(روزنامه جوان ـ 1395/11/07 ـ شماره 5013 ـ صفحه 5)
كمتر هفتهاي است كه سناتورها و دولتمردان امريكايي يك طرح يا قانون ضدايراني را در دستور كار قرار نداده باشند و دامنه محدوديتهاي بينالمللي عليه كشورمان را افزايش ندهند؛ حركتي كه در دوران پسابرجام همگونتر شده و گستردگي بيشتري به خود گرفته است.
در يك سال پس از روز اجراي برجام تمركز اصلي امريكاييها برتنوعبخشي و تكثرزايي تحريمهاي ضدايراني آن هم به بهانههاي حقوق بشري و تروريست بوده است تا جايي كه تاكنون از 120 لايحه و طرح دولت و كنگره امريكا نزديك به 100 مورد اختصاص به جمهوري اسلامي ايران داشته است كه خود نشان ميدهد مقامات ارشد اين كشور همچنان تحريم را به عنوان تأثيرگذارترين ابزار جهت مقابله با جامعه ايراني ميدانند و بهواسطه بهرهگيري از چنين ابزاري است كه ميتوانند قدرت اثرگذاري ايران در مناسبات منطقهاي و بينالمللي را به حداقل ممكن برسانند.
در آخرين نمونه از تلاشهاي امريكاييها جهت كاستن از اقتدار ايران ميتوان به ارائه طرح اعمال تحريمهاي جديد توسط «ماركو روبيو» و دو سناتور ديگر اشاره كرد كه از اهداف اصلي آن «محدودسازي برنامه مشروع موشكي ايران و تحريم سازمان هوافضا» است.
بدون ترديد دامنه تحريمهاي ضد ايراني در طول ماههاي آتي نيز افزايش پيدا خواهد كرد - به دلايل متعددي كه در ادامه به آن اشاره خواهد شد- و حال راهكار مقتدر و مؤثر با تحريمهاي آينده توسط دولت بايد مورد پرسش قرار بگيرد چراكه دولت يازدهم هدف اصلي خود در طول 3/5 سال مذاكره را برداشته شدن تحريمها عنوان ميكرد؛ هدفي كه هيچگاه محقق نشده است چراكه نه تنها امريكاييها تحريمهاي مرتبط با حوزه هستهاي را كاهش ندادهاند بلكه به بهانههاي ديگر از جمله توان موشكي ايران، سطح و گستردگي محدوديتهاي كشور ما را نيز به شكل خيرهكنندهاي افزايش دادهاند.
محوريت طرح اِعمال تحريمهاي جديد توسط «ماركو روبيو» نيز كاستن از قدرت موشكي ايران است كه در بخشي از آن ميآيد: «اعمال تحريمهاي جديد عليه سپاه پاسداران ايران... توسعه تحريمهاي جاري عليه ايران به دلايل نقض حقوق بشر... اعمال تحريمهاي جديد عليه افرادي كه به برنامه موشكي! ايران كمك كردهاند... اعمال تحريمهاي جديد عليه مؤسساتي كه با سازمانهاي موشكي در ارتباط هستند، سازمانهايي چون سازمان هوافضا، گروه صنعتي شهيد همت، گروه صنعتي شهيد باكري... اعمال تحريم عليه افرادي كه در بخش اقتصادي ايران فعال هستند و همزمان نقش حمايتي از برنامه موشكي ايران را دارند.»
جان كري نيز در دوران اتمام مسئوليتش تحريمها را به عنوان عامل مهم و برگ برنده در مواجهه با ايران ميداند و با اشاره به اينكه بعد از برجام نيز به صورت مكرر ايران را تحريم كرده است، ميگويد: «برجام... مايه اعتبار ايران است، البته خب اعتباري براي اين كار نميگيرند، اما ميخواهم بگويم كه اين مايه اعتبار آنهاست... تحريم تسليحاتي پابرجا ماند و آن را كنار نگذاشتيم. در واقع، ما بر سر اينكه اين تحريمها چه مدت ادامه پيدا كند، مبارزه كرديم. به اين دليل كه بر اساس ترتيبات قبلي، اين «تحريم» از بين ميرفت. ما با مذاكره توانستيم آن را براي هشت سال ديگر پابرجا نگه داريم. ما در عين حال تحريمهاي ايالات متحده عليه حمايت ايران از تروريسم را هم نگه داشتيم.»
جان كري همانند ساير سياستمداران امريكايي در ادامه تلاش ميكند كه تحريم موشكي ايران را كمك به امنيت منطقه دانسته و اينگونه القا كند كه چنانچه يكي پس از ديگري عوامل اقتدار ايران گرفته شود، امنيت و ثبات منطقه غرب آسيا افزايش پيدا خواهد كرد: «ما هيچيك از چيزهايي را كه در اين ارتباط در اختيار داشتيم، كنار نگذاشتيم. در واقع، از زمان توافق، به اين دليل كه آنها موشك شليك كردند، ما تحريمهايي هم اضافه كرديم، بنابراين ما حتي ذرهاي به سمت كاهش اهميتي كه براي امنيت منطقه قائل هستيم، حركت نكردهايم.»
