«آتش به اختیار» بودن، حتی در شرایط جنگ نرم، دستوری ثانوی است؛ یعنی تا وقتی قرارگاه مرکزی دستوری دارد که در تشخیص مسائل اصلی و فرعی درست عمل کرده، نوبت به اقدام مستقل و سلیقه های افسران نمیرسد و نخبگان و هسته های فکری، هریک بسته به توانایی و تخصص خود، در صورت خلل و کاستی در دستورات قرارگاه مرکزی می توانند مستقلا اقدام کنند.
مقام معظم رهبری «حفظه الله» در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکل های دانشجویی سخنانی فرمودند و در قسمتی از آن با به کار بردن واژه «آتش به اختیار» بهدانشجویان و هسته های فکری این اختیار عمل را دادند که مستقلا وارد اقدام شوند.
دقت در سخنان رهبری، نشان میدهد که این سخنان، به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی بیان نشده است؛ بلکه «آتش به اختیار» بودن هم برای شرایط خاصی مطرح شده و هم برای افراد خاصی.
در اینجا ابتدا متن سخنان رهبری در این باره نقل، و پس از آن تجزیه و تحلیل می شود تا مراد ایشان روشن شود.
1ـ گزیده ای از متن سخنان رهبری
• از وظایف تشکلهای دانشجویی، تلاش همهجانبه برای غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاه است. نگویید دیگر نمیشود در دانشگاه کار کرد؛ در دانشگاه خیلی میشود کار کرد.
• همهی هستههای فکری و فرهنگی و عملی و جهادی هرکدام کار کنند؛ مستقل؛ آتش به اختیار باشند. البته قرارگاه مرکزی دستور میدهد اما چنانکه قرارگاه مرکزی اختلال دارد، شما افسران جنگ نرم، آنجا آتش به اختیارید.
• گاهی اوقات احساس میشود دستگاههای مرکزی فکری و فرهنگی و سیاسی دچار اختلالند و تعطیلند؛ اینکه در وضعیتی که ما اینهمه مسائل مهم فرهنگی در کشور داریم، حالا فرض کنیم فلان آهنگ قبل افطار پخش بشود یا نشود، این میشود مسئلهی اصلی، نامهنگاری میکنند؛ این پیداست این دستگاه اختلال پیدا کرده؛ مسئلهی اصلی را از فرعی تشخیص نمیدهند. وقتی اینجوری دستگاههای مرکزی اختلال دارند، آنوقت اینجا شما آتش به اختیارید. (سخنان رهبری در تاریخ: ۹۶/۳/۱۷، در جمع برخی دانشجویان و تشکل های دانشجویی)
2ـ تجزیه و تحلیل سخنان رهبری
برای پی بردن به مقصود رهبری و اقدام مناسب و بخردانه در جهت تحقق توصیه های ایشان، سعی می شود سخنان ایشان در چند گام تجزیه و تحلیل شود.
الف) زمینه و هدف توصیه رهبری
رجوع به متن سخنان ایشان (ن.ک: همان، پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری) نشان می دهد که:
اولا، کلام ایشان در شرایط و زمینه «جنگ» مطرح شده است. به کار بردن کلید واژگان «مبارزه مستمر نظام اسلامی با نظام سلطه»، «دو قطبی "سلطهگر" و "زیر سلطه"»، «مبارزه ادامهدارِ نظام اسلامی با نظام سلطه»، «تلاش برخی برای انقلاب زدایی» و «جنگ نرم»، نشان از این دارد که «آتش به اختیار» بودن مخصوص زمان جنگ است.
ثانیا، هدف از این توصیه «غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاهها» است؛ یعنی از آنجا که جنگ در جهت از میان بردن آرمان ها، اهداف و ماهیت انقلاب است، مقابله با آن هم باید در جهت غلبه دادن گفتمان انقلاب باشد.
ب) مخاطبان توصیه رهبری
توصیه به «آتش به اختیار» بودن و اقدام مستقل در امور در سخنان رهبری، در مورد «هسته های فکری، فرهنگی و عملی و جهادی» و «افسران جنگ نرم» است، نه افراد جانبی و پیادهنظامان. از اینرو، میتوان گفت که «هستههای فکری» و «افسران» تعبیر دیگری از «خواص»، در برابر «عوام» (پیادهنظامان) است؛ دو اصطلاحی که مقام معظم رهبری در سخنرانیهای متعدد خویش به تبیین آنها پرداختند (به عنوان نمونه، ر.ک: مراسم صبحگاه لشكر ۲۷ محمد رسول الله (ص)، تاریخ: 23/3/1375؛ بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام در سالروز عيد سعيد مبعث، تاریخ: 2/7/1382).
