(روزنامه جوان ـ 1395/12/28 ـ شماره 5055 ـ صفحه 6)
ايرانستيزي
هيچ شكي نيست كه ايرانستيزي يكي از محورهاي عمده اين ديدار بوده و محمد بن سلمان به اميد همراهي ترامپ با او در اين محور به كاخ سفيد رفته بود و ناگفته پيداست كه نااميد از كاخ سفيد خارج نشده است. در واقع، سعوديها و ترامپ تا پيش از اين هم در اتهامزني عليه ايران و هم در مورد برجام همصدا بودهاند تا آنجا كه گفتههاي هر دو طرف در هر دو زمينه به طور كامل يكسان بوده است و به همين جهت هم يكساني لفظي در اين ديدار قابل انتظار بود. در واقع، كنش ضدايراني در زمان باراك اوباما، رئيسجمهور قبلي امريكا، چنان در لفاظي ديپلماتيك پيچيده شده بود كه سعوديها نميتوانستند اصل ضديت نهفته در آن با ايران را درك كنند اما بازي آشكار ترامپ عليه ايران آنقدر براي سعوديها قابل فهم است كه تصور اختلاف رفتار كاخ سفيد نسبت به ايران را بكنند و اين شاهزاده سعودي هم به مجله امريكايي تايم بگويد: «پيش از اين، امريكا و عربستان در برخي مسائل با هم اختلاف نظر داشتند ولي ديدار امروز همه چيز را به حالت عادي بازگرداند.» منظور بن سلمان از حالت عادي آن رابطه سابق بين دو طرف است كه به تصور، از ميزان نزديكي آن در زمان اوباما كاسته شده بود و حالا با ورود ترامپ به كاخ سفيد احيا شده اما از ديد تحليلگران اين يك تصور صرف است و دليلي قانعكننده در اين زمينه ديده نميشود. رزماري هوليس، استاد علوم سياسي دانشگاه لندن در مصاحبه با نشريه روسي نيزاويسيمايا گازيتا قبول ميكند كه اظهارات تند ترامپ عليه ايران ميتواند مورد تحسين رياض باشد اما اين به معني تغيير گستردهاي در روابط دو كشور نيست و گريگوري گاس، كارشناس مسائل كشورهاي حاشيه خليج فارس در دانشگاه ام اياند ام تگزاس، همنظر با هوليس است كه تغييري در روابط دو طرف نميبيند چون «اتفاق اساسي از جانب امريكا براي نزديكي به سمت عربستان مشاهده نشده است.» در واقع، ترامپ دست كم تا اينجاي كار فقط به لفاظي عليه ايران بسنده كرده اما در عمل احتياط كامل را رعايت ميكند چراكه با تمام بيتجربگي سياسي، آن قدر ناآگاه نيست كه با آتش بازي بكند، البته اين چيزي نيست كه سعوديها در عمل انتظارش را داشته باشند.
جذابيت همكاري
شايد سعوديها متوجه وجه غالب در لفاظيهاي ترامپ شدهاند كه با پروندههاي قطور اقتصادي سراغ او رفتهاند. از اخبار منتشر شده پيداست كه محمد بن سلمان در دو ساعت ديدارش با ترامپ بيشتر پروندههاي اقتصادي را براي او باز كرده به خصوص در مورد طرحهايش تا ۲۰۳۰ كه وعده قطع وابستگي عربستان به نفت تا آن زمان را داده است. طرح اين پروندهها در ملاقات بن سلمان با ترامپ در ظاهر براي جذب سرمايه امريكاييها در طرحهاي اقتصادي سعوديها و دادن فرصتهايي به شركتهاي تجاري امريكا براي ورود به بازار عربستان بوده چنان كه انگريد نارانگو، كارشناس روابط امريكا و عربستان، ايجاد فرصتهاي شغلي از طريق سرمايهگذاريها را براي ترامپ جذاب ميداند تا او بتواند دست كم به جهت آماري مدعي كاهش آمار بيكاري در داخل و رشد كسب و كار امريكاييها شود. وجه ديگر جذابيت همكاري بين دو طرف در فروش سلاح امريكايي به سعوديهاست كه البته چيز تازهاي نيست و اين نوع همكاري حتي در زمان اوباما و با وجود تمام دلخوريهاي سعوديها از او ادامه داشت تا آنجا كه نامه تعدادي از نمايندگان كنگره به اوباما در مخالفت با فروش ۲۲ ميليون دلاري سلاح هم بيفايده بود. اين جذابيت آنقدر هست كه بيفايده بودن روابط با عربستان هم مانعي در جذابيت دلارهاي نفتي سعوديها براي امريكاييها ايجاد نكند. استيو كوك، تحليلگر شوراي روابط خارجي امريكا يكي از اين افراد است كه در مقاله تحليلي اخير خود نوشت: «رياض از نظر سياسي شريك شايستهاي براي واشنگتن نيست اما امريكا نميتواند از عوايد كلان اقتصادي اين شراكت صرف نظر كند. «اين تحليلگر براي توضيح بيشتر به فروشهاي سرسامآور سلاح امريكايي به سعوديها اشاره ميكند كه در سال ۲۰۱۴ بالغ بر ۳۰ ميليارد و ۲۲ ميليارد دلار سال بعد حتي بعد از تجاوز نظامي آلسعود بوده است. حالا بن سلمان هم پروژههاي اقتصادي- تجاري و هم قراردادهاي خريد تسليحات را پيش روي ترامپ ميگذارد تا از ميزان لفاظي او كم و در عمل كاري كند كه مورد نظر سعوديهاست به خصوص در زمينه ايرانستيزي كه طي اين مدت مبدل به اصل ثابت و اساسي در سياست خارجي سعوديها شده و آنها گمان كردهاند با اين اصل است كه ميتوانند در منطقه حرفي براي گفتن داشته باشند.
