ديپلماتهاي روس اين روزها يكي از پرمشغلهترين دوران كاري خود را ميگذرانند كه جدا از موضوعات سنگيني مثل دست و پنجه نرم كردن با رقباي غربي بر سر تحريمها يا مشكلات اوكراين، دست كم سه پرونده مهم منطقهاي را هم به دست گرفتهاند. اولين پرونده جنگ سوريه است كه نخستين نشست مربوط به آن در روزهاي دوشنبه و سهشنبه، 22 و 23 ژانويه و در شهر آستانه، پايتخت قزاقستان، برگزار شد و حالا هم سومين دور آن در همين شهر در حال برگزاري است. ديپلماتهاي روس به همراه همتايان ايراني و تركيهاي خود يكي از بانيان اصلي اين سلسله نشستها هستند كه سعي ميكنند مسائل و مشكلات پرونده را به همراه ديگر همتايان و ميزبان نشست، يك به يك حل و فصل كنند. پرونده افغانستان و جنگ طولاني مدت طالبان با دولت اين كشور پرونده ديگري است كه ديپلماتهاي روس در اين روزها به طور جدي به دست گرفتهاند.
نشست نخست اين پرونده در ماه دسامبر گذشته و به صورت سهجانبه برگزار شد كه جدا از روسيه به عنوان ميزبان، نمايندگان كشورهاي چين و پاكستان نيز در آن شركت داشتند و دومين نشست به صورت ششجانبه و با اضافه شدن نمايندگاني از افغانستان، ايران و هند در روز چهارشنبه، 15 فوريه، در مسكو برگزار شد. پرونده سوم با اين دو پرونده تفاوت صوري قابل توجهي دارد كه نشست مربوط به آن تحت نام «نشست جهاني كردها» در همين روز چهارشنبه برگزار شد. اين سه پرونده نشان ميدهد كه ديپلماتهاي روس برنامه و اهداف گستردهاي براي حل و فصل دو بحران سياسي، نظامي و امنيتي در خاورميانه مدنظر دارند كه نتيجه كار آنها ميتواند در حد يك بازخواني قابل توجه در اين موضوعات باشد.
آستانه به سوي صلح
بيشك هدف از سه نشست آستانه سوق دادن بحران و جنگ سوريه به سمت حل و فصل سياسي اين بحران است تا از اين طريق صلحي پايدار بعد از شش سال جنگ خانمانسوز به دست بيايد. هر چند كه رسيدن به صلح در شرايط فعلي بسيار سخت به نظر ميرسد اما نشستن دو طرف دولت و مخالفان زير يك سقف در نخستين نشست آستانه خود به خود يك دستاورد قابل توجه به حساب آمد. بايد توجه داشت كه دو طرف در مذاكرات صلح سه سال قبل مشهور به ژنو 2 تا يك قدمي نشست رو در رو پيش رفتند اما هم اختلافها آنقدر زياد بود و هم توانايي و نفوذ اخضر ابراهيمي، نماينده وقت سازمان ملل در جنگ سوريه آنقدر ضعيف بود كه قدم آخر برداشته نشد و چنين نشستي اتفاق نيفتاد. پس، نشست آستانه در گام نخست خود يك موفقيت نمادين اما مهم در پي داشت. نگاهي كوتاه به نشستهاي دوم و سوم آستانه نشان ميدهد كه برنامه پيشبرد گام به گام مذاكرات تا اينجاي كار نتيجهبخش بوده است.
آتشبسي كه در روز 30 دسامبر گذشته بين نيروهاي دولت و متحدانش با مخالفان برقرار شده بود طي نخستين و دومين نشست موضوع محوري بحث بود تا مكانيسمهاي مشخص و كاربردي براي رعايت آن تبيين شود و همين هم باعث شده كه اين آتشبس به عنوان طولانيترين آتشبس، بيش از يك ماه و نيم، موفقيت عمده و قابل توجهي طي شش سال از جنگ سوريه باشد. حالا پيشنويس قانون اساسي سوريه در سومين دور از نشست آستانه در كنار مباحث مربوط به آتشبس روي ميز گذاشته شده است. نفس بحث بر سر پيشنويس قانون اساسي و تبادل نظر دو طرف درگير به علاوه توجه به ديدگاه كشورهاي دخيل در موضوع، يك گام قابل توجه به سمت حل سياسي جنگ سوريه است. به اين ترتيب، ديپلماتهاي روس توانستهاند در آستانه به همراه همتايان ايراني و تركيهاي خود نه تنها دستاورد برقراري طولانيمدتترين آتشبس را تثبيت كنند بلكه گام جدياي به سمت موضوع اصلي سياسي مورد مجادله بردارند.
