برجام، پروسهای بود که تقریباً از ابتدای شروع به کار دولت تدبیر و امید، در آرا و نظرات دولتمردان، سیاسیون و برخی رسانهها مطرح بوده و امروز نیز کماکان ادامه دارد. کشیده شدن این موضعگیریها به افکار عمومی و تداوم یافتن آن علاوه بر ایجاد دوقطبی موافق- مخالف در موضوع برجام به نوعی دلسردی و ناامیدی جامعه از آینده کشور را میتواند رقم بزند و موجب به زمین ماندن موضوعات و مسائل اولویتدار کشور شود. در خصوص بررسی علل این موضوع و عواقب ناشی از آن بر جامعه گفتگویی با معاون سیاسی سپاه، سردار رسول سنائیراد، انجام گرفته که در ادامه آورده میشود:
سردار، به نظر میرسد در بین
نهادهای سیاسی و رسانهای همچنان نوعی بزرگنمایی از ناحیه موافقین و مخالفین برجام
وجود دارد، نظر شما در این زمینه چیست؟
واقعیت این است که متأسفانه
امروز برجام یک نوع ابزار تبلیغ انتخاباتی در جریانات سیاسی مطرح شده و از کارکرد
واقعی خود دور افتاده است به این معنا که در مقطعی بنا به اقتضائاتی نظام به سمت مذاکره
پیرامون مسائل هستهای رفت و توافقی که متنی چالشی است، با عنوان برجام حاصل شد. چالش به این معنا که هم در آن متن فرصتهایی بوده و هم
تهدیداتی، مهم چگونگی اجرای این برجام و نوع مواجهه با طرفهای بد عهد و بدحسابی
بود که نباید به آنها اعتماد میشد، به این معنا که هم در تهیه متن و هم اجرا
باید مقداری حوصله به خرج داده و از تعجیل اجتناب میشد. اگر هر اقدام در قبال ما
به ازای آن و به صورت گام به گام انجام میگرفت، شاید دستاوردهایی هم برای ما میداشت؛
اما از آنجایی که نوعی شتابزدگی به عمل آمد، به دشمن این پیام را داد که ما در هر
شرایطی برجام را ادامه میدهیم و حاضر به ترک آن نیستیم. فلذا آنها در صدد زیادهخواهی
و امتیاز طلبی بیشتر برآمدند. با توجه به شرایطی که پیش آمده و این واقعیت که ما
بعد از انقلاب در صحنههای گوناگون بخصوص در دفاع مقدس به این جمعبندی رسیدیم که
بایستی روی پای خودمان بایستیم و هیچگاه نمیتوانیم با تکیه بر منابع بیرونی
مشکلات خودمان را حل بکنیم. لیکن به نظر میرسد که این اشتباه در برخی افراد به
وجود آمده که ما میتوانیم با برجام و گشایشهای حاصل از آن، مسائل و مشکلاتمان را
حل کنیم.
امروز نوعی منازعه بیهوده در بین
جریانات سیاسی اتفاق افتاده است که یک جریان با نگاه به بیرون تصورش این است که
برجام یک فتحالفتوح و آفتاب تابانی است که میتواند مشکلات را حل بکند و یک جریان
هم به جای بیان منطقی چگونگی حل مشکلات به صرف نفی مذاکره و برجام روی آورده و حال
آن که واقعیت آن است که امروز ما در شرایطی هستیم که بایستی تمامی نیروهای سیاسی
به این واقعیت رسیده باشند که کلید حل مشکلات نظام در داخل و با تکیه بر منابع
داخلی است که کم هم نیست. مثلاً همین پول سرگردان و نقدینگی موجود، رقم قابل توجهی
است که اگر به خوبی مدیریت و بهرهبرداری شود، ما را از نیاز به سرمایهگذاری
بیرونی در عرصههایی معاف میدارد. به عبارت دیگر ما اگر برنامهریزی برای همین
ارقام داخلی داشته باشیم، میتوانیم بخشی از مشکلاتمان را حل بکنیم. این به آن
معنی نیست که هر گونه تعامل با بیرون را هم کنار بگذاریم. اصلاً و ابداً این نباید
مدنظر باشد. ما بایستی در عین تکیه بر منابع داخلی برای تعامل با بیرون به شکل
منطقی و سنجیده هم برنامه داشته باشیم. بنابراین امروز به نظر میرسد که یک جریان
سیاسی مصر است نوعی دو قطبی برجام- مذاکره را مقابل مخالفین با برجام قرار بدهد که
این رویکرد بیشتر کاربرد انتخاباتی دارد تا اقدامی مؤثر برای حل مشکلات و معضلات
کشور. لذا نیروهای انقلابی هم بایستی دقت کنند که درون این پازل نیفتند. تبیین این
موضوع نیز برای مردم خیلی مهم است که به معنی مخالفت با اصل مذاکره و تعامل با
دنیای بیرون تلقی نشود و قطعاً میتوان با تکیه بر منابع داخلی مشکلات را حل کرد و
حل مشکلات مردم از سوی نیروهای انقلابی بایستی مورد توجه قرار بگیرد تا چنین دو
قطبی کاذبی پدید نیاید. کما اینکه امروز از وارد شدن یک فروند هواپیما نوعی ذوق
زدگی مشاهده میشود که اگر بخواهیم خوب توصیف کنیم باید بگوییم شبیه رفتارهای عصر
قجری و نوعی تحقیر ملی است. دلیلش هم این است که میخواهند این گونه امور را در
پیوند با برجام معرفی و آن را به عنوان نوعی دستاورد به موافقین برجام القاء کنند.
