديدهاي جدي نسبت به موفقيت روسيه در افغانستان وجود دارد.

* تاكنون پنج دور از مذاكرات صلح چهارجانبه برگزار شده و همگي به شكست انجاميده است. در چنين فضايي چه تفاوتي ميان مذاكرات پاكستان، چين و روسيه در اين باره با مذاكرات چهارجانبه وجود دارد؟

** مذاكرات چهارجانبه با وجود اميدهايي كه به آن وجود داشت و با وجود برگزاري چندين دور، شكست خورد كه دلايل خاص خود را دارد. يكي از مهم‌ترين دلايل اين است كه افغانستان معتقد است پاكستاني‌ها عزمي براي وادار ساختن طالبان براي بر سر ميز مذاكره نشستن، نداشتند اما واقعيت اين است كه پاكستاني‌ها در دورهاي آخر اين مذاكرات، نقش ضعيفي را ايفا كردند و نشان دادند آن نفوذ و توان سابق براي مديريت و كنترل طالبان را ندارند. با اين وجود، اين دور از مذاكرات در حالي برگزار مي‌شود كه نقش امريكا در افغانستان تغيير كرده و رو به افول است. با وجود رابطه راهبردي پاكستان، روسيه و چين هم به نظر مي‌آيد اين نشست مي‌تواند موجب فاز جديدي از همكاري‌ها ميان طرفين شود. نكته ديگري كه در اين باره مطرح است، مساله پيمان شانگهاي است. روسيه و چين دو عضو اصلي اين پيمان هستند. پاكستان نيز در يكي، دو سال گذشته به عضويت اين سازمان درآمده است. افغانستان هم علاقه‌مندي خود را براي عضويت دايم در اين پيمان اعلام كرده است. هم‌اينك نشانه‌هايي از تمايل افغانستان براي چرخش به شرق از غرب وجود دارد. همه اين مسائل دلالت‌هايي است كه مي‌تواند موجب شود كه به اين نشست، اميدهايي داشت.

* آيا چين و روسيه مي‌توانند بر پاكستان در اين نشست فشاري وارد كنند تا آنها بخواهند اقدام جدي‌تري درباره طالبان بكنند؟

** پاكستان به دليل مساله افغانستان از سوي جامعه بين‌المللي تحت فشار شديدي است و فشارهايي بر اسلام‌آباد وارد كرده است. همين مساله، منجر شده است تا در سطوح مختلف پاكستان چه در محافل آكادميك، چه در محافل تصميم‌سازي و چه در نهادهاي تصميم‌گيري درخصوص سياست اين كشور درباره پاكستان بحث‌هاي متفاوتي مطرح باشد. عده‌اي در پاكستان احساس مي‌كنند سياست‌شان درباره افغانستان ناموفق بوده و موجب انزواي آنها شده است. آنها درصدد توسعه دادن به اقتصادشان و همچنين كاهش هزينه‌هاي اين كشور در افغانستان هستند. اين افراد معتقدند اسلام‌آباد بايد نقش سازنده‌تري در رابطه با افغانستان در پيش بگيرد و به عبارتي، خواستار همكاري بيشتر با كابل و جامعه بين‌المللي در اين باره هستند. تعداد اين افراد در پاكستان روز به روز در حال افزايش يافتن است و اين مي‌تواند نشانه‌اي از تغيير روش دادن پاكستان درباره افغانستان باشد. البته همه امور هم در دست پاكستان نيست. طالبان هرچند بازيگري است كه تحت نفوذ اسلام‌آباد است ولي آنها بالاخره افغاني هستند و استقلال عمل و نظرشان مشهود است. از قديم هم مشهور بوده است كه مي‌گفتند مي‌شود افغانستان را اداره كرد ولي نمي‌شود افغاني را خريد.

* جايگاه هند در مساله برقراري صلح در افغانستان كجا است؟

** در حال حاضر، شايد هندي‌ها بيش از هر بازيگر ديگري در افغانستان فعال‌ باشند. حضور هندي‌ها براي رسيدن به صلح ضروري است. بدون مشاركت قدرت‌هاي منطقه‌اي مانند هند در فرآيند دستيابي به صلح در افغانستان، دستيابي به اين مهم اگر محال نباشد، حداقل كاري سخت است. نشست مسكو آغاز راه است و در نشست‌هاي بعدي بازيگراني همچون ايران و هند نيز به روند اين فرآيند اضافه خواهند شد.

