آخرین مناظره از سری مناظرات دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را باید با نگاهی موشکافانه و به عنوان نقطه عطفی در رفتارهای سیاسی چهرهها مورد ارزیابی قرار داد.
آنچه در رفتار سه نامزد دولتی، به ویژه آقایان جهانگیری و روحانی دیده میشد، بیش از هر چیز عصبانیت، نگرانی و تشویش بود. سایه این وضعیت تا آخرین دقایق مناظره بر جو کلی مناظره سنگینی کرد و تاثیر خود را بر جای گذاشت. اینکه چرا این وضعیت در روحیه آنها بوجود آمده بود و باعث چه رفتاری شد را در چند بند با هم مرور کنیم:
1- پیش از هر چیز باید از راز عصبانیت و نگرانی کاندیداهای پوششی و اصلی دولت با خبر شویم. در هفتههای اخیر، هرجا دولتمردان با بدنه واقعی مردم و افراد گرفتار در مشکلات هزار توی معیشتی مواجه شدند، شاهد خشم و انزجار از فراموشی همه وعدهها و رها کردن مردم در زیر بار سنگین معضلات بودهایم. اتفاق بیسابقه در اعتراض کارگران محروم در روز کارگر به رئیسجمهور- که منجر به نا تمام ماندن مراسم و ترک جلسه از سوی رئیسجمهور شد- ویا اعتراض کارگران سختی کشیده معدن زمستان یورت آزاد شهر، نشاندهنده وضعیت حقیقی اقشار مستضعف کشور و نگاه آنها به مدیران ارشد دولت یازدهم است. اینها اتفاقات مهمی است.
اکنون حدود بیست میلیون نفر در شهرهای کوچک، روستاها و حاشیه شهرها زندگی میکنند و زندگی و معیشت آنها در اثر سیاستهای ویرانگر دولت یازدهم، روز به روز سختتر شده است. نتایج چند نظر سنجی معتبر نشاندهنده رویگردانی این قشر عظیم از دولت یازدهم است. به جز این عده، جمع زیادی از مردم - همچون مالباختگان موسساتی چون کاسپین که مجوز رسمی از بانک مرکزی داشت- یا معلمانی که شاهد به یغما رفتن دسترنجشان در صندوق ذخیره فرهنگیان بودند و ... همه و همه از این دولت قطع امید کرده و در نظرسنجیها، گزینهای به جز دولت کنونی را انتخاب کردهاند.
نتایج این نظر سنجیها به گوش دولتمردان هم میرسد و موجب نگرانی آنها میشود. آنها در اصل از هیچیک از رقبا عصبانی نیستند، آنها از کارگران و درماندگانی عصبانیاند که به نظام ناصحیح مدیریت دولت یازدهم اعتراض دارند، اما این عصبانیت را در مناظرهها با فریاد زدن، برافروخته صحبتکردن و خلاف واقع گفتنهای مکرر،بر سر نامزدهای رقیب خالی میکنند!
2- این عصبانیت و نگرانی از احتمال قریبالوقوع شکست در انتخابات، چنان سنگین و شدید بود که در تمام طول مناظره، سایه خود را بر فضا انداخت و باعث ایجاد جوی بسیار مسموم و تلخ شد. روحانی و جهانگیری در روزی که باید پاسخ چهار سال بیعملی و کوتاهی خود را میدادند، به «فرار به جلو» دست زدند و با حمله به رقبای خود، کوشیدند از زیر بار پاسخگویی به «فاجعه اقتصادی » شانه خالی کنند. آنها میدانستند که اگر لحظهای و تنها برای یک پرسش، در مسیر برنامه مناظره قرار بگیرند، بیش از اکنون، دستشان رو خواهد شد و مردم خواهند دید که کارنامهاشان نهتنها خالی است، که مملو از ناکارمدی و ناراستی است. بنابر این در طول برنامه به هیچ پرسشی در چارچوب خودش پاسخ ندادند و در عوض، هر لحظه را برای تهمتی تلختر و نارواتر مغتنم شمردند!
این وضع سیاه و تلخ، در اصل خروج از دایره اخلاق و انصاف، خروج از دایره تعالیم شرعی و پای گذاشتن در عرصه پروپاگاندای رسانهای غرب بود. احتمال قوی داشت که دیگر نامزدها در واکنش به چنین وضعی، وارد پاسخدهی به تهمتها، روکردن موارد متعدد و تمام نشدنی مفاسد دولتمردان و ... بشوند. مدلی که به پینگپنگ تمام نشدنی واژههای دلسردکننده منتهی میشد و آبروی نظام را به مخاطره میانداخت. اما خوشبختانه چنین نشد و ترفند اتاق فکرهای مسموم برای عصبانی کردن و ایجاد بازی«بگم-بگم»به جایی نرسید. پیش از این رهبر عزیز انقلاب در جریان مناظرههای سال 88 از این رفتار به شدت نهی کرده بودند و نامزدها را به رعایت مصالح نظام و حفظ وجهه کشور در پیش چشم جهانیان توصیه کرده بودند. اما برای برخی، دستیابی به قدرت، مهمترین هدف است و لاجرم، هدف وسیله را توجیه میکند!
