(روزنامه اطلاعات – 1395/10/25 – شماره 26631 – صفحه 12)
* بعد از پيروزي انقلاب 25 ژانويه و سرنگوني مبارک، شما براي رياست جمهوري نامزد شديد. چه عواملي سبب شد که شما خود را براي رياست جمهوري نامزد کنيد و آيا گمان ميکرديد که در انتخابات برنده خواهيد شد؟
** من اولين کسي بودم که براي انتخابات رياست جمهوري اعلام آمادگي کردم و در 15 فوريه 2011 در جمع خبرنگاران اين مسأله را اعلام کردم. هدف اصلي من ، خدمت به کشور و بازسازي نظام سياسي در چهارچوب انقلاب بود. من انتظار داشتم با سرنگوني نظام مبارک جريانهاي سياسي کشور با آگاهي از فضاي انقلاب، وارد صحنه شده و يک فضاي رقابتي را به وجود خواهند آورد.
هدف اصلي من رسيدن به مقام رياست جمهوري نبود بلکه اميد داشتم که در فضاي رقابتي که نامزدها، برنامههاي خود را ارائه ميدهند من هم برنامههايم را ارائه دهم و در نهايت کسي که برنده ميشود، از برنامه هاي من براي رشد و توسعه مصر استفاده کند و حتي ممکن بود که جريانهاي قدرتمند سياسي را با خود همراه کنم. اما آنچه اتفاق افتاد متأسفانه هر جرياني به دنبال منافع خود بود و همين امر هم سبب شد که انقلاب به اهداف خود نرسد. اما من همچنان اميدوارم که نسلهاي آينده بتوانند از افکار و برنامههاي من براي پيشرفت و توسعه مصر استفاده کنند.
* جماعت اخوان المسلمين در ابتدا اعلام کرد که قصد ندارد وارد جريان انتخابات رياست جمهوري شود. اما بعدا، تصميم گرفت که در انتخابات رياست جمهوري وارد شود. آيا اين تصميم اخوانالمسلمين در آن محدوده زماني يک تصميم درست بود يا اينکه چنين تصميمي اشتباه استراتژيک اين گروه بود؟
** من از همان ابتدا، گروه اخوان را نصيحت کردم که وارد انتخابات رياست جمهوري نشوند. ورود اخوان در ساز و کار انتخابات رياست جمهوري نشان داد که اين گروه درک درستي از فضاي سياسي مصر از سال 1952 تا کنون ندارد و معناي انقلاب 25 ژانويه را هم درک نکرده است.
اخوان بعد از انقلاب 25 ژانويه دچار طمع شده و به قدرت چشم دوخت و گمان برد که زمان آنها فرا رسيده و بخت و اقبال به آنان رو کرده است و هيچ مانع جدي در مقابل آنان وجود نخواهد داشت و اين بود که متأسفانه با شوراي نظامي همکاري کردند در حاليکه بايد متوجه اين واقعيت مي بودند که شوراي نظامي از همان سال 1952 که قدرت را در اختيار گرفتند، به هيچ عنوان قصد نداشتند قدرت را در اختيار ديگري واگذارند.حتي انقلاب 25 ژانويه هم نوعي مقابله با حکومت نظاميان بود. ولي اخوان المسلمين به اين واقعيت اهميتي ندادند.
من به اخوان گفتم که شما در انتخابات پيروز ميشويد اما بعد از انتخابات چه خواهد شد؟ زيرا شوراي نظامي از قدرت کنارهگيري نخواهد کرد و زمانيکه شوراي نظامي قانون اساسي را اعلام کرد، صحت گفتههاي من معلوم شد که چگونه اختيارات و وظايف رئيس جمهوري را محدود کرده بود. در حاليکه مردم از شوراي نظامي انتظار داشتند که يک نظام حکومتي را به وجود آورد که بتواند اهداف انقلاب را بدون دخالت شوراي نظامي، تحقق بخشد. اما شوراي نظامي با چنين دستاوردي فاصلهاي بسيار داشت.
