تاریخ انتشار : ۰۱ تير ۱۳۹۶ - ۰۷:۵۳  ، 
کد خبر : ۳۰۲۱۷۶
الهه کولايي در گفت‌وگو با «شرق» مطرح کرد:

حل چالش‌هاي منطقه‌اي با ديپلماسي برد-برد

اشاره: انتخاب دکتر حسن روحاني با آراي قاطع ٢٤ ميليوني مردم ايران، سيل پيام‌هاي خارجي را به دنبال داشت و حتي امراي برخي کشورهاي عربي و رئيس‌جمهور ترکيه نيز از اين سنت پيروي کردند. آيا بعد از به‌سرانجام‌رسيدن برجام، نوبت به حل مسائل پيچيده منطقه که اتفاقا ماهيتي بين‌المللي پيدا کرده‌اند، رسيده است؟ اين سؤال، موضوع گفت‌وگوي «شرق» با الهه کولايي استاد دانشگاه تهران و نماينده مجلس ششم است.

(روزنامه شرق – 1396/03/09– شماره 2877 – صفحه 11)

* گفته مي‌شود بعد از به نتيجه رسيدن برجام به عنوان موضوعي که بيش از دو سال، انرژي وزارت خارجه در دولت اول دکتر روحاني را گرفت، حالا رئيس‌جمهور مي‌تواند با تکيه بر آراي بالاي خود و البته بهبود شرايط ايران در فضاي جهاني، به سراغ منطقه برود. با توجه به کارشکني‌هاي اعراب و ترکيه در سال‌هاي اخير در زمينه سياست خارجي ايران، فکر مي‌کنيد کشورهاي منطقه آمادگي حل مسائل فيمابين را دارند؟

** کشورهاي مختلف آسيا تحت‌تأثير تحولات بين‌المللي، گرايش به همکاري‌هاي منطقه‌اي را از خود نشان داده‌اند. شايد يکي از دلايل ايجاد و تقويت سازمان‌هاي منطقه‌اي در سال‌هاي اخير همين باشد. سياست خارجي جمهوري اسلامي نيز معمولا نسبت به رويکردهاي منطقه‌اي حداقل درباره سازمان اکو و سازمان شانگهاي نگاه حمايت‌آميز داشته است. اين‌گونه پيمان‌هاي منطقه اي، ظرفيت‌هاي تازه‌اي را حتي در روابط دوجانبه ايجاد مي‌کند. قبلا بارها بر تز لزوم وجود موازنه مثبت ميان ايران و کشورهاي منطقه تأکيد کرده و گفته‌ام اگر ايران بتواند روابط سازنده و مبتني بر احترام متقابل با غرب به‌ويژه آمريکا داشته باشد آنگاه روسيه، چين و کشورهاي منطقه نيز نمي‌توانند با اميد به اين شکاف، از کارت ايران براي منافع خود استفاده کنند.

در دولت گذشته که شرايط روابط ايران و غرب، به سمت تنش پيش رفته بود، ما شاهد بدقولي‌هاي مداوم روس‌ها در زمينه راه‌اندازي نيروگاه بوشهر يا تحويل سامانه دفاع موشکي اس- ٣٠٠ بوديم. فراموش نکنيم در دوره‌اي که ادعاي جايگزيني نگاه چرخش به شرق به جاي غرب مطرح بود، ايران همواره خواستار عضويت در سازمان شانگهاي بود. ولي نکته مهم اين بود که دو عضو مهم اين سازمان يعني چين و روسيه، ايران را در حد عضو ناظر در اين سازمان پذيرفتند. موضوعات هند و پاکستان، مسائل ايران و ارتباط با آمريکا و وضع تحريم‌ها و تنش‌هايي که با جامعه بين‌المللي وجود داشت باعث مي‌شد آنان تمايلي به عضويت دائم ايران نشان ندهند. اما در اين دوره به ويژه بعد از برجام، مي‌بينيد که فضا تا چه حد تغيير کرد. شايد روي‌کارآمدن ترامپ، نگراني‌هايي را در زمينه روند بهبود روابط با غرب پديد آورده باشد اما استقبال اروپا و حتي بعضي کشورهاي عربي از رأي بالاي دکتر روحاني نشان مي‌دهد ايران ظرفيت‌هاي تازه‌اي را در در حوزه‌هاي مختلف ديپلماسي مي‌تواند فعال کند.

