(روزنامه جمهوري اسلامي ـ 1395/11/16 ـ شماره 10801 ـ صفحه 6)
در بهمن ماه 1357 تحولی عظیم و شگرف در تاریخ ایران بلکه جهان اسلام و حتی جهان رخ داد که متفکران و تحلیلگران علوم سیاسی، تاریخ نگاران و سیاستمداران دنیا را به حیرت و تعجب واداشت و آن به خاطر پیروزی اسلام در ابعاد ایدئولوژیکی سیاسی و فرهنگی آن، و غلبه فرهنگ و تمدن بزرگ اسلام بود اینکه(5) انقلاب ایران این همه شگفتی آفرید و پیروزیهای پی در پی و سریع را کسب نمود و ملتی با دست خالی چنین اراده خارقالعادهای پیدا کرد، همه آن را میتوان از اسلام و تشیع دید و بر آن مباهات کرد و یکی از مسائل مهمی که نظر اغلب تحلیلگران انقلاب اسلامی ایران را به خود جلب کرده و ناظران خارجی را به حیرت انداخته بود. این واقعیت بود که چگونه در این انقلاب به ناگهان تمامی مردم تقریباً همزمان و هماهنگ سربرداشته و قیام کردند و همصدا خواستار تحول و تغییر اساس حکومت، یعنی سقوط رژیم شاه و بر قراری حکومت اسلامی شدند.(6) این همان چیزی است که در باره آن میگویند: این اراده جمعی یک جنبه تئوریک دارد که کمتر به چشم دیده شده است و به قول میشل فوکو «مانند خدا یا روح شاید هرگز به چشم دیده نشود، اما در تهران و در تمام ایران چنین اراده جمعی ملّتی مشاهده شد و یک عینیت مطلقاً روشن و ثابت باقی مانده است.»(7) و این همان نکته جالبی است که آرنولد توینبی مورخ معروف انگلیسی تنها کسی که در دنیای غرب تجدید حیات و عظمت تمدن اسلام و برقراری حکومت اسلامی را با عنوان پان اسلامیسم از دیدگاه خود پیشبینی کرده بود(8) به آن اشاره کرده بود و این همان تعبیری است که دیلیپ هیرو، نویسنده هندی: «بسیاری از مفسران، ایران را به عنوان یک نمونهای از احیاء اسلامی که جهان اسلام را در طول دهههای گذشته در برگرفته بیان میکنند.»(9)؛ او در خصوص موفقیت و پیروزی انقلاب اسلامی میگوید: «یک شگفتی حتی برای انقلابیون بود، همانطوریکه برای شاه و حامیان خارجیاش بود.»(10) و «ظهور امام خمینی به عنوان رهبر بلامنازع حرکت انقلابی و شگفتی عمده دیگری بود.»(11)
بدون تردید باید گفت با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، دنیا شاهد رخداد و یک معجزه بود و این واقعیت است که امام خمینی(ره) بدین گونه برآن تاکید داشت که: «در یک تحول روحی در جامعه پیداشد که من غیر از آن که بگویم یک معجزه بود، یک اراده الهی بود، نمیتوانم اسم دیگری رویش بگذارم.»(12) و به راستی «انقلاب اسلامی عظیمترین انقلاب تاریخ است و همه میدانیم این کار عظیم در پرتو عظمت شخصیت امام خمینی ـ رحمتالله علیه ـ پا گرفت»(13) و این همان چیزی است که برخی نویسندگان به آن اشاره کردهاند که در حقیقت «انقلاب اسلامی ایران در ذات خود هیچ شباهتی با انقلابهای دیگری که در قرن حاضر به وقوع پیوسته نداشته است»(14)؛
