(روزنامه شرق ـ 1396/03/02 ـ شماره 2871 ـ صفحه 10)
** احزاب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مسیر متفاوتی را دنبال کردند. ابتدا حزب جمهوری اسلامی با قدرت کارش را آغاز کرد و بعد احزاب دیگر فعالیتشان را شروع کردند، اما به دلیل مسائلی چون جنگ و شرایط سیاسی داخلی فعالیت آنها دچار رکود و حتی حرکتشان متوقف شد. در دوران اصلاحات احزاب دوباره قدرت گرفتند و از ناحیه دولت و مجلس حمایت شدند. تعدادی از احزاب در همان دوران مجوز گرفتند و یارانه و کمکهای مختلف به آنها تعلق گرفت، اما دو دولت نهم و دهم با احزاب قطع رابطه کرد. درواقع جایگاه قانونی برای آنها قائل نبود و شنیده میشد که میگفتند ما به احزاب نیازی نداریم و به مراسم عزاداری، هیئتهای مذهبی و پایگاههای بسیج اکتفا میکنیم. احزاب در این دوران بهشدت مورد بيتوجهي دولت قرار گرفتند و حرکتشان تا حد زیادی متوقف شد. تا جایی که تعداد زیادی از احزاب اعلام انحلال کردند یا جلو فعالیتشان گرفته شد. خانه احزاب که در دوران اصلاحات تأسیس شده بود بهطورکلی تعطیل شد، اما از سال ٩٢ و پس از رویکارآمدن دولت آقای روحانی سیاست دولت بر تقویت احزاب بود و برای حمایت از احزاب کارهای زیادی انجام شد.
* بسیاری از صاحبنظران معتقدند که در دولت آقای روحانی فعالیت احزاب روانتر شد. چطور این اتفاق افتاد؟
** در دولت آقای روحانی دوباره از احزاب حمایت شد. وزیر کشور در دیداری به دبیران احزاب قول حمایت داد و دبیران مشکلاتشان را مطرح کردند. رئیسجمهور هر سال با دبیران احزاب جلسه دارد و گفتوگو میکند. یکی از کارهای خوب این دولت بازگشایی خانه احزاب بود. از همه احزاب فارغ از جبهه و جناحی که داشتند دعوت شد، دبیر انتخاب شد و امکاناتی به آنها تعلق گرفت. البته احزاب انتظار حمایت بیشتر مانند تخصیص یارانه و کمکهای دیگر داشتند. درواقع به دلیل مسائلی که در وزارت کشور بود، احزاب نارضایتیهایی هم پیدا کردند چون معتقد بودند حمایت کامل انجام نشد.
* چه مسائلی؟
** ببینید نارضایتی به این دلیل شکل گرفت که احزاب انتظار داشتند وزارت کشور جلو موانع را بگیرد. گروههای فشار همچنان در این دوران مانعتراشی میکردند و احزاب انتظار داشتند وزارت کشور در برابر این مانعتراشیها از احزاب حمایت کند. البته کارهای زیادی انجام شد که نباید آنها را نادیده گرفت و احزاب تا حدود زیادی مورد حمایت قرار گرفتند و امیدواریم حالا که آقای روحانی برای دومینبار رئیسجمهور شد، وزیر کشور صددرصد با او هماهنگ باشد و در زمینه توسعه سیاسی قدم بردارد.
* چه رویکردی در دولت باعث شد هزینههای کنش سیاسی کاهش پیدا کند؟ یا درواقع چه رویکردی در دولت یازدهم تغییر کرد که این اتفاق افتاد؟
** وقتی سیاست دولت بر بازکردن فضای سیاسی و تقویت آزادی بیان و قلم باشد، هزینهها پایین میآید و کنشگران سیاسی و صاحبنظران آزادی و انگیزه بیشتری پیدا میکنند. درواقع هم میتوانند نظراتشان را راحت بیان کنند و هم میدانند بعد از اظهارنظر تحت تعقیب قرار نمیگیرند. پیش از این یا اجازه بیان نظرات به کنشگران داده نمیشد یا بعد از اظهارنظر دچار مشکل میشدند. درواقع بهاصطلاح آزادی بیان شاید وجود داشت، اما آزادی پس از بیان نبود. بعد از هر موضعگیریای شکایت میکردند و با کنشگران برخورد میشد. اما وقتی سیاست دولت مبتنیبر تحمل باشد و فضای سیاسی برای صاحبنظران باز باشد، طبیعی است که هزینهها پایین میآید و احزاب و مردم انگیزه بیشتری پیدا میکنند که اظهارنظر کنند و فعالیت سیاسی داشته باشند.
