یکی از مهمترین سؤالها در خصوص انقلابها این است که چطور
می شود که به فاصله کمی از وقوع هر انقلابی مشاهده میشود که اصول و اهداف انقلابی
در جامعه رنگ میبازد و یک دلی و یک رنگی ملت و مسئولین و علاقهمندی جامعه از اکتفای
به نیازهای اساسی و ضروری زندگی به نشر و ترویج روحیات اشرافیگری و ارزشگذاری بر
طبقه اجتماعی قدرت و ثروت در جامعه تبدیل میشود. نقطه اساسی حیات رو به ممات هر
انقلابی در این چرخه فکری روی میدهد به طوری که بعد از آن شاهد کم فروغ شدن آرمانهای
انقلابی در بین مسئولین و افکار عمومی هستیم و در نهایت مسیری جلوی پای جامعه
ترسیم می شود که زاویه جدی با مسیر ترسیم شده اولیه داشته است. انقلاب اسلامی
ایران نیز از تقدیر تلخ سایر انقلابها و وقوع انحراف در آنها مستثنی نیست. به
همین خاطر و به بهانه فرا رسیدن سی هشتمین سالگرد فجر انقلاب، خدمت دکتر ابراهیم
برزگر از اساتید صاحب نظر در حوزه جامعه شناسی سیاسی رسیدیم تا آسیبشناسی داشته
باشیم در حوزه انقلاب اسلامی و علل و عوامل احتمالی فاصله گرفتن مسئولین از اصول
انقلابی گری و تأثیر آن بر روی جامعه و آینده انقلاب را مورد بررسی قرار دهیم. در
ادامه متن گفتگویمان با دکتر برزگر آمده است.
پایگاه بصیرت: با وجود تقبیح
روحیه اشرافیگری و ترویج سادهزیستی در اوایل انقلاب برخی مدعی اند که ما امروز
شاهد شکلگیری طبقه جدید اجتماعی در سطح مسئولین و مدیران کشور هستیم به طوری که
برآورد ها حاکی از فاصله قابل تأمل این طبقه با اکثریت جامعه از حیث تفکرات و
دغدغهمندیها هستند نظر شما در این باره چیست؟
جواب استاد: در واقع این یک
موضوعی است که در تاریخ جوامع نوبنیاد بعد از وقوع انقلابها مشاهده میشود. به
تعبیر امیرالمؤمنین علی (ع) انقلابها به دیگی میمانند که آنچه در ته این دیگ است
میجوشد و بالا میآید و آنچه بالاست به ته دیگ میرود " لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ (نهج البلاغه خطبه 16)
در انقلاب اسلامی ایران هم این اتفاق افتاد و مثل انقلابهای
انبیاء، طبقهای که فرودست بودند به رهبری حضرت امام(ره) انقلاب کردند و به قدرت
رسیدند و ورق وارونه شد اما مطابق آنچه که در تاریخ انقلابهای انبیاء و حتی در
تاریخ انقلابهای بشری مثل انقلاب فرانسه، روسیه و انقلاب های بزرگ مشاهده میشود،
بعد از مدتی متعاقب یک سری اتفاقات قهری و نوعی منظورات دردناک مسیر حوادث به سمتی
پیش میرود که خود انقلابیون - نسل اول- دگرگون میشوند به نحوی که خودشان هم
متوجه این قضایا نیستند و یا این که انقلاب وارد نسل دوم و سوم میَشود و نسلهای
بعدی این تحول حال مثبت و منفی برایشان اتفاق میافتد.
