(روزنامه اطلاعات – 1396/02/25 – شماره 26719 – صفحه 12)
مکرون و سياست خارجي دولت جديد فرانسه
خطوط کلي رويکرد ديپلماتيک «مکرون» از روي سياستهاي داخلي او قابل پيش بيني است. او که در دولت اولاند وزير اقتصاد بود در پي گونه اي سياست ليبرال با تکيه بر گشايش اقتصادي، تجاري و شغلي است .يورو نيوز در تحليلي به بررسي سياست خارجي فرانسه در دوران رياست جمهوري «امانوئل مکرون» پرداخته و مينويسد: از آنجا که رئيس جمهوري جديد فرانسه خاستگاه حزبي ندارد، شناخت بسياري از سياستهاي او جز از طريق برنامه منتشر شده و گفتههاي خودش در دوران کارزار انتخاباتي ميسر نيست. در عين حال خطوط کلي رويکرد ديپلماتيک امانوئل مکرون از روي سياستهاي داخلي او تا حدود زيادي قابل پيش بيني است.
او که در دولت سوسياليست فرانسوا اولاند وزير اقتصاد بود، به ويژه با طرح قانون جنجالي اصلاح اقتصادي اش موسوم به «قانون مکرون» نشان داد که در پي گونه اي سياست ليبرال با تکيه بر گشايش اقتصادي، تجاري و شغلي است.به نظر مي رسد اولويت مکرون در عرصه خارجي نيز تحکيم پيوندهاي موجود با کشورهاي داراي اقتصاد ليبرال باشد. تاکنون در ساحت اقتصادي، نمود سياستهاي راست ميانه در نگاه او بيشتر ديده شده است و براي نمونه پيشنهادهاي او در «قانون مکرون» در مورد اجازه کار در روز يکشنبه و آزادي تعرفه مشاغل قانوني مانند دفترخانهها، واکنش منفي چپهاي راديکال و حتي سوسياليستها را به دنبال داشته است.
بنابراين دور از انتظار نخواهد بود که فرانسه براي مثال به دولت کنوني آلمان نزديک تر شده و پيوندهاي اروپايي خود را حفظ کند، به دنبال ماجراجويي نظامي احتمالي از سوي آمريکاي تحت رياست ترامپ نباشد و محافظه کاري و خويشتنداري را بر خطر کردن و پا پيش نهادن ترجيح دهد.در برنامه ديپلماتيک دولت جديد فرانسه آمده است که «گشايش درها به سوي ايران بايد ادامه يابد». در عين حال دو شرط براي اين گشايش در نظر گرفته شده است: «به شرط آن که توافق هسته اي سال ???? (????) رعايت شود و ايران به برقراري ثبات در منطقه کمک کند.»احتمالا مکرون خواهد کوشيد تا در عرصه بين المللي چهره اي ميانه رو از خود و فرانسه تحت حاکميت خود ترسيم کند، يعني در عين حفظ استقلال رأي، با جامعه جهاني در تعامل بماند. برنامه او در زمينه مناسبات بين المللي با اين جملات آغاز مي شود: «مايلم يک ديپلماسي روشن و قاطع را به کار گيرم که همزمان در قالب سنت دوگل و ميتران باشد تا فرانسه را به يک کشور قدرتمند مستقل، بشردوست و اروپايي بدل کنم.مستأجر جديد کاخ اليزه از پيش، سياست خارجي دولت آينده خود و رويکرد آن به مسائل روز جهان را به اختصار، اما به تفکيک نوشته است.
دنياي تهديدها و فرصتها
او دنياي قرن بيست و يکم را مملو از «فرصتها و تهديدهاي تازه» ميخواند و آن را «بي ثبات» ميبيند:تروريسم، جنگهاي داخلي، افزايش مهاجران و مرزهايي که بسته ميشوند، به طور مستقيم بر فرانسه، اروپا و شرکاي ديگر ما تأثير ميگذارند. تنشها و تعصبات ملي گرايانه، هويتطلبانه و مذهبي در حال افزايش هستند.او به قدرت رسيدن دونالد ترامپ در آمريکا، سياست خارجي روسيه تحت حاکميت ولاديمير پوتين، جنگ در خاورميانه و تضعيف اتحاديه اروپا با برگزيت را از چالشهاي مهم کنوني در جهان ناميده که در برابر آن بايد ديپلماسي موثري اتخاذ کرد. مکرون در عين حال دنياي کنوني را داراي فرصتهايي از جمله رشد طبقه متوسط، پيشرفتهاي علمي به ويژه در زمينه پزشکي و فناوري اطلاعات، رشد سرمايه گذاري، گردشگري و تبادل دانشجو ميان کشورها مي داند.رئيس جمهوري منتخب فرانسه خود را پايبند «جهاني سازي» معرفي مي کند و اميدوار است کشورش بتواند از اين فرصتها در جهت نزديک شدن هر چه بيشتر به جامعه جهاني بهره ببرد.