به نظر شما چه مسائل مهم و
راهبردی وجود دارد که با طرح بیرویه موضوع برجام، توجه و رسیدگی به آنها از سوی
دولت و سیاسیون نظام موجب غفلت واقع شده است؟
واقعیت این است که ما باید امروز
به مسائل و موضوعاتی توجه کنیم که جامعه با آنها مواجه است. مطالبات واقعی مردم
امروز موضوعات اجتماعی و اقتصادی است به این معنا که امروز مردم اشتغال، معیشت و
مبارزه با فساد را از اولویتهای اصلی میدانند. البته گاهی نوعی جنگ زرگری از
ناحیه برخی جریانات سیاسی برای فرار از پاسخگویی در این حوزهها را میبینیم و
برای همین بنده تأکید دارم که نبایستی نیروهای انقلاب به درون این پازل کشیده شوند
لذا هم نظرسنجیها و هم نگاه به دغدغه نخبگانی که در افکار عمومی مطرح است، نشان
میدهد که مشکلات واقعی مردم مشکلات اقتصادی- اجتماعی است. امروز در ساحت اجتماع،
مسائلی مثل حاشیه نشینی، افزایش نرخ طلاق، آمار اعتیاد و امثال اینها وجود دارد
که بایستی از آنها به عنوان آسیبهای خفته یاد کرد که در صورت فعال شدن میتواند
مشکلات جدیای را به وجود بیاورد. این مشکلات را با شعار و نگاه به بیرون نمیتوان
حل کرد و بایستی به عنوان اولویت به آن توجه بشود و حل آنها با همت و روحیه جهادی
در دستور کار قرار گیرد.
نظر برخی دولتمردان این است که
همین مسائل اجتماعی و اقتصادی که جنابعالی به تعدادی از آنها اشاره کردید، را میتوان
با دنبال کردن و پیش بردن برجام به سامان رساند. مهمترین شعار رئیسجمهور محترم هم
در تبلیغات انتخاباتی دوره یازدهم ریاست جمهوری و نیز تأکید امروز دولت بر چرخیدن
چرخهای هستهای در کنار اقتصاد کشور میباشد که از دل آن برجام بیرون آمد. نظر
شما در این زمینه چیست؟
حدود یک سال از اجرای برجام سپری
شده و نگاه بنده به برجام این است که برجام برای ما یک چالش است. به این معنا که
در برجام هم فرصت و هم تهدید نهفته است و چگونگی برخورد ما با این ماجرا میتواند
ما را به سمت فرصتها پیش ببرد و یا خدای نکرده از تهدیدات آن آسیب ببینیم. خود
این یک مجال و فرصتی بود برای برخی اقدامات در حوزه اقتصاد مقاومتی و در واقع
حاشیهای که این برجام میتوانست پدید بیاورد. به عبارت بهتر فرصتهایی که در
برجام نهفته بود، میتوانست در این عرصه بکارگیری بشود که به نظر میرسد مورد بهرهبرداری
قرار نگرفته است. ما میبینیم امروز برخی افراد نسبت به روی کار آمدن ترامپ دغدغه دارند
چرا؟ چون که فرصت را از دست رفته میبینند. دیدگاه مقام معظم رهبری این است که ما
از روی کار آمدن او نه خوشحال هستیم و نه عزا میگیریم برای این که بایستی روی
قدرت خودمان حساب باز کنیم.
