(روزنامه اطلاعات – 1396/01/26 – شماره 26694 – صفحه 12)
درآمد
سال گذشته كنفرانس سهروزهاي با حضور دويست تن از علماي اهل سنت در گروزني ـ پايتخت چچن ـ برگزار شد كه شركتكنندگان در بيانيه پاياني، بر برائت خود از فرقة وهابيت و سلفيگري تكفيري تأكيد كردند و آن را خارج از مذهب اهل سنت و باعث خدشهدار شدن وجهة اسلام ناب محمدي(ص) دانستند. اين كنفرانس با هدف شناسايي و معرفي هويت اهل سنت و جماعت، با حضور شمار زيادي از علماي اهل سنت بهويژه احمد الطيب (شيخ الازهر مصر)، به ميزباني گروزني و با حضور علما و انديشمندان ارشد اهل سنت جهان اسلام از مصر، سوريه، اردن، سودان و اروپا برگزار شد و با صدور بيانيهاي به كار خود پايان داد.
مهمترين نتيجه اين كنفرانس، خروج وهابيت از دايرة اهل سنت بدينگفتار بود: «اهل سنت و جماعت، در اعتقاد و مذاهب كلامي اشاعره و ماتُريديه، و پيروان مذاهب چهارگانه اهل سنت در فقه (حنبلي، حنفي، شافعي و مالكي) و اهل تصوف هستند».
شرکتکنندگان در اين کنفرانس همچنين، مؤسسات ديني سنّي قديمي را شامل «الازهر»، «القرويين»، «الزيتونه»، «حضرموت»،« مراکز علمي و پژوهشي و مؤسسات ديني و علمي روسيه» را مشخص کردند و مؤسسات ديني سعودي را در زمره مؤسسات اهل سنت وارد نکردند.
شيخ شوقي علام (مفتي اهل سنت مصر)، شيخ اسامه الزهري (مشاور رئيسجمهور مصر و معاون کميسيون ديني پارلمان اين کشور)، شيخ علي جمعه (مفتي پيشين مصر)، شيخ عبدالفتاح البزم (مفتي دمشق) از جمله شخصيتهاي مهم حاضر در کنفرانسي بودند كه واكنش تند و تلخ وهابيت را برانگيخت.
با توجه به ميلياردها دلاري كه مؤسسات سعودي براي ترويج وهابيت در جهان و بهويژه قفقاز هزينه کردهاند، طبيعي است که از نتيجه اين كنفرانس به خشم آيند. خاصه آنكه رهبران و علماي چچن و قفقاز با بيان اينکه «شيخ الازهر، امام اهل سنت و جماعت است»، ضربه بزرگي به مفتيان وهابي سعودي وارد کردند که خود را پرچمدار اهل سنت معرفي ميکنند. متقابلا آنها نيز اين کنفرانس را توطئه روسي تلقي كردند و هجمه خود را آغاز كردند؛ به طوري كه عادل الکلباني (خطيب سابق مسجد ملک خالد رياض) نوشت: «کنفرانس چچن بايد هشداري برايمان باشد که جهان براي سوزاندن ما هيزم جمع کرده است!» و «هيئت کبار العلماء سعودي» با ابراز خشم شديد از اين کنفرانس، آن را در چارچوب شعلهور کردن آتش تعصب و درگيري ميان فرقههاي اسلامي قلمداد کرد!
محمد آل الشيخ (از خاندان مؤسس وهابيت) نوشت: «مشارکت شيخ الازهر در کنفرانس گروزني که سعودي را از عناوين اهل سنت کنار گذاشت، اين مسئله را بر ما ضروري ميکند تا در تعامل خود با مصر تغيير ايجاد کنيم؛ وطن براي ما مهمتر است. مصرِ السيسي بايد ويران شود. کنفرانس چچن با نظارت اطلاعاتي روسيه و ايران براي خارج کردن سعودي از اهل سنت و جماعت برگزار شد.» و السقاف (مسئول مؤسسه الدرر السنيه) گفت: «بيانيه کنفرانس چچن، خفتبار است؛ زيرا سبب پراکنده شدن جماعت به خاطر خارج کردن وهابيت از مذهب اهل سنت و جماعت شده است.» يوسف القرضاوي (رئيس اتحاديه جهاني علما) مدعي شد: «اين کنفرانس به جاي تجميع اهل سنت در يک صف واحد در مقابل فرقههاي منحرف از اسلام، عنوان و صفت اهل سنت را از اهل حديث و سلفيهاي وهابي نفي ميکند، در حالي که آنها عنصر اصلي از عناصر اهل سنت و جماعت هستند!» شيخ محمد بن السعيدي (استاد دانشگاه امالقري) ادعا کرد: «کنفرانس گروزني توطئهاي عليه جهان اسلام بهويژه عربستان و با هدف بازگرداندن عقل مسلمان به خرافهگري و پردهداري قبور است!» و نهايتا اينكه محمد البراک ديگر شيخ وهابي گفت: «در کنفرانس چچن، توطئهگران ميخواستند اهل سنت را اخراج کنند که خود را اخراج کردند».
