* روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان در 25سال گذشته، شرایط پر فرازو نشیبی را از سر گذرانده است. اما آنچه که مشخص است طی سه سال و نیم گذشته، روابط دو کشور شرایط متفاوت و رو به پیشرفتی را نیز تجربه کرده است. با توجه به اینکه جنابعالی در بخش اعظم این دوره سه ساله، مسئولیت سفارت ایران در باکو را برعهده داشتید، چه عوامل مشخص و تعیین کننده را برای شکل گیری این شرایط جدید دخیل و موثر می دانید؟ قبل از حضور شما در باکو، اصلی ترین مانع نزدیکی روابط میان ایران و آذربایجان چه بود؟
** جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان با توجه به اشتراکات فرهنگی و تاریخی باید رابطه بهتری با یکدیگر داشته باشند. متاسفانه در اوایل استقلال جمهوری آذربایجان نگاه تهدید آمیز در روابط ایران و این کشور دیده می شود. پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان، ایلچی بیگ رهبر حزب جبهه خلق آذربایجان نخستین رئیس جمهوری این کشور شد. نگاه او به مسائل مختلف داخلی و خارجی بسیار غیر واقع بینانه بود. از سال 1993 آقای حیدر علی اف روی کار آمد و نگاه واقع بینانه ای در جمهوری آذربایجان حاکم شد و آن نگرش افراطی در مواضع رسمی دولت آذربایجان پیگیری نشد. اگر چه گروههای قوم گرا در آن کشور که از غربیها، اسرائیل و کنگره آمریکا حمایت می شدند کماکان به این مسائل دامن می زدند.
البته روز به روز از نفوذ این گروهها در آذربایجان کم شده اما با توجه به اینکه چند رسانه در اختیار دارند بعضا از فرصتهای پیش آمده برای تاثیرگذاری در روابط دو کشور استفاده می کنند. تفاوت نگاه دو کشور به مذهب و نوع سیستم حکومتی از دیگر عوامل بروز رویکرد منفی در روابط بود. ایران یک کشور انقلابی و اسلامی است در حالیکه جمهوری آذربایجان یک کشور تازه استقلال یافته از حکومت کمونیستی شوروی است .شوروی باهمه مظاهر مذهبی مبارزه می کرد. با توجه به شرایط سختگیرانه دوران تزار و حاکمیت استالین و لنین، مردم جمهوری آذربایجان از هرگونه بروز و ظهور مذهبی محروم بودند.
درست است که بیشتر جمعیت جمهوری آذربایجان شیعه هستند، لیکن بر اساس بررسیهای انجام شده تقریبا 10 الی 15 درصد شیعیان عامل به فرائض دینی هستند و نباید از این جامعه انتظار داشته باشیم که مثل ما فکر وعمل کنند. در دوره حاکمیت کمونیسم، آقای حیدر علی اف یکی از اعضای حزب حاکم، به دلیل اینکه مسلمان بود با وجود دارا بودن ظرفیتهای بالا،چندان پیشرفتی در ردههای حکومتی نکرد. جامعه دینی جمهوری آذربایجان از آن زمان تاکنون تغییر چندانی نکرده و نمی توان از این جامعه همان انتظاری را داشت که از جامعه اسلامی و انقلابی ایران داریم.
البته باید تاکید کنم رشد شیعه در جمهوری آذربایجان در طول سالهای پس از استقلال با سرعت همراه بوده و به خصوص جوانان آذری تمایل زیادی به شیعه نشان میدهند. مشکل بعدی، اختلاف نظر در مورد مواریث فرهنگی مشترک بود. ما مشترکات فرهنگی وتاریخی زیادی با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز داریم. مثلا ابوعلی سینا که در بخارا به دنیا آمده یا نظامی گنجوی که در آذربایجان مدفون است و مواردی از این دست که بعضا دامن زدن به این مسایل از سوی گروههایی از هر دو کشور مشکلاتی را پدید می آورد. ما در مواجهه با این موضوع دوکار می توانیم انجام دهیم یا وارد منازعه فرهنگی شویم یا اینکه برای تکریم این مواریث با یکدیگر همکاری کنیم.