«رابرت کالستون» دانشمند کانادایی از جمله نویسندگانی است که به انقلاب اسلامی از این ناحیه نگاه کرده است و میگوید: «از نظر من که یک غربی و فرد غیر مسلمان هستم، این معجزه است که یک انقلاب مکتبی و الهی بتواند در جهان امروز این طور تحقق پیدا کرده و در جهت استقرار عدالت به پیش برود، این انقلاب بدون شک از جانب خداوند حمایت میشود.»(15) بنابراین منشاء بسیاری از شگفتیها و سر رشته عمده ناباوریهای تحلیل گران غربی، الهی بودن این پدیده است، همانطوری که تدا اسکاچپول مینویسد: «سقوط رژیم شاه و آغاز نهضت انقلابی ایران، یک شگفتی ناگهانی برای ناظرین خارجی بود. از دوستان شاه، گرفته تا رونامهنگاران و دانشمندان علوم سیاسی و اجتماعی و... همه ما حوادث انقلاب را با حیرت و ناباوری نظاره میکردیم، از همه انقلاب ایران پدیدهای کاملاً خلاف قاعده و طبیعت بود.(16)» از سوی دیگر «میشل فوکو» انقلاب اسلامی ایران را یک انقلاب فرامُدرن خوانده و همچنین معنویت گرایی سیاسی را لقب تحلیل خود از انقلاب اسلامی قرار داده است و میگوید: «حکومت اسلامی از یک طرف، حرکتی برای ارائه نقش دائمی و تعریف شده به ساختارهای سنّتی جامعه اسلامی و از جانب دیگر، راهی برای وارد کردن ابعاد معنوی در زندگی سیاسی بود.(17)
«مایکل فیشر» هم به این انقلاب معنوی اشاره میکند و مینویسد: «برای ایشان (امام خمینی) انقلاب صرفاً یک انقلاب سیاسی و یا اقتصادی نبود، بلکه یک انقلاب معنوی هم بود که میبایست ارزشها و معیارهای حاکم بر دولت و رفتارهای اجتماعی را تغییر دهد.»(18) و «انقلاب امام خمینی حتی سیر تطوری انسان را تغییر داد»(19) و جهانیان همچنان تحت تاثیر انقلاب معنوی او قرار دارند.»(20) و این اعجاز و معنویت انقلاب ریشه در آن چیزی دارد که حامد الگار اندیشمند مسلمان آمریکایی به آن متذکر میشود و میگوید: «ریشه انقلاب به موضوع امامت در دیدگاه شیعه و مساله غیت امام عصر ـ عجالله تعالی فرجه الشریف ـ و پیامدهای سیاسی آن عقیده، ارتباط دارد که تجلی عینی اعتقاد به نیابت است.»(21) در همین راستا میشل فوکو درباره انقلاب اسلامی و مکتب تشیع و رهبری آن میگوید: « تشیع با تکیه بر موضع مقاومت و انتقادی سابقهدار خود در برابر قدرتهای سیاسی حاکم و نفوذ عمیق در دل انسانها توانست نقش آفرینی نموده و مردم را علیه رژیمی که از مجهزترین ارتشها را دارد و مورد حمایت آمریکا و دیگران برخوردار بوده را به خیابان بیاورد.»(22) او درباره نقش رهبری شیعه، یعنی امام خمینی میگوید: «شخصیت آیتالله خمینی پهلو به افسانه میزند، هیچ رهبری سیاسی، نمیتواند ادعا کند که مردمش با او پیوندی چنین نیرومند دارند.»(23) و این پیوند مسلماً به خاطر مکتب تشیع و اعتقاد راسخ مردم به تشیع و رهبری آن میباشد. "تدا اسکاچپول" درباره تشیع و نقش آن در انقلاب مینویسد: «انقلاب اسلامی توسط مجموعهای از شکلهای فرهنگی و سازمانی ریشهدار و اسلامی شیعی و اسطوره بنیادین تشیع، یعنی امام حسین ـ علیه السلام ـ و شبکه مساجد و روحانیت و... به گونهای هوشیارانه ساخته شد.».(24)
حمید عنایت همچنین آورده است: «اسلام شیعی منبع اصلی و زمینهساز انقلاب اسلامی بوده است، لذا تشیع را میتوان همان عنصری دانست که انقلاب ایران را از سایر انقلابهای عصر ما متمایز میکند و به همین علت باید ویژگیهای آن را در همین امر جستجو کرد.» و این همانی است که حامد الگار به آن توجه کرده است و میگوید «میبینم که تمام حوادثی که در پیشبرد انقلاب موثر بوده است جنبه اسلامی و دینی داشته و اطاعت اکثریت قاطع مردم از دستورهای حضرت امام راحل بینهایت مهم بوده است... و یکی از علل اینکه انقلابی شبیه انقلاب ایران را تا به حال در هیچ کدام از کشورهای اسلام شاهد نبودهایم، وجود همین رهبری و نقش رهبری علما و روحانیون بوده است، یعنی در مکتب تشیع مساله تقلید و اطاعت از مرجع جامعالشرایط البته در مسائل دینی بسیار مهم است.»(25) دکتر منصور معدل استاد دانشگاه انگلستان معتقد است که «ویژگی اصلی انقلاب ایدئولوژی است. تصور انقلاب ایران بدون توجه به نقش اسلام شیعی در ایجاد و تداوم جنبش انقلابی 57 و تاثیر آن در شکلگیری پیامدهای انقلابی بسیار مشکل است.»(26)
