(روزنامه شرق ـ 1396/03/04 ـ شماره 2873 ـ صفحه 7)
«شیخ نور»، «مرد رئیسجمهورساز» و «سیاستمداری با مرام پهلوانی» القابی است که در تمام این ٢٠ سال اخیر پیشوند یا پسوند نام ناطقنوری آمده است. او صبور، معتدل و قاطع است. هر کس که تجربه مدیریت او را بر نهادی دیده، از مهربانی و توجه ویژهاش به زیرمجموعهاش میگوید. میگویند او دستودلباز است و اهل قدردانی؛ بههمیندلیل هم هست که در گذر زمان او محبوب شده و محبوبیتش در میان سیاسیون رو به افزایش است.
بهانه: نمیخواستم شبههساز باشم
با اعلام حمایتش از حسن روحانی در کارزار دوازدهمین دوره رقابتهای ریاستجمهوری بهانه برای نوشتن درباره او بسیار بود؛ اما خبریشدن استعفایش از ریاست دفتر بازرسی مقام معظم رهبری در روزهای پرخبر انتخاباتی باز هم او را به صدر اخبار کشاند؛ هرچند گمانهزنیهای غیررسمی درباره چرایی این استعفا نقل محافل سیاسی بود و برخی آن را برکناری میدانستند و برخی دیگر آن را به حساب تغییر مسیر سیاسی ناطق میگذاشتند. حالا او پس از گذشت قریب به ١٦ روز از این استعفای خبرساز از چرایی آن میگوید: «طبیعی بود که این تصمیم را بگیرم که هم نسبت به تحولات جامعه بیتفاوت نباشم و با دست بازتر بتوانم حرکت کنم و هم اینطور نباشد که رفتارهای سیاسی فردی مانند بنده، موجبات القای شبهه جانبداری دفتر مقام معظم رهبری از گروهی خاص را در اذهان فراهم کند».
ناطق در پی این استعفای خبرساز به محتملترین گزینه برای ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام - چهار ماه پس از فوت اکبر هاشمیرفسنجانی- بدل شده است؛ هرچند همزمان زمزمههای نهچندان موثقی درباره رفتن او به کابینه حسن روحانی نیز مطرح شده است و خبرگزاری تسنیم به نقل از منبعی ناشناس مدعی شده که ناطقنوری معاوناول حسن روحانی در کابینه دوازدهم خواهد شد. گمانهزنیهای سیاسی درباره سرنوشت اجرائی و سیاسی ناطق کم نیست و تا تکیهزدن او بر مسندی دیگر ادامه خواهد یافت. در همین راستا هم به بررسی کارنامه خبری شیخ نور پرداختهایم.
شناسنامه: صادره از نور
٧٣ سال پیش در روستای اوزکلا در نور به دنیا آمد، پدرش شیخ ابوالقاسم نوری از روحانیون صاحبمنبر و چهرهای مبارز بود. ناطق تا سال ١٣٣٣ در اوزکلا بود، ١٠ساله که شد، به تهران آمد و هفت سال بعد یعنی در ١٧ سالگی با امام (ره) آشنا شد. – آنطور که در خاطراتش آمده، او به خاطر مخالفت با رژیم شاهنشاهی چند بار به زندان افتاد و گاهی هم ممنوعالمنبر شد. تا مقطع خارج فقه و اصول در حوزه تحصیل کرد و جزء معدود روحانیونی از آن عصر است که تحصیلات آکادمیک هم دارد؛ او در رشته الهیات گرایش فلسفه و حکمت اسلامی از دانشگاه تهران لیسانس گرفت.
ناطقنوری قریب به ٢٠ سال داشت که با دختر هاشم رسولیمحلاتی ازدواج کرد و ثمره ازدواجش هشت فرزند است. خانواده ناطقنوری هم در عالم سیاست و هم در عالم خبر صاحب نام و شهرت هستند. از میان فرزندانش مصطفی و مجتبی از همه مشهورترند. ادعای بیسند و مدرک محمود احمدینژاد درباره فساد مالی یکی از پسرانش در مناظره تلویزیونی سال ٨٨ نام فرزندان او را بیشازپیش خبرساز کرد.