ابن خلدون در قرن هفتم و هشتم هجری شمسی مطالعهای که انجام
میدهد، نزدیک به شصت دولت را بعد از ظهور اسلام در مقطع خودش بررسی میکند. به یک
قانونی میرسد و آن قانون تحول نسلهاست. نسل های حکومت کننده و نسلهای حکومت
شونده به تدریج حالشان دگرگون میشود. در حکومتها تغییرات به نحوی است که قدم به
قدم پیش میرود. تحولات گام به گام رخ میدهد و چون تدریجی است انسان حرکتشان را
احساس نمیکند یعنی اگر تحولات انسانها مانند باران و به صورت ناگهانی و جهشی
باشد هم حکومت کنندگان و هم جامعه آن را احساس میکند ولی وقتی تحولات به ترتیب و
آهسته و تدریجی و گام به گام پیش میرود هم خود حکومت کنندگان متوجه نیستند و هم
جامعه این تحول را خیلی به سرعت درک نمیکند. بنابراین ابن خلدون میگوید که دولتها
و حکومت شوندگان در بین نسل اول، دوم و سوم متحول میشوند و به طور کلی حالات و
روحیات افراد انقلابی و یا انقلابیونی که در نسل دوم و سوم کار را به فرزندانشان و
یا نوادگانشان سپردهاند، دگرگون میشود.
اینجاست که روند
انحطاط جامعه شروع میشود و آن قانونی که در همه دورههای انبیاء به صورت قاعده و
قانون در آمده و همه حرکتهای انبیاء دگرگون شده و همه حرکتهای انبیاء به انحراف
کشیده شده و به همین خاطر پیامبر جدید و نبی جدید موضوعیت پیدا کرده است. یعنی اگر
این جوامع، این سیاستمداران، این حاکمان دگرگونی حال پیدا نمیکردند و منحرف نمیَشدند،
بعثت پیامبر جدید هم تا حدودی بلاموضوع میشد، هر چند از جهتی تعالیم انبیاء یک
سیر تصاعدی داشته و به منظور آگاهی و ارائه قوانین برای تکامل بشر بوده است.
این انحطاط را صرف نظر از انقلابهای انبیاء حتی در انقلابهای
بشری نیز میبینیم. آنتونی جلیوس محققی در اتحاد جماهیر شوروی سابق کتابی نوشته به
نام طبقه جدید که به فارسی هم ترجمه شده است. او حتی در جامعه سوسیالیستی شوروی می
گوید ما شاهد آن هستیم که جامعه سوسیالیستی شوروی که قرار بود طبقات را از بین
ببرد خود طبقه حکومت کنندگان به تدریج به یک طبقه جدید سرمایهدار و بورژوا تبدیل
شدند. سبک زندگیشان کاملاً متفاوت بود با مردم.
بنابراین، این اتفاق به صورت تدریجی و گام به گام رخ میدهد
و نیازمند هوشیاری است. نیازمند این است که سیاستمداران ما به این موضوع توجه
داشته باشند. به ویژه سیاستمدارانی که قدرت را به دست میگیرند بعد از مدتی تجربه
کسب میکنند. این تجارب مدیریتی را بعدها به عنوان سرمایه شخصی خود میدانند و این
را مبنایی برای سوداگری و کسب درآمد و حقوقهای نجومی و سوء استفادههای شخصی قرار
میدهند.
انقلاب اسلامی ایران از این حیث، همچنان در صراط مستقیم
اسلام و انسانیت قرار دارد. به همین خاطر در سطح رهبری نظام که مدیریت عالی نظام
است این پاکدستی، زهد و ساده زیستی و دوری از اشرافیگری به صورت تمام عیار رؤیت
میشود. اما در سطوح میانی مدیریت و حتی مدیریت رو به بالا متأسفانه شاهد بروز این
پدیده هستیم که سطح زندگی مدیران این جامعه در حال تغییر است و از سطح زندگی طبقه
متوسط جامعه فاصله گرفتهاند و طبق ادبیات امام خمینی(ره) و ادبیاتی که حتی در
روانشناسی اجتماعی سیاسی ما میبینیم سیاستمداران و مدیرانی که در ناز و نعمت و
اشرافیت زندگی میکنند نمیتوانند سیاستمداران مقبولی باشند طوری که آنها نمیتوانند
درد و رنج مردم را احساس کنند. آنهایی که طعم تلخ ناداری و محرومیت را نچشیدهاند
نمیتوانند حاکمان خوبی باشند.
بنابراین این نگرانیها در جامعه ما وجود دارد. البته به
نظر من اسم این را فقط میَشود گفت نگرانی. یعنی بحمدالله ما هنوز به نقطه بحران
نرسیدهایم و خود این بحثها و اطلاعرسانیهایی که در این دنیای مجازی رخ میدهد
و مرتب این زندگی سیاستمداران و مدیران عالی در آکواریوم قرار میگیرد و همه میبینند
و افشاگری و اطلاعرسانی صورت میگیرد، خود اینها جنبه بازدارندگی خواهد داشت و
از گسترش اشرافیگری در بین مسئولین و مدیران دولتی جلوگیری خواهد کرد.
نکته دیگر در این موضوع بحث انتخابات است. در لحظات
انتخابات است که این اتفاقات میافتد. اگر شما سکان کلان دستگاه اجرایی را به دست
افرادی دادید که آن افراد به هر تقدیر در نظام ترجیحات و اولویتبندیشان این دغدغه
وجود نداشته باشد، خود به خود آنها به نوبه خودشان این امانت کشورداری را به دست
کسانی میسپارند که در استانداردهای سیاستمداران مطلوب و انقلابی که مردم ایران
برای آن دست به انقلاب زده و نظام اشرافیت پهلوی را سرنگون کرد را ندارند و لذا
مشکلات از اینجا شروع میشود. بنابراین نقطه عطف این اتفاقات انتخابات است و همه
این مسائل از انتخابات شروع میشود که مردم، سیستم و نظام کلان اجرایی کشور را به
دست افرادی بدهند که دغدغه انعطاف تدریجی و دغدغه زندگی کردن مطابق طبقه متوسط و
رو به پایین جامعه را داشته باشند.
پایگاه بصیرت: جنابعالی در فرمایشاتتان
اشاره کردید که این تغییرات به صورت قهری انجام میشود و انقلابیون هم شاید متوجه
این تغییرات نباشند. لطفاً در خصوص این اتفاقات قهری و مشکلاتی که بعد از وقوعشان
به وجود میآید و موجب فاصله گرفتن طبقه حاکمان از حکومت شوندگان میشود بیشتر
توضیح دهید.
جواب استاد: سیاستمداران در
نسل اول انقلاب در لایههای حفاظت اندکی زندگی میکردند ولی وقتی سیاستمداران ترور
شدند. مثل واقعه هفت تیر و ترور شهیدان مطهری، بهشتی، مفتح، هرنی و دیگران پیش آمد
این خود به خود موجب شد که برای سیاستمداران محافظ گذاشتند. نقطه انحراف از همین
جا شروع شد. خود این محافظتها موجب میشود که سیاستمداران تماس مستقیم با مردم
نداشته باشند و در یک حبابی قرار میگیرند و این امری قهری و انتخابی دردناک است
چون اگر محافظ نداشته باشند ترور می شوند و اگر محافظ داشته باشند از مردم فاصله
میگیرند و به تدریج به یک نقطهای میرسند که برای خودشان یک توهماتی شکل میگیرد
و دچار خود برتر بینی و به اصطلاح تافته جدا بافته بودن از مردم میشوند و برای
خودشان امتیازهای خاصی قائل میشوند که این امتیازهای خاص روحی بعداً به جنبههای
مالی هم تسری پیدا میکند و جایی میرسد که امروز صحبت از این است که گفته میشود
برخی از وزرای ما درآمدهای هزاران میلیاردی دارند.