از ياد نبايد برد كه با توجه به جنايتهايي كه وهابيان در قفقاز مرتكب شدهاند، يك هدف کنفرانس، تبري جستن اهل سنت از انحرافات اين فرقه بوده است. اسامه الازهري (مشاور رئيسجمهور مصر) به همين نكته اشاره ميكند که کنفرانس چچن با هدف پرداختن به مشکلات عقيدتي و فکري در جهان اسلام است که جريانهاي تروريستي افراطي در پايهريزي شيوههاي ويرانگر خود از آن سوءاستفاده ميکنند، در مسير تکفير و منفجر کردن قدم به قدم حرکت ميکنند، اما مؤسسات ديني ذيربط اين خطر را درک نکرده و گامي براي مهار تکفير برنداشتهاند. افراطيون تلاش ميکنند اسلام را بهعنوان نمونهاي براي تخريب، ويرانگري، تفرقه و دشمني پياپي نشان دهند.
در گروزني بر اين نکته تأکيد شد: «اين کنفرانس، نقطه عطف مهم و ضروري براي اصلاح انحراف شديد و خطرناکي است که مفهوم اهل سنت و جماعت را در پي تلاشهاي افراطيون براي ربودن اين لقب و محدود کردن آن به خود و اخراج شايستگان از آن به کار ميگيرد.» در همين راستا عبدالهادي القصبي (يکي از علماي شرکتکننده در کنفرانس) ميگويد کنفرانس بينالمللي چچن در شرايط و زمان بسيار مهمي برگزار شد؛ چرا که جهان شاهد افراطگرايي و تروريسم است و مصر به عنوان تريبوني براي ميانهروي سُني در جهان از شرکت در اين کنفرانس خرسند است.» خلاصه اينكه به گفتة عبدالباري عطوان تحليلگر مطرح عرب: «کنفرانس گروزني گام بزرگي براي گرفتن مرجعيت اهل سنت از سعودي و اثبات تروريستي بودن فکر وهابي است...»
گفتگوي زير با شيخ محمدصالح الموعد (رئيس هيأت مشورتي و سخنگوي رسمي مجلس علماي فلسطين)، در همين باره انجام شده است و با آنكه مدتها از برگزاري كنفرانس ميگذرد، به دليل اهميت موضوع، در دسترس علاقهمندان قرار ميگيرد. ضمنا يادداشتي از دكتر مهاجراني نيز بدان پيوست شده است:
گفتگو با شيخ محمدصالح الموعد
* موضع شما دربارة اظهارات شيخ احمدالطيب در كنفرانس گروزني كه وهابيت و سلفيگري را در دايرة اهل سنت تعريف نكرده چيست؟
** شيخالطيب به اصرار بر وحدت ميان مسلمانان شناخته ميشود؛ بهويژه اينكه پيش از اين نيز تأكيد كرده بود كه شيعه و سني دو بال اين امت هستند؛ بنابراين بايد بگويم كه قصد شيخالطيب از بيان اظهارات درباره وهابيها و سلفيها اين است كه: هر كس مردم را تكفير كند، ميان مسلمانان جايگاهي ندارد. همچنين مقصود ايشان از بيان اين سخن، اين بوده است كه هر كسي كه در راستاي تفرقه مسلمانان و از بين بردن وحدت آنها و توطئه عليه مقاومتشان اقدام كند، بايد از ميان مسلمانان برود و بايد به دنبال رئيسان خود در غرب و آمريكا و دشمن صهيونيستي باشد كه درصدد بهرهبردن از اين فتنه هستند. اين در حالي است كه كنفرانس گروزني از اين اصول تجاوز نكرد.
ويژگيهاي اسلام سني واقعي چيست؟ آيا اهل سنت واقعا به تكفير ديگر مذاهب معتقدند؟ يا نشانههايي براي نزديككردن ديدگاهها با شيعيان و اهل تسنن و ديگر گرايشهاي فكري وجود دارد؟
اهل تسنن دائما بر وحدت مسلمانان تأكيد دارند. اهل تسنن و شيعيان هر دو مسلمان و دو بال اين امت هستند. دين هر دو نيز اسلام است و داراي خداي واحد، پيامبر واحد، قبلة واحد، قرآن واحد، نماز و روزه و زكات و حج يكسان هستند. حرام و حلال پيامبر(ص) نيز براي اهل تسنن و شيعيان حرام و حلال است. اختلافات فقهي نيز در ميان تمامي مذاهب سني و شيعه موجود است و از فقه و دين نشأت ميگيرد.
