(روزنامه آرمان ـ 1396/02/14 ـ شماره 3310 ـ صفحه 6)
** مناظره نخست روی هم رفته بد نبود و بداخلاقی غیر قابل پیشبینی در آن مشاهده نشد. این مناظره بهتر از مناظرههایی بود که در دورههای گذشته موجب مفسده برای کشور و ملت شد. آقای روحانی و جهانگیری بسیار منضبط و مودبانه و در چارچوب صحبت کردند. برخی کاندیداها کمتر صحبت کردند اما آقای قالیباف سخنان خلاف واقعی را عنوان کرد که آقای رئیس جمهور آنها را تکذیب کرد. البته وی حرفی زد که جدای از اینکه خلاف واقع بود میتوان برای آن جنبههای امنیتی نیز در نظر آورد. سخن مطرح شده بیتردید مغایر با امنیت و وحدت ملی بود. آقای قالیباف بعد از اینکه تعریف دلخواه خود را از تقسیم عموم مردم انجام داد آنگاه رئیس جمهور را متهم کرد که جزو قشر 4 درصد است و خود را جزو قشر96 درصدی جامعه معرفی کرد. بدین معنی که آقای قالیباف و دوستانش جزو پابرهنهها و مستضعفان جامعه و آقای روحانی و وزرای دولت او جزو سرمایهدارها و اقلیتی هستند که بیشترین ثروت و تاثیرگذاری را در جامعه با توجه به رانتها اعمال میکنند.
نکته این است که چنین حرفی از اساس
اشتباه است، چون این وصله به آقای قالیباف نمیچسبد که طرفدار مستضعفان باشد. آقای
قالیباف 3 دوره کاندیدای ریاستجمهوری شده و در هر دوره میلیاردها تومان هزینه
کرده و بیشترین تبلیغات را در دورههای گذشته داشته است. علاوه بر این از سالها
قبل از انتخابات میبینیم برای انتخابات ریاستجمهوری زمینهسازی میکند. دهها
سایت، کانال، روزنامه و تریبونهای مختلف را راهاندازی میکند. این سابقه نشان
دهنده این نیست که آقای قالیباف نماینده قشر مستضعف است و این سخن او پذیرفتنی
نیست. کما اینکه در نقطه مقابل وضعیت آقای دکتر روحانی نیز مشخص است. او یک روحانی
انقلابی سابقهدار است که در این کشور 38 سال مسئولیتهای کلان داشته و امروز هم
امکاناتش در حدی نیست که ما او را در حد یک سرمایهدار و یک انسان متمکن و متمول
قلمداد کنیم. روحانی فقیر و مستمند نیست اما اینکه ما او را جزو 4 درصد قلمداد
کنیم صحیح نیست.
دوستان آقای روحانی هم همین گونهاند. این یک شعار بیپایه مانند شعارهای دولت گذشته است که هرچه دروغ بزرگتر بود فکر میکردند اثر بیشتری در جامعه دارد و میتواند رای بیشتری را به خود جلب کند. زمانی که آقای قالیباف میگوید طرفداران من 96 درصدی و طرفداران شما 4 درصدی هستند بدین معنی است که تمام افرادی که به آقای روحانی رای داده یا میخواهند رای بدهند همه از متمولان جامعه هستند و آنهایی که به آقای قالیباف رای میدهند همه از مستضعفان و پابرهنهها هستند. یک انسان سیاسی با هوش نکتهای که از این حرف برداشت میکند این است که چنین سخنی بیتردید سخن پخته سیاسی نیست و میتواند مشکلاتی ایجاد کند. من معتقدم که انشاءا... آقای قالیباف به حرفهایش توجه کند، توبه کند و این سخنان پوپولیستی و بیپایه را نگوید. او بیاید صادقانه بگوید در شهرداری چه کرده و چه خدماتی ارائه کرده است. قالیباف چرا باید دولت را متهم کند و مردم را تحریک کند؟ امید است که در مناظرههای بعدی رعایت صداقت و راستی و جنبههای امنیت ملی و مصالح کشور بیشتر مورد توجه همه کاندیداها قرار گیرد.