* نقش دستگاههای اجرائی مرتبط با سیاست داخلی در ایجاد ثبات و امنیت سیاسی و اجتماعی و کاهش هزینه رفتارهای سیاسی چیست؟
** دو وزارتخانه کشور و اطلاعات، هم مسئول دفاع از امنیت کشور هستند و هم مسئول برخورد با عوامل ناامنی و عواملی که موجب بیاعتمادی مردم میشوند. این دو وزارتخانه باید خدمتگزار مردم باشند و تأمین امنیت کنند، اما نه با ایجاد فضای امنیتی. گاهی سعی میکنند امنیت را با ایجاد فضای پلیسی تأمین کنند که این صددرصد اشتباه است و موجب احساس ناامنی مردم میشود. این اشتباه در دولتهای نهم و دهم هم وجود داشت و این ذهنیت باید اصلاح شود. باید فضا را برای مردم امن و آرام کنیم تا با آرامش زندگی کنند، نهاینکه بترسند. درواقع وزارت کشور، وزارت اطلاعات، پلیس، سپاه و بسیج خدمتگزار مردم هستند.
در گذشته به دلیل همان ذهنیت اشتباه میبینیم که گروههای فشار و قانونشکنان احساس امنیت میکردند، اما گروههای قانونی احساس ناامنی داشتند. دولت در خدمت مردم است، نه حاکم بر مردم. این تفکر امام (ره) و مقام معظم رهبری هم بوده و هست. دکتر روحانی هم چنین اندیشهای دارد و برای همین شاهد بودیم که برای اولین بار وزیر اطلاعات با دبیران احزاب و کنشگران سیاسی دیدار کرد و نظرات آنها را جویا شد.
* شما گفتید نارضایتیهایی از عملکرد وزارت کشور در زمینه احزاب وجود داشت. با توجه به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، چه تغییری باید در روند این وزارتخانه رخ دهد که فعالیت سیاسی در کشور عادی شود؟
** باید مر قانون را پیدا کنند. قانون اساسی اجازه داده افراد بتوانند در فضای سیاسی جامعه اظهارنظر کنند. به همه گروهها اجازه تجمع و برپایی راهپیمایی داده شده به شرط اینکه مخل امنیت نباشند. وزارت کشور باید این گروهها و احزاب را هدایت کند نه اینکه با آنها برخورد کند. برخورد تأثیر منفی دارد. وزارت کشور باید فضای سیاسی را ایجاد و امنیت آن را تأمین کند و پلیس در خدمت آزادی مردم باشد. وزارت اطلاعات هم باید به دنبال کسانی باشد که تیشه به ریشه نظام میزنند نه کنشگران سیاسی و صاحبان قلم و اندیشه. در دولت احمدینژاد، نیروهای سیاسی تحت فشار بودند و به آنها به چشم دشمن نگاه میشد. در صورتی که احزاب و کنشگران سیاسی جزء بدنه نظام هستند و اگر کنشگران فعال نباشند، فضای سیاسی معنا ندارد. قانون اساسی این فضا را به دقت ترسیم کرده اما اگر مشکلی برای ایجاد فضا وجود دارد، وزارت کشور و اطلاعات میتوانند به مجلس لایحه بدهند و تقاضا کنند دست کنشگران سیاسی بازتر شود تا بتوانند نظراتشان را ابراز کنند. مجلس هماکنون با دولت همراهتر است. چنین فضایی باعث ایجاد نشاط میشود. نشاط همین است که مردم و کنشگران سیاسی انگیزه داشته باشند و با اطمینان خاطر فعالیت کنند و این همان نشاطی است که دکتر روحانی درباره آن صحبت کرده است و حالا با پیروزی دوباره در انتخابات ریاستجمهوری، امید آن میرود که بتواند موفقتر عمل کند.