یعنی دو یا چند کشوری که در این زمینه حرفهایی برای گفتن دارند با یکدیگر تشریک مساعی کنند تا میراث فرهنگی مورد نظر هر چه بهتر و بیشتر به دنیا معرفی شود. ما اگر بخواهیم اشعار پارسی نظامی گنجوی را به دنیا معرفی کنیم از راه ستیزه جویی با جمهوری آذربایجان موفق به این کار نمیشویم، بلکه راه آن همکاری مشترک است. مثل کاری که در زمینه نوروز انجام شد و 10 کشور به صورت مشترک نوروز را در سازمان ملل به ثبت رساندند. اساسا در مورد ثبت آثار ملموس و ناملموس فرهنگی و تاریخی، سازمان یونسکو مخالف انحصاری شدن مواریث فرهنگی است.
یکی دیگر از عواملی که باعث ایجاد اختلاف در روابط ایران با همسایه شمالی خود شد، نقش آفرینی رسانههای صهیونیستی بود. این رسانهها با شناختی که از حساسیت منطقه دارند اخباری را منتشر می کنند که بعضا در رسانههای دو کشور منعکس و گاهی بزرگنمایی شده و این موضوعی است که باید در اینگونه موارد مراقبت کنیم و بدانیم منبع خبر کیست و از کجاست. من در هنگام مسئولیت در سفارتخانه تلاش کردم رسانههای دو کشور را به یکدیگر نزدیک کنم . لذا تا حدودی اعتمادسازی ایجاد شد و این به رشد و توسعه روابط بسیار کمک کرد. در سفارت بر روی همه رسانهها باز بود و جلسات زیادی با آنها می گذاشتیم .
اما در خصوص شرایط فعلی، چند عامل باعث نزدیکی ایران و جمهوری آذربایجان شده است . اولین عامل اشتباهات آمریکا در جریان آخرین انتخابات ریاست جمهوری آذربایجان و موضع گیریهای بعدی آنها در خصوص طرح مسائل حقوق بشر در جمهوری آذربایجان بود که آذریها از این مساله بشدت برآشفته شدند و آن را دخالت در امور داخلی خود عنوان کردند. این باعث شد جمهوری آذربایجان و مردم این کشور که حس ناسیونالیستی بالایی دارند مقابل آمریکا بایستند و طبعا روابط سرد شد تا جائی که سفیر آمریکا را محترمانه از جمهوری آذربایجان بیرون کردند.
به همان میزان که اشتباهات آمریکا زیاد شد ایران و روسیه به آذربایجان نزدیک شدند. جمهوری آذربایجان یک کشور منطقه گریز بود. این اشتباه آمریکا باعث شد آذربایجان به منطقه برگردد. پوتین پس از برگزیده شدن مجدد به ریاست جمهوری، سریعا به جمهوری آذربایجان سفر کرد و این باعث شد جمهوری آذربایجان با منطقه بیشتر کار کند. نکته بعدی بحران اوکراین بود که ناتوانی آمریکا در حمایت از متحد خود و تصرف کریمه توسط روسیه باعث شد،کشورهای منطقه و جمهوری آذربایجان نسبت به آمریکا بی اعتماد شوند.
از طرف دیگر مسابقات اروپایی سال 2015 که با حمایت اروپائیان (بدلیل مشکلات اقتصادی اروپا) درجمهوری آذربایجان برگزار شد، علیرغم صرف هزینه زیاد توسط جمهوری آذربایجان، کشورهای اروپایی به علت مسائل حقوق بشری این کشور تیمهای اول خود را به باکو نفرستادند و این موجب خشم آذریها شد و رابطه جمهوری آذربایجان با اروپا را سرد کرد.
بحث دیگری که باعث شد جمهوری آذربایجان به سمت منطقه متمایل شود، بحث افراطی گری و حضور تکفیریها در منطقه خاورمیانه بود. از آنجائیکه جمهوری آذربایجان کشور شیعه نشین است و هدف تکفیریها است، لذا یکی از دلایل نزدیکی جمهوری آذربایجان به ایران و روسیه نیز جلوگیری از نفوذ تکفیریها بود. عامل مهم دیگر در نزدیکی دو کشور دیپلماسی برد- برد دولت یازدهم بود.آقای دکتر روحانی با آشنایی که از جمهوری آذربایجان داشت از این شعار کاملاً استفاده کرد. در طول سه ساله گذشته پس از اولین ملاقاتی که در داووس سویس دو رئیس جمهوری داشتند تاکنون 7 بار دو رئیس جمهوری با یکدیگر ملاقات کرده اند و یخ روابط آب شده است. این عوامل باعث شد اکنون جمهوری آذربایجان و ایران روابط دوستانهای داشته باشند.