البته «سرگین بابورین»، سیاستمدار برجسته روسی علاوه بر مذهب جنبه دیگر را هم مورد توجه قرار داده و به آن اشاره میکند که: «انقلاب اسلامی نه تنها یک جنبش بزرگ مذهبی، بلکه تحول سیاسی همراه با عدالت اجتماعی، استقلال و آزادی برای مردم بود.»(27) و پروفسور حامد الگار همینطور به لحاظ دیگر متذکر میشود که: «این انقلاب در عین حال که ریشه در دیانت و مذهب اسلام داشت از سوی دیگر کاملاً با همکاری و همدلی توده مردم ایران اتفاق افتاد.»،(28) یعنی «مردم ایران به یک حکومت مذهبی احساس نیاز میکردند»(29) یا به قول تدا اسکاچپول: «انقلاب ایران آشکارا آنقدر مردمی بود و آنقدر روابط سیاسی و بنیادهای فرهنگی ـ اجتماعی و اقتصادی ـ اجتماعی را در ایران تغییر داد که حقیقتاً نمونهای از انقلابهای اجتماعی ـ تاریخی بزرگ میباشد»(30) لذا این واقعیت غیر قابل انکار میباشد، که نفوذ و حکومت مذهب بر قلبهای مردم بود که این تحول و آرزوهای دیرینهای چون استقلال و آزادی را به ارمغان آورده و انقلاب اسلامی را به عنوان نمونهای از انقلابهای اجتماعی ـ تاریخی بزرگ به شمار آورد و این تحول بزرگ، یعنی انقلاب اسلامی این اندیشه را که معتقد بود دنیاگرایی در حال به تحلیل بردن مذهب است و هیچ چیز نمیتواند مانع آن شود را باطل کرده و دیدگاه برخی چون فرانتس فانون که درباره تاثیر مثبت مذهب در جنبشهای اجتماعی بدبینانه نگاه میکردند، را باطل کرده (31) را بطور عینی اشتباه و نادرستی آن را آشکارا ظاهر نمود.
پس بهطور مسلم میتوان اظهار داشت: «شکل انقلاب و سرعت اجرای آن مدیون سنت اعتراضی مذهبی مردم بود.»(32) و افزون برآن همانطور که «میشل جانسون» درباره انقلاب ایران اظهار داشت که: «میتوان به طور حتم گفت که انقلاب ایران نخستین پیروزی مسلمین بر غرب، از قرن 16 به این طرف محسوب میشود و نکته این جاست که اسلام عامل هدایت کننده این انقلاب بوده و هیچ یک از اسمهای غربی در آن نقشی نداشتند.»(33) در واقع همانطور که اشاره کردیم این انقلاب عظیم عظمت خود را از اسلام و مکتب تشیع دارد و این همان امری است که حتی ناظران غربی هم نمیتوانند آن را انکار کنند از جمله پروفسور «ویلیام بیمان» معترف است که امام ـ رحمتالله علیه ـ «با عقاید مذهبی که غرب آنها را کهنه و قرون وسطایی میدانست جهان را تکان داد.»(34)
نتیجه اینکه چه نویسندگان داخلی و چه خارجی که مطالعه بیطرفانهای در مورد انقلاب ایران انجام دادهاند به این امر اعتراف دارندکه عنصر مذهبی شیعی در جای جای انقلاب حضور و ظهور داشته و دارد و در مجموع با همه دیدگاهها و نظرات مثبت و یا منفی که از ناحیه غرب مطرح گردیده است، نقش اساسی و کلیدی معنویت و تشیع را که باعث حدوث و بقاء و ماندگاری انقلاب و بازتاب جهانی شده است را میتوان گوشزد نمود و برآن تاکید فراوان داشت.