حل طولانيترين جنگ
اگر خشونت و خسارتهاي جنگ سوريه در رسانههاي جهاني و البته با توجه به اهداف سياسي تبليغ ميشود، بيشك جنگ داخلي افغانستان نه تنها خشونت و خسارتي كمتر از آن نداشته بلكه با بيش از يك دهه و نيم، اين جنگ مبدل به غدهاي چركين در منطقه شده است. روسها مدتي است كه توجه خاصي به اين موضوع پيدا كردهاند به خصوص اينكه ظهور پديده داعش و رد پاي اين گروه در شمال افغانستان موجب نگرانيهاي جدي در مسكو جهت امنيت حوزه آسياي مركزي و جنوب روسيه شده بود. ضمير كابلوف، نماينده رئيسجمهور روسيه در افغانستان، سال گذشته بود كه اعلام كرد كشورش براي مبارزه با داعش در افغانستان در تماس است.
در واقع، مسكو روند رشد داعش در افغانستان را امري طبيعي نميداند و اين نگرش مسكو با توجه به افشاگريهاي حاجي ظاهر قدير، معاون اول مجلس ملي افغانستان، تأييد ميشود كه در مورد جابهجايي نيروهاي داعشي توسط هواپيماهاي خارجي و همكاري نزديك نيروهاي خارجي با اين گروه و حتي ايجاد امكاناتي در كابل براي فرماندهان اين گروه بود. پيرمحمد ملازهي، كارشنان مسائل افغانستان، با توجه به همين موضوع است كه نگرانيهاي مسكو بابت رشد داعش را طبيعي ميداند به خصوص اينكه برخي از فرماندهان موفق داعشي در افغانستان جزو نيروهاي چچني يا از شهروندان آسياي مركزي بودهاند. ملازهي از طرف ديگر به خطمشي طالبان اشاره ميكند كه خود را يك گروه افغاني ميداند اما داعش خلافت اسلامي خود را تنها محدود به اين كشور ندانسته و به طور مشخص كشورهاي آسياي مركزي و جنوب روسيه را جزو اهداف خود برميشمرد.
مجموع اين مسائل باعث شده تا ولاديمير پوتين، رئيسجمهور روسيه، توجه خاصي به جنگ طالبان كند و بعد از يك حاشيهنشيني طولانيمدت، از يك سال قبل به اين سو نقش فعالي را به عهده گرفته و كابلوف و ديگر ديپلماتهاي خود را مأمور كشاندن دولت و طالبان به سمت مذاكره كند. نتيجه اين مأموريت يك نشست مقدماتي سهجانبه و يك نشست اصلي شش جانبه بوده است و به نظر ميرسد كه مسكو در اين جهت مسيري مشابه آستانه و جنگ سوريه را دنبال ميكند. اين مسير در وهله نخست عبارت از يك غربالگري بين جناحهاي تندرو و ميانهروي طالبان است تا دستكم بخشي قابل توجهي از اين گروه با تغيير هويت نظامي به سياسي وارد فرايندي از مشاركت سياسي با دولت افغانستان بشود.
گفتوگوي كردها
نشست جهاني كردها در ظاهر از سوي سازمانهاي مدني، مطبوعاتي و روشنفكري كرد در سوريه برگزار ميشود و ماريا زاخارووا، سخنگوي وزارت خارجه روسيه هم گفته كه از اين نشست خبري ندارد و وزارت خارجه روسيه هم در اين نشست مشاركتي نخواهد داشت. با وجود اين، نميتوان برگزاري چنين نشستي با اين ابعاد آن هم بر سر يك مسئله حساس منطقهاي بدون حمايت و تحت نظر دستگاه ديپلماسي روسيه دانست و به همين جهت هم برگزاري آن را بايد به عنوان سومين پروندهاي در نظر گرفت كه در اين دستگاه مورد بررسي قرار بگيرد. به نظر ميرسد كه مسئله اصلي اين نشست بر محور جنگ سوريه و نقش نيروهاي كرد در آن باشد كه بايد در كنار آن به وجهي كليتر هم توجه كرد كه عبارت از نقش كردهاي تركيه در منطقه باشد.