* پاكستاني‌ها موافق خواهند بود؟

** در حال حاضر خير، وگرنه سرنوشت اين مذاكرات همانند نتايج مذاكرات قبلي مي‌شود. تا به امروز نشست‌هاي بسياري براي دستيابي به صلح در افغانستان برگزار شده است. مذاكرات دوجانبه، مذاكرات تركيه – پاكستان – افغانستان كه هم در سطح وزراي امور خارجه و هم در سطح سران برگزار شد و هم مذاكرات چهارجانبه نشان داد حذف بازيگران نتيجه‌اي جز شكست ندارد.

* بسياري معتقدند ايجاد روند صلح‌سازي در افغانستان بدون ايران امكان‌پذير نيست. علت عدم حضور ايران در اين نشست چيست؟

** داستان ضرورت حضور ايران در روند مذاكرات صلح افغانستان، همانند داستان لازم بودن حضور هند است. نه روسيه، نه امريكا و نه هيچ كشور ديگري نمي‌تواند نقش ايران در افغانستان را ناديده بگيرد. هنگامي كه امريكا و ناتو در افغانستان بدون ايران شكست خوردند، كشورهاي ديگر هم بايد حساب كار خودشان را بكنند. در واقع، تلاش براي دستيابي به مذاكرات صلح بدون نقش‌آفريني و مشاركت ايران هزينه دادن بي‌مورد است. البته نه چين و نه روسيه، هيچ كدام اعتقادي براي حذف ايران براي آغاز اين روند ندارند. اگر ايران هم به اين اجلاس دعوت نشده، به معناي بي‌خبري و حذف ايران نيست. شايد يك دليل براي غيبت ايران اين باشد كه هنوز اين اجلاس مي‌خواهد كارش را آغاز كند و در ابتداي راه است وگرنه سايه ايران در نشست وجود دارد.

* امريكايي‌ها در اين نشست حضور دارند. نبود امريكا چقدر موجب شكست اين مذاكرات چيست؟

** امريكا مهم‌ترين بازيگر فرامنطقه‌اي در افغانستان است و بدون كسب رضايت و جلب نظر امريكايي‌ها فرآيند صلح در اين كشور سخت‌تر مي‌شود. اگر حضور امريكايي‌ها در افغانستان كم هم بشود اما نفوذ آنها همچنان باقي است. با اين وجود، جمهوري اسلامي ايران اعتقاد دارد كه مسائل منطقه بايد با مشاركت كشورهاي منطقه حل شود و نه با حضور و دخالت بيگانگان. همين مساله موجب تفاوت ميان مسكو و واشنگتن مي‌شود. روسيه در منطقه آسياي مركزي حضور دارد و تحولات اين منطقه بر منافع و امنيت اين كشور اثرگذار است ولي امريكايي‌ها حضورشان طبيعي نيست بلكه زاييده يك مداخله نظامي است.

* اگر از نشست مسكو راهكاري براي صلح حاصل شود، واشنگتن به آن تن خواهد داد؟

** وضعيت كنوني در افغانستان و حاصل نشدن صلح و استقرار آرامش در اين كشور نشانه شكست سياست‌هاي يكجانبه امريكا پس از حضور بيش از ١٥ ساله‌شان در افغانستان است. ناكارآمدي سياست‌هاي امريكا در افغانستان بر هيچ كسي پوشيده نيست. از طرفي، به نظر مي‌آيد امريكايي‌ها مي‌خواهند از هزينه‌هاي حضور خود در افغانستان بكاهند. همه اين مسائل موجب مي‌شود تا آنها چاره‌اي براي پذيرش نداشته باشند. البته هنوز سوالات جدي و ترديدهايي براي موفقيت اين نشست وجود دارد و نمي‌توان هم انتظار داشت كه با يك ديدار، آن هم بدون حضور بازيگران موثر طرفين به راهكار برسند.