* و حالا فرصت براي ورود به دروازه منطقه‌اي وجود دارد؟

** بهبود رابطه با جامعه جهاني و به‌ويژه قدرت‌هاي غربي، امکان چانه‌زني و تعامل با کشورهاي منطقه در راستاي تأمين منافع ملي ما را افزايش مي‌دهد. شعار آقاي دکتر روحاني، اعتدال در سياست خارجي بود که البته اين در زمره اصلي‌ترين شعارهاي جمهوري اسلامي از بدو تأسيس هم بوده، اما در برخي مقاطع دولت‌ها به آن بي‌توجهي کرده‌اند که نمونه آن را در دولت احمدي‌نژاد ديديم. «نه شرقي نه غربي» يعني عدم اتکا به قدرت‌هايي که در شرق يا غرب سياسي حضور دارند. يعني ما اگر در رابطه با غرب به دنبال تعامل و ارتباط منافع‌محور هستيم درباره چين و روسيه و اعراب و ترکيه هم‌ چنين باشيم. برخي نگاه‌هاي وهم‌آلود در سياست خارجي در ارزيابي ملاحظات و اهداف و منافع کشورهاي بلوک شرق، باعث شد فرصت‌هاي بسياري از دست برود و شرايط ما در منطقه نيز دچار تنش‌هايي شود.

امروز با وجود گره‌هايي که در منطقه وجود دارد، ظرفيت حل مسائل هم افزايش يافته است. به هر حال در مسائل سياست خارجي، اجماع شرط اساسي است و دکتر روحاني هم در مبارزات انتخاباتي در مورد مذاکره درباره تحريم‌هاي غيرهسته‌اي بر اهميت ايجاد اين اجماع تأکيد کرد. مقام معظم رهبري در مقاطع مختلف از سياست‌هاي خارجي دولت يازدهم دفاع و حمايت کردند تا به مردم در داخل کشور و به جهان اين پيام را بدهند که سياست‌هاي حسن روحاني و تيم سياست خارجي اين دولت مورد تأييد و حمايت ايشان است. اين رويکرد درباره سياست‌هاي منطقه‌اي هم امري ضروري است.

* کشورهاي غيرعرب و منطقه قفقاز چه نقشي در ثبات منطقه‌اي ايران دارند؟

** دکتر روحاني سال گذشته به کشورهاي قفقاز جنوبي و آسياي مرکزي سفر کرد. اين کشورها حتما داراي ظرفيت‌هاي ويژه به‌خصوص در حوزه اقتصادي براي ايران هستند. کشورهاي ارمنستان، قزاقستان و قرقيزستان [که با دو کشور اول مرز مشترک خاکي و آبي داريم و کشور سوم نيز در جنوب شرقي منطقه آسياي مرکزي قرار دارد] از زمينه‌هاي مناسبي براي گسترش مبادلات تجاري، مراودات سياسي و اجتماعي با تهران برخوردار هستند. اين سه کشور، از جمله کشورهاي بازمانده از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي هستند که گسترش روابط با آنها مي‌تواند پاسخ‌گوي نيازهاي متقابل باشد. از آنجا که ايروان، آستانه و بيشکک، روابط حسنه‌اي با فدراسيون روسيه دارند، توسعه روابط ايران و روسيه، به نوبه خود مي‌تواند عرصه‌هاي همکاري سازنده متقابل ايران با اين کشورها را گسترش دهد. در عين حال نبايد از نظر دور داشت حضور فعال و کارآمد ايران در اين کشورها، ضمن آنکه مي‌تواند پاسخ‌گوي منافع مردم کشور ما باشد و عرصه‌هاي اقتصادي- تجاري و همکاري‌هاي همه‌جانبه را روي جامعه ايران در مسير تأمين منافع متقابل بگشايد، در همان حال ضرورت تقويت رويکرد اعتدال در سياست خارجي کشور ما را نيز به نمايش مي‌گذارد.

