دوقطبیهای مخرب عمدتاً ازسوی بازیگرانی طراحی و به آنها دامن زده میشود که بیش از آنکه برنامهای برای اداره کشور داشته باشند، به نتیجه رقابت ها فکر میکنند. اما در پاسخ باید گفت عمدتاً ازسوی سه طیف به این موضوع دامن زده میشود ...
دوقطبی شدن فضای سیاسی و اجتماعی ازجمله مسائل مرتبط با انتخابات است که اگرچه تاحدودی پذیرفته شده و اساساً ذات پدیدهای چون انتخابات و رقابت ایجاب میکند که دیدگاهها و مسائل مختلفی مطرح شود که گاهی اوقات منجر به برخی دوقطبیها پیرامون مسائل جامعه و چگونگی حلورفع آنها شود، اما در برخی موارد همین مسائل به گونهای از سوی برخی افراد و جریانها طرح میشود که سبب هدف قراردادن وحدت، انسجام و اقتدار ملی میشود. به عبارت دیگر، دوقطبی شدن فضای سیاسی اجتماعی اگرچه تاحدودی پذیرفته شده است و گریزی از آن نیست، اما این دوقطبیها اگر به وحدت و انسجام ملی لطمه وارد کند، مخرب خواهد بود. حال باتوجه به در پیش بودن دو انتخابات مهم در سال 96، سؤال این است که چه کسانی به دنبال دوقطبیسازی در انتخابات هستند؟
قبل از پرداختن به اصل پاسخ خاطرنشان میشود که دوقطبیهای مخرب عمدتاً ازسوی بازیگرانی طراحی و به آنها دامن زده میشود که بیش از آنکه برنامهای برای اداره کشور داشته باشند، به نتیجه رقابت ها فکر میکنند. اما در پاسخ باید گفت عمدتاً ازسوی سه طیف به این موضوع دامن زده میشود:
1- معاندین از قبیل شبکههای رسانهای بیگانه و معاند، قدرتهای استکباری معاند نظام، ضدانقلابها، سلطنتطلبان و... که با طرح برخی مسائل و ایجاد دوقطبیهای کاذب همواره درصدد هستند که علاوه براینکه انسجام ملی را هدف قرار دهند، به ظرفیتهای نظام لطمه وارد کرده و درصورت موفقیت بتوانند این دست مسائل را بهانهای برای ضربه زدن به نظام قرار دهند. نمونه نقشآفرینی این شبکه معاند برای دوقطبیسازی مخرب در کشور و ایجاد حرکتهای ضدنظام در جریان رقابتهای انتخاباتی سال 88 و فتنه 88 بروز یافت.
2- همواره طیف و جریانی که در قدرت حضور دارد، با فرارسیدن انتخابات، باتوجه به ضعفها و ناکارآمدیهای خود درصدد است که با ایجاد دوگانههای کاذب و غیرمفید به حال جامعه، بر سبدرأی خود بیفزاید. میتوان گفت که این موضوع در همه دولتهای گذشته سابقه داشته و در دولت کنونی نیز شاهد آن هستیم. موضوعاتی چون برجام و مذاکره با آمریکا، آزادی مطبوعات، برگزاری کنسرتها، انقلابیگری - رفاه و معیشت و... ازجمله مسائلی است که برخی طیفها در دولت سعی میکنند در حول آنها به دوقطبیسازی و بهرهبرداری سیاسی بپردازند.
3- جریان سوم را میتوان مخربترین جریانی دانست که همواره درصدد دوقطبیسازیهای مخرب در جامعه است. این جریان که شامل طیف تندرو جریان اصلاحات است، از ابتدای فعالیت و ظهور و بروز خود، رقابت سیاسی و جنجالآفرینی را بر خطوط قرمز نظام ترجیح داده است. درواقع، این جریان همواره در راه رسیدن به اهداف و برنامههای خود از ایستادگی مقابل نظام و زیرسؤال بردن خطوط قرمز آن ابایی نداشته و کوشش کرده تا فضای سیاسی اجتماعی را درگیر مسألهآفرینیهای خود کند. این جریان، در طول فعالیت خود در سالهای گذشته منافع خود را بر منافع و مصالح نظام و جامعه مرجح دانسته است. یک نقطه اشتراک میان طیف دوم با این طیف این است که این دو بیشتر درصدد دوقطبیآفرینی در حوزه مسائل سیاسی و فرهنگی، بویژه مسائل فرهنگی هستند و دیدگاهها و فعالیتهای آنها اغلب سبب ایجاد زمینههای برای فعالیت جریانهای دگراندیش و بعضاً معاند نیز شده است. ازجمله مسائلی که این دو در شرایط موجود برای دوقطبیآفرینی بر آن متمرکز است میتوان به مباحثی چون برگزاری کنسرتها، حضور زنان در ورزشگاهها و... اشاره کرد.
نکته پایانی اینکه طراحان دوقطبیسازی که با مسألهآفرینیهای غیرضرور و مضر به حال جامعه درصدد هستند تا با گلآلود کردن فضای جامعه بتوانند ماهی خود را بگیرند و به اهداف خود جامه عمل بپوشانند، باید به این نکته مهم توجه داشته باشند که مسأله اصلی نظام و جامعه نه به قدرت رسیدن این گروه یا آن گروه، بلکه حل مسائل و چالشهای پیشرو مسأله اصلی کشور است. درواقع، مسائلی چون بیکاری، تورم، آسیبهای اجتماعی و... مسائل اساسی کشور هستند و جریانهای سیاسی باید به حلورفع این مسائل بیندیشند نه آنکه درصدد باشند تا به هر نحو ممکن برای تصاحب کرسیهای قدرت تلاش کنند.