* در مناظره نخست آقای دکتر روحانی ایستا و ساکن بود و آقای جهانگیری پرچالش. به نظر شما این مساله از قبل هماهنگ شده بود یا با توجه به شرایط مناظره اتفاق افتاد؟
** من در جریان این قضیه نیستم که چگونه تصمیمگیری شده است، یا از قبل هماهنگی صورت گرفته یا تصادفا این رویه اجرا شده، اما در کل رویه خوبی است. آقای روحانی رئیس جمهور کشور و دومین نفر حکومت است و نباید وارد برخی چالشها شود که افراد خدای ناکرده به او توهین کنند، چون توهین به آقای روحانی توهین به ساختارهای مهم نظام اسلامی محسوب میشود و میتواند عواقب جزائی به دنبال داشته باشد. نکته مهم این است که آقای روحانی حرفهای منطقی بیان میکند و گزارشات خود را میدهد و آقای جهانگیری اکنون در سمت معاون اول هستند و شانیت رئیس جمهور منتخب را ندارد، از این رو خوب است که آقای جهانگیری بحث را چالشی پیش ببرد و آقای روحانی آرام و طمانینه قضایا را دنبال کند. مساله دوم این است که آقای روحانی طبق قانون اساسی تا روز آخر رئیس جمهور کل ملت است اما آقای جهانگیری نماینده اصلاحطلبهاست و از منظره اصلاحطلبی وارد شده و موضع اصلاحطلبان را مطرح میکند. بر این اساس میتوان این حرکت آقای روحانی و جهانگیری را توجیه کرد، چون تصمیمی عاقلانه و منطقی در این زمینه اتخاذ شده است.
* پس از مناظره اول و حاشیههای آن، آقای عارف به عنوان رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان عنوان کرد که تصمیم ما برای ماندن یا رفتن آقای جهانگیری پس از پایان مناظرات اعلام میشود. به نظر شما ماندن آقای جهانگیری از پایگاه رای آقای روحانی نمیکاهد؟
** من معتقدم آقای جهانگیری نباید در کنارهگیری تعجیل کند و باید تا روز آخر بماند تا شرایط مشخص شود. هنوز برای قضاوت زود است چون فقط یک مناظره انجام گرفته و 2 مناظره دیگر در پیش است. از سوی دیگر سخنرانیهای مختلف و برنامههای گوناگون وجود دارد که نمیتوان پیشبینی قطعی کرد. بنابراین باید تا آستانه انتخابات آقای جهانگیری همچنان در صحنه بماند و امیدواریم در آن زمان وضعیت به قدری مشخص باشد که با تصمیم قاطع و جدی از آقای روحانی حمایت شود و آقای جهانگیری تصمیم خود را بگیرد. اگر خدای ناخواسته فاصله چندانی وجود نداشت، در آن صورت باید کاری کنیم که اگر انتخابات در مرحله اول به نتیجه نرسید و به مرحله دوم کشیده شد، آقای جهانگیری و آقای روحانی در مرحله دوم حضور داشته باشند. تلاش اصولگرایان بر این است که آقای روحانی در مرحله اول پیروز میدان نشود و اکثریت مطلق را بهدست نیاورد، اما ما باید تلاش کنیم با بیدار کردن و به صحنه آوردن مردم، تندروها و دلواپسان به هدف خود نرسند و آقای روحانی در مرحله اول پیروز شود. پیشنهادم به آقای جهانگیری آن است که تا آخرین روز در میدان بماند و شجاعانه حرف بزند و با مردم سخن بگوید. جهانگیری باید آنهایی که انگیزه پای صندوق آمدن ندارند یا انگیزه پایینی دارند را تشویق کند که پای صندوق بیایند و هجوم مردم پای صندوقها میتواند نتیجه مثبتی برای اصلاحطلبان، آقای روحانی و آقای جهانگیری داشته باشد.
