هرگونه تعامل و دوستی به قیمت عدول از اصول ممنوع می باشد. نفوذ میگوید دوستی با دشمن ما را ملزم به دست برداشتن از اصول می کند. بر اساس آیات قرآن رهبران الهی باید نفوذ ناپذیر باشند، علاوه بر این ها، مسولین نظام ما، رئیس جمهور، رئیس مجلس، نمایندگان مجلس و رئیس قوه قضائیه نیز باید نفوذ ناپذیر باشند.
به گزارش گروه سیاسی، بصیرت حجت السلام و المسلمین علی سعیدی ، نماینده ولی فقیه در سپاه در جمع کارکنان نیروی هوافضای سپاه ضمن گرامیداشت یاد و خاطره علامه شهید مرتضی مطهری و هفته عقیدتی سیاسی در سپاه، در مورد چالشهای حاکمیت دینی گفت: در زمان ائمه اطهار علیه السلام خفقانی حاکم بود که مردم فرهیختهترین، صادقترین، پاکترین، عالمترین انسانها در حد فرد مسئلهگو هم نمی شناختند. از مکتب حقیقت اگر درست دفاع نشود، آرام آرام به سمت زوال می رود؛ ماندگاری یک مکتب و اندیشه پاک نیز نیازمند الزاماتی است. خداوند متعال نمی گذارد اسلام از بین برود اما به قدری افت میکندکه یک چهرهای مانند حضرت امیر المومنین (ع)وقتی درمحراب عبادت شهید می شود سؤال پیش میآید که علی (ع ) در مسجد چه کار میکرد؟
در منطقه غرب آسیا و ایران چهار گفتمان پیش آمد1- گفتمان ناسیونالیستی و ملی گرایی 2- گفتمان لیبرالیسمی 3- گفتمان مارکسیستی 4- تفکر و اندیشه التقاطی. چون در زمانی پایههای تفکر دینی قوی نبود تلفیقی بین لیبرالیسم واسلام و یا تلفیقی بین مارکسیسم و اسلام بوجود آمد. و هنر علامه شهید مطهری، آسیب شناسی بود و آمد این تفکر را نقد کرد مانند ائمه اطهار (ع) و حضرت حسین ابن علی (ع) عمل نمود. مهمترین حرکت اباعبداالله الحسین(ع) نقد جریان حاکمیت و تخریب پایههای نظام اموی و افشاگری و روشنگری بود و فرمودند: «من برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم .» تحجّر مذهبی یعنی در این زمان بعضی میگویند ما مسلمان لیبرال هستیم. وقتی تحجّر مذهبی با تحجّر سیاسی تلاقی پیدا کند، خطرناکتر می شود. در تحجّر مذهبی افرادی به دنبال انقلاب زدایی از عاشورا، انقلاب زدایی از شیعه و محرم هستند مانند فردی که امروز در قم این اندیشه را دنبال میکند و لندن هم از این اندیشه و تفکر حمایت کرده و ترویج مینماید.
در تحجّر سیاسی لیبرال مسلکی که امروز در نظام تحت پوشش نفاق قرار دارد نیز نمایان میباشد و تحجّر مذهبی و تحجّر سیاسی با هم تلاقی کردند و هدفشان حذف حاکمیت دینی و انقلابی گفتمان نبوی و علوی میباشد. در قرآن در سوره اسراء آمده است: «ای پیامبر اینها تلاش میکنند شما را از آنچه را که ما به تو وحی کردیم غافل کنند و میگویند اگر این مقدار از حرف ما را گوش کنید ما با شما خواهیم شد .» این حرف ها را الان آمریکا و دشمنان به ما میزنند که اگر این مقدار از حرف و نظر ما را بپذیرید ما با شما خواهیم بود. از این آیه برداشت میشود که دشمنان تلاش می کنند در اندیشه پیامبر (ص) و انبیاء(ع) نفوذ کنند و این رویداد قابل تکرار در زمان حال حاضر میباشد.