برادرش احمد ناطقنوری نماینده نور و محمودآباد در هفت دوره مجلس شورای اسلامی است و رسانهها به او لقب «پدر مجلس شورای اسلامی» را دادهاند. دلیل دیگر شهرت برادرش ریاست فدراسیون بوکس از بدو تشکیل تا به حال است.
نکته جالب توجه اینکه عباس احمدآخوندی، وزیر راه و شهرسازی و سیدمحمدعلی شهیدیمحلاتی، معاون رئیسجمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران دولت یازدهم باجناقهای شیخ نور هستند.
کارنامه: مرد رئیسجمهورساز
برخی از او بهعنوان مرد رئیسجمهورساز یاد میکنند و برخی دیگر ژنرال کهنهکار اصولگرا میدانندش که همواره در فضای سیاسی کشور نقشآفرینی میکند. میگویند تخصصش برهمزدن معادلات تندروهایی است که سالهاست حسابش را از آنها جدا کرده.
اولین سمت رسمیاش پس از انقلاب نمایندگی امام در جهاد سازندگی و وزارت کشور بود. پس از آن هم در دوره اول مجلس شورای اسلامی نماینده شد، حضورش در مجلس اول به دلیل رفتنش به کابینه ميرحسين موسوي در سال ٦٣ نیمهکاره ماند، او دو دوره متوالی در دولتهای سوم و چهارم وزیر کشور بود.
وقتی که وزیر کشور بود، سبک برخوردش با معترضان به نتیجه انتخابات مجلس دوم، با رویه اعتدالیاش که حالا برجسته شده، کمی ناهمگون جلوه میکند. خودش در خاطراتش آورده است: «در انتخابات مجلس دوم شورای اسلامی، آقای «سیدمحمدعلی زابلی» از سیستان را شورای نگهبان ردصلاحیت کرده بود. ایشان روحانی بود و خیلی هم قیافه علمایی داشت. برخی از سیستانیها هم شورش کرده و دفتر امامجمعه را آتش زدند و سپس به طرف استانداری حرکت کرده بودند که آنجا را تصرف کنند. آقای «سیداحمد نصری» که استاندار آنجا بود، تلفن زد و گفت: «حاجآقا، دارند به طرف استانداری میآیند ما چه کار کنیم؟» گفتم: «کوتاه نیایید، برخورد کنید».... سپس آقای فلاحیان و آخوندی و شمخانی را با نیرو و امکانات و اختیارات به آنجا فرستادم. فردا آقای زابلی را قانع کردند که به استانداری برود».
پس از پایان حضورش در وزارت کشور، باز هم در انتخابات مجلس شرکت کرد و دوباره به مجلس رفت، او در دو دوره چهارم و پنجم رئیس مجلس شد.
پس از تجربه ریاستش بر مجلس و در پایان دوران سازندگی و ریاستجمهوری هشتساله هاشمیرفسنجانی بود که عزم ریاستجمهوری كرد. به نمایندگی از جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ردای کاندیداتوری در هفتمین دوره رقابتهای ریاستجمهوری بر تن کرد. ناطقنوری در این دوره از انتخابات از پشتیبانی یکپارچه نهادهای اصلی جناح راست برخوردار بود. آنچنان که محمدعلی موحدیکرمانی نماینده وقت ولی فقیه در سپاه اعلام کرد به او رأی میدهد.
در نهایت هم او با بهدستآوردن حدود هفت میلیون رأی در برابر رأی ٢٠میلیونی سیدمحمد خاتمی شکست خورد. اما این شکست او را نرنجاند و او با دادن پیام تبریک قبل از اعلام نتیجه نهایی به سیدمحمد خاتمی بدعتی نو در قانونهای نانوشته انتخابات گذاشت.
او یک سال بعد با ابتکار خود بینالمجالس کشورهای اسلامی را تأسیس کرد. البته ناطق هرگز از سیاست دور نشد و بعد از دوم خرداد ٧٦ با پیشنهاد اصولگرایان ریاست شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی را برعهده گرفت. اوج فعالیت این شورا هشت سال بعد و در انتخابات نهمین دوره ریاستجمهوری بود که یکی از وظایف آن را، بررسی کاندیداهای محافظهکار برای انتخاب نامزد واحد تشکیل میداد.