خاورميانه
مکرون در پي احياي نقش تاريخي فرانسه در خاورميانه است. او در بخش سياست بين الملل در برنامه رياستجمهوري خود مي نويسد: کشور ما بايد جايگاه خود در خاورميانه را بازيابد و به ويژه با راه حلهاي جهاني براي بحران سوريه همراه شود. به جز اين جمله، موضع رئيس جمهوري جديد فرانسه در مورد بحران سوريه چندان شناخته شده نيست. احتمالا اشاره به بازيابي نقش فرانسه در سوريه، در پيوند با انتقادي است که در آمريکا و کشورهاي متحدش در مورد کمرنگ شدن نقش غرب در بحران سوريه شنيده مي شود.
اين که روسيه، ترکيه و ايران ابتکار عمل را در سوريه به دست گرفته و غربيها به نوعي کنار گذاشته شده اند، اين روزها در رسانههاي فرانسه نيز بسيار مورد انتقاد قرار ميگيرد. مکرون بر خلاف رئيس جمهوري آمريکا، نگاه مثبتي به برجام، توافق هسته اي غرب با ايران دارد و اين توافق تا اين زمان تنها موردي است که موضع دولت آتي فرانسه در برابر ايران را نشان مي دهد.انتظار رعايت مفاد برجام از سوي ايران روشن است، اما مراد از «کمک به برقراري ثبات در منطقه» احتمالا در پيوند با نقش ايران در بحرانهاي مهم منطقه از جمله در عراق، سوريه و يمن است.حساسيت و توجه به «امنيت اسرائيل» سياست کلي و کلاسيک غرب در مناقشه اسرائيل و فلسطين است. امانوئل مکرون در اين زمينه ظاهرا قصد ندارد تغييري در سياست کلاسيک فرانسه بدهد: «امنيت اسرائيل براي ما اصل مسلمي است، همان طور که مشروعيت تشکيلات خودگردان فلسطيني نيز براي ما پذيرفته شده است.» او با ذکر اين موضع کلي يادآوري مي کند که بايد در پي يک آشتي پايدار و راستين بود تا دو طرف بتوانند در جوار هم در امنيت به سر ببرند.
اتحاديه اروپا
برخلاف رقباي راديکال مکرون از جمله ژان لوک ملانشن چپگرا که معتقد به پس گرفتن امضاي فرانسه از برخي پيمانهاي مهم اروپايي بود و مارين لوپن مليگرا که خروج کامل فرانسه از اتحاديه اروپا يا فرگزيت را وعده ميداد، رئيس جمهوري برگزيده به اتحاديه وفادار مي ماند زيرا آن را يک «چتر حمايتي» براي کشورش مي داند. حاکميت قدرتمند، استفاده از يورو، واحد پولي با پشتوانه قوي در برابر ارزهاي ديگر، آزادي رفت و آمد و گردش کالا ميان کشورهاي اروپايي، از جمله دلايلي است که مکرون براي ماندن در اتحاديه اروپا بيان مي کند. پيشنهاد او براي اعمال اصلاحات ليبرال در تجارت اروپا نيز دور از ذهن نيست. او در عين حال خواستار ايجاد «شوراي امنيت اروپا» و افزايش کنترل مرزهاي خارجي اتحاديه اروپا براي افزايش امنيت کشورهاي عضو است.تجديد بيعت فرانسه با اتحاديه اروپا به معني تجديد پيمان اين کشور با آلمان هم هست. امانوئل مکرون طبعا با ماندن کشورش در اتحاديه اروپا تمايل دارد عملا نقش رهبري اتحاديه مانند گذشته در دست فرانسه و آلمان بماند.ظاهرا او از هم اکنون در فکر همکاريهاي دفاعي با آلمان است زيرا در صفحه توئيتر خود مي نويسد: من به دفاعي مي انديشم که بيشتر اروپايي باشد، به همکاريهايي ميان فرانسه و آلمان.