پاورقی:
1. عصر امام خمینی ـ رحمتالله علیه ـ میراحمدرضا حاجتی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم.
[1]. حاجتی، میر احمد رضا، عصر امام خمینی، بوستان کتاب، ص 32، و ر.ک: امام و انقلاب در آیینه اندیشه جهان، روابط عمومی بهزیستی مازندران، ص 71 و 72.
[2]. همان، ص 32 و ر.ک به روزنامه جمهوری اسلامی، 68/11/19.
[3]. ر.ک: روزنامه رسالت، 81/4/16،ص 11.
[4]. به نقل از روزنامه رسالت، 83/3/13.
[5]. محمدی، منوچهر، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1378، ص 18.
[6]. همان، ص 100.
[7]. کلر بریر، پیر بلانشه، ایران: انقلاب به نام خدا، ترجمه قاسم صنعوی، ص 255، ر.ک: محمدی، منوچهر، همان، ص 102.
[8]. محمدی، منوچهر، همان، ص 21 (به نقل از کتاب تمدن در بوته آزمایش، آرنولدتوینبی، 1947).
[9]. دیلپ هیرو، مقدمه کتاب ایران تحت حکومت روحانیان Iran under the Ayatollahs ر.ک: محمدی، منوچهر، همان، ص 222.
[10]. همان، ص 217.
[11]. همان، ص 218.
[12]. موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، 58/2/23.
[13]. فریدی، روزنامه اطلاعات 68/4/13 0ر.ک: حاجتی، میراحمدرضا، پیشین، ص 33.
[14]. هدی، محمد حسین، خاورشناس مقیم اتریش، کیهان، 72/11/25؛ ر.ک: عصر امام خمینی، همان، ص33.
[15]. رک: عصر امام خمینی، همان، ص31.
[16]. ر.ک: انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، تدوین نهاد نمایندگی مقام رهبری در دانشگاهها، نشر معارف، 1380، ص 14.
[17]. ر.ک: همان ص 148و 149.
[18]. ر.ک: محمدی، منوچهر، پیشین، ص 160، و ر.ک: به مایکل فیشر، ایران در منازعه مذهبی تا انقلاب ص 190.
[19]. لینسر (پروفسور اتریشی)، کیهان هوایی، 73/7/25، ر.ک به عصر امام خمینی، همان، ص 28.
[20]. آنتونیو مدانو، (نویسنده اسپانیایی) ر.ک عص امام خمینی ص 28.
[21]. حامدالگار، انقلاب اسلامی در ایران به نقل از انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ماخذشناسی توصیفی، ص48.
[22]. انقلاب اسلامی، چرا و چگونگی رخداد آن. همان ص 148و 149.
[23]. همان.
[24]. تدا اسکاچپول، اسلام شیعی در انقلاب ایران (P248-1982) به نقل از محمدی، منوچهر، انقلاب اسلامی، نشر معارف، 1381، ص 276.
[25].حامد الگار، روزنامه رسالت، 79/11/20، ص16.
[26]. معدل، منصور، طبقه، سیاست و ایدئولوژی در انقلاب، مرکز بازشناسی اسلام و ایران.
[27]. هفتهنامه صبح صادق، 82/11/20، ص 3.
[28]. حامد الگار، روزنامه رسالت 83/3/21، ص 17.
[29]. همان.
[30]. تدا اسکاچبول، پیشین.
[31]. معدل، منصور، پیشین، ص 173.
[32]. مایکل فیشر، پیشین، ص 190.
[33]. ر.ک: به عصر امام خمینی ـ رحمتالله علیه ـ، همان، ص 32.
[34]. ر.ک: همان، ص 28.
http://jomhourieslami.net/?newsid=123595
ش.د9504286