مسكو به دليل فشار تركيه قبول كرده كه نمايندهاي از كردهاي سوريه در آستانه نباشد چراكه آنكارا كردهاي سوريه را تابعي از كردهاي كشورش به خصوص حزب كارگران كردستان تركيه، پكك، ميداند كه با آن در حال جنگ است. حالا مسكو سعي ميكند با نشست مسكو دست كم به صورت حاشيهاي هم كه شده كردهاي سوريه را در محور سياسي بحران حفظ كند تا وجهه سياسي آن حفظ شود و به امريكا اجازه ندهد تنها از وجهه نظامياش و براي اهداف خاص خود بهرهبرداري بكند. علاوه بر اين، برخي از تحليلگران برگزاري اين نشست را در جهت سياست مسكو براي ميانجيگيري بين دولت سوريه با كردهاي اين كشور ميدانند سياستي كه سوي سرگئي لاوروف، وزير خارجه روسيه، همين يك هفته قبل بر آن تأكيد داشت. در واقع، مسكو با اين نشست فضاي سياسي براي كردهاي سوريه ايجاد ميكند تا پايگاه آنها در روسيه حفظ شود و به مشاركت در اين سياست مسكو ترغيب بشوند.
مختصات پروندههاي سهگانه
بررسي اين سه پرونده نشان ميدهد كه مسكو در وهله نخست و به طور عمده كاهش تنش و رسيدن دو جنگ داخلي افغانستان و سوريه به مرحلهاي از سازش و حتي صلح بين طرفهاي درگير را در نظر دارد. به عبارت ديگر، روسيه متوجه شده كه ادامه اين دو جنگ نه تنها تنش را عميقتر ميكند بلكه به نحوي منجر به گسترش ابعاد هر دو جنگ شده كه به طور مستقيم و غيرمستقيم امنيت و منافع ملياش مورد تهديد قرار گرفته است. از اين رو است كه روسها متقاعد شدهاند تا براي برطرف كردن اين تهديد ابتكار عمل را به دست بگيرند. روسها در صورت موفقيت نه تنها اين تهديد را از امنيت و منافع ملي خود برطرف ميكنند بلكه نسبت به گذشته نقش و جايگاهي برجسته به دست ميآورند كه ميتوانند هم تعامل خود با كشورهاي منطقه و هم نوع رقابت با قدرتهاي بينالملل را بر اتكاي اين نقش و جايگاه تعريف كنند. نحوه عمل روسها در هر سه پرونده يك مشابهت چشمگير دارد كه عبارت است از دور نگهداشتن رقباي غربي از اصل روند مذاكرات است چنانكه اين رقبا حضوري در نشست مربوط به افغانستان ندارند و در مورد آستانه هم حضور امريكا در حد يك ناظر است.
علاوه بر اين، ميانجيگري روسها بين دولت و كردهاي سوريه در اصل به معناي كاستن نفوذ امريكاييها بر كردهاي سوريه است كه نشست كردها در مسكو هم در اين جهت برگزار ميشود. وجه مشابه ديگر در مراحل گام به گام مذاكرات است به نحوي كه در هر سه پرونده، گام نخست عبارت از شناسايي و به رسميت شناختن مسئله اصلي از سوي طرفها و در گامهاي بعدي نقشهاي تدريجي است كه هر طرف براي پيشبرد مذاكرات به عهده ميگيرد. بنابر اين، روسها انتظار ندارند كه در هر دور مذاكره پيشرفت قابل توجهي ديده بشود بلكه انتظار آنها اين است كه حداقل پيشرفت متكي بر چنان توافق و تفاهمي باشد كه بتواند پايه حداقل پيشرفت بعد باشد و به اين ترتيب، مسيري قابل اعتماد براي پيشبرد مذاكرات به وجود بيايد. حالا بايد ديد كه ديپلماتهاي روس تا چه ميزان توان ادامه اين مسير را دارند و تا چه حد آمادگي مقابله با كارشكني رقباي غربي را دارند كه مترصد اندك فرصت براي شكست مسكو در اين پروندهها هستند.
http://javanonline.ir/fa/news/839074
ش.د9504365