* ارائه آمار دقیق و جامع از حجم مبادلات اقتصادی و تجاری ایران و جمهوری آذربایجان از جمله موضوعات مورد علاقه مخاطبین این حوزه است، حجم کلی مناسبات اقتصادی و تجاری دو کشور به تفکیک کالا و خدمات و موازنه تجاری دو کشور را چگونه میبینید و ضعف و قوت مناسبات اقتصادی و ایران و آذربایجان چیست؟
** در رابطه با توازن تجاری دو کشور، در زمان اعزام من به باکو، 300 میلیون دلار روابط تجاری در بخش غیرنفتی داشتیم. اکنون این رقم در آمار رسمی گمرک به 600 میلیون دلار رسیده است که البته بیش از این نیز می تواند باشد و بیشتر آن نیز صادرات غیر نفتی است. اگر تسهیلات گمرکی و تسهیلات راه آهن داشته باشیم می تواند بیشتر هم شود.اگر همکاریهای نفتی مثل سوآپ گاز یا سرمایه گذاری در دریای خزر را هم اضافه کنیم، این عدد بالغ بر یک میلیارد دلار است. جمهوری آذربایجان هم برای ما پل ارتباطی خوبی است که می تواند محصولات ما را به روسیه برساند.
از نگاه ترانزیتی نیز پیشرفت قابل ملاحظه ای در ایجاد کریدور شمال و جنوب صورت گرفته و جمهوری آذربایجان که قبلا حتی حاضر نبود 7 کیلومتر خط آهن طرف خود تا مرز آستارا را ایجاد کند، اکنون آمده و با سرمایه گذاری مشترک برای کل مسیر همراهی می کند. کریدور شمال و جنوب برای دو کشور از اهمیت بالائی برخوردار است چرا که جمهوری آذربایجان و کشورهای اطراف را به آبهای گرم خلیجفارس وعمان پیوند می دهد و از این طرف ارتباط ما را با کشورهای آسیای میانه برقرار می کند. بحث دریای خزر نیز در روابط راهبردی دو کشور بسیار مهم است اگر بتوانیم در منطقه خزر سرمایه گذاری مشترک داشته باشیم هر دوکشور بهره مند می شوند. امروزه ارتباطات وصنعت گردشگری بین دو کشور رونق پیدا کرده است و این می تواند کمک کند که شرکای راهبردی باشیم.
* مراحل ساخت و بهره برداری کامل راه آهن قزوین، رشت، آستارا و اتصال آن به خط راهآهن جمهوری آذربایجان را تشریح می کنید؟
** مرحله آستارا –آستارا تمام شده و دو طرف برای تکمیل مرحله ساخت خط آهن رشت –آستارا مصمم هستند و کار سرعت خوبی دارد.
* طی سه سال گذشته، نشستهای متعددی میان سفرای ایران در کشورهای همسایه از جمله جمهوری آذربایجان با استانهای مرزی با هدف هماهنگی سیاستها و استفاده حداکثری از ظرفیتهای موجود برگزار شد. با توجه به همسایگی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان با استانهای شمال غربی ایران و به ویژه وجود منطقه آزاد اقتصادی ارس، چه اقداماتی مشخص و عملیاتی در زمینه بهبود مناسبات اقتصادی،تجاری،گردشگری و سایر حوزهها صورت گرفته است؟ فکر می کنید چه اقدامات دیگری برای تقویت مناسبات مناطق مرزی دو کشور مورد نیاز است؟
** جمهوری آذربایجان به لحاظ زمینی با چهار استان ایران (آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل و گیلان) همسایه است و از لحاظ دریایی با استانهای مازندران و گلستان هم مرز است و به لحاظ زبانی نیز نزدیکی زیادی با استان زنجان دارند، هرچند که هم مرز با یکدیگر نیستند. از همین رو جمهوری آذربایجان با هفت استان ایران میتوانند همکاریهای نزدیک داشته باشند و معمولا این ارتباطات نیز وجود دارد. در حوزههای مختلف این همکاریهای انجام می شود.در وهله اول این همکاریها به صورت تجاری است. زیرا با توجه به وجود مرز با استانهای چهارگانه ایران و بخصوص اینکه برخی از این استانها از جمله گیلان دارای ظرفیتهای خوب صدور میوه و صیفی جات به جمهوری آذربایجان هستند و همچنین استانهای اردبیل و آذربایجان شرقی می توانند، مصالح ساختمانی مثل سیمان و کلینکر به جمهوری آذربایجان صادر کنند.
