* زمان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا صحبتهایی مبنی بر جدایی برخی ایالاتها عنوان شده بود، در حال حاضر و با توجه به آغاز به کار ترامپ، به چه میزانی احتمال عملی شدن چنین اتفاقاتی وجود دارد؟
** عدهای در آمریکا اظهاراتی مبنی برجدایی ایالتها مطرح میکنند، اما در حال حاضر چنین مطلبی را جدی نمیدانم و تصور نمیکنم در آینده نزدیک حرکت مهمی در این زمینه شاهد باشیم. یکی از ایالتهایی که شدیدا ضدترامپ است کالیفرنیاست که رای ایشان در کالیفرنیا بسیار پایین بوده و عدهای هم صحبت از جدایی کردند، اما در عمل تصور نمیکنم جمع قابل توجهی از مردم مایل به انجام چنین کاری باشند. البته امکان دارد در آینده شرایط تغییر کند ولی در حال حاضر چنین موضوعی جدی نیست.
* ترامپ و اقداماتی که وی در دوران تبلیغاتی خود انجام داد چه ضربههایی به دموکراسی وارد کرد؟
** از گذشته نیز بحثی وجود داشته است که آمریکا بهدلیل استقرار نظام لیبرال سرمایهداری هرگز نمیتواند واقعا دموکراتیک باشد بهدلیل اینکه صاحبان ثروت که مالک رسانههای کلیدی و اتاق فکرها و ... هستند تنها به افرادی فرصت میدهند تا در جامعه مطرح شوند که حامی افکار خودشان باشند، در میان حزب دموکرات و جمهوریخواه کاندیداهایی که معرفی میشوند عملا نماینده تفکر سرمایهداران بزرگ و نظام سرمایهداری هستند. وقتی شخصی مانند سندرز با افکار تا حدودی متفاوت در حزب دموکرات مطرح می شود اسناد نشان داد که با تبانی حزب، وی از دور رقابتها حذف شد و از طرف دیگر رسانههای بزرگ نیز وی را تحقیر میکردند.
در این انتخابات غالبا سرمایهداران از کلینتون که مثلا از حزب «چپگرای» دموکراتها بود حمایت کردند و ترامپ که حامیان اندکی در میان سرمایهداران داشت، خود نیز از سرمایهداران بزرگ آمریکاست. یکی از دلایل مهمی که ترامپ توانست در جامعه مطرح شود این بود که متکی به سرمایه دیگران نبود چون نیاز کمتری به سرمایه دیگران داشت و کارهای تبلیغاتی و انتخاباتیاش تا حدود زیادی با هزینه شخصی انجام شد. هنر ترامپ این بود که توانست قشر متوسط سفیدپوستان را به سمت خود جلب کند قشری که در گذشته از نظر اقتصادی در شرایط خوبی قرار داشتند، اما در سه دهه اخیر وضعیت آنها از نظر اقتصادی همواره رو به افول بود. امروزه قشر متوسط آمریکا کوچک شده و جامعه آمریکا تا حدودی به سمت دو قطب ثروتمند و فقیر پیش میرود.
ترامپ وعده داده است که شرایط را به گذشته برگرداند. یعنی قشر متوسط که غالبا سفید پوست بودند را احیا کند. با این وعده ترامپ قدرت عظیمی را در داخل آمریکا در جهت حمایت از خودش به وجود آورده است که در دهههای گذشته خیلی روی آنها حساب باز نمیشد. برخی مدعی هستند که استفاده وی از این قشر خود شکست بزرگ برای هژمونی لیبرال سرمایهداری بود و میگویند چه تائید کنیم یا نه، قدرتمند شدن این اقشار به نوعی حاکمیت نظام لیبرال سرمایهداری در آمریکا را تضعیف میکند.
به ادعای آنان این اتفاق آمریکا را به دموکراسی نزدیکتر میکند. البته برخی این را رد میکنند و میگویند خودخواهی، فردگرایی، نسبیگرایی اخلاق و دیگر ویژگیهای لیبرالیسم کماکان پیوندها و بافت جامعه را بیرحمانه مورد حمله قرار میدهد، بنابراین بیعدالتیها باقی میماند. برخی دیگر میگویند که نظام دموکراسی که در آن نژاد پرستی، اقلیتستیزی و مسلمانستیزی هست، نظامی ناکجاآباد است. در مجموع شاید بشود گفت آقای ترامپ ضربهای به دموکراسی نزد، چرا که از گذشته هم دموکراسی به آن معنای واقعی آرمانی خود، یعنی حاکمیت مردم عادی بر سرنوشت خود، هیچ زمانی با وجود حاکمیت سرمایهداری و سرمایهداران وجود نداشته است.
اطلاعات و اخباری که در میان عامه مردم در آمریکا منتشر میشود عمدتا توسط شش کمپانی رسانهای صورت میگیرد که صاحب بیش از 90 درصد رسانهها هستند، بهدلیل اینکه آنها اطلاعات را به شکل هدایت شده به مردم آمریکا منتقل میکنند، طبیعتا قدرت انتخاب مردم بسیار محدود به موضوعاتی می شود که این شش کمپانی بزرگ ارائه میدهند.
* اقلیت نژادی در آمریکا در دوران ریاستجمهوری ترامپ چه وضعیتی خواهند داشت؟
** بحث نژادپرستی از گذشته جدیتر شده است. رنگینپوستان و اقلیتهای دیگر غالبا به ترامپ رای ندادند. البته در انتخابات گذشته هم آنها معمولا به جمهوریخواهان کمتر رای میدادند. از این جهت اتفاق و جابهجایی عظیمی رخ نداده است، ولی میزان و شدت نژادپرستی افزایش چشمگیری داشته است. کاری که ترامپ قادر به انجام آن شد این بود که آرای سفیدپوستان، مخصوصا مردان سفیدپوست را به سمت خود جلب کرد. بنابراین شکافهای نژادی، فکری و فرهنگی در آمریکا مانند شکاف طبقاتی افزایش زیادی پیدا کرده است. در حال حاضر اختلاف و دشمنی بین طرفداران و مخالفان ترامپ بسیار عمیق است و تصور نمیکنم در 150 سال اخیر در آمریکا چنین وضعیتی وجود داشته است. یعنی از نیمه دوم قرن نوزدهم به این طرف این عمیقترین اختلاف داخلی است که در آمریکا به وجود آمده است.
* با توجه به مواضعی که از سوی ترامپ زمان تبلیغات و پس از پیروزی اش در انتخابات آمریکا مطرح شد، پیشبینی شما از آینده نزدیک آمریکا چیست؟ آیا به دوران انزواگرایی خود باز خواهد گشت؟
** آمریکا چارهای جز نوعی انزواگرایی ندارد به دلیل اینکه وضعیت اقتصادی اکثریت مردم آمریکا در چند دهه اخیر بمراتب بدتر شده است. هزینههای نظامی آمریکا در سراسر دنیا بر بودجه دولت سنگینی میکند و از طرفی هم مردم از جنگهای متعدد خسته شدند. ترامپ هم متوجه شده است که اقتصاد لیبرال آمریکا باعث شده تا سرمایهداران ثروت و سرمایههایشان را به کشورهایی از جمله چین، مکزیک، ویتنام و هند و ... ببرند تا با کارگرانی که دستمزدهای بسیار پایینی دارند و بعضا شبیه برده هستند، کالاهایشان را بسیار ارزانتر تولید کنند.
این موضوع باعث از بین رفتن اشتغال و تولید در آمریکا شده و بیکاری بسیار زیادی در آمریکا بوجود آورده است. بهدلیل چنین سیاستی ثروتمندان آمریکا ثروتمندتر شدهاند، اما به مردم عادی لطمه بسیاری وارد شده است. در صورتی که ترامپ بخواهد این روند را برگرداند باید تعرفهها را بالا ببرد و کمپانیها را وادار به تولید داخلی کند. این بیشباهت به ایده اقتصاد مقاومتی کشورمان نیست.
ترامپ میگوید تمرکزش بیشتر به سمت داخل خواهد بود تا خارج. البته معلوم نیست در این زمینه موفق میشود یا خیر، چون براحتی نمیتوان ثروتها و سرمایهگذاریها را برگرداند. در ماهها و سالهای آینده شرایط روشنتر خواهد بود. در هر حال، آمریکا بهدلیل کاهش نسبی قدرتش و افزایش نسبی قدرت کشورهای رقیب مانند روسیه، چین، هند، ایران، مکزیک، برزیل و ... توان این را ندارد که به روند گذشته ادامه بدهد.
http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/2704556417470016020
ش.د9503525