پایگاه بصیرت: شکل گرفتن این نوع
رفتارها در طبقه حاکمه، چه تأثیری در مسیر انقلاب و اصول و اهداف آن و چه آسیببهایی
روی افکار عمومی میگذارد؟
جواب استاد: چون سیاستمداران
کسانی هستند که به نوعی مقدرات جامعه را در دست دارند، آنها میتوانند موجب
انحراف در مسیر کلی انقلاب و همچنین موجب برانگیخته شدن مردم و از صحنه خارج شدن
مردم شوند. گسترش این روحیه اشرافیگری در طبقه حاکمه دغدغه فداکاری و ایثارگری را
در مردم میکشد و یا تضعیف میکند و به طور کلی جامعه (مردم و حکومت) از ریل حکومت
ایدهآلی که ما در جهت رسیدن به آن مطابق تحول انقلابی سال 1357 هستیم خارج میشود
و به بیراهه میرود.
پایگاه بصیرت: طبق فرمایشات ماههای
اخیر حضرت آقا در خصوص ضرورت حفظ روحیه انقلابیگری در بین مسئولین و مردم برای
رسیدن به اهداف انقلاب، به نظر میرسد این دغدغهمندی در بیانات رهبر معظم انقلاب
نیز احساس میشود. چگونه میتوان از ترویج و گسترش فرهنگ سرمایهداری و رفاهطلبی
در بین مدیران و مسئولین نظام جلوگیری کرد؟
جواب استاد: نکته مهم در این
زمینه بحث انتخابات است. یعنی مقاطع انتخابات مقاطع حساسی است و مردم باید سکان
کشورداری را به دست هر کسی ندهند و نکته دوم آگاهی و بصیرت مردم است. یعنی مردم
آگاه شوند که این افراد به هر تقدیر خارج از استاندارد انقلاب اسلامی و به نوعی
نامحرمان هستند و به توصیه امام (ره)، انقلاب را به دست نامحرمان نسپارند و این
نامحرمان ممکن است در اوایل انقلاب محرم بودهاند ولی امروز با توجه به این خوی
اشرافی گری و پول و قدرت پرستی از مدار محرمیت نظام خارج شدهاند. امانت انقلاب را
نباید به دست آنها بسپارند. بنابراین آگاهی مردم و اقدام به هنگام در مقاطع حساس
انتخابات رمز بازگشت به مسیر اصیل اولیه است.
پایگاه بصیرت: ممنونم آقای دکتر
بابت وقتی که در اختیار ما قرار دادید. آرزوی سلامتی و موفقیت برایتان داریم.
مصاحبه: اکبر کریمی
اما دررابطه با صحبت های دکتر برزگر که در خصوص نظریه تحول نسلی ابن خلدون ایراد نموده باید گفت در رابطه با انقلاب اسلامی ایران ما تحول قطعی و قهری سلبی در حکومت کنندگان و حکومت شوندگان نداشته ایم این تحول نسبی بوده چرا که اگر قطعی بود الان صحبتی از انقلاب ۵۷ نبود.در سطح حکومت کنندگان که در راس مدیریت کلان نظام شخص مقام معظم رهبری نه تنها تحول سلبی نداشته بلکه پا در جای پای امام این نظام را مدیریت نموده است.البته در سطوح میانی مدیریتی تغییراتی بوده ولی تحول نبوده .ثانیا در حکومت شوندگان هم شاهد رویش های تفکرات انقلابی بیشتر هستیم .
در نهایت به نظر بنده این نظریه ابن خلدون با سیر تکاملی انقلاب ایران قرابت کامل ندارد.البته این نظر شخصی بنده است و دور از خطا هم نیست.
با انتخاب افرادي نظير بني صدر . هاشمي . خاتمي يا روحاني بايد مطمئن بود كه وضعيت آتي كشور بر مبناي شخصيت همانان باشد
اگر اين وضعيت را نمي خواهيم بايد به كسي راي دهيم كه خارج ازين گردونه و در راستاي اسلام عزيز و تشيع علوي باشد
اين ما و اين انتخاب سال آينده !!!!