اصلا در آن زمان مصر آمادگي براي انتخابات را نداشت، فضاي سياسي اجتماعي مصر ايجاب ميکرد که يک دولت موقت کنترل اوضاع را به دست گيرد تا اوضاع سر و سامان يافته و جامعه آرامش خود را باز مي يافت و بعد از آن، انتخابات برگزار مي شد.
* به نظر شما، اشتباهات اخوانالمسلمين چه بود ،چرا دولت آنها خيلي سود سقوط کرد، عوامل داخلي و خارجي که زمينه ساز سرنگوني آن شد، کدام بود، اخوان المسلمين براي بازگشت به فعاليت در صحنه سياسي مصر چه برنامههايي را بايد در دست گيرند ؟
** من به محمد مرسي تذکر دادم و گفتم که رئيس جمهوري ميشوي ولي قدرت و اختياراتي نداري و اگر پليس به قتل و کشتار مردم مبادرت ورزد، به پاي تو نوشته ميشود. ولي مرسي به نصيحت من گوش نکرد. به اعضاي اخوان المسلمين هم توصيه کردم که تلاش کنند همه مردم مصر را با خود همراه کنند به طوريکه از حمايت همه مردم مصر برخوردار شوند و فقط به ياري طرفداران خود اکتفاء نکنند. اما آنها گوششان به اين حرفها بدهکار نبود. و اميدوارم اکنون درس عبرت گرفته باشند.جريانهاي داخلي و خارجي براي براندازي حکومت اخوان نقشهها و دسيسهها پياده کردند تا توانستند حکومتشان را سرنگون کنند. به همين علت من به اخوان المسلمين توصيه ميکنم که بار ديگر به صحنه سياست برنگردند بلکه به فعاليتهاي مدني ويژه داشته باشند.
اگر اخوان المسلمين از همان ابتدا، به فعاليتهاي مدني در سطح جامعه مصر اهتمام داشتند، اکنون اوضاع بسيار تفاوت ميکرد. اين گروه، بايد از سياست به کلي فاصله بگيرند. ولي مشکل اصلي اينجاست که اين گروه نه تنها از فعاليتهاي سياسي منع شده است، بلکه به طور کل از هرگونه فعاليتي در جامعه مصري، دور شده است و اين پذيرفتني نيست.
* چه عواملي موفقيت عبدالفتاح سيسي را رقم زد؟ نظر شما درباره رئيس جمهوري شدن وي چيست آيا اين امر در راستاي اهداف انقلاب روي داد يا اينکه به قدرت رسيدن سيسي نتيجه کودتاي نظامي بود؟
** به نظر من سيسي، از راه رقابت انتخاباتي به رياست جمهوري نرسيد بلکه به کمک نظاميان قدرت را در اختيار گرفت. او حمدين صباحي را به صورت مترسکي به عنوان رقيب انتخاباتي خود نامزد کرد و کسي ديگري نامزد نشد، زيرا زمينه براي نامزد شدن رقباي ديگر به هيچ وجه مساعد نبود.با وجود اينکه سيسي گفته بود که قصد ندارد که قدرت را در اختيار بگيرد، درست در زماني که با تبليغات گسترده اي براي تخريب چهره اخوان المسلمين صورت ميگرفت و از سويي ديگر مردم سيسي را به عنوان ناجي ميدانستند که مردم مصر را از شر اخوان المسلمين نجات داده است، سيسي خود را براي تصدي پست رياست جمهوري نامزد کرد .
