(روزنامه جوان – 1396/03/18 – شماره 5108 – صفحه 10)
مسئله حقوق زنان و رسيدگي به آنان از جمله مسائلي است كه امروزه موجب شكلگيري جنبشهاي اجتماعي در اروپا و امريكا شده و اغلب انگشت اتهام ستمگري به سوي كشورهاي پيرو سنتها و اديان برده و به بهانه تبعيض جنسيتي ميكوشند تا پايههاي فرهنگ بومي را مورد ترديد قرار دهند. اين يادداشت با بررسي دو برهه تمدني به اين مسئله پرداخته است.
1- از جمله شبهات پيرامون اسلام اين است كه اسلام براي جايگاه اجتماعي زنان، شأن و منزلتي، قائل نبوده و با نگاه ابزاري خود به زن، فعاليتهاي او را تنها محدود و محصور به محيط محدودي چون خانه ميداند. نه تنها براي او در ابعاد مختلف در صحنه اجتماع شأن و منزلت قائل نيست بلكه همواره اسلام براي زنان مسلمان چون سدي محكم مانع رشد، حضور و نقشآفريني او در عرصههاي مختلف اجتماعي است.
اين نوشتار در صدد برآمده تا در راستاي پاسخگويي به اين موضوع و روشن شدن صحت يا عدم صحت اين سخن، به عنوان نمونهاي از عملكرد غرب درباره زنان نگاهي گذرا و اجمالي به تاريخ جايگاه زنان در جامعه امريكايي داشته باشد و آن را با شأن و منزلت اجتماعي زنان در صدر اسلام مقايسه نمايد. هر چند در نگاه ابتدايي مقايسه ميان تاريخ جامعه امريكايي كه، به سختي از چهار قرن، عبور ميكند و تاريخ صدر اسلام كه به بيش از ۱۴۰۰ سال ميرسد غيرمنطقي به نظر ميرسد اما حتي با وجود چنين تفاوت زماني نيز، با مقايسه گذرا شاهد پيشتازي و در يك نگاه بالاتر الگوپذيري از فرهنگ و ديدگاه اسلام در حوزه زنان براي تمامي حقيقتجويان فراهم خواهد بود.
2- در دورههاي اوليه تاريخ امريكا كه بسيار متأثر از قوانين و عرف اجتماعي اروپاست، زنان تقريباً از هيچ شأن و منزلت اجتماعي برخوردار نبوده و تنها مردان بودند كه چنين جايگاه و حقي را داشتند و از نظر افكار عمومي و عرف اجتماعي امريكا، زنان همچون بردگاني بودند كه هرگز با مردان برابر نبوده و هميشه تحت نظارت پدران و شوهران خود بودند. از اين رو بر اثر وجود چنين تفكراتي زنان همواره در معرض ستمهاي گوناگوني به دور از انصاف و عدالت بودند. ستمهايي كه هرگونه حق مالكيتي را از زنان سلب نموده به شكلي كه حتي توان تملك درآمد حاصل از تلاش خود را نداشتند و اين اموال به تصاحب پدران و شوهران آنان درميآمد. از ديگر ستمهاي وارد بر زنان ميتوان به حق مردان در تنبيه زنان اشاره نمود كه نتيجه اين رويكرد منجر به اين شده بود كه به كلي آنان را از هرگونه مداخله و نقش اجتماعي منع و محروم کرده و يگانه وظيفه او را در فرزندآوري به هر قيمتي حتي در شرايط نابسامان بهداشتي و پزشكي و وجود تهديد و خطر براي او، ميديدند و از او در راستاي بهرهگيري جنسي و رسيدن به كاميابي و لذت خود استفاده ميكردند.
اين سختي نوع زندگي و حيات زنان در امريكا چنان بود كه بعد از اينكه ۱۸ زن با كشتي ميفلاور به امريكا آمدند، بعد از گذشت يك سال همگي از بين رفته و تنها ۳ الي ۴ نفر آنها زنده باقي ماندند. نابساماني اجتماعي زنان، به حدي اسفناك است كه زني به نام آن هاچينسون، كه مدعي بود ميتواند كتاب مقدس را بخواند و بفهمد و مردم را موعظه ميکرد مورد محاكمه قرار گرفت و او را از شهر خود بيرون كردند كه او بعد از آن به رودآيلند رفت و به وسيله سرخپوستان كشته شد.
3- اما در نقطه مقابل اين نگاه نازل و حقارتآميز به زنان با دقت نظر در آموزهاي دين اسلام زن از جايگاه و يژه و مؤثر و برجستهاي برخوردار است. نگاهي كه در آن تنظيم روابط مرد و زن در كوچكترين نهاد اجتماع يعني خانواده بر اساس مودت و احترام متقابل بنا ميشود و براي حفظ شأن و منزلت اجتماعي او در جامعه و دوري از هرگونه استفاده ابزاري جنسي از او در ارتباط با مردان آنان را به رعايت عفت و حيا و حجاب مصونساز دعوت و سفارش ميكند و بدين وسيله او را از نگاه تحقيرآميز و ابزاري رهايي ميبخشد.