* پیش از انتخابات پیشبینی موفقیت دکتر روحانی در انتخابات را داشتید. چقدر بهبود فضای کار حزبی و تشکیلاتی در این پیروزی تأثیر داشت؟
** بله، من گفته بودم آرای دکتر روحانی در انتخابات ٩٦ نهتنها ریزش ندارد بلکه افزایش هم خواهد داشت. گلایه اقتصادی در همه دولتها بوده است. حتما احزاب نقش مؤثرتري در این دوره ایفا کردند. البته اختلاف نظرهایی میان احزاب اصلاحطلب وجود داشت که طبیعی است. مثلا من هیچگاه موافق معرفی شخص و نامزدی در کنار آقای روحانی در انتخابات ٩٦ نبودهام، نظرم این بود افرادی را به صورت غیررسمی داشته باشیم تا چنانچه مسئلهای برای دکتر روحانی پیش آمد و ایشان به هر دلیلی نتوانست در انتخابات آینده شرکت کند، دست ما خالی نباشد. اما اینکه شخصی را به صورت رسمی در کنار ایشان مشخص و اعلام کنیم، صلاح نمیدانستم. با این حال انتخابات به شکل مناسبی پیش رفت و انصافا تشکلهای اصلاحطلب هم فعال بودند. فضای فعالیت هم تا حد زیادی وجود داشت. احزاب باید توجه کنند گلایههای بهحق یا ناحقی در سطح جامعه وجود دارد. شکوه اقتصادی لایههای مختلف اجتماعی در همه دولتها وجود داشته است و این مسئله صرفا مربوط به دولت وقت نیست. با این حال احزاب توانستند بخشی از مشکلات دولت را هم برای مردم تشریح کنند و بسیاری از مردم که شناخت کمی از آقای روحانی داشتند، در دور اول ریاستجمهوری فرصتی شد تا به تفکر، کمالات و همچنین ویژگیهای مثبت ایشان پی ببرند. مردم متوجه تفاوتهای فاحشی که در عملکرد دولت یازدهم و دولت سابق وجود دارد، هستند، به همين دليل معتقد بودم رأی روحانی رو به فزونی است.
* تشکلها و احزاب اصلاحطلب، در این دوره از انتخابات، با چه روشهایی، فضای موجود را برای مردم ترسیم کردند؟
** اصلاحطلبان در برنامهها و تریبونهایی که در اختیار داشتند، به مردم اعلام کردند یک اندیشه حاضر در انتخابات، نماینده تفکری است كه به کار جمعی و نظرات تشکلها و صنوف بیتفاوت است و نوعی انحصارطلبی را دنبال میکند. اما یک اندیشه که اندیشه اصلاحطلبی است، میخواهد مردم آزادی داشته باشند و آزادانه انتخاب کنند و در شادی باشند. روحانی در این فضا نماینده تفکر و اندیشه آزادیخواهی است. از مردم خواستیم پای صندوقهای رأی بیایند و پشت روحانی را خالی نکنند تا روحانی با آرای بالا انتخاب شود. همه اصلاحطلبان و اعتدالگرایان امیدشان به پیروزی روحانی بود چراکه میدانستیم اگر تفکر مقابل روحانی در انتخابات پیروز شود، به مراتب برای کشور ما شرایط سختتر از آن هشت سال خواهد بود. به طور طبیعی یک حزب که دارای نیروهای ورزیده و بخشهای مختلف و شناخت از جهان امروز است، نمیخواهد روابط بینالملل ما با کشورهای دیگر دوباره دچار خدشه شود، نمیخواهد آسایش مردم بههم بخورد. مردم میدانند اگر چنین شود وضعیت کشور ما به مراتب سختتر از هشت سال دولت احمدینژاد میشود. احزابی که به دنبال بهبود شرایط زندگی مردم هستند، نباید علاقهمند باشند کشور بار دیگر سیر نزولی داشته باشد و برای من عجیب است برخی احزاب اصولگرا چگونه چنین چیزی میخواستند؟ دیدیم که تلاش کردند با عوامفریبی حقانیت روحانی را بپوشانند اما دانشجویان و استادان و نخبگان در کنار فعالان سیاسی و البته اعضای دولت و شخص دکتر روحانی وظیفه روشنگری خود را به بهترین شکل انجام دادند. امید منتقدان روحانی به این بود که انتخابات به مرحله دوم کشیده شود. آنها میخواستند همان کاری را بکنند که با هاشمی در سال ٨٤ کردند.
به هر حال احزاب و تشکلهای اصلاحطلب شرایط نابرابری با رقیب خود دارند. درحالیکه ما یک سالن برای برگزاری مراسم نداریم، در مساجد و مصلاها برای دیگر داوطلبان فرش قرمز پهن میکنند و دیدیم چرا روحانی مظلومترین رئیسجمهوری در تاریخ انقلاب است. ما باید با تقویت کار حزبی، به جایگاهی برسیم که انتقاد به شرایط موجود در چارچوب کارهای تشکیلاتی و انتخاباتی، به منصه ظهور برسد و قانون، محور همه فعالیتها باشد.
http://www.sharghdaily.ir/News/131913
ش.د9600462