امروز این تصور وجود دارد که گشایش
های ناشی از برجام به تنهایی و بدون اقدام و عمل داخلی میتواند مشکلات کشور را حل
بکند، گرچه ناصحیح بودن این طرز نگاه مشخص شده است. بنابراین نوع برخورد با این
ماجرا و ارائه نوعی تلقی از برجام به عنوان کلید حل مشکلات میتواند منتهی به
افزایش سطح مطالباتی در جامعه بشود که وقتی واقعیتی مثل همان چیزی که امروز اتفاق
افتاده پیش میآید نوعی یأس و دلمردگی را در جامعه و بدبینی را هم نسبت به
مسئولین رقم میزند. لذا کسانی که برجام را با خوشبینی بیش از حد کلید مشکلات
معرفی میکنند و این طرز تلقی را در جامعه ایجاد میکنند که در انتظار گشایشهای
برجامی باشند، چگونه میتوانند در آینده به این مطالبات پاسخ دهند؛ همانطور که قبل
از این برخی از آقایان وعده حل مشکلات اقتصادی را در صد روز میدادند و حال آن که
واقعیتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه ما چنین تلقی را غیرواقعی نشان داد.
اما به نظر میرسد که همین روند همچنان ادامه دارد و شاید برخی تصورشان این است که
فعلاً از برجام به عنوان نیل به اهداف انتخاباتی استفاده بکنیم و بعد از عبور از
انتخابات میشود تدبیری برای چگونگی مواجهه با واقعیتها اندیشید. در صورتی که به
نظر میرسد عقلانیت ایجاب میکند که واقع بینانه با این موضوع مواجه شویم. از وعده
وعیدهای قبل از برجام، تا بعد از گشایشهای روزنهای و قطره چکانی، اتفاقی
نیفتاده است. لذا همین روند هم اگر ادامه پیدا بکند به نظر میآید که هیچ جای خوشبینی
نسبت به آینده برجام باقی نمیماند. بخصوص این که الآن نوع برخورد با این ماجرا در
زمان پایانی دولت اوباما، که هم نقض توافق برجام توسط نمایندگان امریکا اتفاق
افتاد و هم تمدید شرایط اضطراری توسط اوباما. بعلاوه شعارهای انتخاباتی رئیس جمهور
جدید امریکا،دونالد ترامپ که در برخورد با برجام حتی نگاه متفاوتتر از دولت
پیشین و تقابلیتر را دنبال میکند، ضرورت احتیاط و دور اندیشی بیشتر در مواجهه با
برجام را گوشزد میکند. این نوع نگاه خوشبینانه به جز برانگیختن مطالبات بیثمر،
خروجی دیگری نخواهد داشت که میتواند در عرصه سیاسی پیامدهای منفیای رقم زند گرچه
شاید در این مقطع این القای خوشبینانه به برجام نوعی ابزار انتخاباتی به حساب
بیاید اما بعد از انتخابات زمان پاسخگویی خواهد بود و جای این سؤال مطرح خواهد شد
که آیا دامن زنندگان به این مطالبات توانایی متقاعد کردن مردم را خواهند داشت؟ مگر
این که تصور این باشد که در واقع نوعی خطر پذیری است که اگر میدان را به دیگران
واگذار کنند مشکل را هم به دیگران واگذار خواهند کرد. به عبارتی به نظر میرسد در
مواردی به پیامدهای آن در صورت دو دورهای بودن ریاستجمهوری توجه ندارند یا امیدی
به آینده ندارند، لذا شرایطی را میخواهند به وجود بیاورند که اگر جریان دیگری به
قدرت برسد اداره مملکت برایش سختتر باشد.