در ٢٥ سال گذشته، پس از استقلال اين کشورها، توسعه روابط با آنها از روندي متعادل و پايدار برخوردار نبوده است، درحالي‌که تاريخ و جغرافيا حکم مي‌کند که ما با همسايگان شمالي خود روابطي همه‌جانبه و گسترده را سامان دهيم. اين روابط، تعادل در روابط خارجي ايران را تحکيم مي‌بخشد. از آنجا که در شرايط کنوني در مرزهاي شرقي و غربي کشور، بحران‌ها و ناآرامي‌هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي در حال گسترش است، توسعه روابط با کشورهايي که در حوزه تمدني ايران قرار گرفته‌اند، مي‌تواند زمينه‌هاي تقويت همکاري‌هاي منطقه‌اي را استحکام بيشتري ببخشد. برخي از اين کشورها عضو سازمان همکاري اقتصادي (اکو) هستند که ضرورت توسعه همکاري‌هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي را در کنار روابط سياسي يادآور مي‌شوند. عضويت قزاقستان و قرقيزستان در سازمان شانگهاي، اهميت آنان را روشن‌تر مي‌کند.

* چقدر حضور رئيس‌جمهور و دکتر ظريف در چهار سال گذشته در نشست‌هاي بين‌المللي و لابي‌هاي جنبي آن، ظرفيت طرح مسائل منطقه‌اي و خطرات تروريسم تکفيري براي همه جهان را داشته است؟

** حضور رئيس‌جمهور در اجلاس عمومي سازمان ملل، از دو جهت با سفر ديگر رؤساي جمهوري ايران تفاوت داشت. از يک سو بعضي سياست‌هاي اشتباه سال‌هاي قبل از دولت يازدهم، شرايط اقتصاد ايران را ناپايدار كرده بود. از سوي ديگر منطقه و جهان در چند سال اخير با تغييرات گسترده‌اي مواجه شد، تغييراتي که حتي قدرت بازيگران بزرگ عرصه جهاني را هم تحت‌تأثير قرار داد. حسن روحاني در چنين شرايطي به‌عنوان نماينده مردم ايران به اجلاس‌هاي جهاني رفت. تجربيات داخلي و بين‌المللي ايشان باعث شد ظرفيت‌هايي در اين ديدارها و نشست‌ها براي ايران فراهم شود که نمونه آن در به‌فرجام‌رسيدن برجام و حتي مسائل منطقه‌اي در زمينه سوريه، لبنان، عراق و... ديده شد. به هر حال مجموعه تحولاتي که در چند سال اخير در منطقه به وقوع پيوسته، نشان مي‌دهد شرايط نيازمند تحول است.

اين تحولات معادله روابط کشورهاي منطقه با جهان را به سوي درنظرگرفتن سازوکارهاي جديد پيش مي‌برد. سازوکارهايي که بتواند روابط کشورهاي منطقه و جهان را به گونه‌اي بهبود بخشد که منافع همه طرف‌ها تأمين شود. انتخاب مجدد دکتر روحاني به‌عنوان رئيس‌جمهوري که بر اجراي سياست‌هاي تنش‌زدا و اعتدالي تأکيد دارد، تأييد مقام معظم رهبري بر اجراي اين سياست‌ها و شرايط منطقه و جهان، باعث شده فرصت‌هاي جديدي پيش‌روي ديپلماسي ايران قرار گيرد و با وجود تلاش‌هاي برخي کشورها براي احياي «ايران‌هراسي» اين مسئله با موانع جدي مواجه باشد.

