آنچه در مناظرهی دوم بیش از همه موردتوجه قرار گرفت، مشخصتر شدن شعارهای کاندیداها و جامعه مخاطب آنها بود. به عبارت دیگر، اگر از منظر طبقاتی به مناظره دوم بنگریم، در این مناظره بیش از مناظره نخست، گرایش طبقاتی نامزدها مشخص شد؛ بدین معنا که تحلیل شعارها و محتوای سخنان نامزدها ما را بیش از گذشته به پی بردن به پایگاه طبقاتی آنها رهنمون میسازد.
دومین مناظره انتخابات ریاست جمهوری با محوریت مسائل فرهنگی و سیاسی، در حالی برگزار شد که بنا به نظرسنجیهایی که برخی مراکز انجام داده بودند، رأی آقایان قالیباف در میان نامزدهای اصولگرا و جهانگیری در میان نامزدهای اصلاحطلب نسبت به سایر نامزدها رشد بیشتری نشان میداد. با این حال، آنچه در مناظرهی دوم بیش از همه موردتوجه نگارنده قرار گرفت، مشخصتر شدن شعارهای کاندیداها و جامعه مخاطب آنها بود. به عبارت دیگر، اگر از منظر طبقاتی به مناظره دوم بنگریم، در این مناظره بیش از مناظره نخست، گرایش طبقاتی نامزدها مشخص شد؛ بدین معنا که تحلیل شعارها و محتوای سخنان نامزدها ما را بیش از گذشته به پی بردن به پایگاه طبقاتی آنها رهنمون میسازد.
درواقع، در این مناظره کاندیدای اصولگرا با نقد عملکرد دولت و تأکید بر حل مشکلات زندگی روزمرهی مردم سعی کردند تا خود را با مشکلات مردم پیوند داده تا از این طریق، خود را نمایندهای برای تمام اقشار و طبقات جامعه نشان دهند. هرچند در مجموع، رویکرد به طبقات پایین در میان نامزدهای این جریان برجستهتر بود، اما به طور مشخصتر باید گفت که در میان نامزدهای این جریان، کسی که بیش از همه سعی میکرد تا طبقات محروم و مستضعف جامعه را نمایندگی کند، سیدابراهیم رئیسی بود که حتی در بخشی از صحبتهای خود در دو مناظره اشاره کرد که آنچه برای من مهم است، نه اصولگرایی و اصلاحطلبی، بلکه حل مشکلات مردم، محرومیتزدایی و مواردی از این قبیل است. وعدهی افزایش یارانهی اقشار محروم جامعه و افزایش میزان ایجاد اشتغال در کشور به سقف چهار تا پنج میلیون شغل از سوی نامزدهای اصولگرا را میتوان در همین راستا ارزیابی کرد.
در مقابل نیز اصلاحطلبان، بویژه آقایان روحانی و جهانگیری، هرچند تلاش کردند تا با ارائه بخشی از خدمات دولت، خود را ناجی کشور و نمایندهای شایسته برای تمام طبقات جامعه نشان دهند، اما طرح برخی موارد از سوی آنها بوضوح نشان داد که آنها بیش از هر چیز، تلاش میکنند که طبقات متوسط و متوسط به بالای جامعه که اتفاقاً خواستههای سیاسی و روشنفکری دارند را نمایندگی کنند. بیانیهای که آقای جهانگیری در این مناظره قرائت کرد، یکدست در همین راستا قرار داشت؛ به گونهای که میتوان آن را مانیفست اصلاحطلبی در شرایط موجود دانست. آقای روحانی نیز با طرح مواردی چون انتقاد از آزمایشهای موشکی سپاه در برههی موسوم به پسابرجام و تلاش برای ایجاد دوقطبی سپاه - دولت، انتقاد از عدمپخش ربنای شجریان و... تلاش کرد تا خود را نماینده طبقات متوسط و متوسط به بالای جامعه قلمداد کند.
با این حال، در تحلیل نهایی باید گفت؛ اکنون که مناظره دوم صفآرایی جدی نامزدها را به رخ کشید و پایگاه اجتماعی و طبقاتی هر کدام از آنها را بیش از پیش نمایان ساخت، میتوان پیشبینی کرد که نامزدهای هر دو جریان، برای کسب آرای بیشتر، شعارهایی را برای جذب و جلبنظر طبقاتی که سبدرأیشان در میان آنها ضعیف است، طرح کنند؛ بدین معنا که در روزهای آینده محتمل است که جبههی اصلاحات - اعتدال بیشتر به شعارهای اقتصادی - معیشتی روی آورد تا شاید از این طریق بر ضعف سبدرأی خود در میان طبقات پایین جامعه به نوعی فایق آید و اصولگرایان نیز به طرح شعارهایی بپردازند که بتوانند به نوعی نظر مساعد برخی از طیفهای طبقهی متوسط را به خود معطوف کنند.