واقعيتهاي همكاري
شايد پروژههاي اقتصادي- تجاري و قراردادهاي خريد تسليحات براي ترامپ جذابيت قابل توجه داشته باشد، به خصوص اينكه او به جاي سياستمدار، تاجر است و سود و زيان مالي اصل مبنايي در تصميمگيريهاي او است. علاوه بر اين، حضور استيو بنن و جرد كوشنر در ديدار بن سلمان با ترامپ قابل توجه است چراكه از اولي به عنوان بانفوذترين فرد پشت پرده در تيم ترامپ ياد ميشود و دومي هم داماد ترامپ و كسي است كه ترامپ او را براي نمايندگياش در روند مذاكرات سازش بين رژيم صهيونيستي و فلسطينيها در نظر گرفته است. حضور اين دست افراد در جلسه ديدار بن سلمان با ترامپ گوياي اهميت آن است اما باز هم اين ديدار نميتواند متأثر از واقعيتهايي باشد كه همين واقعيتها در خاورميانه تعيينكننده هستند تا دلارهاي نفتي يا پروژههاي آلسعود. همين واقعيتهاست كه باعث شده تا ترامپ در سوريه احتياط لازم را رعايت كند و به جاي وعدههاي اوليهاش به رجب طيب اردوغان، رئيسجمهور تركيه، براي همكاري بيشتر، باز همان رويه قبلي دوران اوباما در مورد اتحاد با كردهاي سوريه را ادامه بدهد و همين نيز موجب سرخوردگي اردوغان از او شد. همين احتياط در مورد يمن هم ديده شد كه ترامپ به جاي افزايش چشمگير همكاري با سعوديها براي تجاوز نظامي به اين كشور، بيشتر ترجيح داد حملات محدود و كنترل شده به اهداف القاعده را دنبال كند تا دستمايه تبليغاتي با نام جنگ با القاعده داشته باشد.
گذشته از اين موارد، حركت قايقهاي تندرو ايراني به سمت شناور امريكا در روز شنبه چهارم مارس محك قابل توجهي براي تعيين رفتار ترامپ بود. او كه در زمان كارزار انتخاباتي و در مورد نزديك شدن قايقهاي ايراني به شناورهاي امريكايي خط و نشانهاي آن چناني كشيده بود، در مورد اين واقعه با احتياط كامل رفتار كرد و هيچ واكنش منطبق با آن خط و نشان كشيدنها از سوي او ديده نشد. اين نوع رفتار او در تضاد كامل با لفاظيهايي است كه او عليه ايران بر زبان ميآورد و سعوديها از جمله محمد بن سلمان به آن دلخوش كردهاند. در واقع، اين موارد از رفتار ترامپ طي دو ماه از رياست جمهوري او نشان ميدهد كه به واقعيتهاي موجود بيتوجه نيست و هر چند با زبان تند و تيز رفتار ميكند اما در عمل به واقعيتهاي موجود توجه و بر اساس آن عمل ميكند. ميتوان گفت كه ترامپ بر اساس ارزيابي استيو كوك عمل ميكند، به اين معنا كه سعوديها را شريك شايسته خود نميداند و فقط چشم به منافع اقتصادي و مالي از روابط با آنها دارد اما اين منافع باعث نميشود تا او خود را به هر آب و آتشي به خصوص درگير شدن با ايران بزند بلكه در اين مورد به واقعيتها توجه ميكند و احتياط را در دستور كار خود قرار ميدهد. اين به معناي ماه عسلهايي كوتاه و گذرا بين ترامپ و سعوديهاست كه بيشتر به كام ترامپ است تا سعوديها.
http://www.javanonline.ir/fa/news/843615
ش.د9504421