* با وجود آقای قالیباف، رئیسی و میرسلیم در جریان اصولگرایی با تشتت مواجهیم و هیچ یک از این اشخاص هم قصد کنارهگیری به نفع یکدیگر را ندارند. ارزیابی شما از استراتژی اصولگرایان در روزهای منتهی به انتخابات چیست؟
** هدف برخی کاندیداها از ثبت نام تخریب دولت و کاهش رای آقای روحانی بود. به عبارت دیگر قصد آنها شکستن رای آقای روحانی به نفع کاندیدای اصلی اصولگرایان بود. من معتقدم کاندیدای اصلی اصولگرایان آقای رئیسی است. بدین علت که او و ستادش اعلام کرده کنارهگیری نمیکند. از سوی دیگر آقای قالیباف به آقای جهانگیری انتقاد میکرد که شما آمدید به نفع آقای روحانی کنارهگیری کنید، حال اگر خود قالیباف چنین کاری کند این اشکال و ایراد به خود او باز میگردد. چون قالیباف کنارهگیری فردی به نفع دیگری را تقبیح و تخطئه کرده، راه را برخود بسته و نمیتواند خلاف گفته خود عمل کند. پس قاعدتا آقای قالیباف نباید کنارهگیری کند و تا لحظه آخر باید بایستد. آقای رئیسی نیز بعید است که به نفع قالیباف کنارهگیری کند، چون امیدی که از سوی اصولگرایان به آقای رئیسی بسته شده تا بتوانند آرای جمعی از حاشیه نشینهای شهرها و اقشار کم درآمد را با شعارهای دهن پرکن و وعدههای پوپولیستی جذب کنند، موجب میشود که آقای رئیسی کنارهگیری نکند و در صحنه بماند. اینکه کنارهگیری این افراد به نفع اصلاحطلبان است یا به ضرر آنها، از یک سو خوب است، چون آرای اصولگرایان میان قالیباف و رئیسی تقسیم میشود. یک احتمال هم وجود دارد که اینها بمانند و انتخابات را دو مرحلهای کنند و آن را به مرحله دوم برسانند که احتمال ضعیفی است اما وجود دارد و شاید این انگیزه میان آنها وجود داشته باشد. بنابراین به نظرم اینها میمانند و من خوشبین هستم که با آرای مردم اعم از آرای سیاسی، جناحی، آرای آگاهان و نخبگان و آرای خاموش یا خاکستری آقای روحانی در مرحله اول پیروز انتخابات باشد.
* به نظر شما این استراتژی اصولگرایان نیست که روحانی و جهانگیری را مشغول قالیباف کنند تا آقای رئیسی از حملات مصون بماند؟ آقای روحانی و جهانگیری نباید همزمان به رئیسی هم بپردازند؟
** آقای رئیسی به طور ذاتی جاذبهای برای جذب آرای خاموش جامعه ندارد و حداکثر رای او بخشی از آرای اصولگرایان است. حتی آنهایی که تصور میکنند آرای قشر پایین شهری و مستمندان به سمت آقای رئیسی است این هم واقعی نیست، چون دلیلی ندارد که افراد کم درآمد به آقای رئیسی مراجعه کنند. آقای رئیسی جنبه مثبت و جاذبهای در عملکرد و کارنامهاش وجود ندارد که مردم به آن دل ببندند. رئیسی صرفا وعده میدهد، مانند اینکه یک میلیون شغل ایجاد میکنیم یا فلان مبلغ پول میدهیم. از این دست شعارها مردم فراوان شنیدهاند و دیدهاند که این شعارها پشتوانه اجرایی و عملی ندارد. بنابراین آقای رئیسی جاذبهای ندارد و اگر در این انتخابات شکست بخورد که به نظر من قطعا بدین گونه خواهد بود، ضربهای برای خود و مسئولیتی که دارد وارد میشود و خواهد دید که کار اشتباهی کرده که وارد صحنه انتخابات شده است.