ناتو
آن دسته از نامزدهاي انتخابات اخير فرانسه که گرايشهاي راديکال دارند، خروج از پيمان آتلانتيک شمالي، ناتو را به عنوان يکي از وعدههاي رياست جمهوري خود و به ويژه براي دنباله روي نکردن از ايالات متحده آمريکا مطرح کرده بودند. اما امانوئل مکرون به ادامه حضور کشورش در فرماندهي مشترک ناتو باور دارد، گرچه وجود دونالد ترامپ را در اين مورد مثبت نمي بيند. او همچنين بر خلاف آمريکا اعتقادي به گسترش حوزه فعاليت ناتو ندارد و معتقد است گفتگوهاي ناتو با روسيه نبايد متوقف شود.
ترکيه
رئيس جمهوري جديد فرانسه در مورد شرايط پيوستن ترکيه به اتحاديه اروپا به ويژه در موقعيت کنوني اين کشور، ترديد دارد اما معتقد است اروپا نبايد درها را به روي ترکيه ببندد.
روسيه و چين
امانوئل مکرون طرفدار ادامه تحريمها عليه روسيه است و آن را تا زماني که مقامات کرملين توافق مينسک را رعايت نکنند، «الزامي» دانسته است. با وجود اين مي گويد اروپا بايد به نوعي با روسيه به توافق برسد تا اگر شرايط در اوکراين تغيير کرد، تحريمها عليه مسکو برداشته شود .نسبت به آينده روابط اروپا با چين خوشبين است. او به طور مشخص خواستار آن است که فرانسه در قالب اتحاديه اروپا در سه زمينه امنيتي، تجاري و زيست محيطي با جمهوري خلق چين مناسبات «متعادل و محکم» داشته باشد.
برآيند سياست خارجي مکرون
با آن که نکات بيان شده در برنامه سياست خارجي امانوئل مکرون مانند سخنرانيها و گفتههاي ديگر نامزدها در جريان کارزار انتخاباتي، کمابيش رنگ و بوي شعارگونه دارد و حتي گاهي در آن وعدههاي مردم پسند به چشم ميخورد، اما مي توان گفت که اين برنامه نمودي از سياست خارجي کلاسيک فرانسه است و تضاد خاصي با آن چه از مناسبات خارجي اين کشور مي شناسيم، ندارد.به اين ترتيب اگر وعدهها و برنامههاي اين جوان ترين رئيس جمهوري فرانسه را باور کنيم، بايد ببينيم چگونه او قادر خواهد بود تا در صحنههاي بين المللي، در عين پايبندي به شعارهاي ملي گرايانه و گليستي (منسوب به ژنرال دو گل)، به آرمانهاي سوسياليستي فرانسوا ميتران نيز وفادار بماند .
رويکرد «مکرون» عمل گرايانه است
«نادر انتصار» رويکرد «امانوئل مکرون» در حل موضوعاتي را که موجب شکاف در جامعه فرانسه شده است عملگرايانه دانست و گفت:پيروزي وي تاثيري در روابط ايران و فرانسه نخواهد داشت.به گزارش خبرگزاري مهر، پس از مدتهاي طولاني حساسيت دور دوم انتخابات رياست جمهوري فرانسه دقايقي قبل با پيروز «امانوئل مکرون» به پايان رسيد.بسياري از تحليلگران نتيجه انتخابات فرانسه را تعيين کننده آينده اتحاديه اروپا مي دانند زيرا پس از خروج انگلستان از اين اتحاديه فرانسه در کنار آلمان يکي از ستونهاي ادامه حيات اين اتحاديه است.
پيروزي امانوئل مکرون که طرفدار ادامه حيات اتحاديه اروپا است در برابر «مارين لوپن» نامزد حزب راستگراي افراطي که مخالف ادامه عضويت فرانسه در اتحاديه اروپا است و همچنين ديدگاههاي ملي گرايانه سختگيرانه اي در قبال مهاجران دارد، داراي آثار و پيامهايي در داخل اين کشور و جهان است. در همين راستا خبرگزاري مهر گفتگويي داشته با پروفسور «نادر انتصار» استاد علوم سياسي دانشگاه آلاباماي جنوبي که در زير آمده است .