جمهوری آذربایجان یکی از خریداران میوههای ما به خصوص از استان گیلان است و همچنین از طریق دریا خریدار میوههای استانهای مازندران و گلستان به شمار میآید. موضوع بعدی در بحث حمل و نقل است، از نظر ریلی خط آهن آستارا به رشت وجود دارد که در حال انجام است که از این طریق استان گیلان ما میتواند جمهوری آذربایجان را به دریای عمان متصل کند.همچنین راههای زمینی که در این بین وجود دارد و هر چهار استان ما و حتی استان زنجان نیز می توانند از طریق زمینی از آذربایجان به روسیه و گرجستان متصل شوند و حمل و نقل خود را در بخشهای مختلف انجام دهند.حوزه بعدی حوزه گردشگری است که، استانهای ایران و بخصوص استانهای که با جمهوری آذربایجان مرز زمینی دارند،پذیرای اتباع آذری هستند.در سال حدود یک میلیون نفر از جمهوری آذربایجان به ایران سفر میکنند. با توجه به اینکه لغو روادید هستند و نیازی روادید وجود ندارد به ایران سفر می کنند
* به نظر می رسد یکی از اصلیترین موانع نزدیکی باکو-تهران روابط نزدیک اسراییل و جمهوری آذربایجان است. با توجه به سخنان سردار دهقان که بيان کردند ایران حضور اسراییل در جمهوری آذربایجان را تحمل نمی کند،این نگرانی تا چه حد جدی است و در صورت نفوذ جدی اسراییل واکنشهای ایران چه خواهد بود؟
** تلاش اسرائیل برای خروج از انزوا، یکی از دلایل توجه این رژیم به جمهوریهای شوروی سابق بود. اسرائیل پس از استقلال جمهوریهای سابق نخست روابط خود را با تجارت آغاز کرد و از آن پس کوشید تا نقش فعالی را در تحولات منطقه بازی کند . اسرائیل در پی دستیابی به متحدان غیرعرب در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی بود تا به دنیا نشان دهد که در میان کشورهای مسلمان هم دوستانی دارد. به دلیل حمایت روسیه از ارمنستان در مناقشه قره باغ، جمهوری آذربایجان به سوی غرب متمایل آمریکا نیز حلقه اتصال اسرائیل با جمهوری آذربایجان شد و مسئولان جمهوری آذربایجان که از گذشته دور از نفوذ یهودیان و لابی آنان آگاه بودند، برای مقابله با لابی ارامنه، یکی از مبانی سیاست خارجی خود را برپایه نزدیکی هرچه بیشتر به یهودیان پایه ریزی کردند.
معمولا اسرائیل اینگونه تبلیغ می کند که روابط تل آویو با آستانه و باکو به یک رابطه راهبردی تبدیل خواهد شد، اما واقعیت این است که هیچ کشور مسلمانی نمی تواند روابط راهبردی با اسراییل برقرار کند، چرا که این رژیم بزرگترین تهدید امنیتی جهان اسلام است، اولین قبله مسلمانان را اشغال کرده و هر روز جنایات جدیدی بر علیه مسلمانان مرتکب می شود. لذا روابط آستانه و باکو با تل آویو نیز تبدیل به یک رابطه راهبردی نخواهد شد. مضاف بر اینکه روابط راهبردی به معنی مشروعیت بخشیدن به اشغال است و جمهوری آذربایجان که خود را مخالف اشغال سرزمینهای اسلامی می داند، نمیتواند شریک استراتژیک اسراییل باشد.ما امیدواریم جمهوری آذربایجان به عنوان یک کشور مسلمان و عضو سازمان همکاریهای اسلامی،ترفندهای موذیانه اسرائیل را بشناسد و از این رژیم فاصله بگیرد.
ش.د9600094