* اينکه سيسي رئيس جمهوري شد و قدرت را در اختيار گرفت، عده اي آن را يک نوع کودتاي نظامي ميدانند در حاليکه برخي ديگر قدرت گرفتن سيسي را در راستاي اهداف انقلاب تلقي ميکنند. به نظر شما آيا با به قدرت رسيدن سيسي اهداف انقلاب تحقق يافته است و اگر به قدرت رسيدن سيسي در نتيجه کودتاي نظامي بود، چه عواملي انقلاب مصر را از مسيرش منحرف کرد ؟
** آنچه اتفاق افتاد يک کودتاي نظامي و کودتا براي شکست دادن انقلاب مردم مصر بود. اتهاماتي که به اخوان المسلمين نسبت داده شده، اصلا توجيه قانوني ندارد. مصر به شدت دچار آسيب شد. تا جايي که ما گفتيم اين همه خسارتي که به کشور وارد شد به خاطر انقلابي بود که روي داد. اما واقعيت اين است که شوراي نظامي، انقلاب را از مسير و اهدافش دور کرد. سيسي به مردم چنين وانمود ميکرد که اخوان انقلاب را از دست مردم ربودهاند و او انقلاب را از اخوان بازپس خواهد گرفت به همين خاطر مردم گمان ميکردند که سيسي آرمانهاي انقلاب را تحقق خواهد بخشيد. اما چنين چيزي اتفاق نيفتاد و هدفهاي انقلاب همچنان محقق نشده است و اتفاقي که رخ داده و اکنون نيز رخ ميدهد جانبداري از يک جريان است که يا عمدي است يا در نتيجه ناتواني در اداره کشور.
* برخي کشورهاي منطقه همچون عربستان سعودي و امارات متحده عربي از فراگير شدن پديده اسلام سياسي در منطقه نگران بودند. شما نقش عوامل داخلي و خارجي مثل دخالت کشورهاي منطقه در سرنگوني حکومت اخوان المسلمين در مصر را چگونه ميبينيد؟
** عربستان سعودي و امارات از جمله کشورهايي بودند که به براندازي حکومت اخوان المسلمين کمک کردند. عربستان سعودي در اين امر دخالت کرد، زيرا نگران اين بود که مبادا يک نظام اسلامي مغاير با نظام وهابي در مصر روي کار آيد و نقش امالقرايي جهان اسلام را از عربستان بگيرد. اما امارات، دنباله رو و مجري سياستهاي امريکا و اسرائيل در منطقه است و در اين راستا اموال خود را به مصرف ميرساند و نيز همچنين امارات بيم آن داشت که مبادا در مصر يک نظام مدني موفق روي کار آيد و در نتيجه نظامهاي ديکتاتوري عربي و از جمله امارات، مورد تهديد واقع شود. در اين ميان نميتوان از عوامل خارجي نيز غفلت کرد.
سر منشأ بدبختيهاي مردم، دو چيز است يکي ارتش و ديگر، دخالت کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس. اما عوامل داخلي که منجربه ناکامي حکومت اخوان شد، درصدي از اين عوامل به خود همين جريانهاي اسلامگرا بر ميگردد مانند حزبالنور. البته قبطيها(مسيحيان) در اين ميان سهيم بودند و در رأس عوامل خارجي بايد ايالات متحده را در نظر داشت، زيرا آمريکا نميخواهد که در مصر يک رئيس جمهوري ويک نظام مقتدر روي کار آيد. بلکه آمريکا يک نظامي براي مصر ميپسندد که همچون نظام فعلي، منافع آمريکا را در نظر داشته باشد.
* برخي بر اين عقيده هستند که نشانههاي يک انقلاب اين است که تغييرات ريشه اي در نظام و حکومت به وجود آيد. به همين سبب نميتوان آنچه را که در مصر اتفاق افتاد، انقلاب ناميد. شما ميدانيد که در ايران هم انقلاب شد و در مصر هم انقلاب شد اما انقلاب ايران تغييرات اساسي را در پي داشت. به نظر چه عواملي سبب شد که در انقلاب مصر تغييرات اساسي روي ندهد؟
** انقلاب ايران به اين واقعيت رسيده بود که رژيم شاه يک رژيم سر تا پا فاسد است و قابل اصلاح نيست به همين خاطر بايد سرنگون شود. امام خميني(ره)،هم اعتراضات مردمي را از تبعيدگاه خود رهبري ميکردند. در مصر، شوراي نظامي مانع تحقق آرمانهاي انقلاب شد شوراي نظامي براي کشور نقشه راه ترسيم کرده و مانع ادامه تظاهراتهاي مردم شد اينکه هر کس اعتراض کند، کشته ميشود. در حاليکه در ايران(پس از انقلاب اسلامي)تمام مقاماتي(مقامات رژيم پهلوي) که به نحوي در کشتار مردم دست داشتند، مورد محاکمه قرار گرفتند.
* به وضع فعلي مصر برگرديم. همانطور که ميدانيد اوضاع اقتصادي مصر بحراني است. به نظر شما عوامل اصلي مشکلات اقتصادي مصر چه ميتواند باشد؟
** اصليترين عامل مشکلات اقتصادي مصر، همان تفکر نظامي و امنيتي است که بدون تجربه به همه مسائل از ديد نظامي و امنيتي مينگرد و عنصر مدني را ناديده ميگيرد. تمامي برنامههاي اقتصادي که اتخاذ کرده، برنامههاي نامناسبي است که واقعا مردم را به ستوه آورده و اقتصاد مصر را به سوي نابودي سوق ميدهد در حاليکه کساني که با نظام نزديک هستند، از همين وضع فعلي سود ميبرند. حکومت فاسد است و مردم از کمترين امکانات زندگي هم بيبهره هستند.
* بانک جهاني، براي اعطاي وام به مصر، شرطهاي معيني دارد و از طرفي هم عدهاي بر اين باور هستند که تحقق شرطهاي بانک جهاني باعث افزايش تورم و فشار بر اقشار کم در آمد ميشود. آيا به نظر شما وام گرفتن از بانک جاني، اقتصاد مصر را رونق خواهد داد؟
** من به هيچ وجه سياستهاي اقتصادي دولت را قبول ندارم، چرا که سياستها، مصر را به فاجعه و ورشکستگي ميکشاند. اينکه ميگويند وام گرفتن از صندوق بين المللي پول، اقتصاد مصر را بهبود ميبخشد، يک سخن اشتباه است زيرا اگر وامي هم گرفته شود، صرف پرداخت بدهيهاي مصر ميشود و حذف يارانهها ضررهاي زيادي را به دنبال دارد. کشورهاي زيادي از صندوق بين المللي پول وام گرفتهاند اما نتوانسته اند اقتصاد خود را بازسازي کرده و بهبود بخشند. نظام فعلي کشور را به سوي نابودي پيش ميبرد و مصر براي اينکه بقيه وامهاي وعده داده شده را بتواند بگيرد، مجبور است يارانهها را به طور کامل حذف کند که در اينصورت فشار مضاعفي به اقشار کم در آمد وارد خواهد شد و اگر ملت سکوت کنند و اعتراضي نکنند، دولت بقيه وام را نيز خواهد گرفت.
* عربستان سعودي، به مصر کمک ميکرد و ميگفت که اين کمکها ادامه خواهد يافت. چرا اين کمکها ادامه نيافت و قطع شد و چرا عربستان سعودي فروش فراوردههاي نفتي به مصر را هم متوقف کرد؟
** يکي از دلايلي که عربستان صادرات فرآوردههاي نفتي به مصر را متوقف کرد، اين است که مصر يک کشور بدهکار بوده و ناگزير شده است يارانه چندين کالا را حذف کند. پس اولين علت و دليل، همين بحران اقتصادي است که مصر با آن دست به گريبان است و علت ديگر هم مواضع سياسي اخير دولت مصر است.
* مصر و عربستان سعودي درباره برخي مسائل منطقه اي مانند سوريه و يمن اختلاف نظر دارند. شما در مورد اين اختلافات چه نظري داريد ؟ آيا به نظر شما مصر ميرود که در اتخاذ سياستها، مستقل از رياض عمل کند ؟
** اختلافات به اين خاطر روي داد که سيسي به خرابي يمن راضي نيست. سيسي ميتوانست به يمن نيرو اعزام کند اما شروطي که براي ارسال نيرو مطرح شده بود، مورد پسند سيسي واقع نشد و اگر در مذاکرات و شرط و شروط به توافق ميرسيدند، قطعا سيسي هم نيرو ارسال ميکرد.
اساس هر توافقي، منافع مشترک و متقابل است و به طور کل، عدم تأمين عادلانه منافع مشترک و متقابل است که کار را به اختلاف و مخالفت ميکشاند و علت ديگر اختلاف مصر و عربستان سعودي هم اين است که عربستان سعودي با شوراي نظامي و در رأس آن سيسي درباره سرنگون کردن حکومت اخوان المسلمين اتفاق نظر داشتند نه اينکه سيسي رهبران اخوانالمسلمين را بعد از سرنگوني قدرتشان، تحت تعقيب و کنترل قرار دهد.
فشارهايي که بر اخوان المسلمين در مصر وارد شد سبب شد که بسياري از همپيمانانشان در منطقه و جهان با آنها همدردي و همنوايي کنند. عربستان سعودي، اخوان المسلمين را نياز دارد تا در سوريه عليه بشار و در يمن عليه انصارالله مبارزه کنند؛ با اين که حوثيها تقريبا دو سوم جمعيت يمن را تشکيل ميدهند و من اميدوارم که مصر در اتخاذ سياستهاي خود مستقل از رياض عمل کند اما از آنجا که روابط بر اساس منافع مشترک بنا نهاده شده، است چنين امري محقق نخواهد شد.
* مصر از طرح روسيه درباره سوريه حمايت کرد و اين امر خشم عربستان سعودي را برانگيخته است. به نظر شما آيا وقت آن نرسيده است که مصر همچون گذشته که در سطح کشورهاي عربي، نقش پيشتاز داشت، اکنون نيز آن جايگاه سابق خود را بازيافته و از خود را از تحت سيطره و دنباله روي کشوري که تاريخ و گذشته چنداني ندارد، خارج کند ؟
** مصر با حمايت از طرح روسيه، بهانه به دست عربستان سعودي داد و به نظر من – از ديد يک ديپلمات – اين موضعگيري مصر حکيمانه نبود و همکاران ما در وزارت امور خارجه مصر هم در اين مورد مقصر هستند چرا که تصميم را بايد کسي بگيرد که اختيار تصميمگيري را داشته باشد. عربستان سعودي به شوراي نظامي مصر و ديگر ارگانها پول داد و انتظار داشت که مصر در اين نوع تصميمگيريها، منافع عربستان سعودي را مد نظر داشته باشد، اما اين انتظار عربستان بر آورده نشد.به همين سبب اختلافات ميان دو کشور خود را نشان داد. متأسفانه امروز مصر در رده بندي کشورها از نظر تأثيرگذاري، بسيار پايين است و غيرممکن است که بتواند جايگاه پيشتازي سابق خود را بازيابد. زيرا اقدامات سيسي و حکومتش تابع هيچ ضابطه و انديشهاي نيست.
پيشگام بودن يک کشور به دو چيز بستگي دارد: يکي اقتصاد آن کشور و ديگر وضع جامعه . جامعه مصر يک جامعه از هم گسيخته است و جوانان تاب ماندن در اين جامعه را ندارند و وضعيت اقتصادي هم يک وضعيت بسيار اسفناک است. برخوردهاي امنيتي و وضعيت خفقاني که در کشور وجود دارد وضعيت را بدتر کرده است. پس چنين کشوري چگونه ميتواند در ميان کشورهاي عربي پيشگام باشد. ادامه دارد...
ش.د9503488