ناطقنوری در مرحله اول آن انتخابات از علی لاریجانی نامزد شورای هماهنگی نیروهای انقلاب و در مرحله دوم از اکبر هاشمیرفسنجانی حمایت کرد. ناطقنوری بعدها نقل کرد که در پایان جلسه ارزشیابی محمود احمدینژاد به او گفته است: «یا سواد تو خیلی بالاست که من نمیفهمم چه میگویی یا حرفهای بالای ابری میزنی»، که در نتیجه احمدینژاد «قهر کرده و رفته».
این در حالی است که در برخی اخبار از حمایتهای ناطقنوری از احمدینژاد در زمان شهردارشدن او حکایت شده است و میگویند مهر تأیید او مسیر شهرداری احمدینژاد را هموار کرد و همین مسیر او را به ریاستجمهوری رساند.
حاشیه دیگری که درباره ناطق خبری شده، به ادعاهای عباس پالیزدار در اوایل سال ٨٧ برمیگردد البته عباس پالیزدار به خاطر مجموعه اظهارات خود زندانی و یک ماه بعد از انتخابات ۱۳۸۸ با قرار وثیقه آزاد شد.
پالیزدار سپس از تعدادی از کسانی که در موردشان صحبت کرده بود، از جمله علیاکبر ناطقنوری «حلالیت طلبید». ادعای پالیزدار اما در فضای سیاسی کشور مورد سوءاستفاده منتقدان ناطق قرار گرفت.
مجموعه این شرایط و تجربه ریاستجمهوری هشتساله احمدینژاد سبب شد که ناطقنوری رفتهرفته به منتقد جدی تندروهای اصولگرا بدل شود.
علیاکبر ناطقنوری چنان از بیتفاوتی یارانش در مقابل اتهامات احمدینژاد و حامیانش دلگیر شد که دیگر به جلسات جامعه روحانیت مبارز -که از رهبران آن بود- نرفت.
از سوی دیگر هم سکوت ناطقنوری در قبال حوادث پس از انتخابات سال ٨٨ سبب شد حامیان دیروزش به منتقدان جدی او بدل شوند و او را خواص بیبصیرت بخوانند. از آن ایام بود که برهمخوردن جلسات سخنرانی ناطقنوری به روالی مرسوم بدل و همواره تنش و شعار حاشیه سخنرانیهایش شد.
مرداد ماه سال ٩١ اوج رونمایی از این شکاف بود، جمعی در حرم امام رضا با شعارهایی مانند «مرگ بر ضدولایت فقیه» و «خواص بیبصیرت نمیخواهیم» سخنرانی ناطقنوری را قطع کردند و حتی به سمت او بطری آب پرتاب کردند.
با وجود این القاب و صفتها اما چندسالی میشود که ترجیح میدهد در سکوت امور سیاسیاش را پیش ببرد و در خانهاش میزبان رفقای قدیمیاش میشود بدون اینکه کوچکترین خبری از این دیدارها به بیرون درز کند.
چندسالی است که نه خبری از سخنرانیهای مؤثر و آتشین است که تندروها محفل سخنرانیاش را بههم بریزند نه خبری از حضورش در نشستهای فصلی و دوره همفکرانش. براساس همین رویه هم بود که او همراه با هاشمیرفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و سیدحسن خمینی، از چهار عضو اصلی ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالگرایان بودند که در گیرودار رقابتهای انتخاباتی نهایتا روز ٢١ خرداد ٩٢، حسن روحانی را بهعنوان کاندیدای نهایی این ائتلاف معرفی کردند و به حمایت از روحانی پرداختند.
همان روزها هاشمیرفسنجانی در مصاحبهاي گفته بود نظر من برای انتخابات یازدهم ناطقنوری بود اما او نپذیرفت و حسن روحانی را پیشنهاد کرد و سپس من به همراه ایشان تصمیم گرفتیم بهطور مشترک به روحانی پیشنهاد کاندیداتوری بدهیم. او گفت که بیشک نقش علیاکبر ناطقنوری در رسیدن حسن روحانی به مقام ریاستجمهوری بیبدیل است.