در نگاه اسلام بالعكس تاريخ ابتدايي امريكا ـ كه با نگاهي تبعيضآميز جنسيتي حتي زني چون آن هاچينسون را محاكمه ميكند- زنان و مردان را در حركت به سمت خدا و كمال جويي يكسان دانسته كه اين امر تا بدانجا ادامه دارد كه كتاب آسماني اسلام زناني چون آسيه و مريم را به عنوان الگوهاي موفق در سير و حركت به سمت حضرت حق و داشتن كمالات معنوي و اخلاقي معرفي ميكند. در اسلام زنان براي كسب دانش و علمآموزي و رهايي از جهل و غفلت چون مردان آزاد بوده و اين مهم در دين اسلام تا بدانجا مورد توجه و تأكيد است كه كسب دانش را بر تمامي زنان و مردان فارغ از هرگونه نگاه تبعيضآميزي واجب ميداند و ميفرمايد: «طلب العلم فريضه علي كل مسلم و مسلمه.»
از طرفي بر خلاف رويكرد امريكاييان در رابطه با حق مالكيت زنان كه پيشتر گذشت در اسلام، زنان علاوه بر اينكه تنها به منزله يك كالا كه به ملكيت ديگران دربيايد نبودند، بلكه خود نيز چون مردان از حق مالكيت برخوردار بوده و او چون ديگران از حق ارث از اموال نزديكان خود بهرهمند بوده و به صراحت به عنوان يك دستورالعمل دائمي در قرآن آمده است كه «للرجال نصيب مما اكتسبوا و للنساء نصيب مما اكتسبن.»
4- در آيين اسلام زنان با رعايت حريم حياء و پاكدامني و به دور از هرگونه خودنمايي و تظاهر از هيچگونه فعاليت متناسب شأن و جايگاه خود در عرصههاي مختلف اجتماعي، سياسي و اقتصادي محروم نبوده و در جامعه خود ميتوانند نقشآفرين باشند. در همين راستا ميتوان به فعاليتهاي اجتماعي و اقتصادي بانويي چون خديجه (ع) اشاره نمود كه از صاحبان بزرگترين مالالتجاره زمانه خويش بود كه پس از ظهور اسلام نيز به فعاليتهاي اقتصادي خود ادامه داد و همواره ثروت او پشتوانهاي براي ترويج وتبليغ و گسترش اسلام در شبه جزيره عربستان بود.
اين حمايت از حقوق و حضور اجتماعي زنان تا بدانجا بود كه در صدر اسلام در زماني كه برخي، از خروج زنان از خانهها منع ميكردند پيامبر اسلام در نفي چنين اعمالي به زنان ميفرمود: «همانا خداوند به شما زنان اجازه داده است كه براي برطرف كردن حوائج خود از منزلتان بيرون رويد». از ديگر نمونههاي نقشآفريني زنان در عرصههاي اجتماعي در صدر اسلام، خروج زنان در فتح مكه از خانهها به جهت بيعت با پيامبر (ص) است. همچنين ميتوان به نقش زنان در جنگها اشاره كرد كه عدهاي از زنان همراه با برخي از همسران پيامبر اسلام همچون مردان در جنگها حضور داشته و وظايفي چون آبرساني به سپاه و درمان مجروحان را برعهده داشتند و اين عملكرد در آيين اسلام چنان براي زنان منزلت اجتماعي فراهم نموده بود كه زنان نيز چون مردان به صورت فردي و گاه به عنوان نماينده جماعتي از زنان به حضور پيامبر(ص) رسيده و به راحتي سؤالات و مشكلات خود را با او در ميان ميگذاشتند.
5- اينها موارد محدودي از توجه اسلام به منزلت اجتماعي زنان است و قطعاً با نگاهي دقيق و تفصيليتر ميتوان به موارد بيشماري از تفاوت در نگاه تاريخي به منزلت اجتماعي زنان در اين دو برهه تاريخي و تمدني اشاره کرد كه از رسالت اين نوشتار خارج است. بنابراين بنا بر آنچه گذشت بايد گفت طبق آنچه در آيين اسلام وجود دارد از ۱۴۰۰ سال پيش زنان با وجود ظلمها و ستمهايي كه در حق آنان چه پيش از ظهور اسلام و چه پس از آن روا داشته ميشد همواره براي آنان منزلتي توأم با كرامت مناسب با شخصيت و خصائص جنسيتي خويش قائل بوده و همواره با فرهنگسازي و نزول و بيان فرامين و دستورات مترقي در جهت حفظ و ارتقاي شأن و منزلت زنان گام برداشته است.
اين در حالي است كه دشمنان، جاهلان، غفلتزدگان و مرعوبان فرهنگ و تمدن غربي با تبليغات سوء و قضاوتهاي جانبدارانه خويش و به بهانه دروغين بشردوستانه و حمايت از حقوق زنان همواره در صدد مخدوش كردن و وارونه جلوه دادن فرهنگ غني اسلام هستند. فرهنگ و آييني كه به پشتوانه اتصال خود به وحي همواره در مقابل نگاه تبعيضآميز و جنسيتي تمدن غرب همواره ميدرخشيده و هماكنون نيز با وجود تغييرات اجتماعي و سياسي و فاصلهاي كه به ظاهر از تاريخ تمدني خود گرفته است انديشه مترقي اسلام، در مقابل نگاههاي ابزاري و افراط و تفريطهايي كه در معرفي وتعريف از زن مدرن در نگاه او وجود دارد ميدرخشد كه شاهد آن گرايشهاي اسلامي زنان در غرب از جمله امريكاست.
منبع: سايت طليعه
ش.د9600818