* روس‌ها اخيرا نسبت به فعال شدن داعش در افغانستان ابراز نگراني كرد‌ه‌اند. در حال حاضر قدرت مانور داعش در اين كشور تا چه اندازه است؟

** نگراني روس‌ها از داعش، نگراني بالفعل نيست بلكه نگراني بالقوه است. به عبارت ديگر، نگراني مسكو از داعش، نگراني از آينده است. نگران هستند داعش رشد يابد و حضورشان به كشورهاي آسياي مركزي هم تسري يابد. همچنين در صورتي كه بحران در سوريه به سمت حل شدن برود، نيروهاي داعش بايد مكان جديدي را براي فعاليت كردن انتخاب كنند. يكي از اين گزينه‌ها، احتمال نقل مكان به افغانستان و آسياي مركزي است. دولت مركزي در افغانستان آنچنان قدرتمند نيست كه بخواهد همه‌جانبه با آنها مقابله كند. از طرفي، مناطق بسياري در افغانستان وجود دارد كه تحت كنترل دولت مركزي نيست.

همه اين مساله موجب مي‌شود تا فضا و زمينه براي استقرار نيروهاي افراطي در افغانستان وجود داشته باشد. اصولا اين گروه تروريستي نيز از منابع مالي و امكانات لجستيكي بسياري برخوردار است. با اين وجود، داعش در افغانستان امروزه به صورت جزيره‌اي عمل مي‌كند و قدرتمند عمل نمي‌كند. نيروهاي وابسته به داعش هم‌اينك در دو ولايت هلمند و ننگرهار و همچنين برخي مناطق در شمال افغانستان حضور دارند و بيشتر هم به دنبال نيروگيري هستند. اگر عامل خارجي به اين نيروهاي كنوني اضافه شود، يعني حمايت مالي گسترده از سوي كشوري مانند عربستان به آنها صورت بگيرد يا نيروهاي داعش در سوريه به افغانستان بيايند، آنگاه داعش در افغانستان به خطر جدي تبديل مي‌شود.

* چقدر طالبان از اين قدرت برخوردار است كه بتواند داعش در افغانستان را محدود كند؟

** اين اعتقاد جدي در برخي از بازيگران همانند روسيه وجود دارد كه طالبان اصلي‌ترين نيرويي است كه مي‌تواند در مقابل داعش در افغانستان قرار بگيرد و با آنها مقابله كند. البته برخي هم مي‌گويند پاكستان خطر داعش را در افغانستان بزرگنمايي مي‌كند تا هم امتيازگيري بيشتري بكند و هم براي خود مشروعيت بيشتري كسب كند. با اين حال، بسياري معتقدند كه طالبان نسبت به داعش كنترل‌پذير است. افراد وابسته به طالبان هم اصولا افرادي از مناطق محروم هستند و بي‌سواد هستند كه مي‌شود آنها را مديريت كرد. آمال و اهداف بزرگي هم ندارند و اقدامات‌شان بيشتر جنبه اعتراضي دارد و در محدوده محلي است. اين در حالي است كه نيروهاي داعش اصولا غيربومي هستند و داعيه‌دار حكومتي جهاني هستند.

* حضور داعش چه تاثيري را مي‌تواند به پاي ميز مذاكره نشستن طالبان با دولت مركزي داشته باشد؟

** بايد منتظر ماند و ديد چه مي‌شود. البته طالبان هم نسبت به گذشته تحولاتي را پشت سر گذشته و بخشي از نيروهاي داخلي اين گروه به توافق متمايل شده‌اند.

* آيا امكان يارگيري‌هاي وسيع داعش از اعضاي طالبان وجود دارد؟

** كساني كه در طالبان نقش‌‌آفرين هستند، وابستگي‌شان بيشتر ناشي از انگيزه‌هاي مادي است تا ايدئولوژيك. به عبارت ديگر، وفاداري‌ها اعتقادي نيست. اگر اين انگيزه‌هاي مادي از سوي داعش بيشتر تامين شود، احتمال اين كار وجود دارد.

* ترامپ درباره مساله افغانستان چه سياستي خواهد داشت؟ آيا شاهد همكاري مسكو و واشنگتن درخصوص افغانستان خواهيم بود؟

** هنوز سياست خارجي امريكا مشخص نيست و در فضايي ابهام‌آلود قرار دارد. با اين وجود آنچه مشخص است، اين است كه امريكاي ترامپ نمي‌خواهد هزينه زيادي را بدهد. نگاه‌شان هم متوجه چين است. در اين چارچوب به دنبال فاصله انداختن ميان مسكو و پكن خواهند بود و مي‌خواهند روسيه را جذب كنند. با اين وجود، بايد منتظر ماند و ديد. احتمال همكاري نيز ممكن است.

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=63779

ش.د9503132

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات