(ويژهنامه جام سياست – 1395/12/10 – شماره 37 – صفحه 3)
* تاریخچه ایرانهراسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی چیست و چرا بعد از 38 سال هنوز ادامه دارد؟
** از انقلاب اسلامی به عنوان یک پدیده نادر در قرنهای گذشته میشود نام برد که بعد از اینکه به بخشی از اهدافش رسید نهتنها تغییرات عمدهای در نظام حاکم بر ایران ایجاد کرد بلکه نظم منطقهای و بینالمللی را هم به چالش کشید و با طرح مواضع جدید، تعریف نویی از مناسبات بینالمللی مطرح کرد و هویت جدیدی برای مسلمانان ساخت که آغاز جریان جدید و بسیار تاثیرگذار بود.
کل بحث، یعنی تعریف هویت جدید میتوانست بهراحتی نظم حاکم و ارزشهای حاکم بر صحنه جهانی را به چالش بکشاند بخصوص با توجه به اینکه مسلمانان در طول چند قرن گذشته دچار مشکلات و تحقیرهای تاریخی بودند، لذا انقلاب اسلامی ایران راهی برای آنها نشان داد که میتوانند برمبنای ارزشها، هویت خود را تعریف و راهشان را انتخاب کنند و با توسل و اتکا به این ارزشها، تمدن جدید را بنا بگذارند. همانطور که در تئوری انقلابها و مباحث مطرح میشود به چالش کشیدن نظم جهانی و منطقهای میتوانست زلزلهای در ارکان هویتی اصول انگارهها و مباحث حاکم ایجاد کند که عکسالعملش ایجاد جو شدید ضدایرانی و انقلاب اسلامی بود که مانند بسیاری از انقلابها در یک جنگ متجلی شد، جنگی که یک طرفش همه قدرتها و طرف دیگر ایران به تنهایی بود. در آغاز جنگ یا وقتی جنگ به نتیجه نرسید و ما به صورت پیروز اصلی به خاطر جریان هویتسازی در معادلات منطقه حاضر شدیم، عکسالعمل طرف مقابل نیز ایجاد جریان ایرانهراسی بود .
بعد از پایان جنگ بحث ایرانهراسی تداوم پیدا کرد و جریان انقلاب در تعریف هویت،تمدن و جریان جدید برای مسلمانان، جهان اسلام و مستضعفان دنیا به کار خود ادامه میداد و ارزشهای جدیدی خلق میکرد و به تعبیر دیگر روایت جدیدی از انسان، وضعیت انسان و واقعیتهای سیاسی ایجاد میکرد که روایتهای قبلی مبنای قدرت نظام حاکم را به چالش میکشید. پس بحث ایرانهراسی یا ایرانستیزی، ریشه در ماهیت و اصل جریان انقلاب اسلامی و تلاش برای ایجاد یک هویت و تمدن جدید و ارائه یک روایت جدیدی از وضعیت جهان بود که این تمدن و این روایت و هویت نظم حاکم بر جهان را به چالش میکشید و خواستار تغییر نظم حاکم بود.
* آیا تداوم ایرانهراسی نشانه این نیست که انقلاب ایران هنوز بر آرمانهای خود ایستادهاست؟
** انقلاب و جریانی که با تلاش حضرت امام(ره) در جمهوری اسلامی شروع شد برمبنای اصولی که برایمان مهم بود بنا گذاشته شد و ما پای آن اصول ایستاده و آن را تغییر ندادیم، تبلور این اصول در مسائل سیاسی، مقابله با اشغال، مقابله با ظلم، حق و آرای مردم و مباحث الهی بود که در شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی ایران متجلی شد و در قانون اساسی و رفتار سیاست خارجی تداوم پیدا کرد و مباحثی مثل ظلمستیزی و استکبارستیزی و تقابل اشغال و مقابله با رژیم صهیونیستی را ادامه داد. انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران نه تنها راهش را ادامه داد بلکه سمبل و ایدهبخش مسلمانان، حتی اهل سنت و شیعیان بود، اما در برخی موارد جریانهای انحرافی، جریان هویتیابی و تعریف هویت مسلمانان را از جریان اصلی خارج کردند و جریانات افراطی و سلفی و تندرو در غفلت ما یا در کمبود امکانات، با استفاده از موج ایرانستیزی و ایرانهراسی که دشمنان ایجاد کرده بودند، کنترل این بحث را در دست گرفته و بحث را منحرف کردند که به تعبیری گسترش جریانات وهابی، افراطی، تروریستی، انحراف از جریانی بود که انقلاب اسلامی شروع کرد.
جریان ایرانهراسی و فشارها و مضایقی ایجاد کرد و ما را از هدایت جریانات منع کرد و آنان با حمایت جریانات عربی و غربی توانستند از این خلا استفاده کرده و جریان هویتیابی جهان اسلام را در دست بگیرند و متاسفانه به سمت جریانهای افراطی، تهدیدی، تروریستی و خطرناک ببرند.