انتصار درباره رويکرد خاورميانه اي مکرون و تغييرات احتمالي در سياست فرانسه در قبال اين منطقه و به ويژه در قبال تحولات سوريه گفت: مکرون يک سياستمدار تازه کار است به همين علت موضع گيريهاي زيادي از وي در قبال نگاه آتي فرانسه به تحولات خاورميانه و بحران سوريه در دسترس نيست. اما بر اساس ديدگاههاي حاميان و مشاوران وي، ترديد دارم که وي به سياستهاي کنوني دولت فرانسه در خاورميانه و سوريه ادامه دهد .وي درباره احتمال تاثير نتايج انتخابات فرانسه در روابط اين کشور با ايران نيز گفت: همينطور فکر نمي کنم که روابط ايران و فرانسه تحت رهبري مکرون تغييرات داشته باشد. انتصار درباره علت پيروزي مکرون در فرانسه و پيامهاي پيروزي وي گفت: جامعه فرانسه به دلايل مختلفي مثل اختلاف نظر بر سر اتحاديه اروپا، موضوع مهاجرت و مسلمانان و موضوع جهاني شدن و برخي موارد ديگر، دچار شکاف شده است. وي در ادامه گفت: مکرون از ادامه عضويت در اتحاديه اروپا طرفداري مي کند و براي حل مشکلات مذکور رويکردش کمتر بيگانه هراسي است و بطور کلي رويکرد وي در قبال اين مسائل عملگرايانه است.انتصار در ادامه تصريح کرد: پيروزي مکرون در اين انتخابات اين پيام را دارد که اکثريت مردم فرانسه مخالف پوپوليسم ملي گرا و افراط گرايي سياسي است.
پوپوليسم، ابر بهاري
با توجه به اينکه نتيجه انتخابات فرانسه روز گذشته مشخص شد و راستهاي افراطي در آن شکست تاريخي خوردند، بايد بررسي کرد چرا مردم فرانسه به پوپوليستها رأي منفي داده و ميانهروها را برگزيدند و چرا پوپوليستها توانستهاند با حداقل حاميان خود که به حدود 30 درصد ميرسد درجامعه فرانسه راه پيدا کنند؟ چنين خطري ميتواند کل اروپا را هدف قرار دهد.
فريدون مجلسي نوشت:حقيقت اين است که چند اتفاق افراطي خشم آور در زماني کوتاه پيش از انتخابات فرانسه اذهان عمومي فرانسويان متعلق به سطوح فرهنگي پايينتر را بر آشفت و با اثرگذاري کوتاهمدت به سود خانم لوپن تمام شد.با اينکه اصولاً پوپوليسم بر اذهان ناپختهتر اثر ميگذارد، اما همانند ابر بهاري پس از سپري شدن اندک زماني و بازگشت منطق و عقلانيت، فروکش ميکند. بنابراين قابل پيشبيني است، در کشوري که مهددموکراسي است، ميان پرده پوپوليستها پايان يافته و اعتدال هميشگي سکاندار فرانسويها خواهد شد. مستند اين ارزيابي آن است که پوپوليستها حتي در بحرانيترين شرايط نيز نتوانستند نظر موافق بيش از يک سوم رأيدهندگان را جلب کنند.
فراموش نکنيم که در انتخابات فرانسه شمار غايبين که از نتيجه دور نخست قهر کرده بودند نيز زياد بود، وگرنه درصد کمتري از مشارکتکنندگان نصيب جبهه ملي خانم لوپن ميشد. با مشخص شدن نتيجه انتخابات فرانسه، اروپا نيز نفس راحتي کشيد و کابوس پيروزي دومينووار پوپوليستها برفراز قاره سبز زدوده شد.اينک که ناکامي پوپوليستهاي حاکم بر تعدادي از کشورهاي جهان آشکار شده، ميتوان انتظار داشت، هوشياري رأي دهندگان در قبال اين پديده بدخيم افزايش يافته و پوپوليستها راه دشواري را براي اغفال مردم، فراروي خود دارند.هرچند که بايد به خاطر داشت، براي راست افراطي و پوپوليسم فرانسه که تاکنون جايگاهي در انتخابات اين کشور نداشته، اين شکست، نوعي پيروزي است. فرانسه کشوري است که ادعاي عقلانيت سياسي و حقوق بشر و آرمانهاي بشر دوستانه دارد و فرهنگ عمومي و تاريخي آن با پوپوليسم مخالف است.
فرانسه طعم پيروي از پوپوليسم را در جنگ با فاشيسم آلمان چشيده است و به خاطر دارد. به همين دليل حزب جبهه ملي خانم لوپن معمولاً قادر نبوده است بيش از ده يا پانزده درصد آراي فرانسويان را به خود جلب کند. بنابراين شکست با کسب نزديک به 34 درصد آرا براي آن يک شکست آبرومند و حتي پيروزمندانه است.
ش.د9600273