امريكاييها تنها به توسعه تحريمها پس از روز امضا و اجراي برجام بسنده نكردهاند، آنگونه كه از نخستين روز پس از امضاي توافق ژنو3 در 23 آذر سال 92، تمركز اصلي طرف غربي بر اين متمركز شد كه افزايش دامنه تحريمها ميتواند اهداف دستنيافتني امريكا را رنگ تحقق ببخشد، آنگونه كه در كمتر از سه هفته پس از آغاز اجراي توافق ژنو، ايالات متحده 31 شركت و فرد را با اين تفسير كه «اين اشخاص و شركتها تحريمهاي وضعشده عليه ايران را زير پا گذاشتهاند» به ليست تحريمهاي خود اضافه و بر گسترده شدن اين ليست در آينده تأكيد كرد.
ليست مورد اشاره موازي با هشدارهاي آن روز وندي شرمن معاون وزيرخارجه امريكا و ديويد كوهن معاون خزانهداري اين كشور رسانهاي و قدرت اجرايي پيدا ميكند؛ رويكردي كه اثبات ميكرد امريكاييها از همان آغاز مذاكرات تصميمي جدي براي اجراي تعهدات خود نداشتهاند و اجازه نخواهند داد جمهوري اسلامي ايران از منافع حداقلي خود در متن برجام نيز استفاده كند.
دفتر روابط خارجي وزارت دارايي امريكا بلافاصله با انتشار اطلاعيهاي بيان ميكند «شماري از اشخاص و شركتهاي طرف معامله ايران را مورد تحريم قرار داده است كه اين اشخاص و شركتها تحريمهاي وضعشده عليه ايران را زير پا گذاشتهاند»كه هيچ كدام از اين تحركات يكسويه مورد توجه تيم مذاكرهكننده كشورمان تا به امروز قرار نگرفته است.
در اطلاعيه روابط خارجي وزارت دارايي امريكا ميآيد: «آنها به برنامه هستهاي و موشكي ايران و گسترش فعاليتهاي تروريستي كمك رساندهاند»؛ اتهامي كه هيچگاه پاسخ در خور توجهي را از طرف دولت يازدهم دريافت نكرده و تا به امروز همين روند سكوت درباره اتهامات سنگين امريكايي به مقامات و اشخاص حقيقي و حقوقي ادامه دارد.
سه بازرگان ايراني - كه اقدام به تأسيس چندين شركت در گرجستان، اماراتمتحدهعربي، تركيه و سوئيس كرده- در صدر ليستي بود كه امريكاييها وضع كردند؛ اتفاقي كه چنانچه از همان روزهاي نخست موضعگيري مناسبي را دريافت ميكرد، شايد تحريمها تا به اين ميزان افزايش پيدا نميكرد.
بايد يكي از مهمترين اهدافي را كه امريكاييها بهواسطه افزايش تحريمها عليه جمهوري اسلامي ايران دنبال ميكنند پشيماني حداقل بخشي از جامعه از شكلگيري انقلاب و منصرف شدن از همراهي حاكميت اسلامي در مواجهه با نظام سلطه است، آنگونه كه«جان ساورز» رئيس پيشين سرويس اطلاعات خارجي انگليس در مصاحبه با شبكه سيانان ضمن تأكيد بر اينكه «ماهيت انقلابيگري ايران در دوره ۱۵ ساله برجام تغيير ميكند»، بيان ميكند: «من فكر ميكنم آنچه ما داريم ميبينيم كشوري است كه در حال دوران گذار و انتقال از يك پايه و اساس انقلابيگري به يك كشور عاديتر و نرمالتر است.»
اين مقام انگليسي در ادامه تلاش ميكند اينگونه وانمود كند كه جامعه ايراني با توجه به قدرت اثرگذاري تحريمها بر زندگي خود، از رويهها و رويكردهاي حاكميت اسلامي خسته شدهاند: «تنشها و درگيريهايي در داخل كشور(ايران) وجود دارد. صادقانه بگويم من وقتي به عنوان تيم مذاكرهكننده به تهران رفتم، در آنجا اين حس را از مردم ايران به ويژه جوانان دريافت كردم كه آنها احترام زيادي براي مفهوم انقلاب و دولت انقلابي در ايران قائل نيستند. آنها خواهان داشتن يك زندگي عادي هستند. آنها خواهان قادر بودن به تجارت، سفر، استفاده از آيفونهايشان و دسترسي به اينترنت شبيه آنچه در ديگر كشورهاست، هستند.»
قدرت اثرگذاري دراز مدت تحريمها روي جامعه ايراني را اين فرد انگليسي اينگونه تفسير ميكند: «من فكر ميكنم ما نياز به قدري صبر استراتژيك در قبال ايران داريم تا به آن، زمان براي توسعه و تكامل ظرف 10 تا 15 سال پيش رو بدهيم، البته اگر ايران سعي به گريز هستهاي بكند، ما همچنان يك ضامن نهايي كه همان حمله محتمل نظامي است، داريم اما من فكر ميكنم اين احتمال وجود دارد كه ايران طي 10 تا 15 سال آينده به كشوري عاديتر و نرمالتر تبديل شود و ما بايد اين احتمال را تقويت كنيم.»
http://javanonline.ir/fa/news/835045
ش.د9503593