3- روش و رویکرد فرار به جلو و فریادها و برافروختگیهای دولتمردان، در حد خود مشمئزکننده بود اما در مقاطع متعددی، با رفتارهایی همراه شد که از یک مسلمان معمولی هم بعید بود چه رسد به یک کارگزار نظام اسلامی. یکی از آن رفتارها، استفاده از شیوه «بیانِ لحظهای و بدون سند» بود. در این شیوه، گوینده که مطمئن است میلیونها نفر در حال تماشای سخنان او هستند و اغلب، بدون مطالبه سند، حرفها را میپذیرند، از این اعتماد عمومی سوء استفاده میکند و با بیان آمار و ارقام ساختگی و نادرست و حتی با جعل لحظهای آمار، سعی میکند در ذهن مخاطب تاثیر بگذارد! به عنوان نمونه، به خلاف واقع بیان شد که کشور در دولت یازدهم، در تولید گندم خودکفا شده است! این در حالی است که براساس آمار رسمی گمرک، در سال گذشته بیش از یک میلیون تن گندم وارد کشور شد! یا به خلاف واقع بیان شد که همین امروز (روزجمعه و روز تعطیل) قرارداد رسمی سرمایهگذاری ده میلیارد دلاری بانکی خارجی در کشور منعقد شد!(همانند ادعای عجیب باز شدن هزار ال سی در روز تعطیل که پیش از این از سوی آقای روحانی مطرح شده بود) یا به نادرستی بیان شد میزان سرمایهگذاری خارجی ده میلیارد دلار شده است!
در حالی که آمار بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، حکایت از کاهش شدید سرمایهگذاری خارجی و کاهش آن به کمترین سطح ممکن (کمتر از 500 میلیون دلار) در سالهای اخیر حکایت میکند!. یا به خلاف واقع اعلام شد صادرات غیرنفتی به فلان مبلغ رسیده در حالی که زیرشاخههای نفتی را از محصول نفتی جدا کردهاند تا آمار صادرات غیرنفتی را روی کاغذ افزایش بدهند! میبینید که این روش- که از مهمترین روشهای عملیات روانی در مناظرههاست- و بیان مطلبی خلاف واقع در لحظهای که مخاطب دسترسی به سندی ندارد، در مناظره روز گذشته، به وفور مورد استفاده نامزدهای دولتی قرار گرفت. البته به جز جعل و ساخت آمار و ارقام در همان لحظه، تهمتهای دیگری به اشخاص و درباره گذشته و زندگی آنها هم زده شد که از تبیین و تشریح آنها چشم میپوشیم.
4- اما برخلاف تصور دولتمردان و اتاق فکرهای امنیتی آنها، نباید کمترین تردیدی داشت که آنچه در آخرین مناظره رخ داد، نه یک پیروزی پر افتخار برای دولت، که شکست دولت مستقر بود. دیروز همه مردم ایران ،به عنوان داورانی هوشمند، به خوبی شاهد فرار دولت از پاسخگویی به کارنامه اقتصادی خود بودند. مردم در همان لحظهای که روحانی و جهانگیری با فریاد سعی میکردند رشد اقتصادی و شکوفایی و عبور از رکود و کاهش تورم و ...را به زور به آنها تحمیل کنند، به اطراف خود نگاهی میکردند. در هر خانه، جوانان برومند بیکار، کذب آن سخنان را اثبات میکرد. بیکاری دختران و پسران باهوش و تحصیلکرده و دریافت حقوقهای نجومی و واردات توسط دختر فلان وزیر و برادر فلان مقام ارشد و ...، واقعیت شکوفایی اقتصاد را بیش از پیش نشان میداد. پدران بیکار شده و کارخانههای تعطیل شده، ماهیت عبور از رکود را به مردم آشکار و عریان نشان میداد و خلاصه،وضع معیشت و حال و روز مردم،بیش از هر چیز ثابت میکرد که دولتمردان، هر قدر در کار و تلاش و برنامهریزی برای زندگی مردم ناتوان و مردود و بیکارنامه اند، در خلافگویی و قلب واقعیات و وارونه نمایی،ید طولایی دارند!
5- از پیامبر عزیز اسلام(صلیالله علیه و آله) نقل است که دروغ، برکت را از همه چیز میبرد. دقتی مختصر در آنچه دولتیها در مناظره دیروز میگفتند، نشان میدهد که بخش عظیمی از دادهها و آمارها، به شکل فاجعهبار و شرمآوری خلاف واقع بود و هدف تنها و تنها، تاثیرگذاری لحظهای بر ذهن مردم و پیروز شدن در میدان گلادیاتوری بود نه میدان رقابت سالم و اخلاقی. این قطعا با آنچه ما آموختهایم منافات دارد و برکتی در پی نخواهد داشت. مردمی که روزهای سخت دولت یازدهم را با همه وجود لمس کردهاند، با چند جمله و چند فریاد، خاطرات تلخ پیشین را فراموش نمیکنند و با چند تهمت، از کسانی که امید دارند اوضاع را بهبود بخشند، ناامید نمیشوند.
به نظر میرسد برخلاف تصور آقایان، این هیاهوها، عزم نیروهای خدوم و و پاکدست انقلاب را برای احقاق حقوق مردم راسختر میکند و این باور را تقویت میکند که غفلت از مبارزه تمام عیار با فساد و تبعیض و ناکارآمدی، روزهای سختی را برای کشور رقم خواهد زد. جوانان غیور و مردان کارآزموده میدانهای سخت انقلاب میدانند که مبارزه با فساد و تبعیض و اسلام آمریکایی، مبارزهای تمام ناشدنی و دائمی است و با همین باور، بیتوجه به سیل تهمتها و تخریبها و دروغها، کمر همت میبندند برای ایجاد تغییری اساسی در ساختار اجرایی کشور.
http://kayhan.ir/fa/news/103717
ش.د9600138