حالا ناطق چهار سالی است که به اردوگاه معتدلان پیوسته و پرچمدار جدایی از تندرویها هم شد، اما این پایانی برای تاختن تندروها به او نبود، مثلا اینکه دو سال پس از استقرار دولت روحانی در بهار ٩٤، به دنبال انتشار خبر سخنرانی ناطقنوری یا حسن خمینی در مراسمی در استان گلستان، انصار حزبالله با صدور بیانیهای به مسئولان دولتی هشدار داد با دعوت از این قبیل سخنرانها «فضایی را فراهم نکنند تا حوادثی چون شیراز به وجود بیاید». اشاره آنها به شیراز مربوط به ماجرای حمله جمعی لباسشخصی به علی مطهری در دانشگاه شیراز بود که مانع سخنرانی فرزند شهید مطهری شده بودند.
انتخابات ٩٦ که فرا رسید او در جای خالی آیتالله هاشمی باز هم به ارودگاه حامیان حسن روحانی پیوست و با استعفایش از ریاست بازرسی دفتر رهبر معظم انقلاب، حمایتش را خبرسازتر کرد. ناطق از اواسط سال ٦٨ یعنی قریب به ٢٨ سال ریاست بازرسی دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامی بود. همان روزها یکی از نزدیکانش درباره استعفای او گفت: «مجموعه نهاد رهبری که در نزد مردم جایگاه والایی دارد نباید ابزار دست هیچیک از جریانات سیاسی شود و سوءاستفاده سیاسی و جناحی از این نهاد و سایر نهادهای انقلابی نادرست است». ناطق رسما نشان داد میخواهد به سمت همان طیفی برود که در سالهای اخیر، در پیروزیاش نقشآفرین شده است. اما در کنار همه اینها عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و هیئت مؤسس دانشگاه آزاد اسلامی از دیگر سمتهای اوست که یک دههای میشود همچنان برایش ماندگار شدهاند.
مواضع:
به صراحت از سیاستورزان کشور میخواهم تفاوت سلیقه داشته باشیم، اما همدیگر را تحمل کنیم و در اشتراکات با هم باشیم/ شفقنا، بهمن ٩٥.
وظیفه ما این است مشکلات مردم را حل کنیم و از بگومگوهای سیاسی پرهیز کنیم؛ چراکه از این بگومگوها نتیجهای حاصل نمیشود و به مردم سودی نمیرسد./ آنا، بهمن ٩٥.
هاشمیرفسنجانی به من گفت وقتی خبر رد صلاحیتم اعلام شد، آرامترین شب زندگیام بود؛ چراکه باری از دوش من برداشته شد و وظیفهام را هم انجام دادم./ ایلنا، آذر ٩٥.
قطعا بازرسی همیشه به سود افراد نیست و در این بین منافع برخی افراد در پی بررسیهایی که صورت میگیرد به مخاطره میافتد و در نهایت آنان احساس خطر و ابراز گلایه میکنند/ ایسنا، آذر ٩٥.
وقتی در موردی وزارت اطلاعات به پسرم اتهامی وارد کرد او را از خانه بیرون راندم تا به شکل قانونی مراحل طی شود. البته بعد از دو هفته مشخص شد که اتهام درست نبوده است./ ایسنا، آذر ٩٥.
بد اخـلاقیها و بیانضبـاطیهایی در مناظرههای تلویزیونی شاهد بودیم که ریشه در بدعتها و میراثهای زشت بهجای مانده از دورههای قبل داشت و حکایت از آسیبهایی جدی در حوزه فرهنگ جامعه دارند./ ایسنا، اردیبهشت ٩٦.
پساتحریم این امکان را فراهم کرده است که با تعامل با کشورهای مختلف بتوانیم همکاری و تبادلنظر برای اجرای کارها داشته باشیم./ ایسنا، اردیبهشت٩٦.
من اگر نظری دارم خودم میگویم؛ خودم زندهام! آنوقت عدهای کاسه داغتر از آش بهعنوان پیروان ولیفقیه بلند میشوند و جامعه را متشنج میکنند. آنها میگویند مراد آقا این بود و آقا این را فرمودند؛ چند بار پیش آمده که دفتر ایشان این سخنان را تکذیب کرده است./ جماران، آبان ٩٤.
رودربایستی، تملق و باندبازی مثل موریانه به انقلاب آسیب میزند./ ایسنا، تیر ٩٣.
اگر الان در همه شبکههای تلویزیون هم از هاشمی تجلیل شود، فایدهای ندارد/ جماران، بهمن ٩٥.
http://www.sharghdaily.ir/News/132168
ش.د9600459