محمدرضا فرهادی/ مذاکرات آستانه با شرکت دولت سوریه و گروههای معارض چهارم بهمن در قزاقستان برگزار خواهد شد. هدف اصلی این مذاکرات رسیدن به راهحلی پایدار برای پایان دادن به بحران سوریه است. بنابراین، باید به این پرسش پاسخ داد که آیا اراده کافی برای پایان دادن به این بحران بین دو طرف وجود دارد؟ برگزاری نشست آستانه میتواند چه تهدیدها و فرصتهایی برای دو طرف داشته باشد؟
ابتدا در پاسخ به پرسش اول باید به این نکته اذعان کرد که با توجه به روند شش ساله جنگ در سوریه، دولت این کشور همواره برای پایان دادن به بحران به وجود آمده حسننیت داشته و شرایط مذاکرات سیاسی را نیز فراهم کرده، اما مشکل اصلی در طرف مقابل است. جبهه مقابل متشکل از بازیگران مختلف(دولتها و تروریستها) است که نامتجانس بودن آن مشکلات عدیدهای به وجود آورده است.به عبارتی، وجود دولتهای مختلف با رویکردهای گوناگون شرایط متفاوتی را در این زمینه به وجود آورده است. بنابراین، در جبهه مقابل نمیتوان به یک صدای واحد یا همکاری مشترک رسید که این امر نشاندهنده نبود اراده قوی برای پایان بحران سوریه است.
در بحث تهدید یا فرصت بودن مذاکرات آستانه باید گفت:
۱ـ مذاکرات سیاسی برای تروریستها از یک سو فرصت و از سوی دیگر تهدید است. فرصت بودن مذاکرات آستانه برای تروریستها از نظر شکست این مذاکرات و ادامه رویکرد مسلحانه با دولت سوریه با توجه به آتشبس اخیر است. بسیاری از این گروهها براساس ایدئولوژی خود تنها راه پایان بحران سوریه را برکناری بشاراسد میدانند. آتشبس اخیر نیز شرایط تجدید قوا را برای این گروهها فراهم کرده است تا بتوانند دوباره توازن قوا را در عرصه میدانی به نفع خود تغییر دهند.تهدید بودن مذاکرات آستانه برای تروریستها از آن رو است که احتمال دستیابی به روندی سیاسی امکانپذیر بوده و در آینده سیاسی نقشی به این گروهها داده نشود؛در واقع، در صورت آغاز فرایند سیاسی در سوریه این دولتها خواهند بود که خواهان نقشآفرینی در آینده سوریه هستند، نه گروهها.
۲ـ این مذاکرات برای دولت سوریه و همپیمانان آن نیز هم فرصت وهم تهدید است. تهدید بودن آن بیشتر بر پایه نرسیدن به توافقی فراگیر در سایه چنددستگی طرف مقابل است؛ اما فرصتهای این مذاکرات به مراتب بیشتر است. فرصتهایی، همچون تبدیل کردن رویکرد معارضان سوری از راهکار نظامی به سیاسی، تضمین آینده بشاراسد در دولت آینده(یکی از بندهای آتشبس بیانیه ژنو ۲۰۱۲ است که بحث دولت انتقالی متشکل از دولت فعلی و معارضان را مطرح کرده)،سپردن مذاکرات به طرفهای سوری ـ سوری در سایه عدم مشارکت آمریکا، فراهم شدن شرایطی برای همسویی ترکیه با روسیه و ایران با توجه به تهدیدهای امنیتی اخیر در این کشور و نقش دادن به دولت سوریه در مذاکرات آینده به عنوان دولتی مشروع و قانونی. در کل باید گفت،برگزاری نشست آستانه در سایه پیچیدگی اوضاع میدانی و سیاسی در سوریه امیدهای فراوانی را برای پایان بحران در سوریه فراهم کرده است. با توجه به پایبند نبودن طرف مقابل به تعهدات خود که ناشی از ماهیت آن و همچنین عدم تجانس است، شرایط سیاسی نمیتواند پایان بحران در سوریه را مهیا کند. همچنان که پیروزی در حلب، تروریستها و حامیان آنها را به پای میز مذاکره کشاند، تنها راهحل پایان بحران سوریه نیز در عرصه میدانی است.
در پایان این نکته را متذکر میشویم که با نزدیک شدن زمان مذاکرات صلح سوریه تحت نظارت روسیه و ترکیه در آستانه قزاقستان و همزمان شدن آن با انتصاب دونالد ترامپ در پست ریاستجمهوری آمریکا همچنان احتمال مشارکت آمریکا در این نشست در هالهای از ابهام است. این ابهام به واکنش کرملین بازمیگردد که گفته است نمیتواند توضیح دهد که آیا از واشنگتن برای مشارکت در این نشست دعوت خواهد کرد یا خیر، اما دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین هرگونه واکنش به احتمال مشارکت آمریکا در این کنفرانس را رد کرد و گفت: «روسیه میخواهد مشارکت گسترده تمامی گروهها را در حل بحران سوریه شاهد باشد.»