(روزنامه جمهوري اسلامي – 1396/01/29– شماره 10849 – صفحه 6)
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورخه 1379/7/29در جمع بسیجیان راهکاری را برای حل بحران فلسطین مطرح کردند. ایشان در مورخه 1379/7/29فرمودند: "تنها راه مهار کردن یا از بین بردن بحران خاورمیانه این است که ریشه بحران خشک شود. ریشه بحران چیست؟ رژیم تحمیلی صهیونیستی در منطقه. تا وقتی که ریشه بحران هست، بحران هم هست. راه حل این است که آوارگان فلسطینی از لبنان و هر نقطه دیگری که هستند، به فلسطین برگردند.
این چند میلیون فلسطینیای که در بیرون فلسطین زندگی میکنند، به فلسطین برگردند. مردم اصلی فلسطین - چه مسلمان، چه مسیحی، چه یهودی - رفراندوم کنند و تصمیم بگیرند که چه رژیمی بر کشورشان حاکم باشد. اکثریت قاطع مسلمانند؛ تعدادی هم یهودی و مسیحیاند که اینها ساکنان اصلی سرزمین فلسطیناند و پدرانشان در این جا زندگی کردهاند. نظامی را که مطلوب این جمعیت است، سرِ کار بیاورند؛ بعد آن نظام تصمیم بگیرد با کسانی که در طول این چهل سال، چهل و پنج سال و پنجاه سال به فلسطین آمدهاند، چه کار کند. نگهشان دارد، برشان گرداند، در نقطه خاصی اسکان داده شوند؛ این دیگر با آن نظام حاکم بر فلسطین است؛ این راه حلِّ بحران است."
ایشان طی سالهای بعد در هر فرصتی که مناسب تشخیص داده اند، موضوع برگزاری رفراندوم در فلسطین را به عنوان یک راهکار حل بحران فلسطین تکرار کردهاند. اما مدعیان حل بحران فلسطین نخواستهاند این پیشنهاد رهبر معظم انقلاب اسلامی را بشنوند و یا ازسوی دیگران هم شنیده شود. خواست دولتهایی که در دشمنی با ملل مسلمان و خصوصا ملت فلسطین شهره اند، در نشنیدن این راهکار مبتنی بر دموکراسی امری قابل پیشبینی بود اما به نظر میرسد دولتهای جمهوری اسلامی نیز در پیگیری این پیشنهاد و تعریف سازوکارهای لازم برای عملیاتی کردن آن، تلاشی نداشتهاند.
پس از طرح رفراندوم در فلسطین ازسوی رهبری انقلاب اسلامی، برای برخی این شبهه پیش آمد که ایشان از مواضع ثابت رهبر کبیر انقلاب اسلامی مبنی بر نابودی اسرائیل با تکیه بر مسلسلهای متکی بر ایمان جوانان فلسطین عدول کردهاند. بدین معنی که دیگر در سیاست جمهوری اسلامی ایران در حمایت از ملت فلسطین، راهکار مقاومت مسلحانه اولویت نخواهد داشت بلکه اولویت راهکارهای حقوقی مبتنی بر دموکراسی خواهد بود. واقعیت آن است که هدف اصلی جمهوری اسلامی ایران آزاد سازی سرزمین فلسطین از حاکمیتی به نام اسرائیل است و با توجه به پیشینه تاریخی پر از خشونت و جنایت اسرائیل و اینکه اساسا روشهای حقوقی و دموکراتیک را نمیپذیرد، استراتژی ایران در رسیدن به هدف آزاد سازی فلسطین، تقویت مقاومت در فلسطین و منطقه علیه این رژیم اشغالگر است.
بر همین اساس هم تا کنون رفتار شده است. اما از آنجا که هم صهیونیستها و هم دولتهای موجد و حامی اسرائیل با سلطهای که بر رسانهها دارند در تلاشند تا مقاومت مشروع فلسطینیان را نامشروع و اقدام تروریستی معرفی کنند و برعکس خشونتهای اشغالگران صهیونیست را دفاع از خود در برابر تروریسم القاء کنند و از این طریق بر دیدگان فهم افکار عمومی غبار گمراهی بنشانند تا به ریشه و اصل بحران که همان اشغال سرزمین فلسطین است، توجه نکنند، جمهوری اسلامی ایران رفراندوم در فلسطین را به عنوان یک راهکار تاکتیکی برای خنثی سازی این فریب دیپلماسی غرب ارائه کرده است تا غبار از دیدگان افکار عمومی زدوده شود.غرب قریب یکصد سال است با عروسک دموکراسی جهان اسلام را سرگرم کرده است. به نظر میرسد زمان آن رسیده که خود به قاعده این بازی تمکین کنند.
اما استراتژی ایران در قضیه فلسطین همان مقاومت است که مکرر ازسوی رهبری معظم انقلاب اسلامی تاکید شده است. "البته تا زمانی که به یاری پروردگار، این رژیم سنگدل و آدمکش نابود شود، برخورد قدرتمندانه و مقاومت قاطعانه و مسلحانه، راه علاج این رژیم ویرانگر است... کسی گمان نکند اگر موشکهای غزه نبود، رژیم صهیونیستی کوتاه میآمد، چرا که در کرانه باختری موشک یا تفنگ وجود ندارد و تنها سلاح مردم، سنگ است اما این رژیم، مردم آنجا را نیز کشتار و تحقیر میکند."(1395/5/3)
بنابر این مقاومت در فلسطین و تقویت آن یک ضرورت است. تسلیح کرانه باختری نیز یک ضرورت است. زیرا تاریخ صهیونیستها سراسر از آلودگی به خشونت و جنایت و عدم تمکین به قوانین بینالمللی است و تنها زبانی که صهیونیستها قدرت فهم آن را دارند، قدرت است. با قدرت مقاومت از لبنان عقب نشستند، با قدرت مقاومت از غزه خارج شدند و با قدرت مقاومت نیز چارهای جز پذیرش حقوق ملت فلسطین ندارند. البته اگر جامعه فلسطین وحدت در مبارزه و مقاومت یکپارچه و بیوقفه را در دستور کار خود قرار دهند. زیرا ذلت زندگی نیست.
جمعیت دفاع از ملت فلسطین
http://jomhourieslami.net/?newsid=130518
ش.د9600020