* رویکرد آقای روحانی و جهانگیری در مواجهه با قالیباف چگونه خواهد بود؟
** آقای قالیباف سابقه دو دوره شکست در انتخابات را دارد که شکستهای قاطعی بوده است. در این دوره مسائل مهمی مطرح است. به موازات عملکرد آقای قالیباف در شهرداری تهران از جمله مضوعاتی که وجود دارد، موضوع املاک نجومی است که مساله غیر قابل انکاری است. املاکی که سرمایههای ملی است با قیمت بسیار کم و با اقساط در اختیار نورچشمیها و افراد خاص قرار گرفته است. موضوع دیگری که میتواند ضربه دیگری به کارنامه آقای قالیباف وارد کند، فاجعه پلاسکو است که همه میدانند آقای شهردار در این زمینه چه مسئولیت سنگینی داشته و به همین خاطر باید پاسخگوی این مساله باشد. صحبتهایی که در این رابطه انجام شد چیزی جز سفسطه و مغالطه نیست. با وجود چنین دلایلی است که از نظر من آقای قالیباف یک نیروی سوخته و غیر جذاب است و نمیتواند آرایی را برای خود جذب کند. به همین جهت متوسل به تخریب و توهین و مطالب خلاف واقع شده که بتواند آرای آقای روحانی را بشکند، چون از خود چیزی ندارد. قالیباف بهتر بود نقاط مثبت کارنامه خود را در شهرداری مطرح کند و نباید به توهین و تخریب دولت دست میزد. این مساله علاوه براینکه خلاف اخلاق و شرع است نمیتواند در مردم جاذبه ایجاد کند. مردم نشان دادهاند که با بداخلاقی و شکست موازین اخلاقی کاملا مخالف هستند و به کسی رای میدهند که اخلاقمدارتر باشد و سالمتر وارد صحنه انتخابات شود.
* بسیاری از مردم از اقدامات مفید و مثبت دولت خبر ندارند، از آنجا که صداوسیما به پوشش اقدامات دولت نپرداخته و تیم اطلاع رسانی دولت نیز در این زمینه عملکرد مطلوبی نداشته، آقای روحانی باید چه مسائلی را بازگو کند؟
** در این مورد باید دو موضوع مطرح شود. موضوع اول به دولت آقای روحانی باز میگردد. بارها گفتهام و باز هم میگویم که آقای روحانی و ستاد او باید خدمات و تلاشهایی که کردهاند را با زبان مردم، روشن بازگو کنند. بیان مطالب به طور علمی و کارشناسی برای نخبگان جامعه است اما برای توده مردم که میخواهند رای بدهند باید به زبان خودشان صحبت کرد. یکی از کارهای مهمی که دولت انجام داده طرح تحول سلامت است. بیمه سلامت یک اقدام بزرگ تاریخی است. باید برای مردم شکافته شود که تا پیش از این چنددرصد بیمه بودند و اکنون چند درصد بیمه هستند. تمام افراد شهری و روستایی بیمه شدند و به صورت رایگان از خدمات دولت استفاده میکنند. فقط نباید به سیاست خارجی پرداخت و همینطور اقدامات دیگری که انجام گرفته باید به صورت عدد و رقم و ملموس برای جامعه بیان شود. هم تیم رسانهای دولت ضعیف بوده و هم نوعا رسانهها با هم هماهنگ نبوده و همکاری نکردند. بخصوص صداوسیما عملکرد دولت را پوشش نداده است.