پیام بعدی، هرگونه تعامل و دوستی به قیمت عدول از اصول ممنوع می باشد. نفوذ میگوید دوستی با دشمن ما را ملزم به دست برداشتن از اصول می کند. اگر چنین بشود در ادامه سوره در آیه ای می گوید: «اگر تو را ثابت قدم نکرده بودیم، نزدیک بود اندکی به اینها نزدیک بشوی اگر چنین می شد عذاب تو نسبت به مشرکان در دنیا و آخرت دوبرابر می شد.» پیامهای این آیات این است که: 1- رهبران الهی باید نفوذ ناپذیر باشند. علاوه بر رهبران، مسولین نظام، رئیس جمهور، رئیس مجلس، نمایندگان مجلس و رئیس قوه قضائیه نیز باید نفوذ ناپذیر باشند. 2- رهبران الهی و حاکمان دینی در خطر عقب نشینی از اصول هستند. اگر رهبری هم روی اصول پافشاری کند باز ممکن است رئیس جمهور از اصول عدول کند و لذا مردم باید هوشیار باشند و هشدار و اخطار بدهند و کمترین عقب نشینی از اصول ممنوع است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز در این 37 سال ما با چالش های بسیاری روبرو بودیم: 1- چالش جریان نهضت آزادی در زمان دولت موقت؛ 2- جریان جانشین رهبری و مهدی هاشمی؛ 3- چالش تکنوکرات ها و کارگزاران؛ 4- چالش اصلاح طلبان سکولار 5- چالش انحراف با رویکرد تفکر انجمن حجتیه؛ 6- چالش اعتدال با رویکرد تصریح اعتدال به همه موضوعات که واژه اعتدال را قربانی مصالح حزبی و فردی میکنند که ابعاد همه این چالشها اعتقادی میباشد.
برداشت متفاوت از حاکمیت دینی در این چالشها وجود دارد که ریشه آن اعتقادی است، اما لایه دیگر آن گفتمانی، یک لایه ساختاری است و یک لایه رفتاری. دو جبهه وجود دارد یکی جریان اصولگرای ولایتمدار که در همه بعد و با همه وجود اصول و مبنای مکتب و دین را قبول داشته و پایبند هستند. اصول و معیارهای اصولگرایی ثابت و بدون تغییر است؛ مانند اصول اسلام که ثابت میباشد در عصر پیامبر(ص)، ولی آنها پیامبر (ص) و در عصر ائمه(ع) ولی شان ائمه(ع ) و در عصر غیبت ولی ایشان ولی فقیه می باشد.
جبهه دوم جبهه اصلاحات است که از ترکیب سکولارها، تکنوکرات ها و لیبرال ها موجودیت یافته است. اولین تقابل این دو جبهه اعتقادی و نگرشی است. دوم در سیاست خارجی. سوم حوزه فرهنگ و مسائل ارزشی. چهارم حوزه اقتصادی. پنجم تکیه بر اسلام ناب بر اساس گفتمان نبوی و علوی است. ششم همسانی ولایت فقیه با امام معصوم (ع ) که این همسانی در پنج حوزه است:
اول در رسالت و تبین و ساختار دادن اسلام و پاسداری از اسلام و دوم در نصب که هر دو نصب الهی دارند؛ البته نصب توصیفی و نصب تنصیصی. سوم حجیت در حکم است و چهارم در اختیارات است که در اداره حکومت برابر است، اما در شئونات حکومت تفاوت دارد و پنجم تبعیت می باشد.
یکی دیگر از اختلاف اصولگرا و جبهه اصلاح طلبان سکولار در سیاست خارجی است. اصولگراهای ولایتمدار در سیاست خارجی به راهبرد استحکام درونی و نگاه تاکتیکی به بیرون، تقابل مبنایی با استکبار و نظام سلطه، تعامل و دیپلماسی جامع با محور استقلال و با تکیه بر عزت و اقتدار دیپلماسی دینی، جهادی، عقلانی و دیپلماسی بازیگری و بازی گردانی در برابر دیپلماسی اعتقاد دارند.
وظیفه ما و شما پاسدارن این است که برویم و خطرهای در کمین انقلاب را به دیگران گوشزد کنیم و این جهاد سیاسی میباشد و این را باید به نحو احسن ایفا کنیم./