بايد هوشيار باشيم كه برخي درصدد توطئهچيني و طرح دسيسه براي تجزية امت هستند كه در رأس آنها نيز آمريكا و دشمن صهيونيستي است. ما بايد براساس مصالح خود، گرد هم آييم.
* آيا الازهر مرجعي حقيقي براي اهل تسنن در جهان اسلام محسوب ميشود؟ در شرايطي كه الازهر براي نزديكي ميان مذاهب اسلامي تلاش ميكند، برخي از شيوخ سعودي براي تفرقه در جهان اسلام تلاش ميكنند.
** ما از كتاب الله و سنت پيامبر(ص) و اهلبيت استفاده ميكنيم. خداوند فرموده كه «واعتصموا بحبلالله جميعا و لاتفرقوا: همگان به ريسمان الهي چنگ بزنيد و پراكنده مشويد.» همچنين پيامبر(ص) تأكيد كردهاند كه: «يدالله مع الجماعه: دست خداوند با جماعت است»، به علاوه ايشان فرمودهاند كه: «مثَل المؤمنين في توادّهم و تراحمهم و تعاطفهم و تماسكهم، كمثل الجسد الواحد: اذا اشتكي منه عضو، تداعت له سائر الاعضاء بالسهر و الحمي: مؤمنان در دوستيشان با هم و رحمت و مهرورزيشان به يكديگر، همانند يک پيكر عمل مىكنند؛ هنگامى كه عضوى از آن به درد آيد، ديگر اعضا نيز در بىخوابى و تب با او همدردي ميكنند.»
اين مفاهيم از سوي الازهر نيز بيان ميشود. بنابراين الازهر مرجعي براي بخش گستردهاي از اهل تسنن محسوب ميشود. بسياري از علما نيز هستند كه ضمن تأكيد بر وحدت، با فتنه و تكفير كردن مخالفت ميكنند و معتقدند كه بايد با مخالفان، گفتگو كرد نه اينكه آنها را تكفير كرد؛ زيرا يا برادر ديني ما هستند و يا اينكه يك انسان محترم ميباشند؛ اين توصيه حضرت علي عليهالسلام است.
* چرا وهابيت درصدد است تا صوفيان را از دايرة اهل تسنن خارج كند؟ آيا اين موضوع به نظرات ابنتيميه مربوط است؟
** وهابيت درصدد است تا همگان را از اهل تسنن بيرون كند! آنها نخستين كساني بودند كه به اشاعره حمله كردند. اين در حالي است كه اشاعره خود اكثريت مسلمانان اهل سنت را تشكيل ميدهند به جز يك اقليت كوچك كه جزئي از آن، وهابيها هستند. آيا يك گروه كوچك ميتواند به جاي تمامي مسلمانان اهل تسنن تصميم بگيرد؟ هر كس درصدد باشد تا اكثريت را اخراج كند، در ابتدا خودش را اخراج كرده است. ابنتيميه هيچ يك از مسلمانان را تكفير نكرد. بايد به علما با وجود اختلافنظرشان احترام گذاشت.
* علت اينكه هر كنفرانسي كه از سوي اهلتسنن در مكاني غير از رياض برگزار ميشود، ناچيز و بيارزش جلوه داده ميشود، چيست؟ آيا درست است كه اهل تسنن به اعراب حاشيه خليج فارس محدود گردند؟
** هيچكس نميتواند مانع از برگزاري كنفرانسي به سود امت اسلام، در هر كشوري گردد. صرفنظر از مكان برگزاري اين كنفرانسها، ما از برگزاري چنين كنفرانسهايي در راستاي منافع امت استقبال ميكنيم و همچنين به اين امر تشويق ميكنيم. هر كس غير از اين فكر كند، عقل كمي دارد و مصلحت هيچكس را نميخواهد. امت ما به برگزاري صدها نوع از اين كنفرانسها نيازمند است؛ زيرا دشمنان اين امت، بهويژه رژيم صهيونيستي جنايتكار، در كمين مسلمانان هستند. اهل تسنن با غدة سرطاني صهيونيستها مخالفند. كشورهاي حاشيه خليج فارس و ديگران نيز نميتوانند بر اين تصميم اهل تسنن كه از اسلام ناب محمدي سرچشمه ميگيرد، تأثير بگذارند.