موضوع دوم به نخبگان مربوط میشود که در جامعه موثر میشود. این اشخاص باید 2 کار انجام دهند. نخست اینکه اعداد و ارقامی که از دولت میرسد را برای مردم بازگو کنند و خدمات دولت را برای مردم شرح دهند. ثانیا باید به مردم بگویند که باید به روحانی رای دهید که یک فکر مترقی، اندیشه باز و عقلانیت را دنبال میکند، فضا را باز کرده، رابطه با جهان را تصحیح کرده و در حال خدمت است. اگر به او رای ندهید باید به 8 سال گذشته بازگردید و بازهم باید رابطه ما با جهان برهم بخورد. مردم به خاطر دارند که در دولتهای نهم و دهم تا چه اندازه به موضوعات خرافه بها داده میشد. اکنون در ستاد برخی کاندیداها تعدادی از وزرای دولتهای نهم و دهم هستند که در اشتباهات گذشته نقش بسزایی داشتهاند. از این رو اگر کاندیدای دلواپسان و تندروها روی کار بیاید، همان سیاست دولتهای نهم و دهم دنبال خواهد شد. نخبگان باید به مردم بگویند که یا آقای روحانی با چهرهای امروزی و روشن و یا دلواپسان و بازگشت به دولتهای نهم و دهم. اگر آقای قالیباف هم انتخاب شود با همان چهره نظامی که تا کنون از او دیدهایم مواجه خواهیم بود. اگر نخبگان این وظایف را به درستی انجام دهند آرای خاموش وارد صحنه خواهد شد و حتی کسانی که از دولت گلایه دارند برای اینکه افراد مخالف دولت رای نیاورند به آقای روحانی رای میدهند.
* همزمان با انتخابات ریاستجمهوری برگزاری انتخابات شورای شهر را نیز خواهیم داشت. ارزیابی شما از روند احراز صلاحیتها و لیست بندیهای اصلاحطلبان برای شورای شهر چیست؟
** در ارتباط با انتخابات شورای شهر به
چند نکته اشاره میکنم. نخست اینکه در باب احراز صلاحیتها برخورد چندان خوبی صورت
نگرفت. در تهران و سایر شهرها رفتارهایی درباره تایید صلاحیتها انجام شد که
خوشبختانه آقای علوی وزیر اطلاعات وارد صحنه شد و اعلام کرد کهگزارشهای غیر
مستند را نباید مبنای کار قرارداد و باید بر 4 مرجع به طور مستدل تکیه شود. در عین
حال خبرهایی شنیده میشود که در برخی شهرها و استانها، فرمانداریها و هیاتهای
اجرایی برخوردهای غیر قانونی داشته و رفتار تندی کردهاند. آنها با این عمل نشان
دادند که وابسته و دلبسته به دولت آقای روحانی نیستند و هنوز به دولت نهم و دهم
دلبستگی دارند. خبرهایی عجیب از برخی استانها و شهرها شنیدهایم که صلاحیت
بسیاری از افراد خوب و شایسته به علل ناروشن تایید نشده است. انشاءا... هیاتهای
نظارت در استان و هیات مرکزی در مجلس بتوانند جلوی رفتارهای غیرقانونی و سلیقهای
را بگیرند و اگر حقی از کسی گرفته شده، به او برگردانند و احقاق حق کنند.
در مورد کاندیداها بیش از حدی که تصور میشد افراد ثبت نام کردهاند، اما لیستها محدود است و باید شایستهترین افراد انتخاب شوند. انتظار از گروههایی که میخواهند افراد را به مردم معرفی کنند و لیست بدهند این است که بدون توجه به مسائل شخصی و گروهی روی شایستگیها و صلاحیتها تکیه کنند و به نیازهایی که در شورا هست توجه کنند. باید افراد متخصص و کارآمد انتخاب شوند و بهترینها در اختیار مردم قرارداده شود و مردم هم به آنها رای دهند. بهرغم اینکه تلاش شده اصلاحطلبان و اعتدالگراها به وحدت برسند اما احتمال داده میشود فهرست واحدی در شهرهای بزرگ نباشد و در کنار لیست مرکزی لیستهایی هم ارائه شود. البته این شاید زیبنده نباشد اما به جهتی مردم باید خودشان افراد را انتخاب کنند. این ایجاب میکند که مردم و نخبگان با دقت به مسائل نگاه کنند و مردم تحت تاثیر تبلیغات سرسامآور قرار نگیرند تا شاهد حضور برخی افراد نالایق در شوراهای شهر و روستا نباشیم. در این راستا وظیفه مردم و نخبگان بسیار سنگین است.
http://www.armandaily.ir/fa/news/main/184647
ش.د9600132