اشاره کردید به قابلیتهایی که
در برجام وجود دارد و ما میتوانیم در حوزه اقتصاد مقاومتی از آنها استفاده
بکنیم. این قابلیتها را بیشتر توضیح میدهید؟
حداقل در مقطعی ما میتوانستیم
از فضای روانی به وجود آمده پس از برجام استفاده بکنیم. مثلاً نسبت به وارد کردن
برخی اقلام راهبردی و فناوری در این فرصت استفاده بکنیم. حتی فضای خوشبینی که در
داخل به وجود آمده بود میتوانست کمک بکند به خروج از رکود و افزایش سطح تولید ملی
و ایجاد نشاط در بازار کار. اما به نظر میآید که عملاً در این حوزهها اقدامی
صورت نگرفت. امروز ادعا در حوزه نفت این است که ما توانستهایم در این حوزه هم
افزایش تولید و هم افزایش صادرات داشته باشیم اما در بازار ما آثار چنین پیامدی را
آنگونه که باید، نمیبینیم در صورتی که اگر چنین فرصتی اتفاق افتاد، باید از آن
بهرهگیری میشد، نه این که شاهد افزایش واردات اقلام مصرفی بیشتر باشیم. بایستی
اقلامی وارد میشد که به ارتقاء سطح تکنولوژی و تولید ما میانجامید. مثلاً اگر از
ناحیه برجام اروپاییها بیشتر به کشور ما آمد و شد داشتند، اما از این رفت و
آمدهای بیش از 3000 نفر در قالب تیمهای اقتصادی و سیاسی چه بهرهای در عرصه
اقتصاد بردهایم؟ به نظر میرسد اتفاق قابل توجهی نیفتاده است. لذا این موارد از
جمله فرصتهایی بود که باید از آنها بیشتر استفاده میشد.
علیرغم وجود سیاستهای تقابلگرایانه
دولت جدید امریکا در قبال کشورمان، آیا امکان ایجاد گشایشهای اقتصادی مقطعی از
سوی این کشور و یا کشورهای غربی برای مثبت جلوه دادن برجام و روند اجرایی شدن آن
با هدف جهت دادن به افکار عمومی داخل کشور و اثرگذاری آن بر نتایج انتخابات آتی
وجود دارد؟
در این که امروز کشورهای
استعمارگر به جای استفاده از شیوههای قبلی به شیوههای جدیدی روی آوردهاند و تلاششان
این است که به جای اقدام مستقیم از اقدامات غیر مستقیم استفاده کنند، تردیدی نیست.
چنین سیاستی هم در دولت گذشته دنبال شد و به احتمال قوی در دولت جدید نیز ادامه
خواهد یافت.اما زمانی آنها از این ابزار یعنی ایجاد گشایشها برای کمک به یک
جریان داخلی استفاده خواهند کرد که احساس بکنند این جریان شانسی برای رأی آوری هم خواهد
داشت و از قبل توانسته زیرساختهایی برای تقویت خودش در حوزه رقابتهای سیاسی
استفاده کند. با توجه به این که به نظر میآید نگاه آنها این است که آن تغییر
لازم اتفاق نیفتاده، بعلاوه با نگاه به روندی که برجام تا به امروز داشته نشان میدهد
که امریکاییها در کارایی این شیوه برای کمک به یک جریان سیاسی داخلی تردید دارند.
مگر این که هزینه- فایده کنند و ببینند سودی برایشان در پی دارد. سخنرانی آقای
ترامپ در روز شروع به کارش، نشان دهنده این است که او اولویت خودش را به داخل
امریکا متمرکز خواهد کرد و لذا در این عرصه نمیشود به این محکمی ادعا کرد که آنها
در ماههای پیش رو دست به گشایشهای جدی بزنند. ضمن این که به نظر میرسد حداقل از
زمان روی کار آمدن دولت جدید امریکا تا امکان اتخاذ تصمیمات راهبردی چند ماهی طول
میکشد و در این فاصله امریکاییها در کمای انتخاباتی به سر میبرند. مگر این که
در قالب برنامههای دراز مدتی که به منافع ملی آنها وصل بوده و فراتر از نگاه
حزبی- جریانی آنها است، بخواهند اقداماتی انجام دهند. ولی خود تیم جدید فرصت
آنچنانی ندارد و تا بخواهد از کمای انتخاباتی در بیاید در واقع ما عملاً به آستانه
انتخابات نزدیک شدهایم.
بنابراین به نظر میرسد هر
جریانی بخواهد در انتخابات آینده شانسی برای پیروزی داشته باشد باید قبل از این که
چشمش به بیگانه و بیرون باشد به نگاه به درون روی آورده و به اقدام و عمل بخصوص در
عرصههای اقتصادی و اجتماعی که اولویتهای اصلی امروز جامعه است، بپردازد.
با تشکر از سردار سنایی راد که
وقت خود را در اختیار پایگاه اطلاع رسانی بصیرت قرار دادند.
مصاحبه: اکبر کریمی