* برخی میگویند ایران باید روی آرمانهای حمایت از فلسطین پا بگذارد تا غرب فشار بر کشور وارد نکند. شما با این ایده موافقید؟
** انقلاب، جریان هویتی و تمدنی ارائه میدهد که چارچوب به هم پیوستهای دارد و در ارتباط با یکدیگر معنا پیدا میکند، لذا نمیتوان بخشی را کنار گذاشت و بخشی دیگر را گرفت، ما برمبنای اصول حرکت میکنیم و رفتارمان تاجرگونه و مثل بقیه کشورهای منطقه نیست که به مسائل کوتاهمدت بچبسیم و سیاستهای پاندولی داشته باشیم. ذات و هویت انقلاب که از دل آن جمهوری اسلامی بیرون آمده مقابله با اسرائیل و حمایت از فلسطین به عنوان سمبل و شاخصی است که این هویت بیدار است و سالم کار میکند. اگر جریانی مثل داعش یا کشورها ادعای احیای تمدن اسلامی را دارند، میزان الحراره و شاخصه سلامتشان باید قضیه فلسطین باشدکه بهعنوان اصلیترین سمبل تحقیر جهان اسلام و اشغال قبله اول مسلمان است، لذا هرجریانی در این قضیه درست عمل کند جریان سالمی است و اگر درست عمل نکند دروغ میگوید.
همانطور که داعش باوجود همه حرفهایی که میزند هیچ اقدامی علیه اسرائیل انجام نداده و مشخص شد جریانات تکفیری ضد اسرائیل نیستند بلکه با اسرائیل همراه هستند و کشورهای عربی باوجود همه شعارهایشان، حتی ترکیه از بحث اسرائیل برای اهداف کوتاهمدت خود سوءاستفاده میکنند. اگر انقلاب اسلامی ایران از هویت و اصول و ذات خود دست بردارد، دیگر انقلاب اسلامی نیست .در قضیه فلسطین دیدیم که ترکیه با اسرائیل کنار آمد تا به منافع و اهدافی برسد اما جمهوری اسلامی پاندولی رفتار نمیکند.
* با وجود جنایات اسرائیل در منطقه علیه جهان اسلام چرا عربستان حاضر است علیه ایران در کنار تلآویو قرار بگیرد؟
** عربستان و ترکیه برمبنای اصول و هویت واقعی عمل نمیکند و مانند یک تاجر فقط دنبال منافع کوتاهمدت بوده و میخواهند به آن برسند و حاضرند دست به هر خفت و خواری بزنند که نتیجهاش موضعگیری در مقابل اسرائیل میشود. عربستان هیچگاه سیاستهای جدی ضداسرائیلی نداشته و از مقابله با اسرائیل برای توجیه ایجاد مشروعیت و سیاست خود سوءاستفاده کرده است. عربستان خود را سردمدار مقابله با اسرائیل در سازمان کنفرانس اسلامی که بعدا نامش سازمان همکاری اسلامی شد مطرح میکرد اما مشخص بود که اسرائیل واقعا دشمن آنها نیست و این رفتار تنها ابزاری است. عربستان احساس میکند از طرف ایران و جریان مقاومت به حاشیه رانده شدهاند، بنابراین تلاش میکند از رژیم اشغالگر قدس و قدرت ولابی این رژیم در غرب و آمریکا استفاده کند تا وضعیت متزلزل خود با جریانات تروریستی را بپوشانندکه احیای مجدد ایرانهراسی دستاورد ومستمسکی است که با طرح آن، ایران را زیر فشار بگذارد و به دوران نسبتا طلایی که با غرب و منطقه داشته برگردد.
* با توجه به سیاستهای اخیر ترکیه در قبال ایران آینده روابط دوکشور را چطور تصور میکنید؟
** ترکیه، اسرائیل و عربستان چند هفتهای است که جریانی را در کنفرانس مونیخ از خود نشان دادند . ما در دنیای سیاست خیلی وقتها میگوییم مفاهیم سیاسی خارج از ذهن نیست بلکه میشود آنها را ساخت و ایجاد کرد. اگر ترامپ سیاستی در منطقه ایجاد کند که ایران محور شرارت است و اگر این کار بشود روی رفتار بعدی منطقه تاثیر میگذارد و تمام تلاش عربستان و اسرائیل و متاسفانه ترکیه که به آنها پیوسته این خواهد بود که با طرح بحث، مفهومی به نام دشمنی به نام ایران را خلق کنند. تا حالا همه میدانستند که ایران راهحل منطقه است و این ضربه سنگینی به عربستان و اسرائیل بود، لذا اینها میخواهند قضیه را برگردانند و بگویند ایران بخشی از راهحل نیست بلکه مشکل اصلی است و اگر آمریکا میخواهد در منطقه اقدام کند باید در تقابل با ایران اقداماتش را انجام دهد. بنابراین اگر بتوانند این مفهوم را تثبیت کنند آن موقع جایگاهشان مشخص میشود. عربستان، ترکیه و اسرائیل بشدت نگران سیاستهای اعلام نشده ترامپ در آمریکا هستند چون پالسهایی که قبلابه آنها داده شده خیلی مثبت نبوده برای آنان نگرانکننده است.
این واقعیت که عربستان علت و مساله اصلی ترورسیم، رشد وهابیت و جریانات داعش و 11 سپتامبر است در آمریکا وجود دارد. لذا اگر میخواهند این وضعیت را عوض کنند باید نقشی در تقابل با ایران تعریف کند تا اگر ایران دشمن اصلی باشد آمریکا به متحدین منطقهای نیازمند باشد وچشمش را در ارتباط این کشور با جریانات تروریستی و سرکوبهای داخلی فرو بندند. در دو سه سال اخیر، این کشورها بشدت از طرف افکار عمومی جهان و حتی کشورهای غربی متهم بودند، اما الان امیدوارند که با معرفی ایران به عنوان یک مشکل از زیربار این فشار بیرون بیایند و اگر این اتفاق بیفتد این سه بازیگر اصلی بتوانند دوران جدیدی را ایجاد کنند. تا باطرح ایران بهعنوان محور شرارت و چتر ایرانهراسی همه مشکلاتشان فراموش شود.
http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/2747642322080154917
ش.د9504090