* برخي معتقدند كه وحدت مسلمانان از طريق دوركردن شيعيان و صوفيان از جهان اسلام است. آيا اين نقشه درست است؟
** مجلس علماي فلسطين در لبنان معتقد است كه شيعه و سني، مسلمان و دو بال اين امت هستند. خون، مال و ناموسشان حرمت دارد و دشمنشان واحد است و آن هم صهيونيستها هستند. وحدت امت بدون يكي از اين بالها امكانپذير نيست. هر كس كه در صدد تفرقه در ميان امت باشد، دشمن خدا، پيامبر(ص)، مؤمنان، مسجدالاقصي، قدس و تمامي فلسطين است.
* اهل سنت و جماعت چه كساني هستند؟
** دكتر سيدعطاءالله مهاجراني كنفرانسي در گروزني ـ پايتخت جمهوري چچن ـ برگزيده شده است. عنوان اين كنفرانس، بررسي و پاسخ به اين پرسش مهم بوده است: «اهل سنت و جماعت چه كساني هستند؟» اين پرسش اهميت بسياري دارد. بديهي به نظر ميرسد؛ اما با اندكي تأمل، متوجه ميشويم كه از دامنهاي گسترده و نيز پيچيدهاي برخوردار است. واكنشهايي كه نسبت به اين كنفرانس و بيانية پاياني آن، از سوي عالمان سلفي در عربستان و مصر و ديگر كشورهاي عربي صورت گرفت، نشانة روشني است كه طرح چنان پرسشي آسان نبوده است. شيخ يوسف قرضاوي، عالم مصري كه مقيم قطر است و از عنوان رئيس جمعيت علماي اسلام استفاده ميكند؛ اين كنفرانس را «مؤتمر الضرار» خوانده و خواسته است اين كنفرانس را به مثابة ساخت مسجد ضرار در زمان پيامبر اسلام(ص) تلقي و يا القاء كند. ديگران هم از عناويني مثل: «مؤتمر الفتنه» و «مؤتمر الشيطان» استفاده كردهاند! برخي از نويسندگان و روزنامهنگاران عرب كوشيدند تا رد پايي از ايران در اين كنفرانس پيدا كنند. چرا چنين واكنشهايي صورت گرفته است؟ چرا اين كنفرانس را به مثابة بمبي كه در چچن منفجر شد، تعبير كردهاند؟
يكم: اين كنفرانس با مشاركت الأزهرالشريف برگزار شده است. شيخ احمدالطيب (رئيس الأزهر)، علامه شوقي علام(مفتي مصر) و شيخ علي جمعه (مفتي سابق مصر) در كنفرانس شركت داشتهاند.
سخنران نخست كنفرانس، شيخ علي جمعه بود كه با عنوان: كلمهالتاطيري، درواقع خط مشي كنفرانس را طراحي كرد و در سخن خود از احمدالطيب به عنوان «امام اهل السنه و الجماعه» نام برد. اين عنوان بديهي است كه خوشايند عالمان عربستان و جمعيت كبار علماي اسلام نخواهد بود.
دوم: شيخ علي جمعه با استناد به حديث جبرئيل، سه مرحله يا مرتبة «ايمان» و «اسلام» و «احسان» را از يكديگر تمييز داد. شيخ علي جمعه ايمان را «عقيده»، و اسلام را «فقه»، و احسان را «سلوك» تفسير كرد؛ تفسيري كه تقريبا جمله عالمان اهل سنت با آن موافقند. متن حديث نيز كه در صحيح مسلم و صحيح بخاري روايت شده است، متناسب با چنين تفسيري است.
سوم: «بُعد ايمان» با توجه به مكتب اشعري و ماتريدي، «بُعد اسلام» با توجه به چهار مذهب و مكتب فقهي حنفي و مالكي و شافعي و حنبلي و «بُعد احسان» با توجه به مسلك شيخ جنيد بغدادي و امثال او صورتبندي شده است.
اعتراضات موجب شد كه بعداً در بخش اعتقاد پس از عبارت: «اهلالسنه و الجماعه، هُم الاشاعره و الماتُريديّه» در گيومه: «منهُم اهل الحديث المفوضه» را اضافه كنند.
پيداست چه معركهاي برپا شده است. عملاً سلفيها و وهابيت از دايرة اهل سنت و جماعت كنار گذاشته شدهاند و صراحتا اهل تصوف به عنوان اهل سنت و جماعت قلمداد شدهاند. نميدانم آيا در حوزه علمية قم به اين اتفاق بسيار بسيار مهم و بيانية پاياني كنفرانس شيشان توجه شده است.
ش.د9600013