* عربستان سعودي و هم‌پيمانانش تلاش مي‌کنند با استفاده از ظرفيت‌هاي مالي خود و البته نياز رئيس‌جمهور جديد ايالات متحده به فرافکني مشکلات داخلي اين کشور، ايران را تحت فشار قرار دهند. شرکت ٤٢ميليوني ايرانيان در انتخابات و آراي ٢٤ميليوني دکتر روحاني تا چه حد مي‌تواند اين فضا را تغيير دهد؟

** همان‌طور که در سؤال قبل اشاره کردم ايران‌هراسي و نام‌بردن از ايران به عنوان تهديد منطقه‌اي و جهاني، با انتخاب مجدد دکتر روحاني، با يک ضربه جدي و محکم مواجه شد. اين وجه سلبي ماجراست و نيازمند رويکرد ايجابي است. دولت يازدهم نشان داد مي‌توان با تأکيد بر سياست‌هاي درست و البته اهرم تيم متخصص مذاکره‌کننده و آشنا به حوزه روابط بين‌الملل و سياست خارجي، دشمنان ايران را تا حد زيادي ناکام گذاشت. اما يک ضعف تا حدي وجود داشت و آن ارتباط ناکافي رئيس‌جمهور با استادان و چهره‌هاي صاحب ديدگاه در حوزه سياست خارجي بود. اگر در اين دوره از ظرفيت‌هاي علمي و کارشناسي کشور بيشتر بهره گرفته شود و البته هماهنگي‌هاي فرادستگاهي هم به سطح مطلوبي برسد، آن‌گاه مي‌توان بسياري از چالش‌ها را مديريت کرد.

* حتي چالش‌هايي که برخي اعراب و به‌ويژه هيئت حاکمه جديد سعودي به دنبال آن هستند؟

** ظرفيت‌ها و توانايي‌هاي ايران، موقعيت جغرافيايي و توان ژئوپليتيک کشور، اهرم‌هاي درخورتوجهي در اختيار مسئولان ما قرار داده است. دولت مي‌تواند با بهبود روابط سازنده و دوستانه با همه دولت‌هاي دور و نزديک اين ظرفيت‌ها را به کار گيرد. ايران داراي موقعيت بسيار کم‌نظير جغرافيايي است که در عرصه‌هاي حمل‌ونقل و ارتباطات مي‌تواند بسيار نقش سازنده‌اي را ايفا کند و در پرتو يک ديپلماسي کارآمد و مدبرانه و رفع نگراني‌ها و شبهات در روابط با کشورهاي منطقه مي‌توان همراه با تعامل با قدرت‌هاي بزرگ جهان، اين عرصه را نيز در خدمت منافع مردم ايران گشود و از ارتباطات گوناگون با کشورهاي منطقه و حتي عربستان سعودي بهره گرفت؛ مشروط بر آنکه ساير بخش‌ها هم به درستي کار خود را انجام دهند و هماهنگي‌هاي کامل در اين حوزه ايجاد شود.

* با توجه به رأي مردم، اين عملکرد تا چه حد مورد حمايت جامعه قرار دارد؟

** در ايام تبليغات انتخاباتي که سفرهايي به نقاط مختلف کشور داشتم، درخواستي از مردم داشتم که از تجربه‌هاي خود و ساير کشورها درس بگيريم. شعار ما اين بود که به عقب بر نمي‌گرديم که دولت احمدي‌نژاد تکرار شود. تجربيات هشت سال دوران اصولگرايان و وضعيتي که با انتخاب ترامپ براي مردم آمريکا به وجود آمد و حتي مسائل اروپا و انگلستان در مقابل حرکت اثرگذار مردم فرانسه براي نه به فاشيسم و البته موضوعات داخلي که در مناظره‌ها مطرح شد، مردم را ثابت‌قدم کرد تا از توسعه و آرامش خودشان به درستي دفاع کنند.

