انتقال موفقیتآمیز مفاهیم، ارزشها، ایدهها، نگرشها و در یک کلام، رفتارهای پذیرفتنی و مقبول نظام سیاسی از نسلی به نسل دیگر تا بدانجا در حیات و ممات نظامهای سیاسی اهمیت دارد که اغلب گفته میشود تداوم و پویایی و یا سقوط و اضمحلال نظامهای سیاسی به میزان موفقیت آنها در این فرایند وابسته است؛ یعنی نظامهایی میتوانند پایداری، تداوم و پویاییهای بیشتری داشته باشند که بتوانند ارزشهای خود را به نسل جوان و در حال رشد جامعه بخوبی و بادقت کافی منتقل کنند. این موضوع بخوبی بیانگر ارزش راهبردی «تربیت» در ترسیم سرنوشت نظامهای سیاسی است.
آنچه گفته شد، در ارتباط با نظام جمهوری اسلامی ایران به دلیل ارزشپایه و ارزشمحور بودن آن، ضرورت اساسی دارد؛ چرا که تداوم این نظام فقط در صورتی ممکن است که ارزشهای آن حفظ و تقویت شود و بنابراین، باید ارزشهای این نظام به نحو مطلوب و شایسته به نسل جوانی که قرار است در آینده نه چندان دور زمام امور کشور در زمینههای مختلف را به دست بگیرند، بخوبی منتقل شده و در نگرشها و کنشهای آنها خود را نمایان سازد.
نکته مهم در این زمینه آن است که به موازات حرکتهای مثبت و امیدبخش مانند حضور جوانان در صحنههای مختلف انقلاب، حفظ روحیات آرمانخواهی و آرمانگرایی بخصوص در میان جنبشهای دانشجویی کشور، راهاندازی و توسعه روزافزون اردوها و حرکتهای جهادی در میان دانشجویان، پیگیری و رصد تحولات جامعه و داشتن تحلیل و مواضع نسبت به این تحولات و در پارهای موارد ارائه راهحلهای درخور برای مسائل کشور و... که نشاندهنده پذیرش و تحکیم ارزشهای انقلاب و نظام در نسل جوان است، موارد و نمونههایی نیز مشاهده میشود که حاکی از برخی سوءعملکردها و یا ضعفها در انتقال مفاهیم و ارزشهای انقلاب به نسل جوان کشور است. ازجمله میتوان به مواردی چون گسترش حس و روحیه بیتفاوتی نسبت به سرنوشت جامعه، داشتن برخی نگرشهای مغایر با وضعیت آرمانی و مطلوب انقلاب، وضعیت نامناسب پوشش، کماطلاعی از احکام و قواعد شرعی و حتی ضعف آگاهی نسبت به شناخت شخصیتهای انقلابی و الگوهایی چون امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری و... اشاره کرد.
اگرچه این موارد در مقابل خیل عظیم جوانان مؤمن، انقلابی و جهادی ناچیز به نظر می رسد، اما وجود همین مقدار کم نیز حکایت از برخی کمتوجهیها و ضعفها در تربیت نسل جوان انقلابی و مؤمن دارد؛ زیرا در شرایطی که باید فضای مدارس، دانشگاهها و حتی فضای عمومی جامعه آکنده از عطر ارزشهای انقلاب و نظام باشد و نسل جوان به صرف حضور در این مکانها، خود به خود، با ارزشها و آرمانهای انقلاب آشنا شود، اما متأسفانه کمکاری و بیتوجهی بسیار زیادی در این زمینه صورت گرفته است. حتی در کتابهای درسی دانشآموزان و یا دروس عمومی دانشگاهها نسبت به این موضوع بیتوجهی مفرط وجود دارد. مراسمها، جشنها و گردهماییهایی نیز که به مناسبت پاسداشت ایامالله انقلاب در مدارس و دانشگاهها برگزار میشود چندان جاذبه و کیفیت نداشته و با اقبال عمومی دانشآموزان و دانشجویان مواجه نمیشود.
بخش مهمی از ضعفها و نقصهای موجود در این زمینه نیز به نیروهای انقلابی که به نوعی دارای مرجعیت فکری و یا سیاسی برای نسل جوان هستند، برمیگردد؛ زیرا خواسته یا ناخواسته از برقراری ارتباطهای گستردهتر و صمیمانهتر با نسل جوان غفلت کردند و در نبود آنها، برخی افراد و یا جریانهای دیگر، خوراک فکری و ارزشی موردنظر خود را به نسل جوان، بویژه در دانشگاهها منتقل میکنند.
آنچه گفته شد به معنای نادیدهگرفتن روحیات، جوششها و حرکتهای انقلابی نسل جوان کشور نیست، بلکه منظور این است که در کنار موفقیتها و جوشش چشمههای انقلابی در میان نسل جوان یا به تعبیر دقیقتر، رویشهای انقلابی در میان نسل جوان، ریزشها و کمتوجهیهایی نیز صورت گرفته که نیازمند توجه بیش از پیش نظام آموزشی کشور و نخبگان، اساتید، معلمان و دانشجویان انقلابی کشور است که با همت مضاعف، رسالت خود را در این زمینه عملیاتی کنند. طبیعتاً باتوجه به نقشه شوم نظام سلطه برای جدا کردن و ایجاد شکاف میان انقلاب و نسل جوان کشور و موفقیت آن در شکل دادن به برخی پیادهنظامها در داخل کشور، در این زمینه فرصت کافی در اختیار نیروهای انقلاب وجود ندارد و میبایست به طور عاجل در این زمینه اقدام شود. این مهم، بویژه باتوجه به شرایط حساس کشور که در آن بتدریج از نعمت وجود نسل اول انقلاب بیبهره میشویم، ضرورت مضاعف دارد.