ج) جایگاه توصیه رهبری
ایشان در قسمتی از توصیه خود میفرماید «همه هستههای فکری و فرهنگی و عملی و جهادی هرکدام کار کنند؛ مستقل؛ آتش به اختیار باشند. البته قرارگاه مرکزی دستور میدهد اما چنانکه قرارگاه مرکزی اختلال دارد، شما افسران جنگ نرم، آنجا آتش به اختیارید». این سخن نشان میدهد که تا وقتی قرارگاه مرکزی دستور دارد و اختلال در تشخیص او تشخیص داده نشده، آتش به اختیار بودن بی معناست. از اینرو جایگاه «آتش به اختیار» بودن و اقدام مستقل، پس از رتبه دستور قرارگاه مرکزی است. به عبارت دیگر، «آتش به اختیار» بودن یک فرمان ثانوی و اضطراری است، نه اولی و در شرایط عادی. بنابراین، وظیفه اصلی و اوّلی تمام افراد، ابتدا تبعیت از دستور قرارگاه مرکزی است، اما در صورت تشخیص وجود خلل و کاستی در دستور قرارگاه مرکزی، می توان مستقل وارد اقدام شد.
د) اقدام بر اساس مسئولیت و تخصص
رهبری در قسمت دیگری از توصیه خود، میفرماید: «همه هستههای فکری و فرهنگی و عملی و جهادی هرکدام کار کنند؛ مستقل؛ آتش به اختیار باشند».
این تفکیک هسته ها به «فکری»، «فرهنگی»، «عملی» و «جهادی»، میتواند در دو حیطه «خواصِ در زمینه های فکری و نظری» و «خواص در زمینه های اجرایی و جهادی» جای گیرد. یعنی برخی هستههای تشکیلاتیِ نخبگان و خواص، در زمینه های نظری و فکری باید برای غلبه تفکر انقلابی تلاش کنند، و برخی از آنان، در زمینههای اجرایی اقدام کنند. به عبارت دیگر، اگر کسی در زمینه فکری، جزو نخبگان و خواص و هستههای فکری است باید در این زمینه رسالت خود را انجام دهد، و اگر کسی در زمینه اجرایی چنین است، باید در همان حیطه اجرایی (نه در زمینه نظری) اقدام کند، و هریک مستقلا حق آتش به اختیار بودن را در زمینه تخصصی خود دارند.
نکته
باید توجه داشت که این هسته های فکری و اجرایی، باید شرایط و مراحلی را در نظر داشته باشند، تا بتوانند اقدام مستقل کنند:
1ـ پس از احراز صلاحیت در تشخیص مسائل اصلی از فرعی، در یک کار عالمانه، مسائل اصلی و فرعی مربوط به حیطه نظری یا اجرایی خود را به تفکیک و به ترتیب اولویت به دست آورند؛
2ـ از دستورات قرارگاه مرکزی درباره مسائل تشخیص داده شده آگاهی کامل داشته باشند؛
3ـ از وجود خلل و کاستی در دستور قرارگاه مرکزی، نسبت به تشخیص امور اصلی از فرعی، آگاه باشند؛
4ـ با برنامه ریزی و عالمانه، مستقلا اقدام به حل مسئله ای کنند که از دید مسئولان قرارگاه مرکزی مخفی مانده است.
جمع بندی و نتیجه گیری
1ـ «آتش به اختیار» بودن، حاکی از قرار داشتن در شرایط حساس «جنگ»ی است و به هدف «غلبه دادن گفتمان انقلاب» تجویز شده است.
2ـ مخاطبان دستور ویژه «آتش به اختیار»، افسران جنگ نرم و هسته های فکری و اجرایی هستند، نه پیاده نظامان و عموم افراد.
3ـ «آتش به اختیار» بودن، حتی در شرایط جنگ نرم، دستوری ثانوی است؛ یعنی تا وقتی قرارگاه مرکزی دستوری دارد که در تشخیص مسائل اصلی و فرعی درست عمل کرده، نوبت به اقدام مستقل و سلیقه های افسران نمی رسد.
4ـ نخبگان و هسته های فکری، هریک بسته به توانایی و تخصص خود، با تشخیص صحیح و عالمانه، باید مسائل اصلی و فرعی حیطه فکری و اجرایی خود را تشخیص داده، در صورت خلل و کاستی در دستورات قرارگاه مرکزی، مستقلا اقدام کنند.