حالا دولت هم مي‌تواند با تقويت شايسته‌سالاري در بخش‌هاي مختلف دستگاه اجرائي و بهبود شرايط در سياست خارجي، تعامل مؤثرتر با جهان، بهبود روابط با قدرت‌هاي جهاني در کنار تقويت سطح همکاري‌ها با کشورهاي منطقه با استفاده از اهرم ديپلماسي به روش برد- برد که پيش از اين در رابطه با قدرت‌هاي جهاني تجربه شده است، ايران را يک گام ديگر به جلو ببرد. دکتر روحاني به دليل تجربه‌هاي عملي موفق در اين حوزه، در ايام انتخابات نيز برتري غيرقابل‌انکاري در زمينه سياست خارجي به‌ويژه در مناظره‌ها در مقابل رقبا داشت و آنان ناگزير به تمکين در برابر اين توانايي بودند. روحاني تجربه‌هاي موفقي در تغيير و تحولات مثبت و مؤثر در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران دارد که مي‌تواند به او کمک کند تا در مناظره در مقابل رقبايش دست برتر را داشته ‌باشد، به‌هرحال دولت ايشان در چهار سال اول و در کابينه يازدهم، توافق هسته‌اي را به ارمغان آورد که يک موفقيت ملي و حتي يک مدل موفق جهاني را نشان داد.

* آيا کشورهاي منطقه مي‌توانند با تحريک کشورهاي فرامنطقه‌اي يا حتي ايجاد تنش‌هاي گسترده‌تر، برجام را دچار آسيب‌هايي کنند؟

** اجراي برجام تحت‌تأثير بسياري از عوامل داخلي و خارجي قرار دارد که بخشي از اين عوامل، مانند نتيجه انتخابات رياست‌جمهوري در ايالات متحده آمريکا يا حتي قدرت‌يافتن جريان‌هاي راست افراطي در کشورهاي اروپايي مربوط به عملکرد دولت روحاني نيست. بااين‌حال حتي با درنظرداشتن برخي موانع ايجادشده در راه اجراي برجام که غيرقابل پيش‌بيني هم نبود، همچنان مزيت نسبي آقاي روحاني در حوزه سياست خارجي و تنظيم روابط خارجي با کشورهاي جهان، به دليل نگرش برآمده از تجربه پايدار و طولاني مزيتي است که آقاي دکتر روحاني از آن برخوردار است. امروز نتايج ايجادشده از عملکرد دولت روحاني در روابط اقتصادي و سياسي بين‌المللي در حال نشان‌دادن خود در کشور است، با وجود اين مشکلات ساختاري در اين زمينه صرفا به دليل عملکرد دولت نيست و رقباي انتخاباتي آقاي روحاني نيز به‌خوبي از اين مسئله باخبر هستند.

در زمينه اجرائي‌شدن برجام، چالش‌ها و پيچيدگي‌هاي بسياري در زمينه‌هاي داخلي و بين‌المللي وجود دارد که اجرائي‌شدن آن را چندان ساده نمي‌کند. استفاده سياسي از يک پروژه ملي، موضوعي است که بايد با احتياط کامل با آن برخورد کرد. برجام يک پروژه ملي است که براي بهسازي روابط ايران با جامعه جهاني شکل گرفته که بايد از سياسي‌کردن و ساده‌سازي آن به‌شدت جلوگيري کرد، چراکه اجراي اين پروژه ملي با منافع ملي و امنيت کشور رابطه مستقيم دارد و بهتر است که ملاحظات سياسي وارد اين مسئله نشود. متأسفانه سنت واردنکردن مسائل مربوط به منافع ملي و امنيت کشور در رقابت‌هاي سياسي کمتر در کشور ما مورد توجه قرار مي‌گيرد، بنابراين در موضوع برجام، هم بايد از تقليل‌دادن و ساده‌سازي آن به‌شدت پرهيز کرد و هم بايد توجه جدي به الزام روابط عادي با کشورهاي جهان در پرتو اقتصاد جهاني‌شده کنوني به‌عنوان يکي از بنيان‌هاي منافع ملي کشور براي رشد و توسعه مورد توجه همه قرار بگيرد.

http://www.sharghdaily.ir/News/132535

ش.د9600742

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات