آمریکا دچار تنش های متعدد اجتماعی و سیاسی است. این تنش های سیاسی به هیچ عنوان اجماع در داخل آمریکا ایجاد نمی کند که بتواند یک جنگی یا یک اقدامات نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران دنبال کند. غیر از این هم اجماع دولت های جهانی را نمی توانند، به دست آورند و با توجه به مواضع آقای ترامپ و مسائلی که در حال حاضر در نظام بین الملل ایجاد کرده خیلی از دولت ها با او همراه نخواهند بود.
در گفتگویی که دکتر سیامک باقری، کارشناس مسائل هسته ای و استراتژیک با گروه بین الملل بصیرت داشته است، به دو سوال مشخص درباره چگونگی مواجه دونالد ترامپ با ایران و نقش روسیه در این زمینه، پاسخ داده اند:
بصیرت: به نظر شما با توجه به روی کار آمدن ترامپ و درخواست فوری دولت جدید آمریکا مبنی بر برگزاری نشست اضطراری شورای امنیت در بحث موشکی ایران و سخنان موافق با آمریکا از سوی برخی اعضای شورای امنیت در این جلسه، آیا روند تهدیدات علیه جمهوری اسلامی افزایش خواهد یافت. چه سناریوهایی برای این موضوع می شود مطرح کرد؟ یعنی جنس تهدیدات چگونه خواهد بود؟
دکتر باقری: اساسا سیاست آمریکا پس از انقلاب اسلامی و در دوران همه روسای جمهوری آمریکا این بوده که هیچ وقت موضوع جمهوری اسلامی ایران از سطح تهدیدات آمریکا تنزل پیدا نکرده است. و همواره روسای جمهور آمریکا، جمهوری اسلامی ایران را یک تهدید امنیتی برای خودشان فرض کرده اند. به همین جهت همواره تلاش کرده اند به گونه ایی جمهوری اسلامی ایران را به واسطه همین ایران هراسی محدود کنند. در واقع آمریکایی ها با طرح تهدید بودن جمهوری اسلامی همواره تلاش کردند با امنیتی کردن موضوع ایران، جلوی قدرت یابی و ارتقای قدرت ملی ما را بگیرند. به این دلیل که آمریکایی ها یک دولت مستقل غیر وابسته به امپراطوری نظام سلطه را تحمل نمی کنند.
اما چرا آمریکایی ها ایران را تهدید می دانند؟ در پاسخ باید گفت که مثلا ترامپ مطرح می کند که کشور ایران به دنبال ثروتمند شدن و قدرتمند شدن است و قصد دارد که دنیا را کنترل کند، پس بنابراین ما نخواهیم گذاشت. در جای دیگر هم ترامپ می گوید هم اکنون ایران به قدرت منطقه ای تبدیل شده است. پس آنها نگران قدرت گرفتن ایران هستند. در جای دیگر هم می گوید ایران به طرز باور نکردنی قدرتمند و ثروتمند خواهد شد. پس قدرتمند شدن و ثروتمند شدن جمهوری اسلامی ایران به این معنا است که ایران به یک بازیگر نافذ و نفوذ ناپذیر و تاثیرگذار در نظام بین الملل تبدیل شده است. پس نگرانی آنها از بحث هسته ای و موشکی ایران نیست، نگرانی آنها از قدرت و ثروت جمهوری اسلامی ایران است. اگر این را فرض بگیریم به نظر می رسد بی تردید جنس تهدیدهای آمریکایی، جنس نظامی نخواهد بود. در این جا چند نکته اساسی وجود دارد:
اولین نکته این است که آمریکایی ها در وضعیتی نیستند که بتوانند تهدید نظامی را علیه جمهوری اسلامی ایران انجام و پیاده کنند. آمریکا در درون خودش به شدت دچار فروپاشی است. علائم فروپاشی کاملا در تحلیل های انتخاباتی نامزد دموکرات و هم خود آقای ترامپ وجود داشته است. پس بنابراین وضعیت شکننده درونی آمریکا به او اجازه نمی دهد که اقدامات برون مرزی نظامی را انجام دهد.
دومین نکته این است که ترامپ بارها گفته است که ما در بیرون حمایت از دولت های وابسته به آمریکا را تعهد نمی کنیم، یعنی این که پول و هزینه آن را آمریکا. به گفته او اگر کشورهایی حاضر هستند که آمریکا از آنها حفاظت کند، باید هزینه آن را خودشان پرداخت کنند. پس به این معنا است که آمریکا از حیث اقتصادی دچار مشکلات عدیده ای است و نمی تواند جنگ ها را اداره کند.
سومین نکته این است که آمریکا دچار تنش های متعدد اجتماعی و سیاسی است. این تنش های سیاسی به هیچ عنوان اجماع در داخل آمریکا ایجاد نمی کند که بتواند یک جنگی یا یک اقدامات نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران دنبال کند. غیر از این هم اجماع دولت های جهانی را نمی توانند، به دست آورند و با توجه به مواضع آقای ترامپ و مسائلی که در حال حاضر در نظام بین الملل ایجاد کرده خیلی از دولت ها با او همراه نخواهند بود. اما تهدید به صورت غیرنظامی دنبال خواهد شد. به این صورت که سعی دارند به گونه ای تلاش کنند که تعهدات برجامی خودشان را انجام ندهند. آمریکایی ها با استفاده از خلاء های داخل برجام و با استفاده از فرصت های در درون برجام که خانم کلینتون گفت و آقای ترامپ هم آن را اجرا می کند و تفسیرهایی که از برجام می خواهند ارائه دهند، سعی می کننداز این طریق تعهدات برجامی خودشان را عمل نکنند. اگر تعهدات برجام عمل شود اعتقاد دارند ایران یک کشور قدرتمند و ثروتمند خواهد شد. پس نبایستی تعهدات برجام بر عهده خودشان را انجام دهند.
چهارمین نکته این است که هدف آمریکا محدودسازی فرصت های برجامی ایران است. برجام در هر نوع و هر شکلی و ضعف هایش یک فرصت هایی ممکن است برای ایران ایجاد کرده باشد. یکی از سناریوهای ترامپ در آینده این است که هر نوع فرصتی که از ناحیه برجام برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد شود، آنها را محدود کند و یا از بین ببرد. ترامپ می گوید من به شدت مراقب این قرارداد خواهم بود که ایرانی ها فرصتی در آن نداشته باشند.
پنجمین نکته این است که آمریکائی ها می خواهند فشار و تحریم های اقتصادی که مبتنی بر برجام باشد را علیه ایران وارد کنند. این که مسئله موشکی را تحت نقض قطعنامه 2231 مطرح می کنند به این دلیل است که می خواهند یک سری تحریم ها و فشارهای اقتصادی تحت برجام علیه ما دنبال کنند. یعنی با توسل به خود برجام فشارهای اقتصادی را اعمال کنند.
ششمین نکته این است که آمریکایی ها چون توانایی رویارویی مقابله مستقیم با ایران را ندارند، به دنبال این هستند که برنامه های سد نفود و محدودسازی جمهوری اسلامی ایران را دنبال کنند و این به صورت نیابتی است که کشورهای نائب هم هزینه های خودشان را خودشان بپردازند. یعنی آمریکا با کشورهایی که در منطقه انگیزه مقابله با ایران را دارند وارد یک نوع معامله ایی شود تا علیه ایران برخورد کنند.
در سایر موارد آمریکایی ها خیلی توانایی خاصی برای مقابله با ما ندارند. اما این که آنها می توانند این کار را کنند به نظر من با عملکردی که ترامپ از خودش نشان داده است خیلی هم توفیق علیه جمهوری اسلامی ایران نداشته اند. البته این بستگی دارد که در داخل جمهوری اسلامی ایران و تصمیم گیران در حوزه سیاست خارجی و دولت جمهوری اسلامی ایران چگونه و با چه موضع قاطعانه ایی با این موضوع برخورد کنند.
اگر مواضع قاطعانه انقلابی در مقابل ترامپ نداشته باشیم و مواضع انفعالی صورت بگیرد. بدون تردید آقای ترامپ گام های متعددی را خواهد برداشت و نه تنها برجام را از اساس از بین می برد حتی ممکن است برجام های دیگری را هم بر ما تحمیل کند.
بصیرت: با توجه به نزدیکی روسیه و پوتین به ترامپ و از طرفی روابط نزدیک روسیه با ایران، دولت روسیه تا چه اندازه می تواند مانع از تصمیمات رادیکال ترامپ علیه ایران گردد؟
دکتر باقری: اگر چه ابراز دوستی هایی بین ترامپ و پوتین مطرح شده است، به نظر می رسد که ترامپ یک بازی پیچیده ای را دنبال می کند. اگر فرض بگیریم که موضوع غرب آسیا یک موضوع بسیار مهم است و کلید مسائل آمریکا در موضوع جهانی دولت ترامپ هست، بنابراین حوادثی که در منطقه خاورمیانه رخ داده است یک پای آن دولت روسیه به میان می آید و یک سری بازی های آمریکایی در منطقه را به هم زده است. فلذا آمریکایی ها برای جبران خسارت هایش در منطقه، سعی دارد بازی پیچیده اش را دنبال کند که بتواند روس ها را از موضوع منطقه ایی و همراهی با گفتمان مقاومت را از دور خارج کند. این یکی از اقدامات است. اگر ترامپ بخواهد این کار را کند باید امتیازات بسیاری را به روس ها بدهد تا روس ها را در بحث ایران با خود همراه کند. بحث اوکراین، سوریه و مستقل، نفود ناتو در منطقه و اقداماتی که آمریکایی ها در اطراف روسیه انجام می دهند، این ها مسائلی است که باید این نکات را با روس ها حل کنند. بدون تردید این مسائل در ارتباط با روس ها به این سادگی نمی توانند حل شود.
به نظر می رسد آمریکا نمی تواند به این سادگی روس ها را از جمهوری اسلامی ایران جدا کند و از سوی دیگر هم روسیه خیلی نمی تواند از تصمیم های رادیکالی ترامپ جلوگیری کند. به نظر می رسد تصمیمات رادیکالی ترامپ یک امر خیلی پایداری نخواهد بود.
تصمیمات رادیکالی ترامپ هم در میان افکار عمومی درونی و هم در میان دایره نخبگانی خودش، موانعی دارد و هم مانع متحدین خودش مثل اتحادیه اروپا را دارد و هم مانعی در کشورهای معظم مثل روسیه و چین و بقیه کشورهای دیگر دارد و افکار عمومی جهانی هم خیلی پذیرای این تفکر رادیکالی همسو با ترامپ نیست. بنابراین ترامپ با دشواری های بسیار زیادی روبرو است تا بتواند مانع جمهوری اسلامی ایران شود.
آخرین نکته این که مشکلات آمریکا در دوره مدیریت ترامپ به مراتب بیشتر از اوباما است. در واقع سیاست ترامپ باعث یک شکاف بزرگ در نظام بین الملل، بین دولت ها، ملت ها و بین درون ملت خودش ایجاد خواهد کرد. این شکاف ها مانع از اجرای سیاست های رادیکالی وی خواهد شد.
منبع: گروه بین الملل بصیرت/مصاحبه از: وحید قاسمی